?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 7 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 months, 3 weeks ago
موضوع پرسش وپاسخ : انعطاف پذیری مغز و نقش اموزش در رفتارها
برگزار کننده: دکتر تقی کیمیایی اسدی
متخصص مغز و اعصاب وفوق تخصص طب تشخیص الکترونیکی
برگزار شده در گروه:
@modern_cogitation
موضوع سخنرانی:
کیهان شناسی وهوش مصنوعی
ارائه دهنده : دکتر سپهر اربابی،
عضو سابق هیئت علمی دانشگاههای ایران
پژوهشگر فیزیک پزشکی و پرتودرمانی بیمارستان دانشگاهی کلن
برگزار شده در گروه: Modern Cogitation
@modern_cogitation
بعضی باور دارند که جهان براساس قوانین فیزیکی و فرمول های ریاضی از قبل تعیین شده ای ساخته شده است و فعل و انفعالات ماده و انرژی نمی توانند از این فرمول ها تخطی کنند. یا به عبارت دیگر خالق ریاضیدان و فیزیکدانی وجود داشته یا دارد که از سطح تارها (استرینگ تئوری) تا روابط برقرار شده فیزیکی و ریاضی (احتمالا غیرقابل دسترسی در سطح علمی کنونی، مثلا برای آگاهی) در سیستم های نوظهور پیچیده حیاتی مانند مغز انسان، به همه قوانین و فرمول ها واقف بوده، آنها را بعنوان اطلاعات (به مثابه انرژی) قابل استفاده بکار گرفته و در قرع و عنبیق آزمایشگاهش بر اساس چنین دانشی جهان و حیات را خلق کرده است. چنین باوری ناشی از جهل در فیزیولوژی مغز انسان ها است که تدریجا طی تاریخ علم یابنده بعضی قوانین و فرمول بندی های ریاضی برقرار شده جبری در جهان ماتریالی است. قشر جلوپیشانی با فطرتی که به عنوان پیچیده ترین ساختار شناخته شده نوظهور در جهان دارد مسئله ساز بوده و دنبال طرح های موجود در جهان و طرز هستی یافتن آنها بوده و هست تا قانع شود. در ابتدای دوران جهل جواب سؤالات این بخش از مغز با سحر و جادو و باورهای ماوراء طبیعی داده می شده است. طی تکامل اجتماعی/تفکری این نوع جواب ها پیچیده تر شده و با خلق خدایان توسط ادیان سازمان یافته، آنها را برنامه ریز هدفمند جهان و جواب برای اتفاقات گذشته و برنامه ریز آینده بخورد مردم ساده اندیش داده اند. پارادایمی که حدود ده هزار سال است گریبانگیر تفکر انسانها شده و در درجات مختلفی در سطوح متفاوت جوامع می توان آثار چنین باور سحرآلود و غیرقابل اثبات حتی در سطح ابتدایی منطق را مشاهده کرد. با نگاهی سطحی به فیزیولوژی مغز آشکار می شود که همین قشرجلوپیشانی پرورش یابنده با آموزش های علمی و ساختار خاص اتفاقی آن است که جایگاه فرایندهایی است که به قوانین برقرار شده جبری پایدار، بطور ناکاملی پی می برد که از لحظه بیگ بنگ باعث خلق جهان کنونی یا هستی شده است. همین بخش از مغز در قدامی ترین بخش آن قابلیت سرشتی اتفاقی اما قابل پرورش دادنی دارد که می تواند نه تنها فرمول های ریاضی برقرار شده ناشی از فعل و انفعال دو ماهیت هستی شکل گرفته (که در اصل یکی هستند) یعنی ماده و انرژی را دریابد بلکه با همین منطق ریاضی پیش بینی برای اتفاقاتی انجام دهد که بطور جبری در آینده رخ خواهند داد. اما ریاضی سطح بالاتر از جمع و تفریق یا کم و زیاد، که مختص مغز انسانها است یک میانبر قانع کننده ی منطق مغز است که ساخته خود مغز (نه طبیعت یا خدایان) است و بسیاری از پایه های آن در دنیای مادی معنی ندارد. از ضرب و تقسیم ساده تا لوگاریتم و توان (مثلا به توان صفر رساندن)، یا عدد صفر و جذر مثلا جذر اعداد منفی صرفا برای رسیدن به توجیه غیرقابل انکار جواب برای اتفاقات و وضع کنونی جهان مادی استفاده می شوند تا جوابی قابل قبول تا حدی غیرقابل رد شدن برای مغزهای سؤال برانگیز ارائه شود. جالب این که ریاضیات نمایشی از توان پیش بینی کننده ی قشر جلوپیشانی است که مثلا برای نظریه هایی مانند استرینگ تئوری که هنوز ثابت نشده فرمول های ریاضی قانع کننده می سازد که موقتا به صورت نظریه مقبول می افتند، اما باید منتظر جواب قابل نمایش علمی اوبژکتیو باقی بمانند تا از سطح برداشت سابژکتیو در آیند. به معروفترین فرمول ریاضی فیزیک انرژی مساوی جرم ضربدر سرعت نور در ثانیه به توان دو نگاه کنید. همه ی زیربنا و واحدهای آن ساخته اذهان علمی هستند و طوری منطقی است که با ازمایشات مقبول افتاده است. اما رسیدن به آن مستلزم مغزهای انسانهایی بوده که بالاخره در مغز آینشتاین به نتیجه نهایی تبلور پیدا کرده است. لذا برای توجیه جهان باید از وجود ماهیت های ماوراء طبیعی مانند خدایان یا قوانین طبیعی و ریاضیات از قبل وجود داشته دست برداشت و با پرورش مغز انسانها تدریجا شناخت بیشتری از جهان مطلقا ماتریالی پیدا کرد و دست خدایان را بیشتر کوتاه کرد .
دکتر کیمیایی اسدی
@modern_cogitation
مهمترین تفاوت بین مغز حیوانات اندازه، وزن، و حجم (۱۳۰۰ سانتیمتر مکعب در انسان) نسبت به وزن وحجم بدن و تعداد نورون ها در قشرنو نسبت به بقیه مغز است. از ۸۶ میلیارد نورونمغز انسان ۷۰ میلیارد در مخچه (۱۶٪ و زن) و ۱۶ میلیارد در قشرنو (۸۰٪ وزن مغز) و بقیه در ساختارهای تحت قشری قرار دارند. مغز شمپانزه ۲۸ میلیارد نورون دارد که ۷/۴ میلیارد آن در قشر نو (اکثریت در قشر بینائی) و ۳۳۷ سانتیمتر حجم دارد. یعنی قشر نو مغز انسان کمی بیشتر از دو برابر نورون اما چهار برابر حجم دارد. یکی از علت های این تفاوت عمده حجیم بودن فضاهای بین سلولی در مغز انسانها است که نه تنها باعث افزایش حجم و وزن نیمکره های مغز انسان شده، بلکه این فضاهای گسترده ایجاد ارتباطات بیشتر نورونی، تولید دندریت ها و خارهای دندریتی بیشتر و متراکم تری را ممکن ساخته که به مجموعه این فضاها و محتویات آنها نوروپیل می گویند، که همراه با توزیع بیشتر نورونی در قشر جلوبشانی (۳۰٪ حجم کل نیمکره ها) با شبکه های پیچیده تر برای فرایند افزاینده بیشتر اطلاعات، دلیل توان یادگیری، خلاقیت، ابداعات، تفکرات، فرهنگ ها، اجتماعات، توان سخن گفتن و هر ویژگی ای است که مغز انسانها را برتر از حیوانات دیگر کرده است. انسان ها برخلاف ایده ی خودساخته و بی پایه امثال دکارت، و ادیان مختلف با فرض داشتن دو روح انسانی وحیوانی (برخلاف حیوانات که فرض شده روح انسانی ندارند)، نه تنها روح از هر نوعی ندارند، بلکه مغز فرگشت یافته متفاوتی دارند. البته نباید فراموش کرد که تعداد ژنهای فعال در داخل نورون ها و تنوع پروتئینی در نورون های قشرنو انسان ها بیش از هر حیوان دیگری است که مطالعه این تفاوت ها بسیار مشکل است، در نتیجه ما میکروکامپیوترهای متفاوتی از حیوانات و از یکدیگر داریم. شکل گیری های مختلف ژنتیکی، تربیت انفعالی و فعال، و شانسکی این سیستم پیچیده ی قشرنو عامل تفاوتانسان ها با هم هستند.
دکتر کیمیایی اسدی
بقایای گونهی جدیدی از بندپایان اولیه متعلق به ۵۰۰ میلیون سال قبل در کوههای راکی کانادا کشف شده است.
این گونه جدید که Titanokorys gainesi نام دارد در دورهی زمینشناسی کامبرین در اقیانوس زندگی میکرده است و در حالی که بیشتر موجودات این دوره بسیار کوچک و به اندازه انگشت کوچک دست بودند این گونه حدود ۴۸ سانتیمتر بوده است.
بقایای این گونهی جدید توسط دیرینهشناسان موزه "رویال انتاریو" در کوههای راکی کانادا کشف شد.
این موجود دارای چشم مرکب، یک جفت پنجه خاردار و بالههایی برای شنا بود.
جین برنارد کارون، نویسندهی اصلی این مقاله از موزه "انتاریو" میگوید: اندازهی این موجود بسیار گیجکننده است. این یکی از بزرگترین موجودات یافت شده متعلق به دوره کامبرین است که قطعاً تاثیر زیادی بر اکوسیستم اقیانوسهای عصر کامبرین داشته است.
این گونه متعلق به گروهی از بندپایان اولیه به نام radiodonts است و بزرگترین نمونه کشف شده از این دسته، موجودی به نام Anomalocaris با طول یک متر بوده است.
جو موسیوک، یکی از نویسندگان این مقاله میگوید: سر این موجود نسبت به بدن آن به قدری بزرگ است که میتوان آن را یک سر شناور دانست. علت آن که چرا این دسته از موجودات با سرهای بزرگ فرگشت یافتهاند هنوز مشخص نیست. به گفتهی محققان بدن آنها برای زندگی نزدیک بستر اقیانوس به صورت پهن فرگشت یافته است.
? منبع:
? پژوهش مربوطه:
درود
آیا سیستم پاداش دهی و درد در مغز موجودات زنده صرفا بر پایه اصل بقا تکامل یافته؟ (یا به نوعی بیشترین سهم رو داشته)
حتی برای رفتارها و تجربیاتی که در واقعیت خوشایند نیستند پاداش در نظر بگیره (چون در جهت حفظ بقاست)
پاسخ??
بله سیستم پاداشی شکل گرفته در فرگشت در واقع برای تعیین لذت بخشی و شدت لذات محرک ها برپا شده تا از این طریق بقاء وتولید مثل را تضمین کند. مثلا لذت جنسی خارج از دوران فحل سالانه که در حیوانات غیر اجتماعی دیده می شود، در انسانها و میمون ها باعث تقویت پیوندهای زوج ها و شکل گیری خانواده می شود کهدر بقاء و تولید مثل و پرورش کودکانلازم می آیند. برعکس سیستم درد و ناخوشایندی های دیگر سیستم دفاعی هستند تا جسم را در کوتاه و بلند مدت در برایر محرکات آسیب زا حفظ کنند. در انسانها وحیوانات اجتماعی شده که باید دارای صفت فداکاری باشند تا اجتماع انسجام پیدا کند، حیوان ممکن است هزینه هائی برای مراقبت ونجات هم گونه های خود و هم ژنتیکی ها و خانواده بپردازد که ممکن است برخلاف بقاء و تولید مثل خودش باشند، مانند نزاع خونین برای حفظ سرزمین و دقاع از اعضاء گروه که اقلا در انسانها که خبر داریم، با ایجاد حس غرور و سرافرازی می تواند لذت بخش باشد. در اجتماع هنجار انسانها کمک مالی و غذائی کردن به دیگران که هزینه بردار هستند و ظاهرا برخلاف اصل بقاء فردی اند در انسانها، و حتی در مورد غذا در حیوانات اجتماعی شده، در مغز سخت افزاری شده و باعث تحریک سیستم پاداشی مغز و خوشایندی می شوند، که زیربنای اخلاقیات طبیعی و پاداش دنیوی برای احسان و فداکاری هستند که لزوم پاداش توهمی اخروی را نالازم می کند. فروریختن حس فداکاری و غلبه خودخواهان در اجتماع، مانند کشور گل و بلبل خودمان باعث فروریزی بافت اجتماعی می شود. در حیوانات اجتماعی اگر حیوانی رفتار خودخواهانه تکراری انجام دهد یا تنبیه می شود یا طرد. مثال های زیاد و شرح این ها در کتاب زیست شناسی مغز و اخلاقیات و سیستم پاداشی مغز مفصلا آورده شده اند.
پاسخ دکتر کیمیایی اسدی
**موضوع جلسه :
چرا «تجربه فردی» در نشان دادن «اثربخشی درمان» بی اعتبار است؟
ارائه دهنده: دکتر کیارش آرامش، پزشک و متخصص اخلاق در مراقبت های سلامت، عضو هیات علمی و مدیر موسسه اخلاق زیستی دانشگاه پنوست (PennWest)
برگزار شده در گروه Modern Cogitation**@modern_cogitationhttps://t.me/+fBqB6q5jv3xmYzY0
سلام و درود
سپاس از دوستان برای اظهار نظر در مورد این ایلوزن
راستش هنوز بدرستی علت این نوع ایلوزیون شناخته نشده است ولی تئوریهایی برای ان پیشنهاد شده
یکی از این مکانیسمها face adaptation after effect است
ازمایشاتی ثابت کرده اند که درک ما از چهره ها تحت تاثیر یا تحت bias چهره دیده شده قبلی است
نمونه ای از ان به این صورت است که اگه مدتی به یک صورت distoted یا مختل شده نگاه کنید و سپس به یک چهره نرمال ، این چهره تغییری در جهت عکس تغییر در چهره اول نشان می دهد هم از جهت ابعاد فیزیکی و هم از جهت emtion که در اثر اداپتاسیون نورونی در سطوح بالاتر پروسس مغزی است
مکانیسم دیگر شاید کمبود اطلاعات باشد
از انجایی که تصاویر با سرعت و پی در پی در محیط شبکیه نمایش داده می شود ، بعلت کمبود سلولهای مخروطی اطلاعات کمی به مغز ارسال می شود و مغز در تشخیص مستقل بودن چهره ها دچار اشکال شده ، اطلاعات حال و گذشته را سرهم بندی کرده چهره های کاریکاتوری خلق میکند (ایلوزیون)
دلیل سوم شاید مکان تجزیه و تحلیل اطلاعات محیط شبکیه در مغز باشد که با مکان سنترال شبکیه متفاوت است
اطلاعت مرکز شبکیه کمتر دچار تغییر و ایلوزیون می شوند چون منطبق بودن انها با واقعیت بسیار مهم است ولی مغز این صداقت را برای اطلاعات محیط شبکیه ندارد چون محیط پرازدحامی است و مغز کمی سرهم بندی می کند
محیط شبکیه و نیز نواحی مرتبطه در مغز ، برای تشخیص حرکت و flicking اختصاصی شده اند چون پاسخ سلول استوانه ای سریعتر از سلول مخروطی است و از انجایی که محیط بینایی شلوغ و پلوغ است تحت تاثیر visual crowding efect ،تشخیص یک تارگت در ضمینه ایتم های متفاوت هم جوار مختل می شود
به مرکز شکل پایین نگاه کنید کودک بین دو فلش قرمز ناپدید میشود
و چون تصاویر در محیط شبکیه نمایش داده میشود با این مکانیسم سرهم بندی کاریکاتورها بوجود می ایند
پاسخ دکتر شفیعیان فوق تخصص جراح چشم
@modern_cogitation
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 7 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 months, 3 weeks ago