?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
در خیالم با تو رفتم تا شبی پر شور تر
قبل از آغاز جهان شاید کمی هم دور تر
ماهتابی،تازه فهمیدم چرا نقاش هم
روی بعضی چهره ها را می کشد پر نور تر
(آمدم مقیاس کردم)مستی ات را با شراب
مست بنیادی، ولیکن تاک تر، انگور تر
من نمی رنجم که فحشم می دهی جای سلام
ای به قربان دهانت لطف کن ناجور تر!
واقعا دستور دل بود آمدم بوسیدمت
اولش مامور بودم آخرش معذور تر
گر من و دنیا تو را با غیر بینیم آشنا
کور بادا چشم من ،چشمان دنیا کور تر
یا تو باید مال من باشی و یا از ایلتان
خاک گورستان ده را می کنم پر گور تر
غزلی از مجموعه شب بی خاتمه
نشر فصل پنجم
تهیه کتاب از طریق سایت
ایران کتاب ...
آی دی پیج اینستاگرام
@ahmad_jam7
بسم لله اگر به دلبری می آیی
ای ماه که مثل مشتری می آیی
تک بیتی صائبی مگر لامصب
هر بار به شکل بهتری می آیی
یک دوره شدی به شاه بیتی معروف
این دوره به بیت رهبری می آیی
ماندم چه کنم که دوری و در ذهنم
انگار همین دور و بری می آیی
صدنامه ز من به بال خود می بندد
هر شب که به خواب کفتری می آیی
عیسی و مرا هر دو به سختی کشتی
کی ساده به هر بی پدری می آیی!
از با خبرانیم و نمی دانستیم
ای عشق تو در بی خبری می آیی
غزلی از مجموعه شب بی خاتمه
نشر فصل پنجم
پ ن
عرض ادب خدمت دوستان راستین
چند روز پیش
با ناشر محترم جناب بیگی صحبت کردم
فرمودند که تعداد کتاب های باقی مونده بسیار محدود هست و من هم اعلام آمادگی برای چاپ دوم نکردم( فعلا )
و شاید هم مثل مجموعه رسوایی انگور .... بشود ، به هر حال آمدم که تشکر کنم از دوستان خوبم که با خرید کتاب از فعالیت هنری ما حمایت کردند
مهرتون مدام 💙
در ملک سخن خدای بی آغازیم
ما شعبده نه ،فراتر از اعجازیم
ای آنکه به قصد بال ما می آیی
ولله که ما پرنده نه ،پروازیم...
گر پا به حنا ز خون خویشم
هم سقفم و هم ستون خویشم
زحمت نکشید ای رفیقان
من سنگْ زنِ جنون خویشم
آیدی اینستاگرام
@ahmad_jam7
شنیدم راستی مادر شدی به به مبارک هاست
و این را گفت و مرد از لابلای بیکسی رد شد
خیابان را به قصد قربت تنها شدن طی کرد
سپس دیوانه مردی که به خود هرگز نیامد شد
سه سال قبل، یک زن آن ور گوشی ،کمی پت پت
الو احمد حلالم کن و این را گفت و بعد از آن
غمی تا بینهایت در وجودش خفت و بعد از آن
دگر گل های شادی بر لبش نشکفت و بعد از آن
سکانس اول بازی ،حدود پنج سال قبل
دو تا چشم سیاه از روبه رویش رد شدند و بعد
دو خونخوار قشنگ از خیال آمد شدند و بعد
تمام خواستن ها در دلش بی حد شدند و بعد
سکانس بعد ماندن بر سر راهی که می آید
و نقل قول بی مرزی برای دوستش حامد
ندیدی چشم هایش را چنان زیباست انگاری
در او جمع اند ایزد بانوان بابل و آکد
سکانس بعد،بوشهر اولین حرف اولین دیدار
کمی پت پت کمی خس خس ،تو بالشت پرم میشی
و خندید و جنوب از لابلای خنده اش سر رفت
نخن موخیلی میخوامت عروس مادرم میشی
سکانس بعد دل بستن به ابعاد جنون یعنی
نماز عاشقی خواندن وضو کردن به خون یعنی
به فکر تیشه افتادن به یاد بیستون یعنی
به شوق سرکشی کردن زدن از خود برون یعنی
سکانس بعد با حامد نشستن درد دل کردن
کوکا پولم کمه میترسم از دستش بدُم حیفه
نمیشه دست خالی یا تک و تنها برُم حیفه
به مولا سختمه ای اول کاری بگُم حیفه
سه سال بعد یک نامه به صرف شام و شیرینی
درست اینجا خدا در انتهای قصه هق هق کرد
کبوتر های رو نامه یکی حامد یکی مریم
و راوی هم هجا بعد هجا بعد هجا دق کرد
آیدی پیج اینستاگرام
@ahmad_jam7
زور خر میخواهد و جان سگ و تاب شتر
عاشقی را اشتباهی بار آدم کرده اند
ترجمه به ترکی?
ائششک گوجی! ایت جااانی ! دهوه تااابی گرک
عشقی یانلیشجا سالیبلار آدامین پئسرینه
دیوانه ام از من حواسم می گریزد
حتی سگ هار از هراسم میگریزد
از بس به «مُلکِ بی دلیلی» غصه خوردم
لاغر شدم از تن لباسم می گریزد
من لشکر کفرم جهان مولا علی بود
روزی سه وعده عمروعاصم می گریزد
برکوه نامم را صدا کردم، نیامد
اللهُ اکبر انعکاسم می گریزد
بی شک قماری را نخواهم برد هرگز
وقتی درون تخته طاسم می گریزد
حتی اگر خط موازی باشم عمری
در انتها خط مماسم می گریزد
از بس که پچ پچ میکنم دیگر دهانم
از حرف های بی اساسم می گریزد
ذات بشر ندارد تغییر ای عزیزان
هرکس که داشت عیبی آن را همیشه دارد
روبروی آینه دیدم خودم را، غم گرفتم
از همه ظلمی که کردم بر خودم، ماتم گرفتم
عشق را در گام اول ذبح کردم، سر بریدم
اینچنین از زخمهای کهنهام مرهم گرفتم
پروراندم در وجودم خُلق و خوی اهرمن را
انتسابم را ز نسل حضرت آدم گرفتم
نالهای از زخمههای سازِ غم در گوشم آمد
همنوا با نالههایش شعر خواندم، دَم گرفتم
بار غمهایم بهروی دوش سنگینی نمیکرد
اندکی از رنجهای احمد جم هم گرفتم
عشق میورزیدم و سرزنده و دلپاک بودم
آن وحید خوب را از آدم و عالم گرفتم
وامدار محبتت هستم وحید عزیز برادر مهربان??
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago