?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago
🔻
رمزِ مویه
تقدیم به خودت، امید مهدینژاد
باز هم که گرد و خاک کردهای
گفت
باز هم به هم زدی
کاسهکوزۀ تمام دشمنان پشت سر
بلکه جملگیِ دوستان پیشِ روی را
دست کم بگو چرا؟
گفتمش که وُسعمان نمیرسید
بیش از این مُصدّع تمام ماجرا شویم امید جان
لاجرم
دردسر نمیدهیم و بیش از این تصدقت
مزاحمت نمیشویم
بگو چرا؟
گفت بیخیال ای رفیق!
بهتر است
مثل بوسۀ دو پلک
مثل این رطوبت رقیق
روی گونههایمان... خلاصه بگذریم
#اخوانیات
محمد رمضانی فرخانی
👁️🗨️
@OmidMahdinejaD
سر درنمیآرم، کارم بسامان نیست
دل برنمیدارم، تنهایی آسان نیست
دستم نمیلرزد، بد نیستم، اما
رفتن نمیدانم، پایم بفرمان نیست
🔸
باریکهخطی بود، راهی که میرفتیم
جوری که روشن بود، طوری که پنهان نیست
در هر گذرگاهی دیوی کنامی داشت
با خویش میگفتیم: «بیمی از ایشان نیست»
از غول آخر هم جستیم و خندیدیم
خندید و تسخر زد: «این آخرین خان نیست»...
🔸
«بایست برگردم»، گفت و سپس افزود:
«تا دور را دیدم، چیزی نمایان نیست»
در من قدم میزد، با من سخن میگفت
از تن، که سنگین است، از دل، که شادان نیست
حالش که دیگر گشت، چرخی زد و برگشت
(ایکاش میفهمید آدم خیابان نیست)
🔸
هر تکه از این دل یک گوشه افتادهست
این تکهاش هم... آه دل کندن آسان نیست
حرفی کلامی نه، زنگی پیامی نه
دل کندهای از من، حاجت به کتمان نیست
من هرچه باداباد، دل دادهام بر باد
عشق است و حرمانش، عشق است، دکان نیست
🔸
باریکهخطی را افتان و خیزانم
شاید امیدی هست کاین خط پایان نیست
🔸🔸
[تقدیم شد به علیرضا فتاح، که این ابیات را خوش داشت]
👁️🗨️
@OmidMahdinejaD
اظهار فضل و شعرخوانی
با صدای سرماخورده و ریش دراز
تنها صدا
صداست که میماند:
یا إخواني
یا من أعرتم لله جماجمکم
و نظرتم إلی أقصی القوم
جوابي لکم و شکرٌ لکم
إذ قبلتموني واحداً منکم
و أخاً لکم
لأنکم أنتم القادة
و أنتم السادة
و أنتم تاج رؤوس
و مفخرة الأمة
و رجال الله الذین بهم ننتصر
?️?️
@OmidMahdinejaD
موتورهای جستجو
با موج انفجار اطلاعات
از خواب پریدهاند
كاربران پستوهای مجازی را میگردند
دنبال سوسويی از حقيقت
هوش مصنوعی هنوز
فركانس خطابهخوانی نصرالله را
پيدا نكرده است
ويكیپديا
روزاروز
زوايای تاريک سرنوشت را روشن میكند
ستارههای قلابی
پشت هم میتركند
و صدای تولد خورشيد
از پشت قلههای يخی
پرده گوش زمين را میلرزاند
سایتهای هواشناسی
ابرهای تيره را نشان بينندگان عزيز میدهند
و ظهور آفتاب را شایعه میخوانند
ماهوارهها
دکترینِ دوامِ شب را
در میزهایِ گردِ مستند
به جهان عرضه میکنند
مانیتورهای كرهای
چرخ رقاصههای عرب را قاب میگيرند
و لیگ امارات
با دستهگلهای پاطلايیهای ایرانی تزیین میشود
شرق ميانه
غنوده بر تختخواب آمريكايیاش
و افتخاراتش را باد میزند
و نفت
در لولههای تضمينشده
میخزد تا سرنوشت غربیاش
من به دنبال دستی میگردم
که از لمس ماشه نلرزد
به دنبال چشمی
که بیهراس
ردّ نگاه گرگها را دنبال کند
به دنبال گلویی
که پیش از ذبح
شعر شرف را
به فریاد بیاورد
لبنان
زنیست
آرميده در بستر قيلوله
و مردان عرب
با شمشيری چوبی در دست
سنگر گرفتهاند پشت بسترش
و صدايشان را میدزدند
تا يهودی خنجربهدست بگذرد
فریاد بزن، نصرالله
اگرچه در گوشهای کر
اگرچه رودرروی کوه
ـ كوه چربی و نفت ـ
فرياد بزن
تا نخستین شعاع خورشيد
در تلألؤ سرنيزههای مردانت
بر زمین انسانها بتابد
باری ديگر فرياد بزن
تا باری ديگر ادامه بیابی
در خبرهای داغ الجزيره
در گونههای خيس كودكان يتيم
در بم و زير صدای جوليا
تا تكثير شوی
در حروف روزنامهها
در فيبرهای نوري
در اتاقهای گفتگو
تا موتورهای جستجو
نتوانند انكارت كنند
تا تمام واژههای كليدی
به نام تو منتهی شوند
فرياد بزن، نصرالله
اگرچه فخر فریاد تو
سرپوش ننگ سکوت ما نخواهد شد
فرياد بزن
تا بفهمند
حسین در خطبههای تو زنده است
نه زیر گنبد مقبرهای در عراق
در خطبههای تو
كه با هيچ بمبی
منفجر نخواهد شد
موتورهای جستجو فعال شدهاند
كاربران
به دنبال مردانی از فردا
کولبار شب را زيرورو میكنند
مردانی حاصلضرب صبر سلمان و خشم ابوذر
با کتاب و تفنگی در دست
و توفانی در حنجره
كه رجز میخوانند
رودرروی خنجرهای جهود
به باد فرمان میدهند
و توفان را در مرداب منفجر میكنند
به افتخار ضيافت سالانه قورباغهها
مردانی سياستمدار
که احكام مدرن را وتو میكنند
فرماندهانی سبز
با ارتشی از درخت
که هزار سال است
بهار را در نسوج خویش پنهان كردهاند
سيصد و سيزده مرد
از سرزمین سیب میگذرند
مینهای جامانده را خنثی میکنند
زير باران موشک میرقصند
و پرچمهای سرو را
بر قلهههای یخزده میکوبند
تا بادها از آن پس
راه مزارع زيتون را گم نكنند
مردانی که حنجرههاشان را
برای تلفظ نام عربی خدا تربیت کردهاند
و کودکانشان
حروف الفبا را از روی نام شهیدان میآموزند
موتورهاي جستجو فعال شدهاند
و پنجرههای متوالی
با سرعت نور افقهای بديع را در خانهها مستقر میكنند...
فردا
كليدواژه نخست
آخرين پنجره را خواهد گشود
این مجله «هیجده»، کار جدید تیم ماست. یک ماهنامه، برای مخاطب جوان، با شعار: «چیزهایی درباره آنچه نگفتهاند».
بهز مجله مرحوم سهنقطه نباشه، داریم تلاش میکنیم چیز خوب و بهدردبخوری از آب دربیاد.
?
دلتنگی و تنخستگی و خانهبهدوشی
حاصل بجز اینم نشد از بیهدهکوشی
بررغم سخندانی، درگیر حواشی
در عین صدامندی، محکوم خموشی
آینده از آنهاست که با صبر و ثباتند
نه مثل من و ما دمی و غیظی و جوشی
آیا بلدی چون زعما دیده ببندی؟
آیا بلدی چون حکما پرده بپوشی؟
ما را چه صبورانه به افسار کشیدند
هرچند نمودیم حرونی و چموشی...
?
ای دوست، بفرما بنشین شبچرهای کن
بر سفرۀ حسرتخوری و خاطرهنوشی
اینجا که منم نیست مگر مایۀ عبرت
چون تابلوی عاقبت نسیهفروشی
این دفتر و این دستک و این خنزر و پنزر
این صندلی و مندلی و گوشی و موشی
باری، همهچی هست ـ قلم، ساز، همین میز
غیر از دل تنگم ـ همه بالجمله فروشی
?️?️
@OmidMahdinejaD
?
رها در باد لت میخورد چرمی بر سر چوبی
نهان شیرازه وا میگشت از اوراقِ زرکوبی
درختان در سکوتی لببهلب از پی میافتادند
صدا در کوه میپیچید و برمیخاست آشوبی
هیاهوی قیامت بود یا توفان استدراج؟
از ایوان عتیقی گرد میانگیخت جاروبی
دری بر تختهای میخورد؟ اسمی جابجا میشد؟
که ره میبرد؟ شیخ زاهدی یا قطب مجذوبی؟
سرانی چند و هر سر در هوایی پخته سودایی
چه سرهایی و آخرسر چه سرپوشی، چه سرکوبی...
?
تو تنها، روبروی باد فریادی رسا بودی
غریو گوشفرسایی، نهیب عالمآشوبی
قلم بود و دواتی، میزکی، کبریت و سیگاری
نه تشریف مطلایی، نه طغرای طلاکوبی
صلیبت را کشیدی جلجتا تا کربلا با خود
مسیحایی غریبی، تختهبند قومِ مغضوبی
که بودی؟ یوسفی محسودِ اخوانِ کژاندیشی
کهای؟ یحیای تنهایی، سرش در تشت مشروبی
تو تندیسِ غموض جنگل و لجبازیِ کوهی
که از فهم علیل صاحبان عله محجوبی
چهل سال است بیداری، چهل سال است در کاری
چهل سال است رغمِ هرچه زشت و هرچه بد، خوبی...
?
پس از تو شروه خواهد خواند چنگی، مویه خواهد کرد:
رجز میخواند بیپایان مخالفخوانِ مصلوبی
?
?️?️
@OmidMahdinejaD
و قال الآن انکسر ظَهري و قلّت حیلتي و انقطع رجائي و شمت بي عدوّي و الکمد قاتلي...
◾
کجایی قرار برادر کجایی
نمانده مرا هیچ یاور کجایی
کجا لشکری بیعلم دیده چشمی
کجایی علمدار لشکر کجایی
در این تیرباران دشنام و دشنه
تو ای آخرین پشت خواهر کجایی
در این هرم توفندۀ خشم و آتش
تو ای سدرۀ سایهگستر کجایی
زمین بیاراده، زمان ایستاده
کجایی در این شور محشر کجایی
من اینسوی تنها و آنسو هزاران
تنِ غرق شمشیر و خنجر، کجایی
کجایی که تنهاییام را ببینی
در این عرصۀ نابرابر کجایی
نمانده مرا هیچ یاور برادر
برادر کجایی، برادر کجایی
?️?️
@OmidMahdinejaD
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago