?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago
?در ستایش شمایل سیاسی سعید جلیلی
#سجاد_صفار_هرندی
من «جلیلیچی» نیستم. سال ۹۲ به او رای ندادم. دور اول انتخابات همین امسال هم به او رای ندادم. به ضعفها و محدودیتهای او در مقام یک سیاستمرد واقفم. اما حالا که پس از سه هفته ممنوعیت سخن گفتن درباره نامزدهای انتخاباتی امکان نوشتن یافته ام دوست دارم از او بنویسم. از سعید جلیلی که به نحو کمنظیری نماینده بخش بزرگی از فضیلتها و زیباییهای انقلاب اسلامی پنجاه و هفت در سیاست ملی ماست.
اگر آرمان پنجاه و هفت پیوند یافتن و بلکه یگانه شدن دین و سیاست در متن حیات مدنی بود، این یگانگی نخست باید در وجود سیاستمرد محقق شود. جلیلی به وضوح مصداق این معناست. پیشتر نوشتم که مهمترین میراث شهید رییسی سیاست تقواست و اینک باید افزود که میراثدار او از این جهت بیشک سعید جلیلی است. با این ملاحظه که آنچه برای سید شهید با شمّ و غریزه محقق بود، برای جلیلی با نحوی تفصیل و نظرورزی همراه شده است. نحوی درک سازوار مبتنی بر دیانت از سیاست و مقاومت و عدالت که در جزئیات مشی عملی و زیست شخصی نیز متبلور است. و این فقط مربوط به امور کلان سیاست نیست؛ شاید به چشم کسانی خرد و کم اهمیت به نظر برسد، برای من اما اینکه سیاستمداری داریم که در اوج مشاجره پینگیپنگی مناظره دونفره، وقتی رقیب قرآن میخواند، ملتزم به امر «فاستمعوا له و انصتوا» لب از سخن میبندد، قیمتی است. اینکه مجاهد جانبازی داریم که زخم و جراحت خود را محمل تبلیغ سیاسی قرار نمیدهد (شاید هنوز هم بسیاری از مردم جانباز بودن او را ندانند) ارزشمند است. اینکه نامزد انتخاباتی داریم که در نحوه عمل خود، در گفتن و نگفتن، در رفتن و ماندن، بیش از هر چیزی حجت شرعی را در نظر میآورد همان لحظه طلایی سیاست پنجاه و هفتی است.
جلیلی امروز خیلی بیش از گذشته در منظر و مرئی وجدان ایرانی ما حاضر است. میدانم که بابت جمله بعدی ملامت و تمسخر خواهم شد اما چه باک؟ این وجدان ایرانی هر چند به او رأی ندهد اما عمیقا دوستش دارد. همچون شمایلی از فضیلتهای بنیادینی که مدینه ما را برافراشته است: تقوا، شجاعت، سلامت، سادهزیستی و مردمداری. ممکن است بسیاری بترسند و ترجیح دهند که در این شرایط سخت و خطرناک چون اویی سکان کشور را به دست نگیرد. اما این ترس به خلاف تصور همراه با نفرت نیست. تلاش دو هفته اخیر برای نفرت ساختن حول جلیلی موفق نبود (به خلاف مورد احمدی نژاد در سال هشتاد و هشت). فضیلت و تقوا چیزی نیست که از نظر انسان ایرانی نکتهسنج مخفی بماند و او کسی را که به این زیور آراسته است، نمیتواند دشمن بدارد.
همچنین این ترس چندان مربوط به ویژگیهای شخصی جلیلی نیست. در واقع این ترس، ترس از تنگ شدن زندگی و مجال و امکانهای آن (خواه در پرتو سیاست حجاب و محدودیت اینترنت یا نزاع با قدرتهای جهانی) به حفرههای بزرگی در کلیت سیاست انقلابی باز میگردد. بار دیگر مسائل جلیلی را به یاد آوریم: اینکه جلیلی زبان تخاطب با بخش مهمی از مردم را ندارد، اینکه ایدهای در نسبت با تکثر واقعاً موجود در ایران امروز ندارد، اینکه ایده آزادی در منظومه او جای روشنی ندارد و اینکه ایده امکان پیشرفت بدون همراهی با هژمونی غرب هنوز اعتماد و امید چندانی بر نمیانگیزد، جملگی به کاستیهای اساسی نیروی انقلاب و گفتار و طرح سیاسی آن باز میگردد. اگر این خللها زیر عبای پوشاننده شهید رییسی و سیادت و صفا و معنویت او از نظر مخفی شده بود (که البته چندان هم نشده بود) به معنای حل و فصل آنها نبود. و مسیر آینده مسیر در انداختن طرحی نو و حل و فصل واقعی این کاستیهاست. با مشاجره ملالآور تعیین مقصر و سرزنش متقابل در میان نیروهای انقلابی گامی به پیش برداشته نمیشود.
شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور میکنم روند وقایع ماهها و سالهای پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد. اما گشایش آینده ما در هزینه کردن مسرفانه این سرمایه نیست. در تلاش جدی و سخت کوشانه و بیرحمانه برای حل مسائلی است که موجد ترس فوق الذکر میشود. کاش سعید جلیلی خود به محور این تلاش تبدیل شود.
?درباره عملیات بازیابی رئیسی
#سجاد_صفار_هرندی
درست در همان ساعات سخت و نفسگیر عصر یکشنبه که گروههای امداد و نجات در تکاپوی عملیات بازیافتن بالگرد حامل رئیسی و یارانش بودند، ما نیز عملیات بازیابی و از نو پیدا کردن او را در ذهن و ضمیر خود آغاز کردیم. ما که میگویم کم و بیش یعنی همه ما. از امثال من که فی الجمله در زمره حامیان او به حساب میآمدیم و پیشتر برای پیروزیاش در انتخابات کوشیده بودیم تا منتقدان درون جبههای و برون جبههای و بخش بزرگی از مردم معمولی. گم شدن جسم رییس جمهور گویی نوعی تعلیق پدیدارشناسانه ایجاد کرد که به ما امکان میداد به نحو دیگرگون با او مواجه شویم. پیشتر او هر چند پیش چشممان بود ولی نمیدیدیمش. اگر هم میدیدیم بیشتر کاستیهای او در نسبت با ایدئالهای ذهنیمان را میدیدیم. اینک اما فرصت شده بود تا در تصور فقدان رئیسی، او را در تحققها و فعلیتهایش از نو پیدا کنیم.
گروههای امداد و نجات سپیده صبح دوشنبه جسم سوخته رییسی را باز یافتند، اما عملیات بازیابی کاراکتر او برای ما تا همین حالا ادامه دارد و راستش من فکر میکنم تا مدتها ادامه خواهد یافت.
کاستیکا براداتان در کتاب "جان دادن در راه ایدهها" با استفاده از استعارهای سینمایی میگوید: کیفیت مرگ هر کس تعیین کننده معنای کلی زندگی اوست. در واقع با مرگ گویی کل سکانسها و پلانهای پراکنده یک سرگذشت به یکباره تدوین میشوند و معنای نهایی خود را می یابند.
به این سیاق، شهادت دراماتیک رئیسی، پرواز کردن، سوختن و یگانه شدن با خاک و سنگ و درختان کوههای جنگلی منتهی الیه شمال غربی ایران گویی کل زندگی او را یکباره برای ما معنادار کرد. زندگی بچه یتیم تهیدست مشهدی را که همچون بسیاری دیگر از همگنان خود با انقلاب اسلامی از حاشیه مناسبات اجتماعی ایران به متن آن آمد. از طی چهار دهه در جایگاههای مختلف نظم برآمده از انقلاب به انجام تکلیف و ماموریت خود برخاست و نهایتا نیز جان خود را بر سر انجام یکی از همین ماموریتها نهاد. رئیسی از نیمه دهه نود به طور خاص و مشخص به سطح اول سیاست ایران وارد شد. اما مدل سیاستورزی او نیز خاص خودش بود. او نه مانند هاشمی راهبردی سیاستورزی میکرد و نه چون احمدی نژاد تاکتیکی، بلکه سیاست را نیز همچون نوعی ماموریت و تکلیف به جای میآورد. شاید مهمترین مفهوم توضیح دهنده سیاست او در کنار تکلیف و ماموریت، تقوا بود. مشیی که علی الظاهر انطباقی با روح زمانه نداشت اما با شهادت نامنتظره و عروجش به بلندای ذهن و نفوذ به سویدای دل بخش بزرگی از ایرانیان امکانها و پتانسیلهای خود را ظاهر ساخت. "سیاست تقوا"؛ این است مهمترین معنای زندگی ابراهیم رئیسی و در همان حال بزرگترین میراث سیاسی او برای آینده ما. در یادداشتی دیگر به این مفهوم خواهم پرداخت به اذن خدا.
