?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
نسیم جنوب۱۱۱۱.pdfنسخه الکترونیکی
هفته نامه نسیم جنوب
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۱۱
????
نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر
زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)
«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»
تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹
طنازان غمگین
تقریبا همه ایرانیان روزنامهخوان که دوم خرداد ۱۳۷۶، انتخاب خاتمی و آغاز دوره موسوم به اصلاحات را به یاد دارند، ابراهیم نبوی را میشناسند. ما او را بیشتر با طنزهایش میشناختیم که صفحهای متفاوت و برجسته در تاریخ طنز ایران گشود. وی در سایر عرصهها هم سرآمد بود. در نوشتن متنهای جدی، مصاحبههای حرفهای، و در یک کلام یک روزنامهنگار توانمند بود.
وقتی خبر خودکشی نبوی را در ۶۴ سالگی شنیدم مثل اکثر ایرانیان در بهت فرو رفتم و به سرنوشت شوم برخی از نسل انقلاب گریستم. صدا و قلم نبوی نشانگر نشاط و امید بود اما در خلوت خود غمگین بود. او یکبار گفته بود که دچار بیماری روانی دوقطبی است.
وقتی خبر را شنیدم ناخود آگاه یاد رابین ویلیامز هنرپیشه مشهور آمریکایی افتادم، او نیز در کنار فیلم های جدی اش، فیلم های طنز بسیاری بازی کرده بود و بسیاری را در جهان خندانده بود. او کارش را با استند آپ کمدی شروع کرد. وقتی خبر خودکشیاش در سن ۶۳ سالگی رسید همه شوکه شدند.
نمیدانم شاید اگر ابراهیم نبوی آن همه رنج زندان و سانسور و در ترس زیستن را نچشیده بود و مجبور به مهاجرت نمی شد، دست به خود کشی نمیزد.
" چون ابر به نوروز "
باصدای "محمدرضا شجریان"
دکلمه: "احمد شاملو"
شاعر: "خیام"
موسیقی: "فریدون شهبازیان"
❇️✴️ دارایی بزرگ و سرمایه ملی ما چیست؟
?داراییهای ایران، فقط نفت و گاز و دماوند نیست. تاریخ و ادبیات و فلسفه و گرایشها و جریانهای فکری ایرانیان، و صدها و هزاران شخصیت برجسته نیز، جزء سرمایههای گرانقدار ما است.
بله؛ این سرمایه اندک یا بسیار، به نقد و غنیسازی نیاز دارد؛ اما نشناختن درست آنها، نتیجهای جز «بحران هویت» ندارد. این بحران، دو پیامد ناگوار دارد: نخست اینکه پایههای نظام اجتماعی کشور را سست میکند و دیگر آنکه سرمایهها و فرهنگهای بیگانه و دور از واقعیتهای بومی ما را حلال مشکلات ما نشان میدهد. ما نمیتوانیم جز با آنچه ریشه در تاریخ و فرهنگ و تجربههای دور و نزدیک ما دارد، کلیدی برای مشکلاتمان بسازیم.
⭐️سرمایه ملی، یعنی آنچه در این سرزمین پدید آمده و جزئی از تاریخ و فرهنگ و هویت ما شده است. بنایراین هم اسفار ملاصدرا جزء ثروت ملی ما است و هم همه کتابهایی که در نقد آن نوشتهاند. هم مثنوی مولانا، گوهری درخشنده در صندوق منابع ملی ما است و هم همه فتواها و مقالات و سخنرانیها و نقدهایی که علیه آن صورت بسته است. هم شاهنامه خواندنی است و هم اسکندرنامه نظامی که در آن قهرمانْ اسکندر است و قربانی، ایران.
⭐️تخت جمشید، گنج ملی است؛ اگرچه سازندگان آن، دینی غیر از دین کنونی ایرانیان داشتهاند. همه پیشینیان ما –از حاکم و محکوم –نمایندهای در وجود ما و رگی در هستی ما دارند که باید آنها را درست بشناسیم.
⭐️مردمی که به هر بهانهای با گذشته خود قهر کنند و هر شخصیت و کتاب و اندیشهای را به این بهانه که ما اکنون بهگونهای دیگر میاندیشیم و زندگی میکنیم، کنار بزنند، ریشههای خود را به باد فنا دادهاند. خوب یا بد، اینها ریشههای ما است و نام هر یک از آنها باید بر سینه خیابان یا کوچهای یا دانشگاهی حک شود تا رهگذران بدانند که از کجا آمدهاند و به کدامین سو میروند و چرا اکنون در این نقطه ایستادهاند.
⭐️ما حق داریم که هر روز، طوری دیگر بیندیشیم؛ اما حق نداریم که دیروز را بالکل از صحنه روزگار حذف کنیم و چیزی به نام حافظه تاریخی را به شمار نیاوریم. انکار و حذف و ندیدن، ویرایش نیست؛ دزدیدن در و پنجره تاریخ است. من حق دارم فلان شخصیت را نقد کنم؛ اما اگر روزی خواستم تاریخ بنویسم، حق ندارم سهم او را در شکلگیری بخشی از تاریخ این سرزمین، درست گزارش نکنم. ایران، یعنی همه اینها و همه آنچه رخ داده است.
⭐️ هیچ ملتی با انکار گذشته خود و حذف نمادهای تاریخی خویش، نتوانسته است آیندهای دلچسب برای خود رقم زند. اگر به کتاب یا اندیشه یا شخصیتی، به چشم سرمایه بنگریم، به این معنا نیست که تسلیم او شدهایم؛ بلکه فقط پذیرفتهایم که این دریاچه شور یا شیرین هم جزء سرزمین ما است. مگر ما اکنون برای احیای دریاچه ارومیه که شوری آن، چشم را از ده قدمی میسوزاند، دست و پا نمیزنیم؟
بگذریم از اینکه «معشوق من است، آن که به نزدیک تو زشت است.» یعنی ممکن است آنچه من دوست دارم، تو نپسندی و آنچه تو را خوش میآید، مرا ناخوشایند باشد. به هر روی، آنچه بوده است، بخشی از حقیقت تاریخی ما است و اگر در شناخت آن، صادق و کوشا نباشیم، سرمایهای هنگفت را دور ریختهایم.
متأسفانه تاریخ کهن و معاصر ما تاریخ حذف و قلعوقمع است. اشکانیان، همه آثار هخامنشیان را از بین بردند، و ساسانیان هر اثری که اشکانیان را در یادها زنده میکرد، با خاک یکسان کردند. نتیجه؟
تا چند دهه پیش حتی یک ایرانی از وجود پادشاهی به نام کوروش و شیوه کشورداری او خبر نداشت؛ چنانکه فردوسی هم نمیدانست. نتیجه؟ مردم در دوره قاجار گمان میکردند که تاریخ ایران از روز تاجگذاری آغامحمدخان آغاز شده است و پیش از آن، ماقبل تاریخ بوده است. اگر این شیوه، اکنون نقد و اصلاح نشود، دور نیست که فردا، کسانی بیایند که هیچ اثری از ما باقی نگذارند و آنچه دوست دارند درباره ما بگویند.
برای اینکه هر نسل تازهای، چرخ را دوباره اختراع نکند و همه چیز را از نو نیاغازد، نخست باید میراث خود را درست و دقیق و منصفانه بشناسد و اگر با یک چشم، آینده را میپاید، با چشمی دیگر در گذشته بنگرد تا تجربههای پیشین را از کف ندهد؛ وگرنه آنچه باید چراغ راه باشد، خود معمایی خردسوز میشود.
✍ زندهیاد رضابابایی
نسیم جنوب 1099.pdf
نسخه الکترونیکی
هفته نامه نسیم جنوب
سال بیست و هفتم
شماره ۱۰۹۹
????
نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر
زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)
«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»
تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹
?پرگار این هفته: میراث شعری احمد شاملو
میهمانها:
سایه اقتصادینیا، منتقد ادبی
محمود فلکی، منتقد ادبی
تکیه بر نیزه
✍سعید معدنی
اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه، در دوره ابتدایی درس میخواندیم. در کلاس درس، بالای تختهسیاه، عکس بزرگی از محمدرضا شاه بود که زیر آن نوشته بود: "شاه سایه خداست" و هر وقت سرمان را از روی میز بلند میکردیم تا مطالب روی تخته را در دفتر مشقمان بنویسیم، ناخودآگاه در ذهن و ضمیرمان حک می شد" شاه سایه خداست". در بعضی کلاسها هم در کنار عکس شاه، "خدا، شاه، میهن" را نوشته بودند و این جملات به همراه سرود شاهنشاهی " شاهنشه ما زنده بادا... " که در برنامه صبحگاه خوانده میشد، دائما مارا با نام و یاد شاه همدم و همراه میکرد.
چهارم آبان ۱۳۵۰، روز تولد محمدرضا شاه بعضی خانوادهها کوچههای محلهمان را با تصاویر شاه و پرچمهای بزرگ و کوچک آذین بسته بودند. گرگ و میش غروب بود و کوچه خلوت . دیدم عکس بزرگ سیاه و سفید شاه که به یک چارچوب چوبی میخ شده بود، بر اثر وزش باد بر روی زمین افتاده و نصف صورت تصویر "سایه خدا" گلآلود و قسمتی از آن پاره شده بود. عکس را با احترام برداشتم گوشه دیوار گذاشتم، اما ترس عجیبی به جانم نشست. گفتم نکند یکی از همسایهها مرا دیده باشد و فکر کند من عکس را پاره کرده و زمین انداختهام. ترکیبی از "دلهره و ترس و نگرانی" در جانم نشست. چند روزی دلم شور میزد دائماً با خود تکرار میکردم نکند کسی دیده باشد و "راپورت" مرا داده باشد.
دوران کودکی تمام شد ما هم بزرگ و نوجوان شدیم، و جامعه هم عوض شد و شاه سقوط کرد و مردم رفتنش را جشن گرفتند و شادمان بودند.
فهمیدیم که " سایه خدا ، فره ایزدی، ظلالله ، والا حضرت و... " تعارفی بیش نیست. اینگونه تشخص ساختنها برای همه اقشار و برای همیشه کاربرد ندارد. به عبارتی نظامهای غیر انتخاباتی و غیردمکراتیک نمیتوانند با این شعارها برای همه زمانها بمانند و سرانجام مجبورند یا به رای مردم تن دهند و یا با نیزه مردم را ساکت کرده و حکومت کنند.
بعدها خواندیم و یاد گرفتیم در جهان مدرن و انسانِ بیش از پیش آگاهِ امروز، دو نوع حکومت بیشتر وجود ندارد:
یکی دمکراتیک، که با انتخابات و اصلاحات دائمی به حیات خود ادامه میدهد و عمر این نوع حکومتها دائمی است نه حاکمیت حکمراناناش.
دیگری حکومت های غیر دمکراتیک با حاکمان مادام العمر که با تکیه بر پول و تبلیغات و سرنیزه میخواهند بر جامعه تسلط دائمی داشته باشند.
حکومتهای نوع دوم عمرشان کوتاه است و باید همیشه منتظر طغیان و اعتراض توده مردم، شورشها و انقلاب "نسلهای نو" باشند. در این عمر ۵۰ - ۶۰ ساله با چشم خود دیدیم که موگابه، صدام ، مبارک ، قذافی و... با تکیه بر نیزهی زور و ارعاب چنین سرنوشتهای شومی را برای خود و ملتهایشان رقم زدند. حکومتهای بدون پشتیبانی و رای مردم هر دم احتمال سقوطشان هست.
به گفتهی بزرگی : به نیزه می توان تکیه کرد، اما بر روی آن نمیتوان نشست!
نرفته که باز آید ! ✅
✍️ مرحوم استاد بابایی
خواجه محمد مهتاب در شارع نیشابور جوانی قویبنیان بدید که بر اسب نشسته و شمشیر به میان بسته و خنجر در گریبان نهاده و نیزه در دست بگرفته و سر در کَله خود فرو برده است.
گفت : ای جوان، این شمشیر و نیزه با خود به کجا میبری !؟
جوان گفت : نشنیدهای که رومیان زیر بیرق صلیب، لشکر میآرایند و بر طبل جنگ میکوبند !؟ به غزا با ایشان روم.
مهتاب گفت : اگر نروی چه شود ؟
جوان گفت : کفر به نیشابور و سبزوار آید و ایمان از میان برود !
مهتاب گفت : اگر کفر به نیشابور آید، چه شود؟
گفت : ستم بر تخت سلطنت بنشیند و انصاف از دلها برود و دروغ بر راست غالب آید و اغنیا بر ضعیفان رحم نیاورند و فحشا روی نماید و سفرۀ خلق از نان تهی گردد و خدای روی از ما بگرداند.
مهتاب گفت : ای جوان، حمایل از میان بگشا و به خانه اندر شو، که این کفر که تو میگویی، از نیشابور نرفته است که باز آید !!
?فایل صوتی
داستان صوتی حسنک وزیر
از کتاب تاریخ بیهقی
با صدای محمود دولت آبادی
احمق مردا که دل درین جهان بندد، که نعمتی بدهد و زشت بازستاند!
داستان حسنک وزیر بخشی دراماتیک و تاثیرگذار از تاریخ بیهقی است که بردارشدن حسنبنمحمد میکالی شناخته شده به حسنک وزیر، آخرین وزیر سلطان محمود غزنوی، را به تصویر میکشد که به دستور مسعود غزنوی و به فتوای خلیفه وقت بغداد، به جرم قرمطیگری یا اسماعیلیگرایی به دار آویخته شد.
15 دقیقه
? @sokhanranihaa
? @sokhanranihaa
?کانال سخنرانی ها
?
سقوط نگران کنندهی طبقهی متوسط
✍سعید معدنی
چند روز پیش به یکی از بنگاههای معاملات املاک شهرک اکباتان در غرب تهران سری زدم. دفتری روی میز کارشناس مربوطه بود که اسامی و شماره تلفن متقاضان و مشخصات خانههای اجارهای مورد نیاز آنها را درج کرده بود. با تعجب دیدم تمامی متقاضیان دنبال سوئیت و آپارتمان های یک خوابه و دوخوابه بودند. در حالی که در این مجتمع و شهرک قدیمی و نام آشنا آپارتمانهای سه خوابه و چهار خوابه هم وجود دارد اما هیچ متقاضی نداشت. از فرد کارشناس پرسیدم برام جالبه که برای سه خوابه و چهار خوابه متقاضی نیست؟ در پاسخ گفت مدتهاست قدرت اقتصادی مردم کاهش پیدا کرده و با توجه به گرانی سرسام آور در جامعه توانی در مردم نمانده و به سختی می توانند آپارتمان های متراژ بالا را اجاره کنند. مثلا یک آپارتمان سه خوابه در این شهرک نزدیک دو میلیارد رهن کامل و آپارتمان چهارخوابه بیش از دومیلیارد است و امروزه دیگر پرداخت آن در توان هر کس نیست. یا رهن و اجاره مثلا با پیش پرداخت ۵۰۰ میلیون و کرایه ماهیانه ۳۵ میلیون برای یک آپارتمان سه خوابه دیگر برای بسیاری دشوار و حتی غیر ممکن شده است. تعدادی از این اسامی که اینجا ثبت شده سالهای قبل آپارتمان سه خوابه و یا چهارخوابه اجاره کرده بودند اما در مقابل تورم افسار گسیخته و گرانی روز به روز کالاها و خدمات مجبورند در پی مسکن کوچکتر باشند.
این در حالی است که شهرک اکباتان از دیر باز محل سکونت طبقه متوسط و متوسط رو به بالا بوده و آدم های خود ساخته و تحصیل کرده در آن سکونت داشتند. به کارشناس معاملات گفتم واقعا جای تامل و تاسف دارد.
یک فرد مسن مراجعه کننده آنجا بود نکته ای ذکر کرد که دردناکتر بود. اینکه بعضی صاحبان آپارتمان های سه خوابه و چهار خوابه که دوره بازنشستگی را می گذرانند.آپارتمان خود را با همه خاطرات و تعلقات عاطفی اجاره می دهند و ساکن آپارتمانهایی با متراژ کوچکتر میشوند تا از مابهالتفاوت اجارهی آن استفاده کنند. چرا که دیگر حقوق بازنشستگی کفاف زندگی معمولی در شهری مثل تهران را در دوره پیری و بیماری نمی دهد.
از این سقوط جامعه و از این فقر تدریحی که به همه اقشار جامعه و از جمله طبقه متوسط سرایت کرده باید نگران بود. چرا که نظارهگر نابودی تدریجی قشر و طبقه ای هستیم که قرار است برای ما اقتصاد و صنعت و فرهنگ و هنر و پیشرفت بسازد.
سقوط طبقهی متوسط یعنی سقوط خلاقیت و ابتکار و سقوط اخلاق و سقوط همه چیز . در همه جای دنیا این طبقه متوسط است که جامعه را می سازد و راهبری می کند. ولی متاسفانه در چند دهه اخیر بطور مداوم و سال به سال از ابعاد این قشر کاسته میشود و به طبقات پایینتر سقوط میکنند و ما نظارهگر کم توانتر شدن دائمی اکثر اقشار جامعه هستیم.
۲۴ مهر ماه ۱۴۰۳
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago