اون روز یه اتفاقی برام افتاد که واقعاً حال دلمو گرفت، یعنی تو اوجِ انرژی مثبت و حال خوبی که چند روز تلاش کرده بودم و واسه خودم ساخته بودم یهو کاملا غیرمنتظره اون اتفاق افتاد و بعدم پشت سر هم چنتا ماجرای ناگهانی و حال گیرانه‌ی دیگه!!
بعدش وقتی ماجراهارو به اطرافیانم گفتم فقط یسری جمله‌های تکراری شنیدم:
"دیدی؟ گفتم اینقدر عکس خوشحال نذار اینستاگرام!"
"چرا اینقدر هی از دستاوردهات میگی؟ خب چشم می‌خوری دیگه!"
"اینقدر لحظه‌های خوبتو جار نزن، زندگی همینه، آدمِ حسودی که چشم نداره خوشی بقیه رو ببینه زیاده دختر!"
راستش، خیلی تحت تأثیر این حرفا قرار نگرفتم. اما یه لحظه با خودم فکر کردم:
واقعاً یعنی ممکنه ندونیم که زندگی واقعی فقط این عکس‌های خوشحال، سفرها و دستاوردهای شاد نیست؟ یعنی ممکنه ندونیم پشت این عکس‌ها، روزایی هست که خسته‌ایم، شکست خورده‌ایم یا دلمون توی تاریکی گیره؟
درسته هیچ‌کس اون شبایی که با خودمون جنگیدیم یا اون لحظه‌هایی که شب تا صبح نخوابیدیم رو نمی‌بینه، چون اونا تو اینستاگرام نیستن...
ولی این به معنای پنهون کردن غم‌ها نیست، انتخاب من اینه که حتی تو دل سختی‌ها، زیبایی‌های کوچیک زندگی رو ببینم، قاب کنم و به اشتراک بذارم. چون این لحظه‌های شاد، همون چیزیه که به زندگی معنی میده، اگه قرار باشه از ترس قضاوت یا چشم خوردن، شادی‌هام رو پنهون کنم، دیگه چی از زندگی می‌مونه؟

"من لبخند زدن و پیدا کردن جزئیات جذاب زندگی رو انتخاب می‌کنم چون می‌دونم همین لحظه‌ها، زندگی رو زنده نگه میدارن و دنیارو رنگی می‌کنن...
.
#نازنین_عابدین_پور
#زندگی_کن
@berkeye_kashi

#پیام_ناشناس نازی پاشو بیا مشهد دلم میخواد بریم یه کافه تو ارتفاع چای بخوریم و گپ بزنیم من از سختی ها و رنج هایی ک‌کشیدم بگم تو هی امید بدی بهم کلی عر بزنم تهش با یه حال خوب بریم شهرو بگردیم @HarfBeManBot

الان که سه ساعتو نیمه تو ترافیکِ وحشتناکِ مسیرِ رفتن به جلسه ام فکر میکنم چقدر از زندگیمون به این تو ترافیک موندنا و داستانا گذشته.... آخ گیلان جانم ?

حتی فکرشم نکن نمیشه ادامه داد
تا میام ببخشمت همه چی یادم میاد ...

??

امروز یکی ازم پرسید، فلانی فلان جور رفتار میکنه ناراحت نمیشی؟ خندیدم گفتم یه روزی ناراحت میشدم، اون روز از دست ندادن اون آدم برام مهم بود، درست شدن ارتباط برام مهم بود و تمام سعیمو میکردم هی حس‌هامو درمیون بذارم و تلاش کنم برای رفع سوء تفاهم ها و از بین رفتن ناراحتی، اون روز انتظاراتی داشتم که ناشی از احساسِ زیاد بود و دلم میخواست اون آدم اینارو بدونه ولی الان نه، الان دیگه همه این چیزا اهمیتشون رو از دست دادن پس منم دیگه ناراحت نمیشم!
دوباره متعجب نگام کرد و گفت: ولی اگه نگی و ابراز نکنی بنظرت اون آدم فکر نمیکنه نفهمیدی؟
لبخند زدم و گفتم: حتی اینم دیگه مهم نیست :)
با دست زد به شونَم و گفت: خوب عوض شدیااااا
بدون هیچ حرفی فقط لبخند زدم !
.
#نازنین_عابدین_پور
@berkeye_kashi

دوست داشتن بهت این توانایی رو میده که یه آدم رو بارها و بارها ببخشی و اشتباهش رو فراموش کنی...
عجیبه ولی واقعیه ?

@berkeye_kashi

وقت خداحافظی به مُچِ دستم نگاه کرد و گفت: چرا وقتی یه آدمی دیگه مثل قبل تو زندگیت نیست یادگاری‌شو نگه داشتی؟!
لبخند زدم، مچ دستمو آوردم بالا جوریکه یه چشمم رو بپوشونه، بعدش گفتم: یادگاریا که گناهی ندارن، این ما آدماییم که یه روزی هستیم یه روزی نیستیم، یادگاریا حاملِ حس خوبن، حسِ خوبِ لحظه‌های خوب ...
دستمو آوردم پایین، سرشو تکون داد و دهنشو به نشونه تاسف کج کرد و گفت: اونوقت این یادگاریا اون آدمو به یادت نمیارن؟ اعصابت ازین یادآوری خورد نمیشه؟
زدم به شونه‌شو گفتم: من فکر میکنم یادگاری یه قطعه از حسِ یه آدمه، حسی که اون لحظه داشته وقتی برات یادگاری رو خریده حتی اگه حالا اون حس تموم شده باشه و آدمِ دیگه تو زندگیت نباشه دلیلی نداره بخوای از خودت دورش کنی چون اون تیکه از اون حس و لحظه رو میتونی با اون یادگاری تا هروقت بخوای واسه خودت نگهداری :))
دستشو برای خداحافظی به سمتم دراز کرد و گفت: حالا تا کِی میخوای اینو نگهداری؟
دستشو گرفتم و گفتم: نمیدونم شاید تا هروقت که اون حس و لحظه برام تکراری بشه !
ایستادم و به دور شدنش نگاه کردم، صدای اون خاطره تو گوشم پیچیده بود، به خودم که اومدم داشتم لبخند میزدم ?
.
#نازنین_عابدین_پور
#یادگاری
@berkeye_kashi

عِشق ، خوب دیدن است ،
خوب چشیدن ، خوب بوییدن ، خوب زمزمه کردن ، و خوب لمس کردن .

عِشق ، مجموعه‌ای از تجربه‌های زنده‌ی دائمِ طاهرانه است ،
و این همه نه فقط تعریف عشق است
که " تعریف زندگی هم هست .. "

#نادر_ابراهیمی
یک عاشقانه آرام

@berkeye_kashi

کاش فردا قرار بود مدرسمون ببرتمون اردو و منم رضایت نامه مو امضا شده گذاشته بودم رو کیفم و از هیجان خوابم نمی برد.
.
.
@berkeye_kashi