تعطیلی شنبه؛ جراحی فرهنگی نابجا
تعطیلی شنبه که از سوی برخی کارشناسان و رسانهها اقدام اصلاحی جزئی و سادهای برای بهبود تعاملات مالی و تجاری بینالمللی تصویر میشود، در واقع نوعی جراحی فرهنگی رادیکال با پیامدهای مهم است و از قضا به ضرر جریان فعالیتهای کشور (اقتصادی، اداری، آموزشی و...) خواهد بود.
یکی از بنیادیترین شئون فرهنگ، ساماندهی، نظم بخشی و معنابخشی به زمان است. شیوه شمارش روز و هفته و ماه و سال امری حاشیهای و کماهمیت نیست، بلکه یکی از ساختارهای پایه است که فرهنگ از خلال آن ما را می سازد: روال و ریتم زندگی ما، درک ما از اهمیت و معنای چیزها و رویدادها، درک ما از هویت و تلقی ما از مبدأ و مقصد و مسیر زندگی از جمله مواردی است که نظم گاهشمارانه در شکل دادن به آن تأثیر قطعی دارد.
به همین دلیل است که گاهشماری در سطوح مختلفش همواره میدان منازعههای هویتی و تمدنی بوده است. تلاش ناکام پهلوی برای تبدیل سالشمار هجری به تاریخ مجعول شاهنشاهی یا تلاش شکست خورده ژاکوبنهای فرانسوی بر جایگزینی تقویم انقلابی که درآن روزهای هفته به جای 7روز 10 روز بوده، نمونههایی آشنا از این منازعات است. در هر دو مورد تلاش برای تغییر نظم زمانی، هدفی جز قطع پیوند از سنت دینی (اسلامی و مسیحی) نداشته است.
اساساً هفته تا حد زیادی درونمایهای دینی و الهیاتی دارد و این تبار دینی نه تنها در آیینهای اساطیری بابلی و مصری و رومی که در آموزههای ادیان ابراهیمی بارز و واضح است. نظم 6+1 روزهای هفته، کنایتی از مضمون رمزآلود خلق در شش روز (یا نشئه یا مرحله) و استوای بر عرش در روز هفتم است که در عهدین و قرآن به آن اشاره شده است. روزهای معمولی هفته که البته هر یک معانی، دلالتها و سنن و مستحبات خاص خود را دارند در نهایت به روز مقدس (Holyday) ختم میشوند که نقطه غایی نظم مناسکی هفته است و با فرایض و حتی مقررات و منهیات خاص دینی نشانهگذاری شده است. این منهیات در شریعت موسوی حاد و شدید است و نهایتاً به ابتلای قوم بدل میشود ولی در شریعت سمحه و سهله مصطفوی به نهی از بیع و تجارت در زمان برگزاری نماز جمعه محدود شده اما باز هم وجود دارد.
در سنت اسلامی، هفته با شنبه آغاز و به جمعه ختم میشود. هر روز آداب و اعمال خاص خود را دارد و نهایتاً جمعه روز مشخص عبادی و مدنی اجتماع اسلامی است. این مسأله جدا از وجوه نفس الامری و تکوینی، جنبه هویتی پررنگی نیز در تمایز ملت اسلام از سایر ادیان و ملل دارد. دستکاری در این تنظیم زمانی خواه ناخواه با تبعات و دلالتهای مهم فرهنگی و تمدنی همراه است. به نظر من اهمیت چنین کاری شاید یکی دو پله از تغییر خط و زبان در دگرگون کردن فرهنگ عمومی کمتر باشد و تبعات و نتایج آن خصوصاً در بلندمدت خود را نشان خواهد داد.
