?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
.
چشم هایم موسم پاییز دلبر می شود
گونه ام از بوسه ات مینای احمر می شود
بس که از "مهر" نگاهم می چکد شور غزل
برگ برگ سینه ام پاییز ِدفتر می شود
آتشی افتاده در اشعارم از آبان زرد
آذر خاکسترش ققنوس پرور می شود
تا خیالت مثل طوفان خاک بر پا می کند
ریزه ریزه ،خاک گلدان هم معطر می شود
چون نوازد تار گیسویم از آواز نسیم
شانه ات از آبشار بیکران تر می شود
قایقی گم کرده راهم در تب امواج غم
لهجه ی دریایی ات آواز بندر می شود ؟
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
غوکنامه
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی
ای غوکها که موج برآشفته خوابتان
و افکنده در تلاطمِ شطِّ شتابتان
خوش یافتید این خزهی سبز را پناه
روزی دو، گر امان بدهد آفتابتان
دم از زلالِ خضر زنید و مسلّم است
کز این لجنکدهست همه نان و آبتان
بیشرمتر ز جمعِ شمایان نیافرید
ایزد که آفرید برای عذابتان
کوتاهبین و تنگنظر، گرچه چَشمها
از کاسهخانه جَسته برون چون حُبابتان
در خاک، رنگِ خاکی و در سبزه سبزرنگ
رنگِ محیط بوده، هماره، مآبتان
از بیخِِ گوش، نعره زنانید و گوشِ خلق
کر شد ازین مُکابرهی بیحسابتان
یک شب نشد کز این همه بیداد بس کنید
وین سیم بگسلد ز چُگور و رُبابتان
تسبیحِ ایزد است به پندارِ عامیان
آن شومْ شیونِ چون نعیبِ غُرابتان
هنگامِ قول، آمرِ معروف و در عمل
از هیچ مُنکَری نبود اجتنابتان
بسیار ازین نفيرِ نفسگیرتان گذشت
کو افعیای که نعره زند در جوابتان!؟
داند جهان که در همهی عمر بوده است
روزی ز بالِ پشّه و خونِ ذُبابتان
جز جیغ و ویغ و شیون و فریاد و همهمه
کاری دگر نیامده از شیخ و شابتان
تکرارِ یک ترانه و یک شومْنوحه است
سر تا به سر تمامِ سطورِ کتابتان
چون است و چون که از دلِ گندابهی قرون
ناگه گرفته است تبِ انقلابتان
وز ژاژِ ژنده، خنده به خورشید میزند
شمعِ تمامْکاستهی نیمتابتان
مانا گمان برید که ایزد به فضلِ خویش
کردهست بهرِ فتح جهان انتخابتان
یا خود زمان و گردش افلاک کرده است
بر جملهی ممالک مالکْ رقابتان
گر جمعِ «مادران به خطا»، نامتان نهیم
هرگز نکردهایم خطا در خطابتان
نِی اصلتان به قاعده، نی نسلتان درست
دانسته نیست سلسلهی انتسابتان
جز این حقیقتی که یَکی اَبَر جادُوِی
آورد و برفَشاند بر این خاک و آبتان
پروردتان به نمنمِ بارانِ خویشتن
تا برگذشت حدِّ نصیب از نصابتان
این آبگیرِ گَند که آبشخورِ شماست
وین سان بُوَد به کامِ ایاب و ذهابتان
سیلی دمنده بود ز کُهسارِ خشمِ خلق
کاین گونه گشته بسترِ آرام و خوابتان
تسبیحتان دعای بقایِ لجنکده است
بادا که این دعا نشود مستجابتان
ای مشتِ چنگلوکِ زمینگیرِ پشّهخوار
شرمآور است دعویِ اوجِ عُقابتان
گاهی درونِ خشکی و گاهی درونِ آب
تا چند ازین دو زیستنِ کامیابتان؟
چون صبح، روشن است که خواهد ز دست رفت
فردا، عِنانِ دولتِ پا در رکابتان
چندان که آفتابِ تموزی شود پدید
این جُلبکانِ سبز نگردد حجابتان
این آبگیرِ عرصهی این جنگ و دار و گیر
گردد بخار و سر دهد اندر سرابتان
و آنگاه، دیوْبادِ دمانی رسد ز راه
بِپْراکَنَد به هر طرفی با شتابتان
وز یالِ دیوْباد درافتید و در زمان
بینم خموش و خسته و خُرد و خرابتان
وین غوكجامههای چو دستارِ تازیان
یَک یَک شود به گردنِ نازک، طنابتان
وان مار را گمارَد ایزد که بِشْکَرَد
آسودگیطلبْ تنِ خوش خورد و خوابتان
وز چَشمِ مار رو به خموشی نهید و مار
باری درین مُجاوَبه سازد مُجابتان.
نک خوابتان به پهنهی مردابِ نیمشب
خوش باد تا سحر بدمد آفتابتان
با این همه گزند که دیدیم، دلخوشیم
تا بو که خلق در نِگَرَد بینقابتان.
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#غوکنامه
توضیح لغات دشوار
مکابره: اظهار کبر و بزرگی کردن، قهر و غلبه
نعیب: بانگ زاغ
غُراب: زاغ، کلاغ
زُباب: مگس
رُباب: ساز سیمی و زخمهای
چُگور: نوعی ساز سیمی و زخمهای
بشکرد: صید کند
مجاوبه: پاسخ دادن
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود...زهی توفیق!
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه ی کفش فرار و ور کشید
آستین همت و بالا زد و رفت
یه دفه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشه ی فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن
خودش و تو مرده ها جا زد و رفت
هوای تازه دلش می خواست ولی
آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت
خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت...
درگذشت ۹ شهریور ۱۴۰۳
@shah_beyt_mandegar
دستم از تنگی دل وقف گریبان شده است
یاد آن روز که در گردن جانانم بود
صد نامه نوشتیم و جوابی ننوشتی
این هم که جوابی ننویسند، جوابی ست…
با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
سی پاره به کف در چله شدی
سی پاره منم ترک چله کن
مجهول مرو با غول مرو
زنهار سفر با قافله کن
ای مطرب دل زان نغمه خوش
این مغز مرا پرمشغله کن
ای زهره و مه زان شعله رو
دو چشم مرا دو مشعله کن
ای موسی جان چوپان شدهای
بر طور برو ترک گله کن
نعلین ز دو پا بیرون کن و رو
در دست طوی پا آبله کن
تکیه گه تو حق شد نه عصا
انداز عصا و آن را یله کن
فرعون هوا چون شد حیوان
در گردن او رو زنگله کن
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago