دردِ فراق هم اَشک و هم خواب را از چشمانم ربود...

چیز زیادی هم نمی‌خواستیم،
جز این‌که اندوه و رنج‌مان را انکار نکنند.

«مشتاقِ تو بودم
هنگامی که تنها دو گام بینِ ما فاصله بود
ببین حالا چگونه است
من کجا هستم و تو کجایی عزیزم
چه باید کرد
به من بگو چه باید بکنم
که تو همه امیدِ منی
چرا مرا از خود محروم می‌کنی
چشمانم بر عشقم به تو حسادت می‌کردند
و حالا بر حال و روزِ شکسته‌ام گریه می‌کنند
و تو کجایی ای نور چشمم
ای هستی و جان قلبم،
کجا برایت از دردِ دلم بگویم
پُر از حرفم و نیاز
اشک‌هایم کجاست ای چشم
شاید ساعتی با گریه آرام شوم.»

#ام‌کلثوم

دلبرم رفت و دلم رفت به دنبال دلش
او به دنبال رقیب و دل به دنبال دلش..

_مولانا

گفتم "سلام"... خواند که "من عاشق توام"
قربان هر چه آدم تحصیلکرده است...

همینجا بیا به همدیگه قول بدیم که هیچ‌وقت اجازه ندیم ترس از رها شدن، باعث شه هر رفتاری رو بپذیریم.

باز شب شد که ز بی‌مهری ایام دغل
مهربانانه کِشد هجر تو ما را به بغل

_سلیمان بیک

شب دوباره همانیم؛
‏آزرده، غمگین، تنها و ترسیده از دنیا
‏حتی اگر تمام روز،
در قوی‌ترین حالات ممکن یک انسان
زیسته‌ باشیم..

#نرگس_صرافیان_طوفان

وتو برای دادن یک دل
چقدر دو دلی دلبرم?