اما چه ضرورتی این جراحی فرهنگی را در ذهن بخشی از تصمیمگیران موجه ساخته است؟
از جمعیت 24 میلیونی شاغلین در کشور ما چه تعدادی از افراد به طور مستقیم درگیر تعاملات تجاری، مالی و بانکی بینالمللی هستند؟ صدهزار نفر؟ دویست هزار نفر؟ پانصد هزار نفر؟ من به این آمار دسترسی ندارم و نمیدانم اساساً تخمینی از آن وجود دارد یا نه. اما حتی اگر عدد نامحتمل یک میلیون نفر از شاغلان را در نظر بگیریم، سهمی کمتر از 5درصد از نیروی کار ایران را به خود اختصاص میدهد. تازه ما در اینجا مخرج کسر را فقط شاغلان قرار دادیم و با افزودن دانشآموزان و دانشجویان که فعالیتشان هیچ ربطی به تعاملات بینالمللی ندارد سهم این بخش کمتر هم میشود. چرا باید برای تسهیل و توسعه عملکرد چنین کسر کوچکی از نیروی انسانی کشور دست به جراحی فرهنگی مهمی بزنیم؟ آیا راهکار دیگری برای تدارک مشکل آنها وجود ندارد؟ اساساً شرکتهای خصوصی چه مانعی در تعریف روزها و ساعات کاری خود به اقتضای فعالیتشان دارند؟ بخش عمومی را نمی توان با ایجاد شعب و کارکنان کشیک در روزهای تعطیل در خدمت فعالان اقتصادی قرار داد؟ و ...
اما پیامدهای فرهنگی که گذشت همه مسأله نیست. تعطیلی شنبه که در فرهنگ عمومی ما با آغاز کردن کار و فعالیت و ارادهها و تصمیمهای جدید قرین است، تبعاتی ضد کار و فعالیت خواهد داشت. حتی اگر این جراحی نابجا در تغییر تصویر و تصور شنبه توفیق یابد، تغییر تلقی عمومی از پنجشنبه (به عنوان روز نیمه تعطیل و تق و لق) ساده نخواهد بود. همچنان که مرحوم شهید رجایی در کاستن تعطیلات نوروزی از ۱۴ روز به ۴ روز موفق نبود. به این ترتیب روزهای فعال و سرپای هفته از ۵ روز به ۴ روز (یکشنبه تا چهارشنبه) کاهش مییابد و این در شرایط امروز ما ضربه مهمی به کل روال فعالیت و کارهای اقتصادی و اداری و آموزشی کشور است.
?فایل صوتی صد و بیست و هشتمین اپیزود رادیو جدال منتشر شد.
? #اپیزود ۱۲۸: آیا قانون فعلی حجاب قابل تداوم است؟
? مناظره محمدرضا #اصنافی و سجاد #صفارهرندی
? ۳ مردادماه ۱۴۰۱
⏱ مدت زمان: ۱۱۰ دقیقه
? این فایل را در کستباکس رادیو جدال بشنوید.
? مصاحبه این گفتگو را در کانال یوتیوب جدال ببینید.
?چرا به رییسی رأی میدهم؟
#سجاد_صفارهرندی
اصلح بودن نه کیفیتی ذاتی است که از ازل بر پیشانی کسی نقش بسته باشد و نه اسم مستعار یا تخلص ادبی کسی از اهالی سیاست است. اصلحیت امری حادث و مبتنی بر موقعیت است، حاصل تناسب و سازگاری مجموعه ای از ویژگیهای یک شخصیت سیاسی با بخشی از اقتضائات و مختصات صحنۀ اجتماعی و ماشین حکمرانی.
من آقای رییسی را با فاصله اصلح کاندیداهای موجود در صحنه میدانم، چون ثبوتاً و اثباتاً ویژگیهایی دارد که با آنچه اقتضای این لحظۀ ماست متناسب تر است. روشن است که این بدان معنا نیست که رییسی سوپرمن و منجی است یا حضور او همۀ مشکلات را حل میکند. واقعیت آن است حجم مشکلاتی که امروز و اکنون با آنها مواجهیم (از رشد نقدینگی، کسری بودجه، بحران ورشکستگی تامین اجتماعی، خشکسالی تا تحریم و کاهش درآمد ارزی و تا حتی معضلات مربوط به اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی) آن قدر بالاست که تصور آن هم موجب اضطراب و نگرانی از آینده کشور است. رییسی چوب جادو برای حل یکبارۀ مشکل ندارد. او سیاستمردی است با مجموعه ای از نقاط قوت و ضعف که بیش از هر کس دیگری از نامزدهای حاضر در صحنه توانایی تمهید اسباب و زمینه برای بهبود شرایط کشور و حل مسائل را دارد.
آقای رییسی مجموعه ای از فضایل سیاسی همچون انقلابی بودن، پاکدستی، عدالتخواهی و ... را دارد که در آنها با برخی دیگر از کاندیداها مشترک است. اما به باور من دو ویژگی اصلی او را از دیگران متمایز و به انتخاب اصلح بدل میکند. دو ویژگی مرتبط با هم که نیاز مشخص امروز و اکنون ماست: نخست قاطعیت و بُرندگی و دوم توانایی جمع کنندگی و اجماع سازی.
آذر سال گذشته رهبری در جلسه با شورای عالی هماهنگی اقتصاد فرمودند که دربارۀ کلیت راهکارها و راه حلها تا حد زیادی میان کارشناسان و نخبگان کشور توافق وجود دارد. کارشناسان دولت، مرکز پژوهشهای مجلس، اندیشکده ها و دانشگاهیان در کلیت حرفهای یکسانی میزنند. اما عشق اول نمود آسان ولی افتاد مشکلها ...
پیشبرد این راه حلها و پروژه های اصلاحی در حوزۀ نظام مالی و بانکی کشور، نظام بودجه ریزی، نظام اداری، توانایی مالیات ستانی، قوانین کسب و کار، نقشۀ ارزی و تجارت بین المللی، هدایت اعتبار و دهها مورد دیگر با دشواری های اجرایی و خصوصاً با موانع جدی گروه¬های ذینفع در درون و بیرون دستگاه حکومت مواجه است. لازم است که پرچم این حرکت در دستان شخصیت قدرتمندی باشد که ارادۀ به تغییر و توانایی ایجاد اجماع در کانونها و مراکز پراکنده قدرت را داشته باشد.
سید ابراهیم رییسی در آستان و قوه نشان داده که اراده و قاطعیت لازم برای ایجاد تغییر را دارد. همچنین او در میان شخصیتهای سیاسی فعلی (حتی فراتر از نامزدهای موجود) بیشترین پتانسیل را برای ایجاد اجماع و توافق دربارۀ اهمیت و گریزناپذیری تغییرات مذکور دارد. این وجه دوم چیزی است که نشانه ها و امارات آن از هم اکنون که در فضای رقابت انتخاباتی هستیم به وضوح به چشم میخورد. ضمن آنکه گشودگی و در بر گیرندگی او این امکان را ایجاد میکند که در این فرآیند دشوار اصلاحی از بخش هر چه بیشتری از ظرفیتها و نیروهای واقعی موجود در کشور استفاده شود.
نگاه واقعگرایانه به تاریخ به ما می آموزد که مهمترین تغییرات اصلاحی را در دل نظامهای تثبیت شده و مستقر کسانی رقم زده اند که وثوق و وفاداری شان به اصل و مرکزیت سیستم خالی از شائبه بوده است. سید ابراهیم رییسی اگر بخواهد (که من فکر میکنم میخواهد) این امکان را بیش از هر کسی دارد که نقشی دگرگون کننده در کیفیت و شیوۀ حکمرانی جمهوری اسلامی ایفا کند.
از هم اکنون میدانم که دوستان ما که از اهالی نقد و نظرند، آنچه آمد را با عناوینی همچون نگاه فن سالارانه و تکنوکراتیک و ایدئولوژی زدایی از سیاست خواهند نواخت. اما من اینک هیچ ایده ای را سیاسی تر و انقلابی تر از ایدۀ تولید قدرت ملی (قوی شدن ایران) نمی بینم و برخلاف کلیشۀ مرسوم معتقدم که میتوان و میبایست آرمانهای درخشان انقلاب همچون عدالت و آزادی را نیز به مثابه بخشی از فرآیند خلق قدرت (قدرت معنوی و اجتماعی) برای ایران عزیزمان فهمید و صورتبندی کرد.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago