فراسوی سیاست

Description
همواره در «فراسوی سیاست» می‌توان راهی به سوی آگاهی، اندیشه‌ورزی، روشنگری، رهایی، و معنویت یافت!
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago

6 months ago

? پروژه ترک‌ها برای مهندسی خاورمیانه!

✍️ سید محمدکاظم سجادپور

? بخش دوم

◾️اما آنچه کثرت طرح‌ها را بیشتر روشن می‌کند، پایان جنگ سرد و دگرگونی ساختاری در جهان قدرت است که خاورمیانه را مشحون از حوادث دردناک و در عین حال ایده‌پردازی‌ها و خیال‌پردازی‌ها می‌کند. در رأس این رویاگرائی‌ها برای تغییر خاورمیانه، ایالات متحده مخصوصاً در دوران بوش دوم قرار دارد. رژیم صهیونیستی نیز ایده تغییر خاورمیانه را با هماهنگی آمریکا دنبال کرده که تجلی نهایی آنها توافق ابراهیم در سال ۲۰۲۲ می‌باشد.

◾️در ورای همه طرح‌ها، بی‌تردید امیال و آرزوهای ژئوپلتیک بر منطقه تسلط یافت. کنشگران مختلف، فکر می‌کنند که می‌توانند با عنوان شکل دادن به خاورمیانه متفاوتی چه از درون و چه از روابط خاورمیانه با بیرون، نقشی ایفا کنند، رقبا را حذف کامل کنند و انحصارگرایانه این جغرافیا را در اختیار بگیرند. روایت‌پردازی برای تحقق خیال‌پردازی، رنگارنگ و متنوع است.

◾️اما آنچه این پروژه‌های کلان در نظر نمی‌گیرند، این است که خاورمیانه و مردم آن، خود کنشگرند و صرفاً بازیچه‌ای در دست مهندسان استراتژی‌گرا نیستند. واکنش خاورمیانه به همه پروژه‌ها، موضوعی جدی و در خور است. مقاومت در مقابل پروژه‌های کلان مهندسی، پدیده‌ای پایدار، ریشه‌دار و جا افتاده در منطقه است. در عین حال باید گفت که هرکدام از پروژه‌های کلان منطقه‌ای، اثرات خاص خود را بر منطقه گذاشته و زخم‌های کهنه شده‌ای بر پیکر خاورمیانه مشاهده می‌شود که همگی ناشی از این پروژه‌های خیال‌ بنیاد می‌باشد. پروژه‌های غربی و صهیونیستی، روح و روان خاورمیانه را عمیقاً متأثر کرده است.

◾️تحولات بعد از ۷ اکتبر، ویرانگری این پروژه‌ها را به نمایش می‌گذارد. پروژه ترکی بازگشت به عصر عثمانی، علیرغم روایت‌سازی‌های رنگارنگ و آماده‌سازی‌های هماهنگ با قدرت‌های فرامنطقه‌ای و البته فرصت‌طلبی از لحظات پرفشار در منطقه و بهره‌برداری از کاستی‌های جدی دموکراتیک، نمی‌تواند خاورمیانه جدیدی را مهندسی کند. در یک کلام شاید رسیدن به این استنباط به واقعیت نزدیک باشد که جوامع انسانی و ازجمله خاورمیانه، مهندسی‌پذیر نیستند و نهایتاً مردم مهندسان زندگی خود می‌باشند.

@irdiplomat

#مهندسی_خاورمیانه #پروژه_ترکی #نوعثمانی‌گری #بازگشت_به_عصر_عثمانی

@akhalaji

6 months ago

? پروژه ترک‌ها برای مهندسی خاورمیانه!

✍️ سید محمدکاظم سجادپور

? بخش نخست

◾️خاورمیانه مکان کم‌وبیش مشخصی است. خاورمیانه یا غرب آسیا مجموعه‌ای از کشورهای عرب‌زبان، ایران، ترکیه و رژیم صهیونیستی است. تقریباً ۲۵ واحد سیاسی در منطقه‌ای قرار دارند که با عنوان خاورمیانه یا غرب آسیا شناخته می‌شود. البته بخشی از خاورمیانه، در برگیرنده کشورهای عربی شمال آفریقا نیز می‌شود. این منطقه در بیش از ۱۰۰ سال گذشته، پیوسته محلی برای پروژه‌های کلان منطقه‌ای بوده که آخرین آنها پروژه ترکیه است. پروژه ترکی مهندسی خاورمیانه، با سقوط حکومت بشار اسد وارد مرحله جدید می‌شود. برگزاری اجلاس مقامات سیاسی و امنیتی ترکیه و قطر در دمشق با رهبران گروه‌هایی که به حکومت بشار اسد حکم پایان دادند، بیش از محتوا از نظر نمادین حائز اهمیت است.

◾️این جنبه نمادین، با برگزاری نماز در مسجد اموی دمشق توسط «ابراهیم کالین» رئیس سازمان اطلاعات ترکیه موسوم به «میت»، به اوج می‌رسد و یادآوری تسلط ترک‌ها بر دمشق بعد از یک قرنی است که از سقوط عثمانی می‌گذرد. پروژه ترکی مهندسی خاورمیانه متضمن ترکیبی از ژئوپلتیک، تاریخ، آرزوهای فردی رهبران، شرایط متحول منطقه‌ای و احساسات پیچیده و پرلایه است. پروژه ترکی مهندسی خاورمیانه را باید در چارچوب و روند دیگر پروژه‌هایی دید که سعی کرده‌اند مشکل متفاوت و دگوگونی شده‌ای به خاورمیانه بدهند. این پروژه‌های کلان برای دگرگونی و دگردیسی خاورمیانه را چگونه می‌توان ارزیابی کرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ در پاسخ باید به «کثرت پروژه‌های مهندسی خاورمیانه»، «ماهیت پروژه‌ها» و «سرانجام پیامدهای پروژه‌ها» توجه کرد.

◾️کثرت پروژه‌های تغییر در خاورمیانه را باید در تاریخ چند قرن گذشته این منطقه جستجو کرد. در این منطقه دو امپراتوری بومی یعنی عثمانی و ایران قرار داشتند و چندین امپراتوری غربی که طی حدود ۵۰۰ سال در کشمکشی دوگانه در رابطه با منطقه قرار داشتند. از یک سو، کشمکشی درونی بود که این امپراتوری‌ها برای تسلط بر این منطقه با یکدیگر به رقابت، منازعه و جنگ می‌پرداختند و از سوی دیگر رابطه آنها با امپراتوری‌های بومی بود که مخصوصاً در دو سده گذشته در وضعیت ناتراز و نامتقارنی با امپراتوری‌های غربی قرار می‌گرفتند. جنگ جهانی اول به چند امپراتوری پایان داد که در رأس آنها امپراتوری پنج قرنه عثمانی بود. فروپاشی عثمانی روند ساده‌ای نبود و زایش شرایط نوین، بسیار پردرد، پرمنازعه، پرخون و پرکنشگر بود. با فروپاشی عثمانی، مهندسی‌های بزرگ برای خاورمیانه آغاز شد. مذاکرات متعدد و قراردادهایی که بعد از جنگ جهانی اول منعقد شد، همه بر خرابه‌های عمارت امپراتوری فروپاشیده عثمانی بنا شد و البته همگی با نارضایی و خشم و سرخوردگی وارث عثمانی یعنی ترکیه روبرو شد که از یک امپراتوری پهناور که از مدیترانه تا خلیج‌فارس را در بر می‌گرفت، تبدیل به یک کشور نسبتاً عادی تقلیل یافته شد.

◾️دهه ۲۰ سده بیستم میلادی، در فهم این سرخوردگی بسیار کلیدی است. در این دهه و دهه بعد بود که پروژه مهندسی بزرگ خاورمیانه براساس طراحی موسوم به سایکس ـ پیکو، بین وزرای خارجه فرانسه و انگلیس برای تقسیم منطقه و پروژه صهیونیسم با اعلامیه بالفور برای مهندسی فلسطین گره خورد و البته در درون هرکدام از پروژه‌ها، خرده طرح‌هایی قرار داشت که در خور اهمیت‌اند. کنفرانس ۱۹۲۱ قاهره که انگلیس برای طراحی‌های منطقه‌ای با حضور نظامیان و پژوهشگران امور خاورمیانه بریتانیا راه‌اندازی کرد، به پیدایش برخی از کشورهای عربی انجامید. نقش خانم «گرترودبل» شرق‌شناس مشهور بریتانیایی در تأسیس نظام پادشاهی در اردن و عراق، بازتاب این مهندسی منطقه‌ای است.

◾️این مهندسی‌های منطقه‌ای ادامه یافت و جالب است که هم از درون دنیای عرب و هم از برون دنیای عرب، پروژه‌های تغییر و مهندسی خاورمیانه، مخصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم رو به افزایش گذاشت. پروژه کلان ناسیونالیسم عربی از درون و پروژه «دموکراسی‌سازی» و «کمونیست‌سازی» از بیرون، نمونه‌هایی از این طرح‌های کلان هستند که توان و ظرفیت خاورمیانه را گرفته و برای دهه‌ها به خود مشغول کرده‌ است. دوران بعد از جنگ جهانی دوم، کشمکش و کنش و واکنش بین پروژه‌های بین‌المللی و پروژه‌های درونی تغییربخشی به خاورمیانه پرحادثه و پررخداد است. جنگ بین دولت‌ها و جنگ‌های داخلی، همگی بر ایده مهندسی شرایط استوار بودند.

@irdiplomat

#مهندسی_خاورمیانه #پروژه_ترکی

@akhalaji

6 months ago

? مقایسه سرنوشت افعانستان با سوریه!

✍️ محمد منصورنژاد

تصرف افغانستان در دوره دوم (۲۰۲۱) به دست طالبان، از جهات گوناگونی با اشغال سوریه توسط تحریرالشام در این ایام، قابل قیاس بوده و درس و پندوآموز است. از جمله:

الف: اشتراکات

  1. در هر دو رژیم‌های شناخته شده‌تر، جایشان را به سیستم‌های مبهم دادند. شیوه حکمرانی طالبان در افعانستان پس از چند سال هنوز هم برای جهانیان، روشن نیست (برای همین اغلب به رسمیت شناخته نشد!) و شیوه حکمرانی تحریرالشام هم با سوابق مبهم، به ویژه به جهت نوپا بودن، مشخص نیست. (گرچه اقبال غربی ها نسبتا بهتر است)

  2. در هر دو کشور امکان فعالیت گروههای افراطی (داعش و ...) فراهم آمده است.

  3. تغییر سرنوشت هر دو کشور، برای مقامات ایران مساله و مهم بود.

  4. به نظر می رسد کشور چین آمادگی داشته و دارد تا با هر دو حکومت تازه تاسیس در افعانستان و سوریه کار کند.

  5. در هر دو کشور، رهبران حاکم، گریختند!

ب: افتراقات

  1. در هر دو اتفاق دست های آمریکا آشکار و پنهان دیده شده و زدوبندهایی با تازه به دوران رسیده ها داشت.

  2. حاکمیت در ایران از روی کار امدن طالبان احساس خطری نداشت، ولی از تحریرالشام در هراس است. اما اکثریت مردم ایران، برعکس از روی کار امدن طالبان احساس خطر فرهنگی و ... داشتند، حال انکه از پیروزی معارضان خاندان اسد، عمدتا خوشحالند.

  3. تاثیرات سقوط حکومت در افعانستان چندان وسیع و فراتر از ان کشور نبود، اما سقوط خاندان اسد، تاثیر منطقه ای جدی داشته و به تضعیف قطعی و اساسی نیروهایی که در خاورمیانه به اصطلاح تحت عنوان جبهه مقاومت شناخته می شدند، ختم می گردد.

  4. مردم سوریه بسیار هشیارانه تر از مردم افغانستان، در برابر حکومت های تازه تاسیس، عکس العمل نشان دادند و مطالباتشان را شفاف گفتند.

  5. الجولانی، به صراحت اعلام کرده که قصد درگیر شدن در باب مسایلی چون حجاب و ... را ندارد و امور باید از طریق مشارکت مردمی حل شود، حال انکه طالبان ابایی از اینکه می خواهند شریعت را به هر قیمت پیاده سازند، نداشته و اصلا ادعای دمکراسی ندارند.

  6. قدرت گرفتن طالبان به معنای کم شدن نسبی منطقه نفوذ امریکا (البته با انتخاب این مشی از سوی کاخ سفید) بود، حال انکه با قدرت گرفتن تحریرالشام، جریان غربی به جد تقویت شدند.

  7. قدرت گرفتن افغانستان سبب تقویت جدی رقبای منطقه ای ایران نشد، ولی پیروزی تحریرالشام به شدت سبب تقویت قدرت و اقتدار ترکیه شد، که در سطح نه تنها خاورمیانه، بلکه بیش از ان در آسیای مرکزی برای ایران مشکل آفرینی خواهد نمود.

  8. قدرت طالبان، زیاد بر مناسبات قدرت روسیه تاثیر نداشت، ولی نتیجه سقوط بشار اسد، سوختن فرصت جدی برای روسها بود.

  9. سود سرشار و دست‌آورد شگفتی که اسراییل از سقوط خاندان اسد به دست آورد، اصلا قابل قیاس با کسب قدرت طالبان در افعانستان نبوده و نیست. برنده اصلی این جابه‌جایی، پس از تحریرالشام، اسراییل است.

  10. توفیق طالبان، تصمیم استراتژیک در ایران برای تغییر سیاست خارجی نمی طلبید، ولی توفیق تحریرالشام، سبب گردید که ایران باید در روند و جهتگیری سیاست خارجی اش، خانه تکانی اساسی کند، وگرنه آسیب های سنگین تر می خورد؛ زیرا زین پس «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت»!

۱ دی ماه ۱۴۰۳

#افعانستان #سوریه #طالبان #تحریرالشام

@akhalaji

6 months, 1 week ago

???

همانطور که "دیوید روزنبرگ"، نویسنده اقتصادی هاآرتص، درباره سوریه اشاره کرد:

●“صورتحساب بازسازی به راحتی هفت برابر اندازه کل اقتصاد سوریه خواهد بود و بطور خودکار نیاز به نوعی تخصص فنی دارد که فقط چند کشور قادر به ارائه آن هستند. …

● مشکل این است که سوریه ورشکسته است و ترامپ بعید است که کمک مالی قابل توجهی به آن ارائه دهد. همچنین تحت تحریم‌های غربی است که ترامپ باید آن‌ها را لغو کند. … برای اینکه سوریه بهبود یابد و بازسازی شود، باید ستارگان به طور کامل در هم‌راستایی با رهبری خوب، اتحاد ملی و حسن‌نیت بین‌المللی قرار گیرند.”

ترامپ می‌تواند تصمیم بگیرد که از سوریه دوری کند، همانطور که قبلاً وقتی رئیس‌جمهور بود، سعی کرد این کار را انجام دهد، و ببیند که خاورمیانه کاملاً از هم می‌پاشد و همانطور که معاون رئیس‌جمهور منتخب، "جی دی ونس"، درباره اوکراین گفت، تنها بگوید: "برای من واقعاً مهم نیست چه اتفاقی می‌افتد."

یا اینکه ترامپ می‌تواند اذعان کند که تنها راهی که می‌توانیم به سوریه کمک کنیم تا در جهت مثبت حرکت کند و با هزینه‌ای قابل تحمل پیش برود، این است که ائتلافی با متحدان ناتو، ژاپن، کره و استرالیا تشکیل دهیم - و شاید حتی چین و هند - که هدف آن دادن بهترین شانس ممکن به قیام سوریه برای موفقیت باشد.

رئیس‌جمهور بایدن پس از ورود به کاخ سفید از افغانستان فاصله گرفت. این برای او زشت و برای افغان‌ها غم‌انگیز بود. اما سوریه افغانستان نیست.

افغانستان فرو می‌ریزد اما سوریه منفجر می‌شود.

#فروریختن_افغانستان #انفجار_سوریه

@akhalaji

6 months, 1 week ago

???

در حالی که عراق از زمان تهاجم به رهبری ایالات متحده که صدام را در سال ۲۰۰۳ سرنگون کرد، شش انتخابات نسبتاً منصفانه برگزار کرده، پارلمان چندحزبی‌ای که ایجاد کرده، زیر سلطه احزابی است که با شاخصِ فرقه یا قومیت تعریف می‌شوند، نه با یک روحیه واقعی از شهروندی عراقی که به اندازه کافی قوی و گسترده باشد تا در برابر ایران مقاومت کند.

عراق از سال ۲۰۰۳ با مشکلاتی روبرو بوده است زیرا دیکتاتورهای کشورهای همسایه هر کاری که می‌توانستند انجام دادند تا مطمئن شوند که هیچ نمونه دموکراتیک شایسته‌ای در بغداد ظهور نخواهد کرد که مردم خودشان را به پیروی از آن تشویق کند.

در نهایت، اما بهار عربی که از تونس و مصر آغاز شد، به سوریه در سال ۲۰۱۱ سرایت کرد -به طور ارگانیک، بدون تهاجم ایالات متحده- اما اسد آماده بود که صدها هزار نفر از مردم خود را بکشد و میلیون‌ها نفر را به خارج از کشور فراری دهد تا قدرت خود را حفظ کند - تا همین هفته گذشته.

سوالی که اکنون در ذهن من است اینکه: آیا خاورمیانه فرصت دیگری برای داشتن یک دولت توافقی و پلورالیستی در میان خود، در یک پایتخت بزرگ عربی دیگر، دمشق - فقط این بار توسط خود مردم، نه هر قدرت خارجی - خواهد داشت؟

اگر سوری‌ها در سال‌های آینده بتوانند از پایین به بالا راه خود را پیدا کنند، تا در یک جامعه پلورالیستی به عنوان شهروند زندگی کنند، نه فقط به عنوان فرقه‌ها، که با توافق داوطلبانه به هم پیوسته باشند، نه فقط با مشت آهنین یک دیکتاتور، این امر به عراق، لبنان، ایران، لیبی، سودان -همه جا- سرایت خواهد کرد.

این می‌تواند بزرگ‌ترین رویداد مثبت در خاورمیانه از زمان سفر انور سادات به اسرائیل برای برقراری صلح در سال ۱۹۷۷ باشد - و یکی از مهم‌ترین رویدادها در سیاست‌های مدرن عربی.

من نیازی به شنیدن سخنرانی‌هایی در مورد تاچه اندازه نامحتمل بودن این موضوع ندارم. من بیش از چهار سال در جنگ داخلی لبنان زندگی کردم و گزارش‌های گسترده‌ای از عراق نوشتم.

پایان خوش در سوریه، نتیجه‌ای با احتمال پایین است اما برای مردم سوریه و کل منطقه پاداش عظیمی به همراه دارد.

همچنین برخلاف تهاجم ایالات متحده به عراق، این تحول برای ایالات متحده و متحدانش، هزینه کمی از نظر پول و نیرو خواهد داشت.

اما این تحول بدون کمک و رهبری ایالات متحده و دیپلماسی مستمر و محکم، محقق نخواهد شد، دیپلماسی‌ای که آماده پذیرش شکست و درک این موضوع باشد که بی‌توجهی مهربانانه می‌تواند برای متحدان ما هزینه‌های عظیمی به همراه بیاورد.

رقابت در سوریه - و بر سر سوریه توسط کشورهای خارجی - به تمام منطقه سرایت خواهد کرد. این جنگی بی‌پایان خواهد بود که راه را برای بازگشت داعش هموار می‌کند و به راحتی می‌تواند دموکراسی ضعیف در عراق و سلطنت اردن را بی‌ثبات کند و پای اسرائیل را به سوریه بکشاند - به این معنی که هفت میلیون یهودی تمام غزه و بخش‌هایی از لبنان و سوریه و همچنین اسرائیل و کرانه باختری را کنترل خواهند کرد.

اسرائیل به طور کامل کش خواهد آورد و به میلیاردها دلار کمک اضافی از ایالات متحده نیاز خواهد داشت.

من نمی‌دانم که در سر یا دل رهبر شورشیان سوری، "ابومحمد الجولانی"، چه می‌گذرد. خواندم که او سال‌ها تلاش کرده تا تصویر خود را تغییر دهد، روابط دیرینه‌اش با القاعده را رد کرده و خود را به عنوان یک رهبر حامی پلورالیسم و تسامح معرفی کرده است.

من فقط می‌دانم که باید تمام تلاش خود را از بیرون برای تشویق، فشار آوردن و انگیزه دادن به الجولانی برای وفاداری به این تصویر انجام دهیم.

از این که وزیر امور خارجه آنتونی بلینکن با این بیانیه ۱۰ دسامبر وارد عمل شد، تحت تأثیر قرار گرفتم:

● "ایالات متحده حمایت کامل خود را از یک انتقال سیاسی به رهبری سوریه و متعلق به سوریه تأیید می‌کند. این فرایند انتقال باید به حکومت‌داری معتبر، فراگیر و غیرفرقه‌ای منجر شود. … فرایند انتقال و دولت جدید باید همچنین به تعهدات واضحی برای احترام کامل به حقوق اقلیت‌ها، تسهیل جریان کمک‌های بشردوستانه به تمام نیازمندان، جلوگیری از استفاده سوریه به عنوان پایگاهی برای تروریسم یا تهدید برای همسایگانش پایبند باشد."

بر این باورم که مشکل سوریه میکروکازمی از چالش اصلی‌ای خواهد بود که تیم سیاست خارجی ترامپ در سطح جهانی با آن روبرو خواهد شد - چگونگی مدیریت ضعف، نه مدیریت قدرت.

چگونگی مدیریت کشورهایی که در حال فروپاشی هستند و با فروپاشی خود تهدیدی برای جهان به حساب می‌آیند، نه کشورهایی که با قدرت خود جهان را تهدید می‌کنند. به جز چین، این کشورهای ضعیف هستند، نه کشورهای قدرتمند، که آمریکا و متحدانش را به چالش خواهند کشید و بنابراین چالش اصلی برای تیم ترامپ این خواهد بود که چگونه ملت‌سازی یا بازسازی ملت‌ها را با هزینه‌ای انجام دهند که مردم آمریکا قادر به تحمل آن باشند.

@akhalaji

???

6 months, 1 week ago

?نخستین چالشِ سیاست خارجی جدید ترامپ به وضوح آشکار شد

?سوریه، افغانستان نیست که فرو بِریزند، منفجر می‌شوند.

"توماس فریدمن"، ستون‌نویس امور خارجه در نیویورک تایمز، در مقاله‌ای نوشت:

من یک قاعده ساده برای ارزیابی ناپایداری بالقوه کشورهای خاورمیانه دارم. این کشورها، تنها دو دسته هستند: کشورهایی که فرو می‌ریزند و کشورهایی که منفجر می‌شوند. یعنی کشورهایی که وقتی کنترل مرکزی از بین می‌رود، ارکانِ ویران‌شده، در داخل مرزهای خود فرو می‌ریزند، و کشورهایی که وقتی کنترل مرکزی از بین می‌رود، شعاع انفجار ترکش‌های سیاسی شان، همه دور و بر را فرا می‌گیرد.

هیچ کشوری در خاورمیانه بیشتر از سوریه منفجر نمی‌شود. هرچه در سوریه اتفاق بیفتد، در سوریه نمی‌ماند.

به این دلیل که سوریه هم به عنوان یک عنصر کلیدی و هم به عنوان یک میکروکوزم (نمونه کوچک شده) از کل خاورمیانه عمل می‌کند. به عنوان یک عنصر کلیدی، وقتی فرو می‌ریزد، اثرات آن در تمام جهات پخش می‌شود.

به عنوان یک میکروکوزم - سوریه اهل تسنن، شیعه، علوی، کُرد، مسیحی و دروزی دارد - هرگاه کنترل مرکزی سست می‌شود، این مسئله برای هر فرقه‌ای منبع ناامنی است، بنابراین اغلب دست خود را برای کمک به بیرون کشور دراز می‌کنند.

همچنین، این منبعی از فرصت برای هر قدرت منطقه‌ای است، بنابراین آن‌ها اغلب به داخل دست دراز می‌کنند تا سوریه را به سمت خود متمایل کنند.

از نظر تاریخی، نیاز بوده تا یک رهبر با مشت آهنین در دمشق وجود داشته باشد تا سوریه را در داخل کنترل کند و از قدرت‌های منطقه‌ای که می‌خواستند آن را از بیرون کنترل کنند، جلوگیری کند.

اما به دلیل مرکزی بودن سوریه، تغییرات مثبت در آن می‌تواند به تمام جهات پخش شود و این، من را به منظورم در نوشتن این ستون در نیویورک تایمز می‌رساند.

یادداشتِ برای مارکو روبیو، وزیر امور خارجه منتخب: ممکن است هنوز متوجه نشده باشید، اما اگر تایید شوید، نخستین چالش بزرگ شما به عنوان دیپلمات ارشد رئیس‌جمهور دونالد ترامپ این خواهد بود که او را متقاعد کنید تا تمام آن لفاظی‌های ایزوله‌گرایانه‌ای همچون: آمریکا اول - ما مطمئن نیستیم که می‌خواهیم در ناتو بمانیم - چه کسی نیاز به هم‌پیمان دارد - چه‌کسی به کشورهای «گودال-زباله» اهمیت می‌دهد - را کنار بگذارد، تا - به جرات بگویم - بتوانید به ملت‌سازی در سوریه کمک کنید.

چرا که برکناری رئیس‌جمهور بشار اسد از سوی شورشیان سوری یکی از بزرگ‌ترین و بالقوه‌ترین گردشهای بازی‌ساز در خاورمیانه در ۴۵ سال گذشته است. نکته مهم درباره فرصت‌های سیاست خارجی این است که می‌توانند کاملاً از جایی که انتظار نمی‌رود ظاهر شوند - و روسای‌جمهور بزرگ کسانی هستند که آن‌ها را غنیمت می‌شمارند، حتی اگر به معنای بلعیدن کمی غرور باشد.

برای رعایت انصاف درباره ترامپ، باید یادآور شد زمانی که فرصت توافقات ابراهیم در سال ۲۰۲۰ به طور ناگهانی پدیدار شد، او آن را غنیمت شمرد و به برقراری روابط نرمال میان اسرائیل و چهار کشور عربی کمک کرد - که به نفع منطقه و ایالات متحده بود.

اکنون در لحظه‌ مشابهی قرار داریم. شانس موفقیت پایین است اما نتیجه می‌تواند بسیار عظیم باشد و خطرات برای آمریکا چندان زیاد نیست، هرچند به رهبری بسیار قوی‌تر ایالات متحده نسبت به توافقات ابراهیم نیاز خواهد بود.

برای درک دلیل این امر، باید شما را به سال ۲۰۰۳ برگردانم. تهاجم ایالات متحده به عراق تحت رهبری رئیس‌جمهور جورج بوش همیشه دو هدف داشت. یکی از آن‌ها حذف سلاح‌های کشتار جمعی بود که مشخص شد تقلبی بوده است. دیگری که من از آن حمایت می‌کردم، آرزویی بود که در نهایت "ناممکن" شد: تلاش برای جایگزینی صدام حسین با یک دموکراسی چندفرقه‌ای و پلورالیستی در یک پایتخت بزرگ عربی -بغداد- با این امید که این بتواند به عنوان یک مثال در قلب دنیای عرب عمل کند و به درمان بیماری‌هایی که حملات ۱۱ سپتامبر را به وجود آورد، کمک کند.

من می گویم "ناممکن"، زیرا همانطور که آموختیم، نمی‌توان دموکراسی را از بالا به پایین و از بیرون به داخل آورد. باید از پایین به بالا به صورت ارگانیک رشد کند.

در عراق، عمدتاً نیروهای ایالات متحده بودند که مجسمه صدام را در بغداد پایین کشیدند، نه عراقی‌ها، حتی اگر بسیاری از آن‌ها از تماشای فرو ریختن آن لذت می‌بردند.

در نهایت، عراقی‌ها دموکراسی شراکت قدرت در قانون اساسی را خودشان ایجاد کردند، اما این دموکراسی در آستانه فروپاشی قرار دارد و به شدت توسط عوامل و نفوذ ایرانی و همچنین فساد داخلی آلوده شده است.

#انفجار_سوریه

@akhalaji

???

6 months, 2 weeks ago

?‍سقوط یک سقف سنگین‌بار!

✍️محمدجواد کاشی

مردم ممکن است هر روز نظری داشته باشند و در انتخاب‌هاشان خطا کنند. اما در دورانی که زندگی می‌کنیم همان مردم استوارترین تکیه‌گاه حقیقت‌اند. حقیقتی که سیاست‌مدار را از شاقول مردم دور کند، خود و مردم را هلاک می‌کند.

بشار اسد را نیروهای خارجی (ایران و روسیه) حفظ کردند. بشار اسد را نیروهای خارجی (ترکیه و عربستان و آمریکا) برداشتند. در این میان معلوم نبود نقش مردم کجاست. نیروهایی که بشار را سرنگون کردند، هر کدام از جایی فرمان می‌برند. معلوم نیست سرنوشت مردمان رنجدیده سوریه چه خواهد بود.

اسد پدر و اسد پسر هر دو انقلابی بودند. سوداهای انقلابی به مثابه بالن‌های حقیقت آنها را از سطح مطالبات و تمنیات توده مردم بالاتر برده بود. بیش از نیم قرن مردم سوریه تحت شدیدترین سرکوب‌های سیاسی بودند. در مقابل ارزش‌های والای مد نظر آن پدر و پسر، مردم کمتر از این بودند که به بازی گرفته شوند. آنها باید تماشا می‌کردند. شایسته هیچ‌گونه نقش‌آفرینی سیاسی نبودند.

مردم امروز شادمانی می‌کنند. سقوط اسد مثل سقوط سقفی است که سال‌ها بر گلو و سینه‌هاشان سنگینی می‌کرد. اما این مردم هیچ‌گاه فرصتی نیافته‌اند تا به امکان‌های همزیستی عادلانه پس از او بیاندیشند. مردم چیزی از عاملیت مدنی نمی‌دانند. مهارتی برای مدیریت سیاسی ندارند. بنابراین باید منتظر بمانند تا معلوم شود نتیجه تصمیم نیروهای خارجی موثر در امروز سوریه چه خواهد بود. تاریخ نشان می‌دهد میدان سیاسی خالی از مشارکت و حضور و خرد عموم مردم، جولانگاه شرارت‌های فراوان است.

آنچه مردم را اصلی‌ترین تکیه‌گاه حقیقت در حیات سیاسی می‌کند، نسبتی است که مردم با مقتضیات زندگی دارند. زندگی خالی از شرارت نیست. اما در متن زندگی توازنی به نفع خیر و صلح و دوستی جاری است. زندگی خیال‌اندیشی‌های سترگ را برنمی‌تابد. مردم با رنج و فقر و تبعیض دست به گریبان هستند. اما مهارت کاستن آن را هم کم و بیش می‌آموزند. مردان سیاست هنگامی که پرچم حماسی استقرار عدالت و رفع تام و تمام ظلم را به دست می‌گیرند، از رنج خردورزی آسوده می‌شوند و خود و مردم را هلاک می‌کنند.

@javadkashi
#سقوط_اسد
@akhalaji

6 months, 2 weeks ago

?«اسد و دومینوی هفت اکتبر»

✍️مهدی تدینی

دومینویی که با عملیات هفت اکتبر آغاز شد، به بشار اسد رسید. با کمی اغماض حتی می‌توان از «اثر بومرنگی» صحبت کرد؛ گرچه قطعاً اسد شخصاً هیچ نقشی در پرتاب بومرنگِ هفتم اکتبر نداشت، اما دولت او از بخت بد یا خوب روزگار بخشی از جبهۀ مقاومتی شده بود که هفت اکتبر در نهایت به پای همۀ آن نوشته می‌شد. و همین هم شد! مثل روز روشن بود که پس از هفت اکتبر اسرائیل خاک غزه را به توبره می‌کشد و مشخص بود حزب‌الله در چنین جنگی نمی‌تواند نظاره‌گر بماند. کسانی که در صلح شعار می‌دهند، چقدر می‌توانند در جنگ بیکار بنشینند؟ ــ احتمالاً به همین دلیل اسد سال‌ها بود که دیگر شعار هم نمی‌داد تا در جنگ بعدی مجبور به عمل نباشد.

پس روشن بود که پای حزب‌الله به جنگ باز خواهد شد. نوع عملیاتی که اسرائیل در قبال حزب‌الله از خود نشان داد، گویای این بود که سال‌ها برای چنین جنگی آماده‌سازی کرده بود ــ که یک فقره‌اش پیجرها بود و فقرۀ دیگرش شناساییِ گستردۀ نیروهای حزب‌الله تا رده‌های پایین. سنگینی جبهه از غزه به جنوب لبنان چرخید و دیگر جای انکار نبود که حزب‌الله تضعیف شد. آسمان سوریه در طول سال‌های اخیر برای اسرائیل به اتوبانی بدون‌عوارض تبدیل شده بود و از این طریق رفت‌وآمد نیروها و عوامل لجستیکی ایرانی نیز زیر آتش اسرائیل قرار داشت. اسرائیل جنگ را کِش داد تا مطمئن شود رئیس‌جمهور محبوبش وارد کاخ سفید می‌شود. اینجا بود که نتانیاهو فکر می‌کرد می‌تواند سطح تنش با ایران و حزب‌الله را پایین آورد و بقیۀ کار را یا به فشار حداکثری ترامپ بسپرد یا کلاً صبر کند تیمِ اسرائیل‌دوست ترامپ در کاخ سفید مستقر شود.

به محض آتش‌بس در لبنان، آتش سوریه روشن شد. تنها در عرض چند روز رازی که چندان هم عیان نبود فاش شد! یعنی معلوم ‌شد چه نیرویی اسد را نگه داشته است: همان نیرویی که در این جنگ تضعیف شده بود و اینک توان یا تمایل عمل نداشت. دیوار دفاعی اسد بدون آن نیروی کمکی به لگدی بند بود. ارتشی بی‌اراده که فقط عقب‌نشینی را خوب بلد بود، قلمرو اسد را شهر به شهر به تحریرالشام سپرد. فقط تعدادِ وارونگی‌ها را در جملۀ بعد بشمارید! در جنگی برق‌آسا، ته‌ماندۀ «سکولاریسم سوری» ــ که از قضا متکی به نیرویی کاملاً «غیرسکولار» بود و در نتیجه از ماهیت خود تهی شده بود ــ در برابر «اسلام‌گرایانِ» متکی به ترکیۀ مثلاً «لائیک» جبهه به جبهه گریختند. شام شبی قمر در عقرب را به صبحی رساند که در آسمان روزش ابرهای تیره‌ای جولان می‌دهد.

چهارده سال پیش می‌شد گفت «بهار عربی به سوریه رسید»، اما امروز بیشتر انگار موسمِ کابُل به دمشق رسیده است. در واپسین ساعات سرنگونی، نیروهایی غیر از تحریر‌الشام دمشق را آزاد کردند، اما در صبح سرنگونی، جولانیِ ری‌بِرَندشده با آرایشی القاعده‌زدوده در دمشق سجدۀ شکر به جا آورد و با اسم جدیدِ «احمد الشرع» وارد مسجد دمشق شد. آن روی عثمانی‌‌ـ‌اسلام‌گرای ترکیه برندۀ این جنگ برق‌آسا بود. در اینکه مقصر اصلیِ تمام این قمر در عقرب کسی مگر اسد نیست، تردیدی نیست! او بود که باید پس از پدرش فضا را باز می‌کرد و نکرد؛ او بود که به‌موقع نرفت و کشت تا بماند. در این نیز تردیدی نیست که صلح‌طلبیِ حماقت‌بار اوباما یکی از عوامل جهنم سوریه بود ــ وقتی نمک‌گیر نوبل صلح شد و تن به اعلام منطقۀ پرواز ممنوع در سوریه نداد تا جنگ زودتر تمام شود، و بدین‌سان با فرسایشی شدن جنگ، سوریه به گلخانۀ بنیادگرایی تبدیل شد.

به این ترتیب، سایر نیروها احتمالاً بختی برای جولان در برابر ایدئولوژی و عِده و عُدۀ جولانی ندارند. در عمل جولانی می‌ماند و کُردهایی که اگر کمک آمریکا نباشد، وضع خطرناکی خواهند داشت. جولانی فعلاً به هر کس همان چیزی را می‌گوید که آن طرف دوست دارد بشنود، اما خودفریبی است اگر گمان کنیم او پانزده سال اسلحه بر دوش کشیده تا یک دموکراسی سکولار بسازد. میزان درگیری جولانی با کُردها بستگی به میزان سرسپردگی او به اردوغان دارد. فعلاً خود سوری‌ها به این چیزها فکر نمی‌کنند و ترجیح می‌دهند از رفتن اسد خوشحال باشند. اما در خوشبینانه‌ترین حالت «جمهوری اسلامی» در انتظار سوریه است ــ که اگر چنین شود، باز با شگفتی باید گفت تنها سد دفاعیِ اسدِ سکولار در برابر این جمهوری اسلامیِ سوری، جمهوری اسلامی ایران بود. اما سناریوی تیره‌تر برپایی امارت اسلامی سوریه است ــ احتمالاً در فرایندی گام به گام.

بگذارید متن را با یک اثر بومرنگی معکوس پایان دهم: اگر امارت اسلامی در سوریه ایجاد شود، باید گفت دومینویی که حماس به حرکت انداخت، به پیدایش یک دولتِ شبه‌حماسِ بزرگ در سوریه منجر خواهد شد. قطعاً حاکمانِ آن امارت اسلامی، اَشبَهُ‌الرجال به هنیه‌ها و سینوارها خواهند بود و اسلام‌گرایان ترکیه نیز حیات‌خلوتی بزرگ برای تخریب ریشه‌های سکولاریسم ترکی خواهند یافت.

@tarikhandishi

#دومینوی_هفت_اکتبر

@akhalaji

6 months, 2 weeks ago

*? حواس‌پرتی استراتژیک چگونه باعث سقوط اسد شد؟ (٢)
*✍️سهند ایرانمهر**

۳- جنگ‌های پونیک (۲۶۴–۱۴۶ پیش از میلاد): حمله هانیبال به روم در دومین جنگ پونیک، هانیبال، فرمانده کارتاژ، ابتدا با حملات ناگهانی به مستعمرات رومی در اسپانیا و جزایر مدیترانه، توجه روم را به این مناطق جلب کرد. سپس، با یک اقدام غافلگیرانه، از کوه‌های آلپ عبور کرد و به خاک ایتالیا حمله کرد. رومی‌ها که انتظار چنین حرکتی را نداشتند، با شوک مواجه شدند و در چندین نبرد اولیه شکست خوردند.

۴-نبرد نروا (۱۸۱۲): ناپلئون و روسیه در جریان حمله ناپلئون به روسیه، ناپلئون در ابتدا تمرکز روس‌ها را به سمت غرب معطوف کرد و توانست نیروهای روسی را در چندین جبهه تقسیم کند. سپس با حمله ناگهانی و بزرگ به مسکو، روس‌ها را غافلگیر کرد. با این حال، شکست لجستیکی و سرمای روسیه در نهایت موجب شکست ناپلئون شد.

5- حمله نورماندی (۱۹۴۴): در جریان عملیات D-Day، متفقین از طریق عملیات “Fortitude” اطلاعات نادرستی به آلمان دادند و آنها را متقاعد کردند که حمله اصلی در کاله رخ خواهد داد. این فریب باعث شد آلمانی‌ها منابع خود را در کاله متمرکز کنند، در حالی که حمله واقعی در نرماندی انجام شد.

@sahandiranmehr

#سقوط_اسد #حواس‌پرتی_استراتژیک

@akhalaji

6 months, 3 weeks ago

? قانون می‌گذاریم؛ پس ما هستیم!

✍️ حمید حسامی

از کسانی که درباره‌ی مضرات و عوارض اجرای قانون حجاب و عفاف می‌نویسند تعجب می‌کنم. نویسندگان و رأی‌دهندگان به این لایحه بهتر از هرکس به تبعات اجرای آن بخصوص در شرایطی که جمهوری‌اسلامی بیش از هر زمان دیگری به پر کردن شکاف میان خود و مردم نیاز دارد واقفند. اصرارکنندگان به اجرای این قانون حتی در پیِ جلب رضایت اقشار مذهبی جامعه یا علمای دینی هم نیستند؛ زیرا که اکثریت این دو گروه پس از گذشت دو سال از حضور دختران بی‌حجاب در خیابان‌ها اکنون خودشان را با واقعیت موجود وفق داده‌اند و یا اساساً مانند آقای جوادی آملی معتقدند که «مشکل حجاب با بگیر و ببند حل نمی‌شود».

بنابراین بانیان و حامیان این قانون بدنبال "اصلاح ناهنجاری" نیستند که با استدلال بتوان ذهن آنان را روشن کرد. این افراد فقط بدنبال ناامید کردن رأی‌دهندگان از طریق"اثبات وجود و توان مقابله" با مردم و منتخبی هستند که در انتخابات گذشته از آن‌ها شکست خوردند و در این صد روز گذشته نیز در بسیاری از موارد این شکست را بارها مجدداً تجربه کردند. موعظه و روشنگری برای این افراد، بی‌نتیجه است. باید ماهیت این نوع زورآزمایی کارشکنانه‌ی آنان و هدفی که از آن دارند را افشا کرد. این مسئولیت در وهله‌ی اول بر عهده‌ی رئیس‌جمهور است. اما بستر آن را مقاومت عمومی و پشتیبانی جامعه مدنی از دولت می‌سازد.

@hamidhesami
#قانون_حجاب_و_عفاف #اثبات_وجود #توان_مقابله
@akhalaji

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago