شعر و شعور

Description
گزیده ای از ناب ترین اشعار ادبیات ایران و جهان
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 7 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 months, 3 weeks ago

2 months, 2 weeks ago

👌🎧
عروسک کوکی
شعر و دکلمه: #فروغ_فرخزاد

2 months, 2 weeks ago

~~•‌‌🌹•~~~~~
@Poem_sense
~~~~~•🍃•~~
بگذار عشق تو
در شعر تو بگريد،
بگذار درد من
در شعر من بخندد...

بگذار سُرخ خواهر همزاد زخم‌ها و لبان باد!
زيرا لبان سرخ
سرانجام پوسيده خواهد آمد
چون زخم‌های‌ِ سُرخ...

#احمد_شاملو

2 months, 2 weeks ago

🌊🌊🌊🌊🌊🌊
@Poem_sense
~~~~~~~ تو در چشم من همچو موجی
خروشنده و سرکش و ناشکیبا
که هر لحظه‌ات می‌کشاند به سویی
نسیم هزار آرزوی فریبا

تو موجی . . .

تو موجی و دریای حسرت مکانت !

#فروغ_فرخزاد

5 months, 1 week ago

??
کجا
دنبال مفهومی برای عشق می‌گردی
که‌من این‌ واژه را
تاصبح معنا می‌کنم هرشب ...

@Poem_sense

5 months, 1 week ago

╭─┅═ঈ?ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ?ঈ═┅─╯

اینجا، بعضی‌ها زندگی نمی‌کنند، مسابقه‌ی دو گذاشته‌ اند!
می‌خواهند به هدفی که در افق دوردست است برسند، و درحالی که نفسشان به شماره افتاده، می دوند و زیبایی‌های اطراف خود را نمی‌بینند.
آن وقت روزی می‌رسد که پیر و فرسوده هستند و دیگر، رسیدن و نرسیدن به هدف، برایشان بی تفاوت است...!

? بابا لنگ دراز
#آلیس_جین_وبستر

5 months, 2 weeks ago

می تراود مهتاب،
می درخشد شبتاب.
نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک،
غم این خفته ی چند،
خواب در چشم ترم می شکند.
نگران با من استاده سحر،
صبح می خواهد از من،
کز مبارک دم او، آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر،
در جگر لیکن خاری،
از ره این سفرم می شکند.

نازک آرای تن ساق گلی،
که به جانش کِشتم،
و به جان دادمش آب،
ای دریغا ! به برم می شکند.
دست ها می سایم،
تا دری بگشایم.
بر عبث می پایم،
که به درکس آید،
در و دیوار بهم ریخته شان،
برسرم می شکند.
می تراود مهتاب
می درخشد شبتاب.
مانده پای آبله از راه دراز،
بر دَمِ دهکده مردی تنها،
کوله بارش بردوش،
دست او بر در، می گوید با خود:
غم این خفته ی چند،
خواب در چشم ترم می شکند.

#نیما_یوشیج
@Poem_sense

5 months, 3 weeks ago

??????
? @Poem_sense
?

همه مي پرسند:

چيست در زمزمه مبهم آب؟
چيست در همهمه دلکش برگ؟
چيست در بازي آن ابر سپيد،
روي اين آبي آرام بلند
که ترا مي برد اين گونه به ژرفاي خيال؟

چيست در خلوت خاموش کبوترها؟
چيست در کوشش بي حاصل موج؟
چيست در خنده جام
که تو چندين ساعت، مات و مبهوت به آن مي نگري؟

نه به ابر،
نه به آب،
نه به برگ،
نه به اين آبي آرام بلند،
نه به اين آتش سوزنده که لغزيده به جام،
نه به اين خلوت خاموش کبوترها،
من به اين جمله نمي انديشم.

من مناجات درختان را هنگام سحر،
رقص عطر گل يخ را با باد،
نفس پاک شقايق را در سينه کوه،
صحبت چلچله ها را با صبح،
نبض پاينده هستي را در گندم زار،
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل،
همه را مي شنوم؛
مي بينم.

من به اين جمله نمي انديشم.

به تو مي انديشم.
اي سرپا همه خوبي!
تک و تنها به تو مي انديشم.
همه وقت، همه جا،
من به هر حال که باشم به تو مي انديشم.
تو بدان اين را، تنها تو بدان.

تو بيا؛

تو بمان با من، تنها تو بمان.

جاي مهتاب به تاريکي شبها تو بتاب.
من فداي تو، به جاي همه گلها تو بخند.
اينک اين من که به پاي تو در افتادم باز؛
ريسماني کن از آن موي دراز؛

تو بگير؛
تو ببند؛
تو بخواه.

پاسخ چلچله ها را تو بگو.
قصه ابر هوا را تو بخوان.
تو بمان با من، تنها تو بمان.

در دل ساغر هستي تو بجوش.
من همين يک نفس از جرعه جانم باقيست؛

آخرين جرعه اين جام تهي را تو بنوش.

@Poem_sense
#فریدون_مشیری

6 months ago

╭─┅═ঈ?ঈ═┅─╮
@Poem_sense                             
╰─┅═ঈ?ঈ═┅─╯

من اگر نظر حرام است بسی گناه دارم
چه کنم نمی‌توانم که نظر نگاه دارم

ستم از کسی‌ست بر من که ضرورت است بردن
نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارم

نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن
نه مقام ایستادن نه گریزگاه دارم

نه اگر همی‌نشینم نظری کند به رحمت
نه اگر همی‌گریزم دگری پناه دارم

بسم از قبول عامی و صلاح نیک‌نامی
چو به ترک سر بگفتم چه غم از کلاه دارم

تن من فدای جانت سر بنده وآستانت
چه مرا به از گدایی چو تو پادشاه دارم

چو تو را بدین شگرفی قدم صلاح باشد
نه مروت است اگر من نظر تباه دارم

چه شب است یا رب امشب که ستاره‌ای برآمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم

مکنید دردمندان گله از شب جدایی
که من این صباح روشن ز شب سیاه دارم

که نه روی خوب دیدن گنه است پیش سعدی
تو گمان نیک بردی که من این گناه دارم

#سعدی

6 months, 2 weeks ago

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❃ ⃟░⃟‎‌‌‌‌‎‌ ❃⊰⃟?࿐ྀུ༅࿇༅═‎
  ⊰⃟? @poem_sense
   ❃

شبم به نیمه رسید و صدای او نرسید
حریف‌صحبتم امشب،به‌گفت‌وگو نرسید

نسیم و سیم، عقیم اند،از امید و نوید
که‌آن‌صدای‌خوش‌امشب‌زهیچ‌سونرسید

ندای زنگ نمی خواندم به گفت و شنود
چه شد که دیگرم آن پیک مژده گو نرسید؟

به نیمه راه شکفتن ، دریغ از آن غنچه
که‌گل‌نگشته‌خزان شد،به‌رنگ‌و بونرسید

به موج پر زدنش می تپد دلم ، کز اوج ،
پرنده وار ِ من امشب ، چرا، فرو نرسید؟

درخت وسوسه ، بارآوری نکرد مگر ؟
که دست‌های‌من‌امشب‌به‌سیب اونرسید

صدای جاری غمخواری اش که روح مرا
به آب زمزمه می داد، شست و شو نرسید

دوباره می کشدم دل به دوزخ آشامی 
که آن فرشته صدای ِ بهشت خو نرسید

بسا شبا که به دیدار دور رفت ، دلم
هنوز نوبت دیدار روبرو نرسید ؟

چنان‌به‌خیره‌سری،بست بغض ،راه نفس
که گریه های من از سینه تا گلو نرسید

دلم به سنگ هزار یکم شکست آخر
هزار بارم اگر سنگ بر سبو نرسید

به روز معجزه گل داد،نی ،ولی افسوس،
شب شکفتنت ای باغ آرزو نرسید ؟

#حسین_منزوی

8 months, 2 weeks ago

╭─┅═ঈ?ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ?ঈ═┅─╯
‏من همیشه می‌کوشم
مجلس تاریک دیگران را روشن کنم ...

جنگل را روشن کنم،
اگرچه بعضی از جانوران مسخره‌ام می‌کنند و می‌گویند :
"با یک گل بهار نمی‌شود، تو بیهوده می‌کوشی با نور ناچیزت جنگل تاریک را روشن کنی."

خرگوش گفت: این حرف مال قدیمی‌هاست.

ما هم می‌گوییم "هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنایی است."

? اولدوز و عروسک سخنگو
#صمد_بهرنگی

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 7 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 months, 3 weeks ago