?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago
زیستن با یا بی سیاست؟!
✍ف.م
گاهی به سرم میزند دیگر ننویسم ، پی گیر اخباری نباشم تا شاید با سر فرو بردن نظیر کبکی زیر برف ، ثانیه ای از رنج و درد فاصله بگیرم.
در حکومت توتالیتر اما ؛ آدمی ناچار است به زیست با سیاست ، و داشتن ارتباط مستقیم با اخبار و حوادث، راه گریزی در این نوع از حاکمیت نیست ، چرا که سیاست هیچ گاه انتزاعی نمیشود ، بلکه همیشه به صورت قوی، خشن و بی رحم مقابل صورت ماست و چند و چون زندگی را مشخص میکند.
سیاستی که در دست عده ای مداح و پاچه خوار است، سیاستی که ربطی به چیدمان و پلان های تعریف شده ی بین المللی ندارد ؛ بلکه یک ایدئولوژی پوچ و متوهم است که آن را اداره میکند ، سیاستی که نقد و تحلیل های واقع گرایانه ی استراتژیستها در آن جایگاهی ندارد. دلسوزان یا محصورند یا به گوشه ای رانده شده....
جناب عظمای ولایت ؛ تا کی میتوانید بر ناکارآمدی ها، تصمیمات اشتباه و اتفاقات پیدا و پنهان کشور و منطقه ؛ سرپوش گذاشته و با لجبازی خود را دانای کل بدانید؟...
ایران تنها بخش دستچین شده های ولایی در هنگام سخن رانی هایتان نیست.
ایران؛ مایی هستیم که دیگر تاب و تحمل شما و اشتباهات مکررتان را نداریم...
همای گو، مفکن سایه ی شرف هرگز
درآن دیار که طوطی کم از زغن دارد....
دوره ی زاغ و زغن ها رو به پایان است ، بادا که همای سایه گستر شرف بر بوم ایرانم باشد.
گناه مومنانه ?
https://t.me/salimimeh
#روز_مادر...
نظام مردسالارانه از هر روشی بهره میبرد و با توسل به انواع و اقسام ترفندها و حیلهها تلاش میکند تا سلطه تاریخیاش بر زنان همچنان استوار باقی بماند.
یکی از این ترفندها تقدس بخشیدن به نقش مادر است.
مادر بودن یک نقش است همانگونه که پدر بودن یک نقش است.
همانطور که کاسب بودن و کارمند بودن و پزشک و خلبان و رفتگر بودن یک نقش است.
این نقش توسط جامعه به زنان به نوعی تحمیل میشود.
این که مادر شدن اتفاقی شگفتانگیز و لذت بخش است را نمیشود انکار کرد اما پرسش اینجاست که؛
چرا باید با ارائه یک جایگاه قدسی، مادر را از حقوق انسانیاش محروم کرد؟
همانطور که عرض شد این یکی از حربههای جامعه و نظام مردسالار است که در جهت کنترل هر چه بیشتر زنان به کار گرفته میشود.
این ترفند اینگونه کار میکند؛
مادر و مقام او را چنان والا نشان میدهد که زنانی که انتخابشان مادر شدن نیست، به بدترین شیوه مورد قضاوت قرار میگیرند تا در نهایت به این نقش تن بدهند و اگر چنین نکنند، احساس کنند چیزی از دست دادهاند.
این تقدسانگاری در جوامع مردسالاری همچون ایران موجب شده است مادرانی که نیازمند بازگشت به کار یا تحصیل پس از زایمان هستند یا حتی مادران خانهداری که نیاز دارند از فرزند یا خانواده ساعت یا روزهایی را فاصله گرفته یا اوقاتی را برای خودشان داشته باشند، مورد قضاوت قرار بگیرند و در ناخودآگاه خود دچار عذاب وجدانهای عمیق شوند و حس گناهکار بودن به آنها دست دهد.
در مواردی، این احساس از سوی زنان نسل قبل خانواده هم به آنها القا میشود؛ مادرانی که به دختران خود اگر از خستگی و بیخوابی گلایه کنند، گوشزد میکنند:
ناشکری نکن، این نعمت را خدا به هر کسی نمیدهد.
آنها معتقدند اصلا برای همین سختیها است که میگویند؛ بهشت زیر پای مادران است؛ مادربزرگهایی که مدام تکرار میکنند:
هفت بچه زاییدم و بزرگ کردم، حالا برای یک بچه داری اینقدر به جان زمین و زمان غُر میزنی؟!
این کلیشههای جنسیتی نادرست در ذهن بسیاری از مردم نهادینه شده و احساس شرم و گناه را برای بیان دشواریهای مادر شدن افزایش دادهاند و موجب دلخستگی و افسردهتر شدن زنانی که درگیر نقش مادری هستند میشوند.
اما نکته جالب ماجرا تناقضات موجود در حقوق زنان در جامعه ایران است.
تناقضاتی که به روشنی نشان میدهد مقدسانگاری نقش مادر تنها یک تصویر نمایشی و غیرواقعی است.
وقتی میبینیم که بخش زیادی از قوانین خانواده در ایران برگرفته از شریعت هستند، مادران از حقوقی نابرابر نسبت به پدران برخوردارند و آنها در صورت جدایی، باید راهروهای دادگاهها و دادسراها را مدتها برای گرفتن حضانت فرزندانشان زیر پا بگذارند، وقتی میبینیم که در مساله ارث، سهم برابر ندارند و هیچ کجا برای فرزندشان نمیتوانند بی اذن پدر و یا ولی پدری تصمیم گیرنده باشند حتی اگر فرزند نیاز به عمل جراحی داشته باشد و موضوع مرگ و زندگیاش در میان باشد.
وقتی میبینیم که آنها حتی نمیتوانند بدون اجازه ولی و قیم، او را با خود به سفر ببرند به خوبی متوجه میشویم آنها در واقع هیچ حقی نسبت به فرزندانشان ندارند اما حکومت و جامعه به آنها میگوید؛
شما مادر هستید، مقدس هستید، پس بنشینید در خانه فرزندتان را به دنیا بیاورید و بزرگ کنید که بهشت زیر پای شماست و از دامن زن مرد به معراج میرود!!!
این نهایت شارلاتانیسم است که نشان میدهد این تنها نقش آنها است و اگر کسی بخواهد این هاله مقدس فریبکارانه را مخدوش کند، آن را بر نمیتابند و با آن برخورد میکنند.
اینجاست که دروغ بزرگ مقدس بودن مادر مشخص میشود و دست سیستم مردسالار رو میشود.
#کلیشه_های_جنسیتی
#نقش_مادری
#امید...
گناه مومنانه ?
https://t.me/salimimeh
راهنمای یک مردم آزاد، امید است و نه ترس، در حالی که مردمِ تحتِ انقیاد را ترس هدایت میکند و نه امید. دستهی نخست در جستوجوی پرداختن به زندگی و دستهی دوم به دنبال اجتناب از مرگ است.
به بیان دیگر، دستهی نخست در جستوجوی زیستن برای خویش است و دستهی دوم به ضربِ زور به یک فاتح تعلق یافته است. دستهی دوم «برده» و دستهی نخست «آزاد» میگوییم.
اسپینوزا/رسالهی سیاسی
گناه مومنانه ?
https://t.me/salimimeh
زبان فارسی زبان شگفتانگیزی است. تنها در این زبان است که معنی عبارتِ دوکلمهای «برودت هوا» میشود: «گاز نداریم، برق نداریم، مجبوریم تعطیل کنیم.»
« Hossein Javid »
گناه مومنانه ?
https://t.me/salimimeh
من نمیگویم مسئولیت همهٔ ما به یک اندازه است و قصد ندارم قربانیان را با قاتلانی که در کمال خونسردی آنها را میکُشند یکی بدانم. همهٔ حرفم این است که نوعی همدستیِ پنهان وجود دارد؛ میخواهم بگویم همهٔ ما از سرِ فرصتطلبی و ترس در تداومیافتنِ این جنگ شریک و همدستیم. زیرا با بستن چشمهایمان، با ادامهدادن به خریدمان، با کارکردن رویِ زمینمان، با تظاهرکردن به اینکه اتفاقی نیفتاده است، با این فکر که این مشکل ما نیست، درواقع داریم به آن «دیگریها» خیانت میکنیم و نمیدانیم آیا این مسئله اصلاً راهحلی دارد یا نه. اما آنچه متوجهش نیستیم این است که با چنین مرزبندیهایی داریم خودمان را هم گول میزنیم. با اینکار درواقع خودمان را هم در معرض این خطر قرار میدهیم که در شرایطی متفاوت، ما تبدیل به آن «دیگری» شویم.
اسلاونکا دراکولیچ
گناه مومنانه ?
https://t.me/salimimeh
❇✴ دروِغ هر چه بزرگتر، جذابتر
✍️ یدالله کریمی پور
پاول ژوزف گوبلز ، نابغه معلول آلمانی، از آغاز تا فروپاشی رژیم هیتلری و رایش سوم، وزیر تبلیِغات و روشنگریوی بود. تحصیلات گوبلز در زمینه ادبیات و فلسفه بود و تا دریافت دکتری در اینرشته نیز پیش رفت. نخستین کار گوبلز در جایگاه وزیر پروپاگاندا ، یکپارچه کردن همه رسانه های آلمان و وادار نمودنشان به پیروی از نازیسم و پیشوا بود.
دکتر گوبلز پس از به قدرت رسیدن هیتلر، همه شاخههای رسانههای عمومی و هنر را برای پشتیبانی مردم از وی به کار گرفت.
از سال ۱۹۴۰، گوبلز هم چنین مدیر مسئول مجلهٔ هفتگی رایش شد. وی در سرمقاله های این ژورنال، همواره دربارهٔ پیروزی نهایی در آیندهٔ نزدیک مینوشت و از اختراع سلاحهای معجزهآمیز خیالیکه امریکا و دیگر دشمنان را نابود می کرد، خبر میداد.
سرمقالههای گوبلز در این مجله، یکی از برجستهترین الگوهای پروپاگاندا در تاریخ محسوب میشود. گوبلز، در سخنرانی و تهییج احساسات مردم، نابغه ای کممانند بود.
استراتژی تبلیغاتی گوبلز، هشت وجهی بود. وی و همکارانش این هدف ها را به مطبوعات چی ها، رادیو ، سینماگران و دیگر اصحاب رسانه تفهیم کرده و ناگزیر به اجرایشان می کردند:
1️⃣ آینده باوری
پیاپی و بی وقفه مردم را به روزها، هفته ها و ماه های خوب آتی دلخوش سازید؛ آینده ای مملو از صلح و پیروزی بسازید؛
2️⃣ دشمن تراشی
همه ناکامی ها و بیچارگی های دنیا، ناشی از دسیسه سامی ها(یهود تبارها) و عوامل کاپیتالیسم و کمونیست آن ها(فرانسه، بریتانیا امریکا، شوروی و..)است؛
3️⃣ آلمان برتری
هوش و ذکاوت، توانایی جسمی و برتری همه جانبه ژرمن ها بر دیگر مردمان اثبات شده و حقیقت تنها نزد ما است؛
4️⃣ پیشوا
آلمان زیر رهبری پیشوای خردمند، مدیر، با کیاست ، دوراندیش و شجاع، بالاخره همه دشمنان را نابود و آلمان را طبق قانون طبیعت، سرور جهان خواهد کرد؛
5️⃣ تسلیحات نابودگر
با ابتکار برتر مهندسین و دانشمندان آلمانی ، به زودی(امید به آتی) با سلاح های دهشتناک در دست طراحی و تولید، دشمنان در میدان نبرد خوار شده و همگی تسلیم اراده ما خواهند شد؛
6️⃣ پیروزی ابدی
به عقب نشینی های تاکتیکی آلمانی ها به دیده تردید در ارتش توانمند خودتان ننگرید، پیروزی نهایی و رستگاری ابدی با ما خواهد بود. دستیابی به پیروزی نهایی از نزدیک هم نزدیک تر است.
دستگاه تبلیغی دکتر گوبلز، حتی تا ۵ روز مانده به سقوط برلین و کشتن خود، همسر و ۶ فرزندش(با سیانور)، آلمان ها را به پیروزی نهایی امیدوار می ساخت؛
7️⃣ کنترل جامعه
مسئولیت محوله به دکتر گوبلز و دستگاهش، در دست گرفتن کامل کنترل جامعه در همهٔ بخشهای زندگی بود، چه در بخش های عمومی و فرهنگی و چه حتی در زندگی شخصی؛
8️⃣ سانسور
دکتر گوبلز با هدف هم راستا سازی رویکردهای فرهنگی با اندیشه پیشوا، در نخستین گام، چیرگی بر همه بخش های تبلیغاتی را هدف قرار داد. وزارتخانه تبلیغات را به به بخشهای گوناگونی مانند بخش خبرگزاری، رادیو، فیلم، تئاتر، موزیک، ادبیات و چاپ تقسیم کرد.بخش تئاتر را از جمله به دلیل کنار نیامدن عوامل و هنرمندان، برای همیشه تعطیل کرد.
نازیهای پیرو دکتر گوبلز، به زودی بیشتر روزنامهها، کتابها، بازیها ، فیلمها و کنسرتها را در مقیاسی از هنر، که از نظر نازیها هنر ملی نامیده میشد، زیر سنجش و ارزیابی وزارت تبلیغات و تنویرافکار عمومی قرار دادند. آثار نویسندگان حق انتشار نداشت و هیچ تابلوی نقاشی به گالری ها راه نمی یافت و هیچ آواز و ترانه و موزیکی به اجرا گذاشته نمیشد، مگر آن که با معیارهای تعریف شده نازیها همخوانی داشته و یا تفننی و فانتزی باشد.
گوبلز باورمند بود که: دروغ برای خدمت به پیشوا و آلمان عین حقیقت است و هرچه بزرگتر(دروغ)، موثرتر.
گناه مومنانه ?
https://t.me/salimimeh
به همه گفته پیروز میشیم ما هم بگیم پیروز شده خوبیت نداره
? مهدی سلیمی
در روزی که علی خامنه ای شکست توهمات ایدئولوژیکش را بیش از هر زمان احساس کرده بود باز هم دستور برخورد با داخل را دارد
او با عصبانیت و استیصال گفت « در داخل اگر کسی تحلیلی بکند که معنای آن خالی کردن تو دل مردم باشه جرمه و باید باهاش برخورد بشه» یعنی اگر حتی کسی در تحلیل خود معتقد به شکست سیاست های جمهوری اسلامی باشد باید دستگیر شود
پس از این صحبت های رهبر حکومت دادستانی هم فورا بیانیه ای صادر کرد و بعد برخورد و احضار کسانی چون نمایندگان سابق مجلس، یک روزنامه نگار و برخی کانال های تلگرامی استارت خورد
اما نکته جالب ماجرا اینجاست که یک کانال وابسته به سپاه هم حین پوشش صحبت های علی خامنه ای در پاراگرافی کوتاه او را به انفعال متهم کرد و بعد مجبور شد عذرخواهی کند و ماست مالی نماید
در دفتر خود خامنهای هم افراد معترف به شکست هستند حتی او خودش امروز مشخص بود شکست را پذیرفته است فقط مشکلش گویا این است کسی به رویش نیاورد شکست خورده است
یاد دیالوگ معروف بهمن مفید در فیلم قیصر افتادم که میگفت « حالا ما به همه گفتیم زدیم شمام بگید آره زده خوبیت نداره»
گناه مومنانه ?
https://t.me/salimimeh
⭕️ قانون و قضا سیری چند ؟
اگر کسی در تحلیلی در بیانی طوری حرف بزند که تو دل مردم (خامنه ای و هوادارانش) خالی بشه این جرمه باید دنبال بشه
بعد از این حرفا فورا دادستانی بیانیه داد و بعد برای برخی افراد و کانال های تلگرامی تشکیل پرونده هم دادند
یکدفعه یک نفر یک جرم تعریف میکند و عده ای بلافاصله در خطر دستگیری قرار می گیرند. قانون و قضا و دادگستری سیری چند ؟؟
گناه مومنانه ?
https://t.me/salimimeh
سوریه و لبنان
چند سال قبل از ویرانی سوریه در جنگهای داخلی، نویسنده مسیحی لبنانیالاصل، نسیم طالب، سوالی را در یکی از کتابهایش مطرح کرد: مردم لبنان و سوریه هر دو متعلق به "شامات" هستند و فرهنگهای بسیار مشابه و بیشینهی تقریباً یکسان داشتهاند و دارند. قبل از جداسازی آنها توسط مرزهای تصنعی توسط اروپائیان، چیزی اینها را از هم جدا نمیکرد. پس چه شد که لبنان، علیرغم سالها جنگ داخلی بین اقوام مختلف آن، اینقدر از سوریه که سالها در امنیت و آرامش به سر برده بود، از لحاظ اقتصادی جلوتر بود؟
جواب طالب این بود که آنچه سوریه را، با شهرهایی چون حلب و دمشق که زمانی مراکز حیات تجاری و اقتصادی بودند، به چنان فلاکت اقتصادی انداخته بود، سیستم متمرکزی بود که حزب فاسد بعث سوریه راه انداخته بود؛ یعنی سیستمی سوسیالیستی مبتنی بر برنامهریزی مرکزی، و کنترل همه چیز از جمله قیمتها. این سوسیالیسم-ناسیونالیسم عربی بسیاری از شهرهای پرحیات عربی را که قرنها مرکز تجارت و پر از حیات و شور و زندگی بودند به قبرستانهای مردگان شبیه کرد. مثالهای بارز آن اسکندریه مصر و شهر حلب در سوریه بودند. به برکت انور سادات، مصر شروع کرد به فاصله گرفتن از سیستم سوسیالیست-ناسیونالیست عربی دوران عبدالناصر، ولی عراق و سوریه به همان راه ادامه دادند.
برعکس، لبنان همیشه سیستمی بسیار نامتمرکز و ارتشی بسیار ضعیف داشته است. همین عدم سیستم برنامهریزی مرکزی موجب شد که لبنان هر بار بعد از فاجعه جنگهای داخلی، بسیار زود سر از خاکسترها بر کشد و دوباره مرکز حیات و زندگی و "عروس خاورمیانه" شود! حتی در اوج جنگهای داخلی لبنان، تاجرانی از حلب بودند که از "امنیت سوریه" فرار میکردند و به لبنان جنگزده پناهنده میشدند. به قول یکیشان، زندگی در میان جنگ بر زندگی در میان زندان (یعنی سوریه) ارجحیت داشت!
آنگاه که طالب این مطالب را نوشت، برای سیستم سوریه یک مزیت قائل شد: اینکه به مدد سیستم متمرکز نظامی و یک ارتش قدرتمند، سوریه لااقل مثل لبنان درگیر جنگهای داخلی نشده!
زمان خیلی زود ثابت کرد که حتی این هم مزیتی نبود.
برگرفته از کانال تفکر
گناه مومنانه ?
https://t.me/salimimeh
رهایی از شرّ حاکمیّت فقه
حکومت اسلامی، در عمل حاکمیّت فقه است. چه در شکل شیعیّ چه در شکل سُنیّ. از جمهوری اسلامی در ایران تا امارت اسلامی در افغانستان، و سابقاً داعش در عراق و سوریه. نهایتِ امر در دولت اسلامی، پیادهسازی فقه اسلامی است. این یکی – و تنها یکی از – اشتراکات دولتهای اسلامی است. تفاوت در نسبتسنجی میان بقای دولت و اجرای شریعت است. دولتهایی چون داعش، اولویّت را به اجرای شریعت دادند و دولتهایی چون ج.ا، اولویّت را به بقای دولت.
حاکمیّت فقه، بنابر ماهیّت فقه، هماره ختم به شرّ میشود. یعنی عاقبتِ حاکمیّت فقه، استبداد و خودکامگی است چون یک قدرتِ متمرکز و مهارناشده و غیرپاسخگو است؛ جبّاریّت و ستمگری است چون اِعمال قدرت فراتر از حقّ و حقوق است؛ خشونت و اجبار است چون حاوی احکام خشن و غیر انسانی است؛ و البته نابرابری و تبعیض است چون نابرابر به مردمان مینگرد و حامل تبعیض میان مؤمن و کافر و مسلمان و نامسلمان و موّحد و مشرک و زن و مرد است. از این حیث، حاکمیّت فقه همیشه یک حاکمیّت استبدادی، خودکامه، ستمگر، جبّار، خشن، نابرابر و تبعیضآور است. حاکمیّت فقه، اصولاً دموکراتیک نیست و نمیتواند باشد. حاکمیّت دموکراتیک فقه، یک ناسازگاری و تناقض ذاتی و درونی است؛ دموکراسی فقهی همانقدر شدنی است که گلستانشدن آتش.
حاکمیّت فقه، در هر شکل و صورتش، ستمگرانه است. و در این ستمگری، ناقض حقوق اساسی و تبعیضزاست. حاکمیّت فقه، در هر جامعه و ملّتی، بد عاقبت است. نه رضایت مردمان را جلب میکند و نه تأیید از عقل میگیرد. حاکمیّت فقه، تنها در جوامع حقیر و مرتجع و فرهنگهای بدوی و قبیلهای، که هنوز توانِ درک حقّ و عدالت را ندارند، رضایتبخش است. اساساً ریشهی فقه زندگی قبیلهای و بدوی است. روشن است که حاکمیّت فقه در جهانِ مُدرن و فرهنگ متمدّن و فضای دموکراتیک یک مزاحم بزرگ است که تنها باید از شرّش رها شد.
باری، رهایی از شرّ حاکمیّت فقه یک ضرورت است؛ یک ضرورتِ اخلاقی و عقلانی برای دموکراتیکشدن، برای باز و آزاد شدن، برای مُدرنشدن. همانقدر که رهایی از ستمگری و جبّاریّت یک ضرورت است. فرهنگِ سیاسیِ لیبرال دموکراتیک، یعنی فرهنگِ حقّسالار و حقّآگاه و حقّخواه، نمیتواند با حاکمیّت فقه مدارا بورزد و بردبارانه در کنارش بنشیند و زیست کند. چون این اصولاً ممکن نیست. همچنان که حاکمیّت فقه، نمیتواند بنابر جوهر حقّگریزش، فرهنگِ سیاسیِ لیبرال دموکراتیک را تحمّل کند. میان این دو، یک ستیز است. یک ستیزِ بیپایان.
برگرفته از کانال تفکر
گناه مومنانه ?
https://t.me/salimimeh
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago