?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago
ترجمهای دیگر از متن پیشین:
زبان با نام نهادن بر موجودات برای نخستین بار، آنها را در قالب کلمه به ظهور میرساند. تنها این نامگذاری است که موجودات را از بطن بودنشان به بودن میگمارد. این نامگذاری یک فراافکنیِ آشکار است که در آن نشان داده میشود که چه چیز سبب میگردد تا موجودات اینگونه به عیان درآیند. فراافکنی، یک رهاییِ نا-نهان است که آنچه را در ذات خود دارد دمیده و وامیگذارد. گفتن فراافکنانه سردرگمیِ تیرهای را که در آنچه هست به همراه دارد انکار میکند. او در حالی که پرده بر سر کشیده است، رخسار خویش را آشکار میسازد.
مارتین هایدگر، منشأ اثر هنری، از کتاب شعر، زبان و اندیشهٔ رهایی، ترجمهٔ عباس منوچهری
«جبر» عربی دو ریشه دارد، یک معنای دیگر آن «جبر کسر» به معنی «شکستهبندی» است. .... این جبرِ کسر است که با «تدارک» در عربی هممعنی است. به یونانی کلمهای دارد که همریشه و هممعنی با «تلافی» عربی است. «جابر»، «جبارة»، «جبیره» و «مجبِّر» – مجبِّر یعنی کسی که جبرِ کسر میکند – «انجبار» و «جبور» هم مشتقات آن است. در عربی این کلمات متعدّد است که معنی همه عبارت از «تدارک» و «تلافی» است. در فارسی و عربی تدارک غیر از معنی امروزی است که ما به کار میبریم. ما امروز «جبران» میگوییم؛ من نمیدانم کی و چگونه به زبان فارسی آمده است. تصور میکنم اینها از کلمات اخیر باشد. به عربی جبران استعمال نشده است. اگر کلمهٔ جبران قبل از مشروطه آمده باشد، بنده میپذیرم. ولی اگر بعد از مشروطه و مخصوصاً بعد از زمان همین مترجمین، جبران گفته شده باشد، بدون آنکه به دیگران اشکالی و ایرادی داشته باشم با توجه و با اصولی که در زبان برای خود دارم، استفاده نمیکنم. اگر به کلمهای توجه کردم و دیدم نو درآمده است و سابقه در زبان فارسی ندارد، استفاده نمیکنم. این سلیقهٔ بنده است. کتابها از این کلمات پر است؛ مثلاً کلمهٔ «توصیف» مرتب از طریق خبرگزاریها میشنویم که کلمهٔ «وصف» را به «توصیف» مبدل کردهاند و به جای آن به کار میبرند. در عربی توصیف نیامده، وصف است. به فرهنگها مراجعه کنید، اگر کسی توصیف را قبل از مشروطه در زبان فارسی پیدا کرد، به بنده بگوید تا من هم توجه پیدا کنم. یا کلمهٔ «تشریک مساعی»، تشریک به معنای بستن بند کفش است و به عربی «اشتراک مساعی» درست است. اگر بخواهم این کلمات را برشمارم، فراوان است.... بعضی کلمات که شعرای نوپرداز گفتهاند، غلط هم نیست، بالاخره استعمال میکنیم؛ مثل «نوپا» که ذهن آنها رفته به دیری نمیپاید. یعنی بقا نمیکند. پاییدن یعنی باقی، بعد دیری نمیپاید را گفتهاند نوپا، یعنی نوبقاست که معنی ندارد؛ یا بگوییم نوپاست یعنی پای نو دارد.
غرب و غربزدگی، درسگفتارهای دکتر سید احمد فردید در سال ۱۳۶۳، جلسهٔ دهم: طاغوت مضاعف
✅ درست به کار بردن واژهها:
«از کنفوسیوس پرسیدند: برای رهایی از روزگاری سخت و سیاه چه تدابیر عاجلی باید اندیشید؟» او این جواب حیرتآور را داد:
«باید کاری کرد که واژهها در معنای درست خود به کار روند. باید محتوای آنها را دریافت. بگذارید امیر امیر باشد، پدر پدر، و انسان انسان. اما مدام به زبان خیانت میشود، و واژهها دیگر با مدلول خود مطابقت ندارند. هستی و زبان از یکدیگر جدا میشوند. «آنکس که صاحب هستی باطنی است، صاحب کلمات نیز هست، اما آنکس که صاحب کلمات است، لزوماً صاحب هستی باطنی نیست.»
وقتی زبان آشفته گردد، همه چیز دچار آفت میشود. وقتی کلمات (نامگذاریها و مفاهیم) دقیق نباشند، حکمها روشن نیست، کارها رونق نمیگیرد، مجازاتها بهجا اعمال نمیشوند و مردم سر از کارها درنمیآورند.»
«از این رو، انسان آزاده واژهها را چنان برمیگزیند که هیچ ابهامی پیش نیاید، و حکمهای خود را به صورتی درمیآورد که بتوان بیدودلی آنها را به عمل درآورد. انسان آزاده کمترین ابهامی را در سخنان خود برنمیتابد.»
کنفوسیوس، کارل یاسپرس، ترجمهٔ احمد سمیعی، با تغییراتی اندک از سوی مهدی خلجی، صص. ۴۸-۴۹
✅ تفاوت حرف «ق» و «خ»
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامهٔ کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
من تریدی ندارم که حافظ در انتخاب هجای «-ق» در قافیه و صامت «ق» در درون شعری با این حال و هوای اعتراضآمیز و خطابی، کاملاً از روی آگاهی و توجه به تأثیر موسیقایی آن عمل کرده است. ابنجنّی در کتاب الخصایص اشاره میکند که اعراب کلمهٔ «قَضْم» -به معنی شکستن- را در مورد اجسام خشک و کلمهٔ «خِصْم» -به معنی شکستن- را برای اجسام نرم به کار میبرند و این به سبب قوت «ق» و ضعف «خ» است. از این روی صوت قویتر را برای فعل قویتر و صوت ضعیفتر را برای فعل ضعیفتر به کار برند. ابنسینا نیز وقتی میخواهد توضیح دهد که اصوات حروف از حرکتهای غیرگفتاری هم شنیده میشود، دربارهٔ صوت حاصل از حرف «ق» مینویسد که از شکافتن جسمها و کنده شدن ناگهانی آنها شنیده میشود.
گمشده لب دریا، تأملی در معنی و صورت شعر حافظ، تقی پورنامداریان، ص ۹۹
واژگان تنها تصویرهایی از واقعیتاند، افتادن در دام محبت واژگان، اگر حیات عقل و اکتشاف در آنها نباشد، جز عشق به تصویری خالی نیست.
#فرانسیس_بیکن،
به نقل از کتاب #جدال_قدیم_و_جدید تألیف #جواد_طباطبایی
کبرت الکلمة
أتعرف ما معنى الكلمة...
الكلمة نور، وبعض الكلمات قبور،
وبعض الكلمات قلاع شامخة يعتصم بها النبل البشرى...
«کلمه بزرگ است
آیا معنای کلمه را میدانی؟
بعضی کلمات نورند و بعضی کلمات قبور. بعضی کلمات دژهای بلندند که شرافت انسان به آن پناه میبرد...»
قسمتی از نمایشنامهٔ #عبدالرحمان_الشرقاوی به نام الحسین ثائراً
✅ واژههای دالّ بر درجات و مراحل عشق در زبان عربی:
هویٰ: اشتیاق و آرزوی نفس و خواست طبع
علاقه: خواست دل و وابستگی
کَلَف: شدت خواست
عشق: محبت، دلبستگی، که افزون بر هویٰ و خواست است.
شَعَف: وقتی عشق و محبت دل را بسوزاند، همراه با لذتی که دارد.
شغَف: آنگاه که محبت به پردهٔ دل (شَغاف) رسد. شفف و سعف نیز گفتهاند.
جویٰ: هوای باطن
تَیْم: وقتی محبت موجب عبودیت شود.
تَبْل: آنگاه که محبت آدمی را بیمار کند.
تدلیَه: زوال عقل از فرط هویٰ
هُیوم: راه بیابان گرفتن از فرط عشق و شیفتگی
#ثعالبی، فقهاللغة و سرّ العربیه
@Loghatbazi
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago