?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 2 weeks ago
شاخصهای توسعه- برای پژوهشگران
شاخصهای توسعۀ استانی (۱۴۰۰-۱۳۹۶) در بخشهای مختلف (جمعیت، نیروی انسانی، انرژی، آب، کشاورزی، آموزش، سلامت، مسکن، حملونقل، بودجه، و ...) است که مرکز آمار ایران منتشر کرده است.
شاخصها و گزارشهای دیگری را در قالب فایل اکسل یا پی.دی.اف. میتوانید در آدرسهای زیر در مرکز آمار ایران ببینید:
- شاخصهای توسعۀ ملی و استانی
- شاخصهای توسعۀ بینالمللی
- محیط زیست
- شرایط زندگی و فقر
برای سالها، از منابع گوناگون این پیام را شنیدهایم که «خانواده در جوامع غربی از هم پاشیده است»، «دیگر اثری از بنیان خانواده در غرب نیست» یا «ارزشهای اخلاقی در غرب نابود شدهاند». این جملات به بخشی از گفتار رسمی تبدیل شده و در محافل مختلف بازتکرار میشود.
این دیدگاه که خانواده در غرب فروپاشیده و ارزشهای اخلاقی در این جوامع تضعیف شدهاند، سالهاست در میان سیاستگذاران و محافظهکاران بهعنوان یک حقیقت مطلق پذیرفته شده است. بر اساس همین نگاه، تلاشهایی برای حفاظت از آنچه «ارزشهای خانوادگی» خوانده میشود، با روشهای محدودکننده صورت گرفته است؛ از فیلتر کردن شدید شبکههای اجتماعی گرفته تا کنترل دقیق بر محتوای فیلمها و کتابهای وارداتی حتی داخلی و حتی مجوز گرفته ها از شبکه نمایش خانگی، همه این اقدامات با هدف «حفظ بنیان خانواده» انجام شدهاند.
با این حال، فراتر از این تبلیغات و ادعاها، یک پرسش اساسی باقی میماند: آیا وضعیت خانواده در ایران بهتر از غرب است؟
بر خلاف تصویری که اغلب از جوامع غربی ارائه میشود، دادهها و شواهد نشان میدهند:
نرخ طلاق در کشورهای غربی طی سه دهه گذشته رو به کاهش بوده است.
خیانت در روابط زناشویی در این جوامع نکوهش میشود و غیرقابل قبول است.
دولتهای غربی حمایتهای مالی و اجتماعی گستردهای از خانوادهها و حقوق کودکان ارائه میدهند.
ازدواج و فرزندآوری در فرهنگ غربی همچنان ارزشمند تلقی میشود.
از سوی دیگر، بررسی آمارها و واقعیتهای اجتماعی در ایران نشان میدهد:
نرخ طلاق با شتابی بیسابقه در حال افزایش است.
جوانان علاقه کمتری به ازدواج و تشکیل خانواده نشان میدهند، و سن ازدواج در ایران از میانگین جهانی بالاتر است.
خیانت زناشویی به رفتاری عادی بدل شده و گاهی با شوخی و خنده کوچک شمرده میشود.
احترام و جایگاه والدین در بسیاری از خانوادهها تضعیف شده است.
ازدواج موقت که هدف اصلی آن تسهیل ازدواج جوانان بود، در بسیاری موارد به ابزاری برای هوسرانی گروهی خاص تبدیل شده است.
یکی از مثالهای برجسته بحران خانواده در ایران، رفتار مسافران ایرانی در سفر به شهرهایی است که معروف به مقصد توریسم جنسی هستند. در حالی که بسیاری از مسافران غربی این مقاصد را افرادی با سطح تحصیلات پایین یا درآمد کم تشکیل میدهند، بیشتر مسافران ایرانی این شهرها از طبقه متوسط و حتی متأهل هستند. این افراد اغلب به دور از همسر و فرزندان، برای تفریح و استراحت به این شهرها سفر میکنند.
بهجای تمرکز بر انتقاد از غرب و ترسیم تصویری اغراقشده از بحران خانواده در این جوامع، بهتر است به چالشها و مشکلات واقعی خانواده در ایران پرداخته شود. این امر نیازمند سیاستگذاریهای دقیق، بازنگری در رویکردهای فرهنگی و اجتماعی، و تقویت حمایتهای دولتی از خانوادهها است. تنها با برخوردی واقعبینانه و مسئولانه میتوان راهکارهایی عملی برای تقویت بنیان خانواده ارائه کرد و از بحرانیتر شدن شرایط جلوگیری کرد.
چه کسانی مسیر توسعه صنعتی ایران را مسدود کردند؟
✍️ محمد طاهری/ سردبیر هفتهنامه تجارتفردا
🔹 21 سال پیش شرایط برای اینکه در مسیر توسعه صنعتی گام برداریم، مهیا بود. سیاستگذار دیپلماسی تصمیمهای خوب میگرفت؛ قانون برنامه سوم توسعه ظرفیت خوبی ایجاد کرده بود، سرمایهگذار خارجی هم انگیزه داشت و اقتصاد هم به ثبات رسیده بود. اما یک چیز کم بود، نقشه راهی برای صنعتی شدن. ماموریت تهیه نقشه راه به مسعود نیلی سپرده شد که پس از نگارش برنامه سوم توسعه، از سازمان برنامه خارج شده بود و در دانشگاه حضور داشت.
نامش را «طرح استراتژی توسعه صنعتی کشور» گذاشتند و در بهمن 1379 مطالعات اولیه آن آغاز شد. 68 اقتصاددان و پژوهشگر به نیلی کمک کردند که نتیجه آن تدوین 11 پروژه مطالعاتی با مدیریت مسعود نیلی، محمد طبیبیان، حسن درگاهی، کورس صدیقی، فرید کیمرام، محمد مدرس و سعید کلانترنیا بود. سند مکتوب این طرح بزرگ در اوایل سال 1382 آماده و در 22 تیر 1382 در همایشی یکروزه رونمایی شد. اسحاق جهانگیری که در آن مقطع وزیر صنایع بود، این مطالعه را «سند برنامه کشور در 20 سال آینده» اعلام کرد.
🔹 آن روزها ایران مشخصات یک کشور نیمهصنعتی را داشت و تدوینکنندگان طرح دنبال این بودند که اقتصاد ایران را با استفاده از مزایایی که در صنعت داشت در مسیر توسعه صنعتی قرار دهند. سندی که تهیه شد، سه ویژگی داشت؛ نکته اول این بود که تمرکز زیادی بر پارادایم توسعه صنعتی داشت؛ به این معنی که مشخص کرده بود با چه نگاهی باید به مسیر صنعتی شدن اندیشید و چه مسیری را برای رسیدن به آن باید انتخاب کرد.
این پارادایم، نوع نگاه نظام حکمرانی را به سه مقوله «جهان»، «دولت» و «بخش خصوصی» مشخص کرده بود. مشخص شده بود که اگر نظام حکمرانی دنیا را تهدید ببیند یا فرصت، چه دستاوردهایی عاید اقتصاد و جامعه میشود. همچنین مشخص کرده بود که اگر نظام حکمرانی دولت را سرمایهگذار ببیند یا هدایتکننده، یا بخش خصوصی را پیمانکار دولت ببینید یا محرک اصلی توسعه صنعتی، چه تغییری در وضعیت اقتصاد کشور ایجاد میشود. این سند باعث شد مرزبندی دقیقتری در رویکردهای اقتصادی، آینده کشور و مفهوم توسعه به وجود آید. بهطور مشخص یکی از دستاوردها این بود که تفاوتها در تفکرات اقتصادی و شیوه اداره کشور را مشخص کرد. اما چه چیزی باعث شد تفاوتها آشکار شود؟
🔹 از همان روز رونمایی سند استراتژی توسعه صنعتی، مخالفتها علنی شد. ساعاتی پس از برگزاری همایش، مسعود نیلی برای تشریح سند، به تلویزیون دعوت شد و فردی که کتاب استراتژی توسعه صنعتی را نخوانده بود و محتویات آن اطلاعی نداشت، به مخالفت با رویکردهای آن برخاست.
از فردای رونمایی، تحلیلهای تندی علیه سند و تهیهکنندگان آن منتشر شد و مدتی بعد هم نامهای سرگشاده از سوی 10 استاد دانشگاه خطاب به رئیسجمهور وقت منتشر شد که نسبت به محتوای سند استراتژی توسعه صنعتی هشدار داده بود.
این نامه به امضای حسین پوراحمدی، احمد توکلی، محمد خوشچهره، پرویز داوودی، فرامرز رفیعپور، حسن سبحانی، عباس عربمازار، محمدعلی کفایی، الیاس نادران و حسین نمازی رسید که همه آنها در دستهبندیهای رایج یا مدافعان اقتصاد اسلامی بودند یا گرایشهای چپ داشتند.
امضاکنندگان نامه معتقد بودند سند استراتژی توسعه صنعتی، «استقلال اقتصادی کشور» را نقض میکند. همچنین نسبت به این احتمال که «شرکتهای فراملیتی و دولتهای آنها بر مقدرات ملت سلطه پیدا کنند» هشدار داده شده بود. نویسندگان همچنین از این که «استراتژی مورد بحث بر مبنای الگوی آزادسازی اقتصادی نئوکلاسیک» تدوین شده و به دنبال «کاهش نقش دولت» در اقتصاد است، ابراز نگرانی کرده بودند.
🔹 فشارها باعث شد این سند از سوی دولت وقت کنار گذاشته شود و دیگر هرگز نمونه مشابه آن در دولتهای بعد هم تهیه نشد.
🔹 21 سال از آن روزها میگذرد. جامعه ایران در این مدت به صورت مداوم رفاه خود را از دست داده و نرخ فقر بر اساس آمارهای رسمی، به بالای 30 درصد جمعیت ایران رسیده است. یعنی در حال حاضر از هر سه نفر ایرانی، یک نفر زیر خط فقر مطلق قرار دارد.
از میان 10 استادی که آن نامه را نوشتند و نظام حکمرانی را نسبت به استراتژی توسعه صنعتی بدبین کردند، هشت نفر در قید حیات هستند و خوب است یکبار مقابل نسلهای جوان قرار گیرند و به این پرسش پاسخ دهند که چگونه حاضر شدند مسیر توسعه ایران را مسدود کنند و اگر به گذشته برگردند، باز هم آن نامه را مینویسند و امضا میکنند؟
? افتتاح کیلینیک ترک بیحجابی در تهران
مهری طالبی دارستانی، رئیس اداره زنان و خانواده ستاد امر به معروف استان تهران:
▫️بر اساس مراجعات مکرر صورت پذیرفته از سوی خانوادهها و بانوان و دختران تهرانی مبنی بر وجود فشارهای محیطی و سایر عوامل که منجر به اجبار انتخاب پوشش خارج از حدود حجاب شرعی شده تصمیم بر آن شد که اولین کلینیک تخصصی مشاوره و حمایت از بازگشت به حجاب با عنوان «کلینیک ترک بیحجابی» در تهران راهاندازی شود.
▫️هدف ارائه خدمات روانشناختی، مشاورهای و مددکاری به افرادی که تمایل به رعایت حجاب دارند و ممکن است به دلیل فشارهای اجتماعی یا تأثیرات محیطی در این زمینه دچار چالش شده باشند، طراحی و به مرحله اجرا رسیده است/خبرگزاری حوزه
پ.ن: بدون شرح
?اسید روی زخم
?اعتماد ۱۴ آبان ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
?ماجرای جانکاه انفجار معدن طبس برای افکار عمومی و دولت با مرگ ۵۰ معدنکار و پرداخت حق و حقوق و تحویل کلید خانه و رسیدگیهای بعدی شاید خاتمه یافته تلقی شود. در حالی که برای بازماندگان و همسران و فرزندان آنان چنین نیست و شاید در میانه و حتی آغاز ماجرا باشد. این آغازی است از دردهای جدید برای زنان و کودکان این جامعه که در پیچ و خم قوانین و مقرراتی که موجود است و تناسبی با وضعیت جامعه ندارد، و اغلب مسئولین هم زحمت فکر کردن آن را به خود نمیدهد و در بند این مشکل هم نیستند.
?برای توضیح بیشتر باید به گزارش خوب خانم مرزوقی همکار روزنامهنگار در فرهیختگان از مسأله حضانت فرزندان بجا مانده از کارگرانی بپردازیم که در معدن طبس جان به جان آفرین تسلیم کردند. مسألهای که برای بازماندگان، بدتر از ریختن اسید روی زخم ایجاد شده از مرگ پدران و همسرانشان است. از قول یکی از زنانی که همسرش را از دست داده نوشته است که: ▪️«پدربزرگهایی که اصلا نمیدانستند ما با چه سختی این بچهها را بزرگ کردیم، حالا بهخاطر پرداختیها، کمکهزینهها و دیه و مستمری میخواهند بچههایمان را بگیرند» یکی از همسران این معدنکاران میگفت که پدربزرگ پدری، فرزندان یک معدنکار، نوهها را از عروسش گرفته است. پدر همسر مرحوم خودش هم در تلاش است تا پسر ۱۴ سالهاش را بگیرد و عموها هم جداگانه در تلاشند تا سرپرستی را از او بگیرند. یکی دیگر میگفت که مسئولان استانی چیزی دستشان نیست. شما صدایمان را به مسئولانی برسانید که میتوانند مشکل حضانت فرزندانمان را حل کنند. «پدربزرگهایی که اصلا نمیدانستند ما با چه سختی این بچهها را بزرگ کردیم، حالا بهخاطر پرداختیها، کمکهزینهها و دیه و مستمری میخواهند بچههایمان را بگیرند. به رفتوآمدم گیر میدهند. مگر آنها پسرم را بیشتر از خودم دوست دارند؟»▪️
*✍️محمدرضا يوسفی
*? چرا كشورها شكست مي خورند؟**
? ديروز سيزده اكتبر، عجم اوغلو به همراه رابينسون و جانسون برنده جايزه نوبل اقتصاد شدند. او استاد برجسته دانشگاه MIT و اقتصاددانی نهادگراست. كتابهاي زيادي از او به زبان فارسي ترجمه شده، كتابهای راه باريك آزادی كه در پاسخ به نوشته نظم و زوال سياسی فوكوياما نوشته شده و همچنين كتاب چرا ملتها شكست مي خورند، توسط مترجمين مختلفی ترجمه شده است. اين در حالی است كه برخي از صاحب نظران كتاب « ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» را مهمتر می دانند.
? اين سوال كه «چرا برخي از كشورها توسعه نيافته اند؟ برای بسياری از اندیشمندان، به ویژه برای اندیشمندان کشورهای درحال توسعه مطرح است. کتاب «چرا ملت ها شکست می خورند» در مقام پاسخ به اين پرسش برآمده است. كتاب بحث را با یک مثال عینی شروع می کند. نوگالس آریزونا نام شهری در امریکا و نوگالس سورنا نیز نام شهری در مکزیک است. اين دو شهر به لحاظ موقعيت جغرافيايی، ريشه نژادی، نوع مذهب، آداب و رسوم فرهنگی اشتراك دارند اما يكي پيشرفته و ديگري از قافله توسعه عقب افتاده است. این دو با وجود اشتراکهای یادشده، به دلیل تفاوت های نهادی دو كشور امريكا و مكزيك از دو سطح مختلف زندگی برخوردارند.
? شبيه اين مورد را براي دو كشور كره شمالی و كره جنوبی نيز مي توان مثال زد. اين دو از سال 1950 به طور كامل از هم جدا شدند. اکنون سطح زندگی کره جنوبی مانند اسپانیا و پرتغال دو کشور سطح ميانی اروپایی شده است. ولی سطح زندگی در کره شمالی مثل یک کشور آفریقایی بوده، تفاوت خیلی زیادی با کره جنوبی دارد و این در حالی است که در سال 1950 این دو کشور تفاوتی با همدیگر نداشتند. امید زندگی در کره جنوبی 10 سال بیشتر از کره شمالی است. وضع بهداشت و سلامت در کره شمالی خیلی وخیم بوده، علاوه بر اینکه تلفن همراه در کره شمالی وجود ندارد، دسترسی به تلفن ثابت نیز بسیار محدود است. به جز مناطق خاص، برق تنها تا ساعاتی پس از غروب وجود دارد.
? امروزه داستان کره شمالی داستان غم انگیزی است. بنابراین دو کشور با شرایط یکسان در سال 1950، اکنون تفاوت فاحشی با هم دارند. پرسش این است، چرا این همه تفاوت میان این دو کشور رخ داده است؟ پاسخ این است که این تفاوت شگرف به دلیل تفاوت در سازماندهی نهادهای سیاسی و اقتصادی در این دو کشور است.
? بنابراین تفاوت نهادها موجب تفاوت درآمد سرانه دو کره شده است. درآمد سرانه کره جنوبی در سال ۲۰۲۳ ، تقریبا ۳۳ هزار و ششصد دلار و درآمد سرانه کره شمالی حدود هزار و سیصد دلار بوده است. یعنی سطح رفاه کره جنوبی تقریبا ٢٦ برابر کره شمالی است. این امر به دلیل تفاوت نهادهای سیاسی و اقتصادی دو کشور است. هر کشوری که نهادهای سیاسی و اقتصادی آن مشابه کره شمالی باشد در تلۀ فقر و فساد گرفتار خواهد آمد و هر حكومتی که راه کره جنوبی را پیش گیرد می تواند سطح رفاه جامعه را افزایش دهد.
? هر گاه یک نظام سیاسی، مالکیت خصوصی را محترم شمرد، فضای کسب و کار را ارتقاء دهد، روابط با دنیای بیرون را بهبود بخشد، نظام آموزش مهارت محور را دنبال کند، اقتصاد مولد را تشویق کند، شفافیت در عرصه سیاست و اقتصاد را افزایش دهد و مانند آن.
در این صورت کشور به سمت توسعه حرکت می کند. هر گاه این نهادها در عینیت تحقق یابند، پیشرفت را در هر کجا و هر زمان و برای هر کشور نتیجه می دهند. در عوض، حکومت فردمحور، فوق قانون و مادام العمر، نظام آموزشی ایدئولوژیزه، عدم تضمین حقوق مالکیت، محدودیت روابط بین المللی، عدم ورود سرمایه های خارجی، عدم مشارکت بنگاه های خارجی با بنگاه های داخلی، عدم نگاه برون نگر در صنعت، نظام خودکفایی، عدم شفافیت و.. منجر به دام فقر و فساد شده، موجب تداوم عقب ماندگی خواهند شد.
? از منظر نهاد سیاسی، پرسش مهم این است که دولتها چگونه سرکار میآیند؟ دولت ها چگونه انتخاب میشوند؟ آیا رأی عمومی و انتخابات مردمی موجب به قدرت رسیدن آنان می شود و یا اینکه حکومتی موروثی است؟ نکته دیگر این که آیا قدرت فردمحور، مادام العمر و فوق قانون است؟ حکومت چه هدفی را دنبال می کند؟ آیا افزایش سطح رفاه مردم یک اصل در جهت گیری سیاستها و مواضع است؟ درجۀ پاسخگویی حکومت چقدر است؟ پاسخگویی قدرت به این معناست که مردم با چه سازوکاری می توانند بدون خشونت حاکم را از قدرت کنار بگذارند؟ کیم در کره شمالی به طور موروثی قدرت را به دست گرفته، فوق قانون و مادام العمر است. هیچ سازوکار قانونی و عملی مسالمت آمیز برای کنار گذاشتنش وجود ندارد.
?درسی که باید گرفت
✍️عباس عبدی
?هنگامی که اعتراضات در بنگلادش آغاز شد و اوج گرفت، این پرسش مطرح بود که چرا بنگلادش؟ کشوری که طی فقط یک دهه رشدی مستمر، نمونه و پویا داشته و تولید ناخالص خود را در ده سال سه برابر کرده است. کشور فقیری که ۱۷۰ میلیون نفر جمعیت دارد، و تعداد زیادی از آنان در فقر و فلاکت بودند، و طی یک دهه افراد زیر خط فقر خود را نصف کرده است، چرا این کشور باید دچار بحران شود؟
?کشوری که نخستوزیرش دختر بنیانگذار بنگلادش است و حزب او نیز اکثریت پارلمانی را دارد. دختری که به همراه خواهرش تنها بازماندگان از خانوادهای هستند که طی کودتای ظالمانه نظامیان کشته شدند و تمام توان و زندگی خود را در راه استقلال بنگلادش و تولد و رشد آن دادهاند. کشوری که در دهه گذشته یکی از بهترین رشدهای اقتصادی را داشته است، به طوری که الگوی مناسبی برای سیاستگذاری اقتصادی محسوب میشود. کشوری که علیرغم نداشتن منابع لازم، باز هم نرخ تورم آن تک رقمی است.
?پس چرا جرقه اعتراضات از دانشگاه اصلی آنجا یعنی دانشگاه داکا آغاز شد؟ و پس از کشتههای فراوان، در نهایت منجر به فرار خانم حسینه دختر مجیبالرحمان بنیانگذار بنگلادش شد و کاخ او غارت و به آتش کشیده شد. قطعاً درد این وضعیت برای خانم نخست وزیر بیشتر از درد کشتاری است که کودتاچیان علیه پدرش انجام دادند که منجر به کشتار تمام اعضای خانواده او شد. آیا این قدر ناشناسی از این زن و سیاستهای او و پدر و خانوادهاش است؟
?پاسخ من منفی است. سیاست اقتضائات خاص خود را دارد و فراتر از نکات اخلاقی متعارف میانفردی است. توسعه اقتصادی اگر با تحکیم و تقویت سایر مولفهها و مبانی پیشرفت نباشد، به زمینهای علیه عاملان پیشرفت تبدیل خواهد شد. مردم بنگلادش باید خوشحال باشند که نهادهایی دارند که توانستند با خسارات تا حدی قابل تحمل دست به اصلاحات بزنند. برخی از کشورهای دیگر حتی این شانس را هم نداشتهاند.
?ماجرا از اینجا آغاز میشود که مطابق یک قاعده قدیمی، بخشی از ظرفیت استخدامهای دولتی منحصراً به کسانی یا خانواده کسانی تعلق میگرفته که در جنگ استقلال بنگلادش علیه پاکستان شرکت داشته و احتمالاً کشته یا مجروح و مصدوم شدهاند. این وضعیت در ۵۰ سال پیش از دو جهت مورد اعتراض نبوده است.
?اول از نظر حقی که برای این افراد قایل بودند تا نسبت به دیگران از امتیازی بهرهمند شوند. از سوی دیگر سطح توسعه اقتصادی بنگلادش در نیم قرن پیش بسیار نازل و ابتدایی بود. کافی است گفته شود که ارزش تولیدات بنگلادش در حال حاضر نسبت به زمان استقلال، حدود ۴۰ تا ۵۰ برابر شده است. امتیازات مزبور که ۳۰ درصد مشاغل دولتی پردرآمد است اکنون نیز به همان خانوادهها تعلق میگیرد ولی چون کهنه سربازان و کشتههای آن جنگ دیگر نیستند یا بازنشسته شدهاند، این امتیازات به فرزندان و نوهها و نتیجههای آنان میرسد!!
?از سوی دیگر تعداد دانشجویان و فارغالتحصیلان در حال افزایش هستند و هر کدام نیازمند حضور در یک رقابت منصفانه برای استخدام در مشاغل دولتی هستند. به علاوه ساختار مدیریتی کشور را دیگر نمیتوان با گزینش بر اساس تعلقات خانوادگی و مواردی از این دست طراحی کرد و شکل داد. پس با نیروهای سطح پایین و کمتوان و نوههای کهنه سربازان نه تنها تبعیض و فساد گسترش پیدا میکند، بلکه بدتر از آن ناکارآمدی نیز بیشتر میشود و موجب کند شدن رشد اقتصادی خواهد شد.
?خانم نخست وزیر باید میفهمید که معترضین به این سیاست غلط را نباید خائن به کشور بنامد، بلکه باید آن امتیازات را حذف و محدود میکرد. رسیدن امتیاز به نوهها و نتیجهها عوارض روانی فراوانی دارد. بدتر از آن، عوارض مدیریتی و سیاسی هم دارد.
?اتفاقی که شاه هم متوجه آن نبود که توسعه اقتصادی و اجتماعی موجب گشاد شدن ورودی قیف به دانشگاهها و تحصیلات عالی و بهبود رفاه زندگی، الزاماتی دیگری هم دارد. این کار باید با گشاد شدن خروجی قیف برای حضور جوانان در قدرت نیز همراه باشد. نه اینکه که همزمان با گشاد شدن ورودی قیف، خروجی آن تنگتر و تنگتر شود. این امر موجب بحران میشود و هر چه توسعه اجتماعی و اقتصادی بیشتر شود، نیروها پشت خروجی قیف بیشتر و خطرناکتر میشوند، پس باید توسعه سیاسی، یعنی حق مشارکت سیاسی نیز به همان میزان بازتر و گشودهتر شود.
??این درسی است که همه جوامع از جمله ما در ایران باید بگیریم. از نظر برخی افراد محدود و تنگتر کردن خروجی قیف ساده است و توجیهاتی هم برای آن میآورند، ولی متوجه عوارض خطرناک آن نیستند. ضروری است امتیازات و محدودیتها را متعادل و متناسب با شرایط جامعه کنید.
هفته نامه تجارت فردا
کارزار پیرسالاران
60 درصد جامعه رایدهنده ایرانی پای صندوق رای نیامد و دور اول انتخابات ریاستجمهوری را از منظر سیاسی به یکی از تاریخیترین انتخاباتهای ایران بدل کرد. نسل جوان و نسل z بر تارک این عدم مشارکت میدرخشد. مریم زارعیان و جبار رحمانی، جامعهشناس و عضو هیات علمی…
?????
⭕️ عید سعید فطر مبارک باد
درود به آنها که نه از سرِ عادت، بلکه به قصد تجربهای در خلافآمدِ عادت، روزه گرفتند.
درود به آنها که روزه گرفتن سبب شد با خدا مأنوستر و با خَلق خدا نرمخوتر شوند.
درود به آنها که روزه گرفتند اما آنانی را که روزه نگرفتند داوری نکردند. آزادیشان را محترم شمردند و با آنان جز با فروتنی و مهربانی رفتار نکردند.
درود به آنها که در ماه رمضان بیشتر بذل و بخشش کردند و بیغم از محنت دیگران روی نگرداندند.
درود به آنها که روزه نگرفتند اما به روزه و روزهداران نخندیدند و تفاوتها را محترم شمردند.
درود به آنها که روزه نگرفتند اما با دیدن شادی همنوعان روزهدارشان در عید فطر، دلشاد میشوند.
درود به روزهدارانی که به شکرانهی توفیق الهی، در عید فطر شادی میکنند و شادی خود را با همنوعان خود قسمت میکنند.
درود به آنها که به همهی انسانها حرمت مینهند و نمیگذارند دین و مذهب میانشان فاصله بیندازد.
درود به آنها که میدانند خدا و ضرورت پیوند با او مختص رمضان نیست و روزها همگی روزهای خدایند. آنها که میکوشند در همهی ماههای سال دل به دل خدا بدهند.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 2 weeks ago