?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago
⭕️بیانیه ۳۴۰۰ نفر از هنرمندان،نویسندگان و شاعران،روزنامهنگاران،فعالین مدنی،سیاسی و دانشجویی، وکلا و شهروندان در اعتراض به حکم اعدام پخشان عزیزی
پخشان عزیزی انسانی از میانِ مردم ماست. از جنس دردها، آرزوها و امیدهای ما. اعدام پخشان عزیزی، زخمی بر وجدان ما خواهد بود که هرگز التیام نخواهد یافت.
هیچ جامعهای با ریختن خون انسانها عادلانهتر نخواهد شد. در مسیر عدالت، هیچ جایی برای کلمهٔ اعدام وجود ندارد.
ما این بار نه به عنوان هنرمند یا فعال مدنی یا هر چهرهٔ دیگری، به عنوان مردم به درد آمدهای؛ به عنوان شهروندان این کشور؛ خانوادههای ایرانی، که در برابر هر گونه ستمی تکلیفی برای خود احساس میکنیم، اعتراض جدی خود را به حکم اعدام «پخشان عزیزی» اعلام میکنیم.
لینک اسامی امضاکنندگان:
https://drive.google.com/file/d/1NnHS8qw77hKWPO2ynQT2K5ouwI27pHIT/view?usp=drivesdk
پرونده ناظم بکائی بر مسند ریاست دانشگاه الزهرا زهرا ناظم بکائی در بیستودوم فروردین ماه سال هزاروچهارصدویک توسط محمدعلی زلفیگل وزیر علوم وقت به ریاست دانشگاه الزهرا منصوب شد. ناظم بکائی دانشیار زیستشناسیتکوینی است و سابقه عضویت در شورای مرکزی بسیج…
‼️اطلاعیه
مجمع دانشگاه الزهرا اطلاعیه داد، دانشجویان تعلیقی برای احقاق حق خود به سازمان امور دانشجویان مراجعه فرمایند.
?متن توییت روایت این دانشجو:
«اینجانب محدثهسادات فاطمی، دانشجوی علومکامپیوتر دانشگاه «الزهرا»، با دو پروندهی متوالی توسط کمیتهٔ انضباطی، به «سه ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات» محکوم شدم. ترم گذشته(نیمسال دوم ۱۴۰۳_۱۴۰۲) تعلیق بودم و با شروع سال تحصیلی جدید، باید دو ترم دیگر را نیز در تعلیق بگذرانم.
پروندهی کمیته انضباطی من از آبان ماه سال ۱۴۰۲، به علت عدم رعایت حجاب اجباری در محیطی غیر از دانشگاه شروع شد.
دو عکس که بدون رضایت من گرفته شده و به عنوان مدرک عدم رعایت حجاب ارائه شد، مستند کافی برای نسبت دادن اتهام «رعایت نکردن شئونات اسلامی» به من شد.
در ۱۶ آذر ۱۴۰۲ و همزمان با روز دانشجو گزارش دیگری از حراست به دلیل انتشار مصاحبه من از رسانههای داخلی در جمعی از فعالین دانشجویی به کمیتهی انضباطی صادر شد.
در همان روز کمیته انضباطی حکم یک ترم تعلیق با احتساب در سنوات را به دلیل پرونده قبلی، به من ابلاغ کرد.
چهارم بهمن ماه بعد از اتمام آخرین امتحان با من تماس گرفتهشد و گفتهشد حکم قبلی در تجدیدنظر نیز تایید شد و همانند همیشه که گویی بیقانونی روال اصلی کمیته انضباطی و مسئولین آن است، حکم را تحویل اینجانب نداده و تنها با ایجاد فشار روانی امضای تایید این حکم را از من گرفته و در نهایت مرا متهم به ارتباط با پروندههایی کردند که هیچ مدرکی دال بر ارتباط من با آنها وجود نداشت.
در پروندهی مصاحبهی روز دانشجو، من خود را بهعنوان عضوی از مجمع اسلامی دانشگاه الزهرا و نمایندهی این تشکل معرفی کردم، اما پس از آن ناگهان اعلام شد که مجمع اسلامی دانشگاه الزهرا به دلیل مشکلات حقوقی ایجاد شده هیچگونه وجود خارجی ندارد.
پس از اعلام این موضع در مورد مجمع اسلامی، هم کرسینشینان معاونت فرهنگی به نامههای اعتراضی ارسال شده توجهی نکردند و اجازه ورود به دفتر مجمع را به ما ندادند، فقط اعلام وجودیت کردند.
با ادامه پیگیری پروندهی مصاحبه ۱۶ آذر با اتهام نشر اکاذیب روبهرو شدم. در آخر در جلسهای که به صورت غیرقانونی، توسط دبیر کمیته انضباطی تشکیل شد، اعلام کردند که من باید شکایت دانشگاه را پیش خودشان میبردم و موظف به حفظ آبرو بودهام!
همچنین در پروندهٔ دوم با وجود عدم شرکت من در تریبون آزاد با حضور علیرضا زاکانی، متوجه اتهاماتی از قبیل اجتماع و تبانی، ارتباط با شبکههای معاند و همچنین لیدری در اعتراضات جنبش #زن_زندگى_آزادى شدم که تا آخر هم متوجه نشدم این اتهامات به چهشیوهای و چگونه به من منسوب شده است؟!
اسفند ماه ۱۴۰۳ درحالی که ممنوعالورود بودم، حکم دو ترم منع تحصیل با احتساب سنوات را از پشت تلفن دریافت کردم.
تا به امروز حکم خودم را نتوانستم رؤیت کنم و تمام پروندهسازیهای شکل گرفته تنها به صورت شفاهی ابلاغ شده، بلکه بدون هیچ مدرک و بدون هیچ سندی که بتوان به آن استناد کرد. من دانشجو هستم اما با پروندهسازیهای واهی سه ترم اجازهی شرکت در کلاس را ندارم و احکامم را از بیدادگاهی دریافت کردم که به علت بیقانونیهای متعدد قابل استناد و صلاحیت نیست.
و حال من محکومم به انتظار.
پایان»
پرونده ناظم بکائی بر مسند ریاست دانشگاه الزهرا
زهرا ناظم بکائی در بیستودوم فروردین ماه سال هزاروچهارصدویک توسط محمدعلی زلفیگل وزیر علوم وقت به ریاست دانشگاه الزهرا منصوب شد.
ناظم بکائی دانشیار زیستشناسیتکوینی است و سابقه عضویت در شورای مرکزی بسیج اساتید دانشگاه الزهرا،عضو اصلی هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اعضای هیات علمی دانشگاه الزهرا را نیز برعهده داشته است.
انتصاب رئیس دانشگاه به این شیوه است که وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با پیشنهاد شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس دانشگاه را برای دورهای چهار ساله منصوب میکند.
فارغ از نقش پررنگ نهاد موازی قانونگذاری و انتصابی شورای عالی انقلاب فرهنگی در انتخاب رئیس دانشگاه، عدم اعمال نظر اساتید هیات علمی و دانشجویان در انتخاب رئیس دانشگاه، بدنه دانشگاه و دانشگاهیان را با آسیبهای جبران ناپذیری مواجه میکند.
اعمال نفوذ و تبعیض در مدیریت دانشگاه، عدم پاسخگویی مدیریت به دانشجو و اساتید از جمله مضرات این سیستم غیر دموکراتیک است.
در دولت سیزدهم که طبق گزارشات واصله راهی نوین در حذف و طرد دانشجویان دگراندیش و پسزدن اساتید نوگرا داشت، دانشگاه را با صفحهای جدید از تاریخ سرکوب و خفقان مواجه کرد.
حجم گستردهای از تعلیق، تبعید و ممنوعیت از خدمات رفاهی دانشگاه در این دوره رخ داد.
این بیان به معنی تطهیر دولتهای قبل نیست که آنها نیز در آزار و اذیت دانشگاه از کوچکترین تلاشی کوتاهی نکردند.
در دوره ریاست ناظمبکائی از روز نخست، کمیته انضباطی به کارخانه ایجاد پرونده انضباطی برای دانشجویان تبدیل شد به طوری که دانشجویان پروندهدار چندبرابر شدند.
اختیارات حراست دانشگاه ( باید اسمش را عوض کنیم چرا که به معنای این واژه اجهاف است ، متعرضان به حریم دانشگاه و دانشجو را (حارس)بنامیم)، در دوره ناظمبکائی بسیار گسترش یافت به نحوی که حراست دانشگاه از دانشجویان در محیط خارج از دانشگاه(پارک، بیآرتی)، عکس و فیلم گرفته و برای پروندهسازی در دانشگاه استفاده میکردند.
تعامل با وزارت اطلاعات در راستای کسب اطلاعات بیشتر از دانشجویان تا آنان را بیشترتحت فشار قرار دهند و مجبور کنند به تعهد دادن، بدون اعتراض حکم را پذیرفتن یا حتی علیه دیگر دانشجویان شهادت داده یا مطلب بنویسند و در نهایت بی قید و شرط به تمامی خواستههای دانشگاه تن دهند.
از گزارشات عجیب واصله، اصرار بر حضور در مساجد و اعتراف به گناهان سابق و توبه کردن بود.
ریاست بکائی دوره تشدید سختگیری نسبت به حجاب، نصب گیت تشخیص چهره در ورودیهای دانشگاه و خوابگاه بود که به همینجا ختم نشد و تعهدنامه در دم در گذاشنه بودند تا کوچکترین انحراف از معیار حجاب خودشان را مجبور به تعهد دادن کنند.
ما شیوه نامه انضباطی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی را به رسمیت نمیشناسیم اما اینها خود حتی به این شیوهنامه نیز تمکین نکرده و طرحی نو در سرکوب دانشجویان درانداختند.
انتخابات شورای صنفی را برگزار کردند اما از آن شورا چیزی جز پوشال باقی نگذاشتند و امکان هرگونه فعالیت مثبت از آنان سلب شد و تنها وعده و وعید باقی ماند.
نه تنها مجوز مجمع الزهرا را لغو کردند بلکه حتی موجودیت آن را نیز انکار کردند.
تحویل خوابگاه به دانشجویان خوابگاهی با تاخیر انجام شد.
در خوابگاه ساس مشاهده شد و به جای از بین بردن ساس، اولین نفراتی که این خبر را گفتند، به کمیته احضار کرده، پرونده تشکیل دادند و یک ترم تعلیق کردند!
ناظم بکائی بارها با افتخار از حذف عوامل مورددار(اساتید) از دانشگاه گفت.
اینها تنها بخش کوچکی از فجایعی است که بر دانشگاه و دانشگاهیان رفت.
هنوز نمیدانیم این متن چرا نوشته شد، چرا که رنج تحمیل شده به دانشجویان را هیچ نوشتهای نمیتواند روایت کند، تنها تسکین دهنده این است:
خوش باش که ظالم نبرد راه به مقصود
⭕️اخراج زهرا موسوی خامنه استاد دانشگاه الزهرا
دانشجویان و اساتید دانشگاه الزهرا تحت فشار نهادهای امنیتی قرار داشته و دارند، در چندسال گذشته و به خصوص بعد از قیام ژینا، تعداد زیادی از دانشجویان تعلیق، محروم از خدمات رفاهی دانشگاه و حتی تبعید شدهاند.
به تازگی #زهرا_موسوی_خامنه ، یکی از اساتید دانشگاه الزهرا نیز اخراج شد پیش از این #پانتهآ_واعظ_نیا و #ندا_تولایی نیز از دانشگاه اخراج شدهبودند.
در ادامه گزارش اخراج خانم موسوی را به قلم خود ایشان مطالعه مینمایید:
در گرما گرم التهابات انتخابات اخیر، در ۲۶ خرداد، برای بار دوم، اینبار قطعی از دانشگاه اخراج شدم. در هر دو دفعه نهادهای امنیتی نقش اصلی داشتند.
در ابتدای حصر به گناه اینکه در مورد آن ستمگریها خبر رسانی کرده بودیم، تعلیق و حقوقم قطع شده بود. هنگام ورود مرا در اتاق حراست نگه داشته و فشار اورده بودند که نام دانشجویانم را بگویم که نگفته بودم، گفتند که دیگر حتی در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران و نیز ونک رد هم نشوم.
من اما در حیطه درس و پژوهش همیشه موفق بودم، با رتبه زیر سی کنکور کارشناسی، نوزده ارشد و چهار دکتری تحصیل و در دانشگاههای سوره، هنر، الزهرا هم تدریس کردم. وقتی در دهه نود همراه با بسیاری از همکاران اخراجی وتعلیقی به کاربرگشتم، همه اسناد کاری و تحصیلیام به یغما رفته و با وجود مدرک دکترا گویی دیپلمهای بیسابقه کار بودم. چند سال بعدتر سرانجام با شش سال و اندی تاخیر، به استادیاری ارتقا پیداکردم. (معلمان دانشگاه با اخذ مدرک دکتری استادیار میشوند).
مطابق با یک مصوبه در آموزش عالی که شامل حال من نیز هست میبایست همزمان رسمی قطعی میشدم. اما گفتند در مورد تو نه! نمیشود و این آغاز ماجرایی تازه بود... هر عضو هبات علمی، از استخدام تا رسمی شدن، باید مراحل متنوعی طی کرده و در هر مرحله از زیر نظر ادارهای به اسم هیات جذب نیز گذشته و صلاحیت عمومی تایید شود که در ۳ سطح اژ شورای عالی انقلاب فرهنگی تا دانشگاه فعال بوده و گذرگاهیست از مو باریکتر، از شمشیر برندهتر!
با این توضیحات، سال ۹۷ درخواستم را ثبت و مدارک لازم را در سامانه مربوط بارگذاری کردم. اما در سال ۹۹ با همان تقاضای غیر لازم هم بنابراستعلام از مراجع ذی صلاح» مخالفت گردید. به من خبر داده بودند که سه ارگان اطلاعاتی پیگیر این امرخطیر هستند. خودم هم نمیدانستم انقدر فعالیتهای مهم و موثر داشته و چنین برای سیستم اموزشی و بلکه کشور ترسناکم! گفتند یا باید بازخرید شوم یا اینکه پیمانی دائم. این روند طولانی از همان اخراج دهه قبل تا حال، چنان فرسایشدهنده بود و ظالمانه که انگیزهای برایم باقی نگذاشته بود با اینهمه، علیرغم میل و تحمل طعم تلخ ظلم، گزینه دوم را مبتنی بر پیشنهادات و مشورتهای همکاران و دوستان پیش گرفتم که میگفتند: تقاضای بازخریدی از سوی خودم، برای ستمسازان بی هیچ هزینهای تمام شده و مدعی خواهند شد که خودش اقدام کرد. این مرحله هم قریب دو سال وچند روزی قبل نامه اخراج در دفتر جذب و به امضای رییس دانشگاه تحویل داده شد.
در هنگام ثبت اعتراض در اداره جذب ساختمان اموزش عالی هم گفتند که بر پرونده همه سالهای من دستور "وتویی" وزارت اطلاعات به عنوان مرجع ذیصلاح قراردارد که مانع است و در سه دولت پشت هم با پرونده من چنین کردهاند. دراین مدت طولانی هیچ خبری ندادم چون هموطنانم مدام داغدار و زیر اندوهی کمر شکنند. حال هرچند این اخراج، دربرابر داغها و زندانها و فقر و بیعدالتی و بلاهای دیگر پانزده ساله خود ما هیچ نیست اما من هم نمونه مستند دیگر از روندم، که در این میان یکبار هم برای همراهی با اعتراضات دانشگاهی متهم شدم.
سالها میگذرند آدمها در دل حوادث آبدیده میشوند. باوجود آزار بیوقفه ونامهنگاریها و حقخوریها یک گنجینه و فرصت بیبدیل هم فراهم شد و آن همنشینی با نسلهای جدید بود که خود معلمانی هستند جوان، پر از شور زندگی، درک اجتماعی و آشنا به حق و عدالت. با دغدغههایی مطالباتی ملموس و به جا، که با این معلمشان پر از مهر و رفاقت و همد ، قدرش را میدانم و تا ابد برایم عزیزند. میدانم با چنین فرزندانی که وطن دارد و من هم در دورهای چند ساله خوشبختانه همراهشان بودهام آینده واقعا روشن است.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago