• هستی شناسی بنیادین • علي نيكوكار •

Description
فلسفه شناخت است
پس همه امور در سایه فلسفه هستند

حکمت را به اهلش عطا می کنیم
چرا که حکمت اهلش را می طلبد

کانال هستی شناسی بنیادین مدخلی برای :
عرفان و حکمت اسلامی،
فلسفه اسلامی،
فلسفه قاره ای،
و مضاف است.
📝PHD in philosophy
ارتباط بانویسنده
@NikookarAli
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 7 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 months, 2 weeks ago

1 month, 3 weeks ago

💠احکام مشترک وجود خارجی و ذهنی

ماهیت در ذهن و خارج عین هم است اما جزئیتِ ماهیتِ خارجی از آن وجودِ خارجی است و جزئیتِ ماهیتِ ذهنی از آن وجودِ ذهنی است. از همین رو هرچقدر هم به ماهیت قید بزنیم، امتیاز و تخصیص می یابد اما کلیت آن محفوظ می ماند. چراکه امتیاز و تخصیص غیر از تشخص و وجود است.

ماهیت با دریافت امتیاز و تخصیص قابلیت انطباق بر افراد کثیر را از دست نمی دهد بلکه با تشخصی که از آن وجود است قابلیت انطباق بر دیگری را از دست می دهد. تخصیص و امتیاز ماهیت در خارج و ذهن دامنه آن را محدود می کند و زمینه افاضه وجود خارجی یا ذهنی که عامل تشخص و جزئیت است را فراهم می کند. از همین رو بدون تخصیص ماهیت امکان افاضه وجود نیست.

در وجود ذهنی نیز تمامی صور حسی و خیالی و... همچون دیگر ماهیات از آن جهت که در ذهن موجود هستند ماهیت و کلی می باشند، اما از جهت جزئیت و تشخص از آن وجود ذهنی هستند. بنابراین ماهیات خارجی و صور ذهنی هر دو مفیض وجود(خدای متعال) هستند و با قطع نظر از این اتصال و ارتباط کلی می گردند.

نتیجه اینکه احکام وجود خارجی نعل به نعل در وجود ذهنی حاکم است و ماهیت چه در خارج و چه در ذهن اگر متصف به جزئیت و تشخص شوند به جهت اتصال به وجود خارجی و ذهنی است و اگر از این اتصال و ارتباط با وجود صرف نظر کنیم فی نفسه همه کلی هستند و تشخص و وجودی نخواهند داشت.

♦️ @fundamentalontology

3 months, 2 weeks ago

♦️داده های اقتصادی زیر خلاصه ای از وضعیت فعلی اقتصاد ایران به عنوان محوری ترین مسئله کشور می‌باشد.

6 months, 3 weeks ago
***?*** اخلاق انسان در درجه اول …

? اخلاق انسان در درجه اول به وجود متصف است و بعد از آن به علم و سپس به قدرت و اراده و فعل.

برگرفته از ملاصدرا کتاب اسرارالایات ص 244

8 months ago

♦️مرتبه نفس، حد و علت موجودات خارجی

?از نظر ملاصدرا، علم از مقوله وجودی است، چراکه انسان ابتدا متناسب با درجه وجودی نفس، هستی یا وجودِ یک معلوم را به طریق حضوری دریافت می کند، سپس بر اساس این ظرفیت وجودی-حضوری که دریافت کرده، ماهیت و آثار خارجی متناسب با آن دریافت وجودی را می بیند.از همین رو هستیِ علم عین ماهیت آن است.

?لذا حقیقت علم، حضوری است و مانند وجود تعریف شدنی نیست و تنها از آثار آن باید بدان پی برد. به دیگر سخن همانطور که ماهیات تا زمانیکه به زینت وجود آراسته نشوند واقعیت نمی یابند، اشیاء نیز تا زمانیکه علم حضوری به وجودشان نیابیم، امکان شناخت حقیقی آثار خارجی آنها نیست.

? به همین دلیل در نظام معرفت شناسانه ملاصدرا، میان ذهن و عین وحدت وجود دارد و تمام موجودات به نسبت افق وجودی نفس انسانی، شناخته می شوند. شناختی که شأنی از شئونات نفس، که همان وجود علمی اشیاء است.

?بنابراین شناخت حاصل وحدت مرتبه وجود نفس با امر محسوس، یا متخیل یا معقول است که نفس را در طول حیات جسمانی، برزخی و آخرتی شکل می دهد‌.

? @fundamentalontology

8 months, 3 weeks ago
***♦️***تجربه، حد زبان و تفکر آدمی

♦️تجربه، حد زبان و تفکر آدمی

قضیه، نمایانگر وضعیت های ممکن در جهان است و صدق به تحقق اموری است که قضیه به آن دلالت می کند. لذا ساختار منطقی زبان می تواند ساختار منطقی جهان را بازتاب دهد. زبان حد تفکر است‌ یعنی، اگر نتوان در مورد وضعیتی سخن گفت باید خاموش ماند.

معنای واژگان کجاست؟ شخصی را تصور کنید که به یک تجربه درونی خود لفظ سین را بنویسد طوری که هر وقت لفظ سین را می بیند آن احساس که معنای سین است در ذهنش بازتولید می شود. اگر در آینده آن فرد با دیدن لفظ سین آن احساس را فراموش کند، پس نمی تواند سین را در معنای درست به کار ببرد و نشانه و معیاری هم برای صحت آن نداریم.

لذا زبان خصوصی محال است و واژگان معنایشان را از کاربردشان نزد عموم به دست می آورند و زبان نظام ثابتی ندارد و روش، زمینه و کاربردهای آن وابسته به بازی های زبانی و شکل های زندگی است.

?@fundamentalontology

8 months, 3 weeks ago

♦️محدودیت های ذاتی ابژه مانع خودیقینی هگل

خودآگاهی زمانی پدیدار می شود که آگاهی، بازتاب خود را در ابژه هایی که به سمت آن معطوف شده، بازیابد. لذا خودآگاهی، بازتاب خود در دیگری است. با اینکه خودآگاهی برای پدیدار شدن وابسته و نیازمند به ابژه خارجی است اما همین ابژه تهدیدی برای اوست. چراکه ابژه خارجی برای خودآگاهی بیگانه و غیر محسوب می شود.

خودآگاهی در وضعیت آرمانی می خواهد دیگربودگی ابژه خارجی را با همانندسازی با خود، نفی کند و به قول هگل، وحدت و این همانی با خودش حاصل کند. اما این نفی دیگربودگی ابژه خارجی، مستلزم فروپاشی ابژه است و آنگاه خودآگاهی که به دیگربودگی ابژه خارجی وابسته و نیازمند است، بنیاد وجودی خویش را از دست می دهد.

بنابراین خودآگاهی خواهان ابژه ای است که بتوان آن را با همانندسازی نفی و دیگربودگی آن را از میان بردارد، اما خود ابژه فرونپاشد. طبق نظر هگل نتیجه این نزاع یعنی همانندسازی یک سویه خودآگاهی با ابژه یا ابژه با خودآگاهی، مرگ خودیقینی است که هگل در پی اش بود.

به عبارت دیگر، بردگی یکی از طرفین و خدایگان شدن طرف دیگر، یکی مستقل با جوهری ذاتی، دیگری وجودش وابسته به دیگری، اولی خدایگان دومی بنده. جالب اینکه هگل این تعارض را نه با تحول خدایگان بلکه بنده حل می کند. چراکه تاریخ رو به تکامل آزادی و آگاهی است و بنده به جهت تجربه دچار تحول می شود.

?@fundamentalontology

1 year ago

♦️کانت و معنایی بین الاذهانی از «واقعیت»

?نیوتن علم را استقرا دانست و کانت برای حل رابطه عین و ذهن آنرا به متافیزیک بسط داد و ادراک را حاصل شهودهای حسی اشیا در قالب زمان ومکان و سپس کنشگری ذهن با مقولات فاهمه دانست وبا تفکیک ساحت شناختی-شهودهای حسی و ناشناختی-خدا،نفس،اختیار وذات پدیدارها، باور دینی و اخلاقی را حفظ کرد.

?‌یعنی کانت قبول دارد که معرفت ما محدود به حسیات است اما حسیات با مداخله و فعالیت ذهن تبدیل به ادراک و معرفت میشوند. به همین دلیل دسترسی به عالم خارج نیست مگر از طریق پدیدارهای حسی که به همین فرایند وارد و با دخالت ذهن شناخته میشود. لذا عالم خارج، خدا، نفس و اختیار غیرقابل شناختند.

?کانت مسئله سوژه و ابژه دکارتی را نه همچون ایده آلیسم مطلق بارکلی، واقع را مجموعه ای تصورها نامید و نه همچون هیوم به پدیدارگرایی حسی که سرآخر به شکاکیت می رسید، قائل شد. بلکه با ایده آلیسم استعلایی، شهودهای حسی به عنوان داده های متکثر و پس از آن ذهن و مقولات فاهمه را عامل تعیین کننده شناخت دانست.

?از همین رو به باور کانت «عینیت» به معنای مستقل بودن از ذهن نیست، بلکه عینی بودن و واقعیت داشتن، محصول پدیدارهایی حسی در قالب صور پیشینی زمان و مکان اند-مرحله تجربه و دخالت مقولات پیشینی ذهن-مرحله فاهمه اند. به تعبیر دیگر بعد از کانت آنچنان که میان فلاسفه غرب و‌ مسلمان لحاظ میشد، عینیت وجود مستقل از ذهن نیست، بلکه عینی بودن یعنی به یک فهم یکسان رسیدن-یعنی معرفت، بین الاذهانی است.

? بنابراین عین مستقل از ذهن نداریم و ذهن همیشه در خصوص هرآنچه قابل ادراک است، حضور‌ دارد. و ذهن نیز آنجا حاضر است که مقابل یک چیز قابل شناخت-عینیت قرار گیرد. پس ذهن بدون عینِ قابل ادراک و عین بدون ذهنی که آن را ادراک کند، محقق نمی شود.
? @fundamentalontology

1 year, 5 months ago

?انسان همیشه دارد در عالم مثال زندگی می کند؛ الان هم که نفس او، چیزی را می بیند و متاثر می شود در حقیقت از آن معلوم بالذات متاثر می شود و آنچه در خارج موجود است معلوم بالعرض است.

پ.ن: عالم مثال یعنی جهان هر آدمی-در جهان بودن

?حکیم ایرانی #ملاصدرا، اسفار اربعه

? @fundamentalontology

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 7 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 months, 2 weeks ago