کاروند پارسی || محمودفتوحی‌رودمعجنی

Description
محمود فتوحی رودمعجنی، دانش‌آموخته زبان و ادبیات فارسی.
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 6 months, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 1 week ago

4 months, 2 weeks ago
4 months, 3 weeks ago

.

اا═.🍃 .═════════╔ استاد ما عباس ماهیار ۵
اا═════════.🍃 .═╚

درس چهار مقاله
پای درس چهار مقالۀ عروضی که نشستیم بخشهای سوم «در علم نجوم و غزارت منجم« و چهارم «در علم طب و هدایت طبیب» را برای این ترم مقرر فرمودند. به نظر اندک می‌آمد اما عمری در کار آن رفت. سهمُ الغیب گرفتن در روز و شب و احوال خمسۀ متحیره و ایام خمسۀ مسترقه را رصد کردن، تختۀ خاک رسم کردن و قمر در عقرب بازشناختن شده بود مشغلۀ اهالی کلاس. اطلاعات نجومی شعر خاقانی اینجا بسیار به کار می‌آمد. استاد شرح بیست باب قزوینی در علم نجوم را همیشه همراه داشت و به مناسبت از آن می‌خواند. ما هم فرهنگ اصطلاحات نجومی ابوالفضل مصفی را. باری شرح بیست باب را از ایشان به امانت گرفتم. شرط فرمود که تعدادی از صور فلکی را از روی کتاب بر مقوای بزرگی رسم کنم.
روزی از من که در عقبۀ کلاس می‌نشستم پرسید ماههای قمری را به ترتیب بشمار. نتوانستم. از کلاس چهل نفره هیچ کس نتوانست. سر فرو انداخت و گفت در کودکی در کتاب نصاب الصبیان چنین می‌خواندیم:
ز محرم چو گذشتی برسد ماه صفر
دو ربیع و دو جمادی ز پی یکدیگر

رجب است از پی، شعبان، رمضان و شوّال
پس به ذی‌القعده و ذی‌الحجه بکن نیک نظر

چهل جوان مدعی از آن کودک قدیم شرمنده شدیم. بیشتر ما را شرمنده کرد وقتی گفت آن کودک ماههای سریانی و ترکی و رومی را علی الترتیب به نظم چنین می‌خوانده است:
دو تشرین و دو کانون و پس آنگه
شباط و آذر و نیسان، ایار است
حزیران و تموز و آب و ایلول
نگه دارش که از من یادگار است.

شرمنده‌ایم استاد دانش ما از حد نصاب کودکان هم کمتر است. با خود عهد کردیم که نصاب الصبیان را بخوانیم و از بر کنیم. چقدر معلومات کارآمد دارد این کتاب دبستانی قدیم.
به پایان درس چهارمقاله که می‌رسی شعر حافظ هم از لونی دیگر می‌شود:

«ز آفـتاب قــــدح ارتفـاع عیش بگیر
چرا که طالـع وقـت آنچنان نمی‌بینم».

«ارتفاع آفتاب گرفتن» یک قاعدۀ نجومی است و «طالع وقت دیدن» هم یک عمل نجومی. استاد همواره می گفت که «سیر اختران در دیوان حافظ» خود داستان شگرفی دارد.

#کاروندپارسی
#محمودفتوحی

@karvandparsi

4 months, 3 weeks ago

اا═.🍃.═════════╔
روشنفکران ایرانی
و مسألۀ زبان فارسی

اا═════════.🍃.═╚

نوشتۀ فرزاد بالو
انتشارت طرح نو. تهران: ۱۴۰۳ خورشیدی

مژده کتاب، نشست پنجاه و یکم
▶️ پوشۀ شنیداری
۱۱ ژانویه ۲۰۲۵ / بیستم دیماه ۱۴۰۳
#حلقه_دیدگاه_نو
@didgahenochannel

#محمودفتوحی
#کاروندپارسی

@karvandparsi

6 months, 4 weeks ago
***?*** [کتک‌کاری شاعرانه! یا ماجرای نزاع …

? کتک‌کاری شاعرانه! یا ماجرای نزاع نصرت رحمانی و دکتر براهنی!

▫️ دوشنبه‌شب گذشته، نصرت رحمانی ۳ سیلی به‌صورت دکتر رضا براهنی زد. محل وقوع حادثه روی پاگرد کافه نادری بود. ماجرا اکنون همه‌جا در محافل ادبی دهان‌به‌دهان می‌گردد. همه از سیلی‌زدن نصرت و از سیلی‌خوردن دکتر براهنی صحبت می‌کنند. طی سال‌های اخیر، شاید این اولین‌بار باشد که دو شاعر این‌گونه با یکدیگر روبرو شده باشند. تاکنون هر چه بوده، از جدال قلمی در مجلات سنگین و نیمه‌سنگین ادبی، فراتر نبوده است. اما این مرتبه نصرت، با کوبیدن ۳ سیلی به بیخ گوش دکتر براهنی در حقیقت به‌زعم خویش پاسخ تمام انتقادات فحش آمیز او را داده است. بد نیست دکتر رضا براهنی را به آن دسته از خوانندگان خود که با ایشان ناآشنا هستند بشناسانیم.

▪️ آقای دکتر رضا براهنی دانشیار دکتر صورتگر در دانشکده ادبیات است و شاعر و منتقد شعر. از چندی قبل ایشان در مجله فردوسی به تجزیه‌وتحلیل شعر شاعران معاصر پرداختند و همه شاعران را از دم ـ شاملو، نادرپور، نصرت، مشیری، کسرایی و خیلی‌های دیگر را ـ با لحنی تند و تقریباً اهانت‌بار از دم تیغ انتقاد گذراندند. بعضی‌ها می‌گویند دکتر براهنی از این راه برای خود شهرتی کسب کرد. وگرنه خیلی مانده بود تا کسی او را توی این ملک بشناسد. اما خودش در یکی از نوشته‌هایش توی فردوسی این را عنوان کرده بود که چون خیلی صریح و بی‌پرده و بدون تعارف و مجامله انتقاد می‌کند، مورد کینه و عداوت شاعران قرار گرفته است.

▫️اما واقعیت این است که جناب دکتر براهنی ظاهراً هیچ‌کدام از شاعرانی را که سال‌ها در گود شعر خاک خورده‌اند، و هر یک وزنه‌ای هستند در شعر و ادبیات ایران، اصلاً شاعر نمی‌داند. یکی‌شان را به کبوتری تشبیه می‌کند که هنوز بال‌هایش در نیامده می‌خواهد پرواز کند و دیگران را نیز هر یک به طریقی نفی می‌کند. این تشبیه «کبوتر» را دکتر براهنی در مورد نصرت آورد. نصرت هم در جواب گفته بود: «بهتر است براهنی برود کفترهای هاشم سعله‌ای را دانه بدهد که بال‌های آن‌ها درآید نه این‌که بیاید راجع به شعر و شاعری اظهارنظر کند.»

▪️حاصل تمام این حرف‌ها این شد که دکتر براهنی یک «موج نو» به وجود آورد. «موج نو»ای که کارشان از آن حرف دیرین که جیغ بنفش می‌کشید و در غار سبز می‌دوید گذشته و واقعاً گاه لاطائلاتشان تهوع‌آور است. که این را اگر یواشکی از خودشان بپرسید، به علامت تصدیق سری تکان می‌دهند. بگذریم، قصد اینجا معرفی موج نو و بررسی کار آن‌ها نیست (که مسلم این از عهده حقیر خارج است اما خوب این حرف‌ها را هم به‌حساب آن قول معروف بگذارید که هر کس به‌قدر فهمش فهمید مدعا را) صحبت سر سیلی‌های آبدار بود و پاگرد هتل نادری و بعد هم کلانتری رفتن.

▫️ساعت تقریباً هشت بود نصرت از راه رسید. مثل همیشه توی خودش بود. موهایش که حالا کاملاً خاکستری شده روی پیشانی‌اش ریخته بود. همان ژولیدگی صمیمانه همیشه را داشت. یک پیراهن سفید نازک تابستانی و شلواری خاکستری‌رنگ تنش بود. درست روی پاگرد پله‌های کافه نادری بود که دکتر براهنی با کت‌وشلوار و کراوات، خیلی تمیز و مرتب با نصرت برخورد کرد.

▪️آن‌ها که نزدیک بوده‌اند می‌گویند: دکتر براهنی به نصرت گفت: پوست ترا هم می‌کنم! (منظورش تجزیه‌وتحلیل و انتقاد از کارهای نصرت بوده است) و نصرت در جواب می‌گوید: مرد، کاری را که می‌خواهد بکند، هیچ‌وقت قبلاً نمی‌گوید! و بعدازاین گفتگوی کوتاه معلوم نیست چه سخنانی ردوبدل می‌شود که یک‌مرتبه نصرت ٣ سیلی پی‌درپی به‌صورت دکتر براهنی زد. با سیلی اول کتاب‌ها از زیر بغل دکتر براهنی روی زمین پخش شد، و سیلی دوم و سوم بلافاصله روی گونه‌های دکتر فرو آمد. جنجال در گرفت. دکتر براهنی پاسبان صدا کرد، و لحظه‌ای بعد نصرت و دکتر به کلانتری ۹ رفتند. جماعت شاعران و آشنایانی که بودند دکتر براهنی را دوره کردند که از رفتن به کلانتری منصرف شود اما قبول نکرد، و بالاخره به کلانتری رفتند. خیابان نادری در مقابل این وضع شلوغ شد. هر کس می‌شنید نصرت به کلانتری رفته، راه کلانتری را در پیش می‌گرفت رفیق عزیزمان منوچهر اشتهاردی هم شاهد قضایا بود.

▪️طرفین به کلانتری رفتند. از آغاز معلوم بود که ماجرا سو تفاهمی بیش نیست حرفی نبود. شاید عمل نصرت سیلی‌زدن به‌صورت دکتر براهنی واقعاً کار صحیحی نبود اما هر آدمیزادی ممکن است در یک‌لحظه کنترل خود را از دست بدهد و نصرت هم یک آدمیزاد است. و مهم‌تر اینکه حساس‌تر از تمام کسان است که احساس دارند. در کلانتری، موضوع فیصله پیدا کرد. طرفین با هم آشتی کردند، دست همدیگر را فشردند و بدین ترتیب حادثه در نادری پایان یافت.
ــــــــــــــــــــ
? مجله‌ی روشنفکر:
t.me/AtLeastFiles/46

? نمایندگان امر/ نمایندگان کلام:
https://fidibo.com/book/170032-نمایندگان-امر-نمایندگان-کلام

? درباره‌ی براهنی:
t.me/AtLeastLiterature/867

? حداقلْ کلانشهر
? @AtLeastLiterature

7 months ago

اا═.? .════════╔
مثنوی، اَبَرمتن عرفانی
اا════════.?.═╚

پوشۀ شنیداری
درس‌گفتار «ایرانیان و رویای قرآن پارسی»‌| جلسه پنجم

ارائه: محمود فتوحی 

دوشنبه ۲۱ آبان‌ماه
ساعت ۲۲:۳۰
حلقۀ دیدگاه نو

سخنرانی: 00:03:08
پرسش و پاسخ: 01:06:45

سخنرانیهای محمود فتوحی

#محمودفتوحی
#کاروندپارسی
#سخنرانی_فتوحی
@karvandparsi

@didgahenochannel

7 months, 1 week ago

اا═.? .═════════╔
نقش قصیده
در بالندگی زبان پارسی

اا═════════.?.═╚

سخنرانی:

محمود فتوحی رودمعجنی
دانشگاه بیرجند
12 آبان 1403

سخنرانیهای محمود فتوحی

#محمودفتوحی
#کاروندپارسی
#سخنرانی_فتوحی
@karvandparsi

7 months, 1 week ago

اا═.? .════════╔
شاهنامه، اَبَرمتن ملی
اا════════.?.═╚

پوشۀ شنیداری
درس‌گفتار «ایرانیان و رویای قرآن پارسی»‌| جلسه چهارم

ارائه: محمود فتوحی

دوشنبه ۱۴ آبانماه
ساعت ۲۱:۳۰
حلقۀ دیدگاه نو

سخنرانی 00:02:45
پرسش و پاسخ: 01:02:30

سخنرانیهای محمود فتوحی

#محمودفتوحی
#کاروندپارسی
#سخنرانی_فتوحی
@karvandparsi

7 months, 2 weeks ago

.
اا═.? .════════╔
رؤیای وحیِ پارسی
اا════════.?.═╚

پوشۀ شنیداری
درس‌گفتار «ایرانیان و رویای قرآن پارسی»‌| جلسه سوم

ارائه: محمود فتوحی

دوشنبه ۷ آبان ماه ۱۴۰۳
ساعت ۲۱:۳۰
حلقۀ دیدگاه نو

سخنرانی 00:04:45
پرسش و پاسخ: 01:10:38

سخنرانیهای محمود فتوحی

#محمودفتوحی
#کاروندپارسی
#سخنرانی_فتوحی
@karvandparsi

8 months ago

رمان«خار و میخک»
یحیی السنوار
العربیه، ۲۰۰۴

سنوار که لیسانس زبان و ادبیات عرب داشت، رمان خار و میخک را در سال ۲۰۰۴ در یکی از زندان‌های اسرائیل به نام «بعر شوا» نوشته است. «خار و میخک» نمادی از رنج و شادی زندگی در نوار غزه است.
پس از کشته شدن سنوار و پخش فیلم آخرین لحظات زندگی وی، رمان او در آمازون مورد توجه جهانیان قرار گرفت. اما دو روز پیش ( ۱۸ آوریل ۲۰۲۴) سازمان وکلای اسراییل در بریتانیا UKLFI به آمازون اطلاع داد که قوانین ضد تروریسم بریتانیا را نقض می‌کند و روز بعد، آمازون کتاب را از فهرست فروش خود کنار گذاشت.

رمان «خار و میخک» در ۳۰ فصل تنظیم شده، و ترجمه فارسی آن به قلم اسماء خواجه‌زاده به زودی در انتشارات کتابستان منتشر خواهد شد.

دربارۀ این رمان در اینجا بیشتر بخوانید.

دربارۀ چهار کتاب دیگر سنوار اینجا را ببینید.

#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#الشوک_و_القرنفل

@karvandpars

10 months, 2 weeks ago

.

اا═.?.════════╔
حکمتِ مرز
اا════════.?.═╚

مرزِ سیاسی، حصار دلدادگان آزادی است؛ و مرز سایبری، دیوارِ شیفتگانِ آگاهی.
آزادی و آگاهی دو درگاهِ جنون‌اند.

رسائلِ #ابن_مهجان (22)

#کاروندپارسی
#محمودفتوحی

@karvandparsi

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 6 months, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 1 week ago