بفرمائید روزتون رو با موسیقی زیبایی که بهترین آدم دنیا برام فرستاده شروع کنید.

اعصابم خرد بود از این‌که هیچ‌ آدم دیگرى ازدست‌رفته به‌نظر نمی‌آمد. شايد كمى غمگين و تنها بودند ولى همه مى‌دانستد دارند كجا مى‌روند. عمدى به آدم‌ها تنه می‌زدم، به اين اميد واهى كه شايد يک‌جور واكش همدلانه از آن‌ها ببینم. وقتى در ميانه‌ی بحرانى شخصى در شهر ول می‌گردى، چهره‌ى آدم‌ها كيفيتى به‌غايت بى‌رحم و بى‌تفاوت پیدا می‌کند. خيلى افسرده‌كننده‌ است اين‌که هچ‌کس نمی‌ايستد تا دستت را بگيرد.

| جزء از کل
• استیو تولتز
#Libro

احساس می‌کنم دچار بیماریِ "حتما باید از محتوات دوتا عکس بذاری وگرنه زشت می‌شه" شدم.

از پنهان به‌جای Hide استفاده کردم که فارسی گفته باشم وگرنه خب منظور اینه.

احتیاج دارم به اندازه‌ی‌ یک دور خوندن دیوان حافظ به همراه تفسیر و معناش، تمام آدم‌ها رو پنهان کنم و به‌تنهایی کنار مزارش بنشینم.

*Je résonne en baisers
Dans mon esprit tout divague, je me perds dans tes yeux
Je me noie dans la vague de ton regard amoureux
Je ne veux que ton âme divaguant sur ma peau

Aime-moi jusqu'à ce que les roses fanent*

از معجزات کتابِ خوب خوندن اینه که توی شلوغی هم می‌تونی به راحتی به خوندنت ادامه بدی و هیچ چیزی حواست رو پرت نمی‌کنه.

اون شب یکی از بهترین شب‌های یلدای عمرم بود. ادبیات، انار، حافظ، یار
چی از این‌ها بهتر؟

گوش بدید، جالبه.

زیبایی تو اول ویدیو مسیج باعث شد نتونم با دقت به حرفا توجه کنم.