?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
من هم جواب دادم: " آن دوره گذشت که پدری قادر بود بگوید "اجازه نمیدهم" و دختر چون پدرش از او نگهداری میکرد و به او غذا و مسکن و لباس میداد، مجبور به اطاعت بود، حالا خوب یا بد نمیدانم، ولی دختری مثل میرلا میتواند در جواب بگوید از خانه شما میروم و کار میکنم."
دفترچه ممنوع
آلپا دسس پهدس
ترجمه بهمن فرزانه
•••
و انتخابهای ما مسیر زندگیمان را مشخص می کند.
•••
The #path is hard and difficult
But there is no other way but to go...
مسیر، سخت است و مشکل
ولی راهی به جز رفتن نیست.
•••
والس قدیمی
ایستگاههای رادیو
این جا و آن جا
همه
از صبحدم تا شب
آن والس قدیمی را پخش می کنند
که من و تو خوب می شناسیم.
عشق زنان سنگی
گونترگراس
چیستا یثربی
•••
یک دقیقه و نیم از زندگی روزمره ی ما،
حوالی مغازه ی کوچکمان، روی صندلی های چوبی یک کافه که موسیقی جَز پخش میشد و
کمی بوی قهوه توی هوا بود
پای سیبی که کمی داغ بود
و
کیک هویچی که کمی کوچک بود
شاید کم بودند ولی به جا و بی تکرار
#کافه
و روزهایی که گذشت.
•••
في كل ليلة
ثمة حلم أطول من الليل.
در هر شبی
رویایی هست طولانیتر از خودِ شب.
حمید العقابی
ترجمه عذرا جوانمردی
برای بسیاری از #آدمها_تنها_بودن چنان دردناک است که گویی از معنی و ارزش مثبت تنها و با خود بودن اطلاعی ندارند و حتی گاهی از تصور تنها بودن وحشت میکنند به قول آندره ژید خیلی ها از اینکه خود را تنها ببینند میترسند و پریشان و ناراحت میشوند و در نتیجه هیچوقت خود را نمی یابند.
انسان در جستجوی خویشتن
نویسنده رولو می
ترجمه سیدمهدی ثریا
•••
جنب و جوشی در این عبارت ممنوع وجود دارد:
"دیگر هرگز بدون قدرت، اعتراض نمی کنیم!"
عشق زنان سنگی
گونترگراس
چیستا یثربی
•••
کارم را در هتل پراگ طلایی که شروع کردم، رئیس هتل گوش چپ مرا پیچاند و گفت: «اینجا فقط یه خدمتکاری پس یادت باشه که نه چیزی میبینی و نه میشنوی، چی گفتم؟ تکرار کن.» گفتم: «نه چیزی میبینم و نه چیزی میشنوم» اینبار گوش راستم را گرفت و بلندم کرد و گفت: «در عین حال باید چشم و گوشت باز باشه. چی بهت گفتم؟ «تکرار کن» حسابی جا خورده بودم ولی قول دادم که چشم و گوشم باز باشه. اینجوری در هتل شروع به کار کردم.
من خدمتکار شاه انگلیس بودم
بهومیل هرابال
بهاره هاشمیان
•••
من خدمتکار شاه انگلیس بودم
نویسنده: بهومیل هرابال
ترجمه: بهاره هاشمیان
۲۶۷ صفحه
?...
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago