?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago
?گربه بیبیسی عابد شد!
?در اوج جنایات رژیم صهیونیستی بیبی سی فارسی هر روز یک سوژه علیه ایران پیدا میکند تا ذهن مخاطبان سادهلوح خود را به جای تقابل با اسرائیل به سوی رویارویی با ایران بکشاند! این مخاطب اگر هم به تقابل با ایران نرسد، حداقل آن است که از مشغولیت به جنایات صهیونیستها باز میماند.
?سوژه جدیدی که بیبی سی فارسی پیدا کرده، کمک به مردم جنگزده لبنان از ثلث سهم امام در خمس است. بیبی سی با اشاره به اجازه رهبر معظم انقلاب و نیز برخی دیگر از مراجع معظم تقلید برای استفاده از بخشی از «سهم امام» در خمس برای مردم جنگزده لبنان، نوشته «نخستینبار نیست که مراجع تقلید شیعه در باره خمس و "سهم امام" چنین اطلاعیههایی را منتشر میکنند. قبلاً هم برای لبنان، فلسطینیها، کرونا، سیل، حوادث و بلایای طبیعی چنین اجازههایی میدادند، اما شرایط بد اقتصادی ایران و افزایش شمار خانوادههای نیازمند در داخل کشور باعث شده است که درشبکههای اجتماعی نسبت به چنین مجوزهایی حساسیت بیشتری نشان داده شود. بعضی از کاربران معتقدند که این مجوزها و "دست و دلبازیها" بیشتر صبغه سیاسی دارد تا مذهبی و میپرسند چرا این پولها برای مردم نیازمند در ایران هزینه نمیشود و "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. "»
?خمس یک امر دینی است و طبعاً کسانی که به فقه اسلامی اعتقاد دارند، خمس پرداخت میکنند؛ لذا اینکه بیبیسی فارسی به عنوان یک رسانه ضد اسلامی نگران پول خمس مردم شده، جای تعجب دارد و آن ضرب المثل را به ذهن میآورد که گربه ما عابد شد!
اینجا چند نکته قابل تأمل است:
?اولاً مردم ایران خلاف نظر بیبیسی فارسی که ضد دین است، معتقد به پرداخت خمس هستند. خمس خود را هم به مراجع تقلید و نمایندگان آنها پرداخت میکنند. یعنی خلاف نظر بیبیسی به بزرگان دینی اعتماد دارند. روشن است که بیبی سی از چنین اتفاقی عصبانی باشد.
?دوم آنکه بیبیسی و سایر رسانههای غربی همیشه تبلیغ میکنند که مردم ایران از دین برگشتهاند. اما حالا بیبی سی اذعان میکند که مردم ایران به احکام اسلام عمل کرده و خمس میدهند! به نظر میرسد این پرداخت خمس آنقدری هم زیاد است که بیبی سی فارسی را به نگرانی در خصوص هزینهکرد آن کشانده است!
?سوم آنکه بیبیسی مخالف اسلام است، اما در عین حال میخواهد برای خمسی که مردم مؤمن ایران مطابق قوانین اسلام میدهند، تعیین تکلیف هم بکند! اویی که اسلام را قبول ندارد، نمیتواند درباره محل هزینه پولی که به دلیل قوانین اسلام پرداخت میشود، نظر بدهد.
?چهارم آنکه همان اسلامی که میگوید مردم باید خمس بدهند، همان هم میگوید نباید از حال مسلمان دیگر بیخبر باشی و نباید صدای کمک مسلمان را بشنوی و بیاعتنا بگذری. تقسیم بندی مسلمانان در احکام و شریعت اسلامی هم بر مبنای ایرانی و لبنانی نیست. در واقع چه خمس دهنده و چه علما نظر اسلام را فصل الخطاب میدانند و در این حلقه جایی برای مخالفان دین اسلام نیست. خمس برای فقرا و در راه ماندگان هزینه میشود و تشخیص جزئیات آن بر عهده علمای اسلام است، نه بیبی سی فارسی!
?در آیه خمس (انفال آیه ۴۱)، به شش گروه که صاحبان خمس هستند اشاره شده است: ۱. خداوند (لِلهِ)، ۲. رسول خدا (لِلرّسولِ)، ۳. ذی القُربی، ۴. یتیمان، ۵. مسکینان، ۶. کسانی که در سفر به فقر گرفتار شدهاند. با توجه به روایات، منظور از ذی القربی در این آیه امامان هستند.
«سهم خدا» و «سهم پیامبر» و «سهم ذی القربی» مطابق روایات متعلق به امام جامعه اسلامی (پیامبر یا امام معصوم) بوده و به «سهم امام» مشهور است که در زمان غیبت کبرا مراجع تقلید به عنوان نایبان عام امام زمان آن را دریافت و در اموری که مطابق تاریخ و روایات، خود اهل بیت صرف میکردند هزینه میکنند. حالا مراجع تقلید و رهبری اختیار هزینه این بخش را به مردم تفویض (منتقل) کردهاند تا خود مردم کمک به مردم لبنان را به جای درآمد شخصی، از این بخش خمس پرداخت کنند.
۱۶ مهر ۴۰۳
روزنامه جوان
@asoupar
?خطری نبود، خطری نیست
?نماز تمام شد و آقا نرفت. روال در نمازهای جمعه که رهبر میآمد، اغلب اینگونه بود که پس از اقامه نماز جمعه، ایشان میرفتند و سپس مردم به امامت روحانی دیگری نماز عصر را میخواندند. این بار اما آیتالله خامنهای نرفت و نماز عصر را هم خواند. انگار میخواست بگوید عجلهای برای رفتن نیست. این مفهوم وقتی بیشتر به ذهن متبادر شد که بعد از نماز عصر هم نرفت و نماز مستحبی خواند و تسبیحات و تعقیبات و... . بین دو نماز هم صندلی آوردند بنشیند، ننشست. در نهایت هم بعد نماز ایستادند و دقایقی با مسئولان صحبت و احوالپرسی کردند. قبل از نماز هم زودتر آمدند که به مراسم بزرگداشت سید مقاومت هم برسند.
?از روزهای قبل که زمزمه نماز جمعه آمدن رهبری غیررسمی پخش شد، خیلیها مخالفت کردند. نماز جمعه رهبر در اوج تهدیدات رژیم صهیونیستی؟! گویی همین مخالفتهای امنیتی در برخی جلسات تصمیمگیری هم بیان شده، اما در نهایت تصمیم رهبر به آمدن بوده است و آمد؛ آمد و عجلهای هم برای رفتن نداشت.
شاید اولین تفسیر از برگزاری این نماز جمعه، شجاعت رهبری مقابل تهدیدات باشد. بیراه هم نیست، اما حرف تازهای هم نیست. سید علی خامنهای همیشه همین بوده است. از مبارزات زمان طاغوت تا ترورهای گروهک رجوی در دهه شصت یا بمبگذاری در نمازجمعه که حتی خطبهها را قطع نکرد و... .
?سید حسن نصرالله در بیروت ترور شد؛ از معرکه جنگ نگریخته بود. او شاگرد همین سید علی خامنهای بود که در اوج تهدیدات صهیونیستی علیه ایران و علیه شخص او، روال عادی جلساتش را در بیت رهبری و بعد هم در فضای عمومی مصلی پی میگیرد. همانی که وقتی در نمازجمعه بمب گذاشتند، خطبههایش را قطع نکرد تا به پناهگاه برود!
?اما نکته مهمتر در مورد این نماز آن است که رهبری اصلا احساس خطری نکردهاند که حال بخواهند مقابل آن رفتاری نشان دهند. برگزاری مراسمی با حضور چند میلیون نفر آدم یعنی ایشان اصل وجود چنین خطری را رد میکنند. آیتالله خامنهای در بذل جان خویش برای این ملت إبایی ندارند، اما این بذل جان برای دین و جان مردم است؛ برای این است که گزندی به مردم نرسد. حال چگونه در صورت وجود احساس خطر، مردم را همراه خود کنند؟
?حضور رهبر انقلاب در نماز جمعه، دو روز پس از حمله موشکی ایران به رژیم صهیونیستی و البته برگزاری دیدار با نخبگان در بیت رهبری در فردای آن حمله، خود به تنهایی یک مانور قدرت و شجاعت است و نشانی بر تفاوت رهبران ما و آنها که اینسو روال عادی برنامهها و بلکه عمومیتر پی گرفته میشود و آنسو در پناهگاهها پنهان میشوند.
مانور بزرگتر اما همراه کردن مردم با خود است که نشان میدهد از اساس وجود خطر ناشی از تهدید را قبول ندارند، وگرنه مردم را به میدان خطر نمیبردند.
?بسیاری از مردم اما تهدید در ذهنشان جدی بود، با این همه همراه رهبر شدند، چه آنکه ترس در وجودشان راه ندارد. وقتی دیدند رهبرشان در میانه میدان است، آنها هم مثل همیشه به میدان آمدند و یکی از پرشکوهترین و پر تعدادترین نماز جمعههای ایران را رقم زدند.
?اصل ماجرا هم همین هماهنگی و همراهی رهبر و مردم با یکدیگر است؛ باقی همه حرفهایی است که این همراهی، محلی از اعراب برای آنها باقی نمیگذارد.
۱۴ مهر ۴۰۳
روزنامه جوان
@asoupar
?جنگ قدرت در بند زنان اوین
بخش دوم
?در باب نامه فائزه هاسمی حرف بسیار است و باید در طول زمان به آن پرداخته شود، اما فی الحال به یک سوال هم اجمالاً میشود اندیشید؛ اپوزیسیون جمهوری اسلامی که در «یک ائتلاف دلخواه» در خارج از کشور با عنوان شورای همبستگی و یا در یک «با هم بودن اجباری» در اوین و حتی با وجود دشمن و تهدیدی چون جمهوری اسلامی نمیتوانند با هم متحد باشند و معرکه جنگ قدرت راه انداختهاند، آیا میتوانند یک کشور ۹۰ میلیون نفری را اداره کنند؟ و آیا حکومتی که قرار است جایگزین جمهوری اسلامی کنند، همچون مدیریتی است که در بند زنان سیاسی اوین دارند؟
۲۵ شهریور ۴۰۳
روزنامه وطن امروز
@asoupar
☀️ رزمنده
برای من قالیباف همیشه یک رزمنده در میدان بوده است. کسی که برایش فرقی ندارد زیر آتش توپ و تانک باشد یا در مرکزیت هوافضای س.پ.ا.ه یا محور کلانشهر تهران.
خلبان شد چون فرمانده خلبانان بود. مزیتی که در چشم عدهای عیب به حساب آمد.
روزی که فرمانده ناجا شد به مضمون بیبیسی تیتر زد آیتالله خامنهای یک خلبان را فرمانده ناجا کرده است. خلبانان باهوش هستند و رهبر ایران روی او حساب کرده است.
برای من قالیباف رزمندهای است که در تمام سالیان مبارزهاش به دو چیز دائم نگاه کرده است. آقا و مردم و برای این دو جنگیده است.چه آن روز که با حاجی موشکها را جوری تکهتکه کردند تا اسرائیلیها آنها را نیابند تا به دست بچههای مقاومت برسانند، چه آنجور که از بین خروارها ناکارآمدی، پل صدر و بوستان یاس و ولایت را به مردم رساند.
برای من قالیباف همان قطار در حال حرکتی است که به او سنگ میزنند که اگر ایستاده بود که این همه تخریب نیاز نداشت.
من از این حجم تخریب و عناد با او تعجب نمیکنم. از توییت اسراییلیها علیه او هم شگفتزده نمیشوم. برای قالیباف هم دلم نمیسوزد. او مرد ماموریت است. انجامش میدهد. چه با ماندن چه با رفتن. او ماموریتهای بعدی را زیر این آتش تخریب به جان میخرد و مطمئنم دائم به آن قاب عکس سه نفره فکر میکند: احمد کاظمی، حاجی و خودش که فمنهم من ینتظر.
غصهام برای آنانی است که:
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهرویی که عمل بر مجاز کرد
خداقوت رزمنده
?داد زدن از ویژگیهای رییسجمهور اصلح نیست!
?نتایج انتخابات مجلس دوازدهم که روشن شد، یکی از دوستان پس از تذکر رهبری به جنجال آفرینی نمایندگان جدید، دلخور بود که چرا به برخی افرادی رأی داده که هنوز پایشان به مجلس نرسیده فضای کشور را دچار حاشیههای بی سود کردهاند. گفتم صبور باشید، برای چهار سال؛ و انتظار تقنین درست هم از این افراد نداشته باشید. چه آنکه خودتان افرادی را انتخاب کردید که بلدند خوب حرف بزنند، خوب داد بزنند، خوب دعوا کنند، خوب نقد کنند و خوب بدیهای دیگران را جلوی چشم بیاورند. ندامت که دیگر فایدهای ندارد.
?مناظرهها و میزگردهای انتخاباتی تمام شد. اغلب بینندگان، همچون تماشگران یک بازی فوتبال از قبل کاندیدایشان معلوم بود و برای او هورا میکشیدند وقتی بهتر وارد تنش با دیگری میشد، وقتی توپ را در زمین رقیب میانداخت، وقتی صدایش را بالاتر میبرد و وقتی دیگران را تندتر نقد میکرد. اما آیا از این غوغا برای مردم آبی گرم میشود؟
?مناظره باید محل شناخت برنامههای کاندیدا باشد، هورا کشیدنها باید برای برنامه برتر باشد، وگرنه از جنجال و صدای بلند و بیان آسیبها بی آنکه راهکاری بیان شود، چه سودی به مردم میرسد؟
?نگاه استادیومی به سیاست یعنی کاندیدا از قبل مشخص است و فقط انتظار است که او ببرد، حتی اگر بد بازی کند! حتی اگر مهرهچینی درست نکرده باشد و اعضای ستادش را از افراد با اخلاق و پاکدست و کارآزمودهی سیاست نچیده باشد و حتی اگر برنامه مناسبی هم برای اداره کشور نداشته باشد! چنین فردی شاید با هیاهو، ایجاد چالش با کاندیدای دیگر و گرفتن ژست نقادی از عالم و آدم و از کاندیدای دیگر و حتی از کل عمر نظام، بتواند فرد برتر مناظرهای هم بشود، اما آیا این برتری نشانه آن است که توان اداره کشور را هم دارد و برنامه مناسبی برای آینده چیده است؟ آیا نقد دیگری با هر موضوهی الزاماً بدین معناست که نقدکننده خودش بلد است و میتواند و میخواهد که آن موضوع را حل کند؟
?نگاه کنیم به گذشتههای دور؛ به همه تخریبها، فریادها، بی اخلاقیها، آسیبشناسیها و به همه حمله کردنها به کل عمر جمهوری اسلامی؛ آیا آن همه جنجال و تنش مشکلات کشور را حل کرد یا خود مشکلی شد سنگین بر گردهی فضای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کشور؟ انتخابات مجلس ششم و تخریبهای اصلاحطلبان علیه مرحوم هاشمی رفسنجانی از مهمترین مثالهای این بی اخلاقیهایی است که در نهایت به کنارهگیری مرحوم هاشمی از مجلس در روز افتتاحیه انجامید. اما آیا مجلس ششم که با تقلب در تهران و تخریب رقبا شکل گرفت و جنجالیترین و پر دعواترین مجلس پس از انقلاب اسلامی بود، توانست مشکلی از مشکلات مردم را حل کند یا جلسه به جلسهاش به تنش و درگیری درونی و چالش با نهادها و سازمانها و افراد دیگر گذشت؟
?صادق باشیم و همه را هم گردن اهل سیاست نیندازیم. ما اهل رسانه و حتی مردم عادی و شهروندان غیر سیاسی هم در این مناظرهها بیش از برنامه و کارنامه دنبال آن هستیم که چه کسی بهتر دیگری را نقد کرد و چه کسی فریاد بلندتری کشید و چه کسی توانست در جدل سیاسی، جواب بهتری حواله رقیب کند یا حتی بی ادبی بیشتری کند و اگر توانست میکروفن را هم پرتاب کند!
?سالها از برگزاری انتخاباتها، مناظرههای انتخاباتی و میزگردهای آن گذشته و ما همچون جوانانی رأیاولی فکر میکنیم اویی که فهرست طولانیتری از مشکلات کشور را با صدای بلندتری گفت، لابد شایسته تشویق بیشتری است، بی آنکه از سابقه و لاحقهاش بپرسیم و بگوییم تو خود در گذشته و در مسئولیتی که داشتی چه کردی و چند قدم برای حل این مشکلات برداشتی و برای آینده و رفع بخش بیشتری از مشکلات برنامهات چیست!
?پنج مناظره با موضوعات مختلف برگزار شد. کاندیداها محدودیتی هم در محتوا نداشتند و بعضاً صرف نظر از سوال طرح شده، حرف خودشان را میزدند. حالا دوباره فکر کنید، به بخشهای پر بازدید مناظرهها و میزگردهای انتخاباتی سیما؛ ما در فضای مجازی کدام بخشها را بیشتر دیدیم، بخش بیان برنامهها و کارنامهها یا بخش جدل و یقهگیریها؟ و از کدام بخشها رییسجمهور خوبی بدست میآید؟ فقط موقع مرور دوباره به این فکر کنید که از دل دعواها مشکل مسکن و تورم و اجاره خانه و شهریه دانشگاه و حقوق بازنشستگی حل نمیشود، و اگر به کسی برای بیان خوبش در ردیف کردن مشکلات یا فریاد زدن سر دیگری بخاطر عملکرد منفیاش رای دادید و رئیس جمهور شد، فردا الزاما انتظار مدیریت خوب کشور را نداشته باشید، چه آنکه نه برای مدیر خوب بودن، بلکه برای خوب دعوا کردن به او رای دادهاید و خوب دعوا کردن هم از ویژگیهای رییس جمهور اصلح نیست.
۶ تیر ۴۰۳
روزنامه جوان
@asoupar
?قصهی آزادی حمید نوری، سرانجام یک مقاومت است. مردی که نزدیک پنج سال اسارت را بی سازش، بی همکاری با منافقین و بی هیچ موضعی که ندامت از گذشته باشد، ایستاد و ایستاد و ایستاد؛ و در نهایت با افتخار بازگشت.
از عراق تا سوئد، آزادگان ما تروریستهای منافقین را مأیوس کردهاند.
۲۷ خرداد ۴۰۳
@asoupar
?تبعات خطرناک القای دوقطبی «آقا و دفتر آقا» / بخش دوم
?یک دورهای قصه ارشادی و مولوی بودن دستورات ولیفقیه را علم کردند و سعی کردند آن را تئوریزه هم بکنند، اما بازارش گرم نشد. تفسیر به رای هم که همیشه شیوهای مرسوم بوده است. اما در مواردی هم که مواضع رهبری با واسطه نقل میشدند، مسیر خدشه بر اعتبار راوی را طی کردند تا جایی که رهبری خود مواضع را علنی و به قولی «پشت بلندگو» بیان کنند.
?در ماجرای نهی رئیسجمهور اسبق از کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری یک نفر از اعضای دفتر و نیز یکی از نزدیکان رهبر را به اقدام خودسرانه بی اطلاع رهبری متهم کردند. در ماجرای برجام یک عضو دیگر دفتر رهبری را و حالا در موضوع تذکر به برخی رفتارهای فراجا، یک عضو دفتر نشر را؛ در موضوع واکسن، گفتند رهبر مخالف واکسن بوده و مجبورشان کردهاند مقابل دوربینها آب مقطر بزنند، در موضوع تعطیلی حرمهای اهلبیت برای کرونا، مقابل نمایندگان رهبری ایستادند و ... چه آنکه در همه موارد ذکر شده، پذیرش این موضوع که رهبری نظری خلاف نظر آنان دارد، برایشان دشوار بود.
?هر کسی را هم که با آنها موافق نبود، تکفیر کردند، چنانچه اکنون هر منتقدی به بخشی از عملکرد گشت ارشاد را دنباله روهای اسراییل و یهودی و اشاعه دهنده فحشا و منکر میدانند!
?تبعات خطرناک این تندرویهای تکفیری، به همین جا ختم نمیشود. امام خمینی هنوز در قید حیات بودند که برخی –از نهضت آزادی تا بیت آیتالله منتظری- به احمد آقا، فرزند ایشان تهمت جعل دستخط امام را زدند، چه آنکه آن نظرات را برنمیتافتند. آن تهمتها در ظاهر به مرحوم احمد خمینی بود، در باطن اما به خود امام میخورد که آن همه از اقتدار خویش دور مانده که نزدیکان ایشان توانایی جعل دستخطشان را یافتهاند و حضرتشان حتی پس از اطلاع عموم هم توانایی برخورد با جاعل و جاعلان را ندارند! هیهات!
?اکنون هم اینگونه است. رهبری که این جماعت میخواهند برای مردم تصویر کنند، فردی است که -بلانسبت- توانایی کنترل و اداره اعضای دفتر آثار خود را هم ندارد و قدرتش به حد اعمال اقتدار بر اعضای دفترش هم نمیرسد! هیهات! آیتالله خامنهای رهبر قدرتمندی است که به یک اشارهاش، خاکی که رژیم صهیونیستی اشغال کرده، هدف قرار میگیرد و معادلات سیاسی و نظامی جهان را تغییر میدهد، حال بگوییم اعضای دفترش میتوانند به ایشان دروغ ببندند و بساطشان هم جمع نشود؟! از سویی، چه استبعادی است که این اعتبازداییها بعدتر به همان تهمتهای جعل دستخط نرسد و حکایت تلخ علیه امام را علیه رهبری هم نشنویم؟
?تبعات خطرناک دوقطبی سازی از آقا و دفتر آقا را میبینید؟ نه آنکه بگوییم دفتر، خود آقاست؛ طبعاً چنین نیست، اما اینکه آنان در بیان مواضع رهبری، نقش مستقل یا خودسرانه دارند و میتوانند نظری مخالف نظر رهبری را به عنوان نظر رهبری به جامعه قالب کنند و رهبری هم توانایی برخورد و کنترل اوضاع را ندارند، قابل پذیرش نیست.
۳ اردیبهشت ۴۰۳
@asoupar
?تبعات خطرناک القای دوقطبی «آقا و دفتر آقا» / بخش اول
?سه روز از توییت یک عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبری در مورد تذکر به فراجا میگذرد و هنوز بحثها پیرامون گشت ارشاد و دلیل تذکر رهبری و چرایی انتشار این توییت و موج حملاتی –شاید سازمان یافته- علیه دفتر حفظ و نشر آثار رهبری کم و بیش داغ است.
?در ورای این بحث و مجادله ناصواب، موضوعی مهمتر رخ نموده که اهمیت آن این قدرت را دارد که کل موضوع توییت و تذکر در برخی نحوههای اجرایی گشت ارشاد را صرفاً به عنوان یک «مصداق» از مفهوم خود قرار دهد. اما این موضوع مهم چیست؟ تلاشی منفور برای القای دوقطبی رهبری و دفتر رهبری.
?دفتر رهبری و یا دفتر حفظ و نشر آثار ایشان طبعاً همچون خود رهبری نیستند، اما این هم که تصور شود رهبر و دفتر دو قطب مخالف یکدیگر هستند، دور از تعقل و سیاستورزی و همراه با تبعات خطرناکی است.
?آنچه پس از توییت عضو دفتر نشر، در فضای مجازی از سوی جریانی تندرو غلبه یافت، القای خودسری این فرد و علنی کردن تذکر به فراجا برخلاف نظر رهبری بود. بسیاری مردم عادی هم چون تذکر رهبر به فراجا را قابل هضم در چارچوب فکری خودساختهشان ندیدند، این تحلیل کذایی را به عنوان خبر صادق پذیرفتند که آن توییت خودسرانه زده شده است. اما هیچ کس از میان این جمع نخواست به این موضوع فکر کند که مگر میشود خودسری در دفتر رهبری تا این حد برسد که علنی، رسمی و به اسم دفتر نشر، نسبتی –به زعم این افراد- خلاف واقع به رهبر انقلاب وارد شود و رهبر قدرت ساماندهی موضوع و برخورد با آن را نداشته باشند؟! و حتی پس از جنجال بسیار، آن فرد باز توییت دیگری بزند و بر توییت قبلی تاکید کند و باز رهبری و اطرافیان معتمد ایشان ساکت بمانند و او را توبیخ و مواخذه نکنند و به مردم نگویند که فریب او را نخورید؟!
?کسانی که بر طبل دوقطبی «آقا و دفتر آقا» میکوبند، اعتبارزدایی از مواضع غیررسمی رهبری را همپای اعتبارزدایی از دفتر رهبری پیش میبرند. فی الحال در مورد آگاهانه یا ناخودآگاه بودن چنین اقدامی نمیخواهیم اظهارنظر کنیم، اما پیشنیهای که از این اقدامات در خاطره سیاسی ما مانده، نشان میدهد که دفتر رهبری بهانه است. اینکه چرا میخواهند اعتبار این مواضع رهبری را دچار خدشه کنند، میتواند دلایلی داشته باشد که در این نوشتار صرفاً دلیلی برآمده از نگاه خوشبینانه ذکر میشود و باقیاش بماند برای بعد!
?با نگاه خوشبینانه، ما با جماعتی مواجه هستیم که مطابق با نگاه خود و برای خود یک آیتالله خامنهای ساختهاند که البته با آیتالله خامنهای موجود، به لحاظ فکری متفاوت است. این جمع وقتی در برابر موضعی از رهبر قرار میگیرند که با نظرات خودشان مخالف است، بجای تطبیق خود بر ولایت، تلاش میکنند ولایت را بر اصول پذیرفته شده خود منطبق کنند و حداقل در دلشان برای عبور از نظر رهبری، توجیهی وجدانپسند دست و پا کنند.
?یک دورهای قصه ارشادی و مولوی بودن دستورات ولیفقیه را...
ادامه در فرستهی بعدی
@asoupar
?خبر تولد ایران جدید
?خویشتنداری و صبر استراژیک جمهوری اسلامی ایران در برابر تروریسم صهیونیستی باعث شده بود تا اسراییلیها و شاید حتی حامیان غربیشان، در محاسبه قدرت ایران دچار اشتباه شوند و توانایی ارزیابی دقیق ظرفیتهای ایران را از دست بدهند. حمله صهیونیستها به سفارت ایران در دمشق در چنین فضایی طراحی و اجرا شد و لذا صهیونیستها تصور دقیقی از واکنش احتمالی ایران نداشتند.
?ایران همیشه بسیار صبور بوده است، تا حدی که شاید این گمانه را برای دوست و دشمن جا انداخته است که نمیخواهد دست به اقدام خاصی بزند؛ تا حدی که دوست را شاکی و دشمن را جسور کرده است. با این حال، صبر ایران بی توجیه و دلیل نبوده است و در اولویت قرار داشتن امنیت مردم و کشور، سیاستگذاری کلان نظامی-امنیتی ایران را به گونهای پیش برده که حتی یک گلوله هم به داخل مرزهای جغرافیایی ایران شلیک نشود. حمله به کنسولگری ایران در مزارشریف یکی از نزدیکترین تجربههای ورود ایران به جنگ بود که شاید صهیونیستها –با تغافل نسبت به ماجرای عینالاسد یا سرنگونی پهپاد آمریکایی- در خاطر خود نگه داشته بودند و تصور میکردند در همیشه بر همان پاشنه میچرخد.
?صهیونیستها اما خطا کردند. البته در این جریان، یک تلهای هم در میان بود. خیلیها معتقد بودند ترورهای مقامات نظامی ایران تلهای از سوی اسراییل است تا ایران را به یک جنگ بی سرانجام بکشاند؛ اما رفته رفته تاکید بر این تله، خود یک تلهای شد که گویی ایران را به سوی انفعال میکشاند و سطح قدرت کشور را پایینتر از واقعیت نشان میداد.
?کروزها و بالستیکهایی که بامداد یکشنبه ۲۶ فروردین از ایران به سوی سرزمینهای اشغالی رفتند، گویی ابزار شکافتن پیله صبری بود که ایران دور خود پیچیده بود تا در حفاظ این پیله و پنهان از چشم نامحرمان و دشمنان، خود را بسازد و البته که ساخت. با این حال، سیاست خویشتنداری ایران باعث شد تا خبر تولد این ایران جدید به شکلی عملی و عینی اعلام نشود و صرفاً در برخی موضعگیریهای تهدیدآمیز مقامات جمهوری اسلامی بروز یابد که چون مابه ازای بیرونی این موضعگیریها برای همگان قابل سمع و نظر نبود، باورپذیریشان را با مشکل مواجه میکرد.
?همین رفتار، رژیم صهیونیستی را به خطا انداخت و تصور کرد صبر ایران همیشگی است.
از آن سو، اسراییل هم خود را در نقاب دروغ و ژست قدرت پنهان کرده بود و هیمنهای کذایی برای خود ساخته بود که موشکها و پهپادهای ایران هر قدر هم رهگیری شده باشد –که نشده است- حداقل این نقاب دروغین اقتدار صهیونیستی را شکسته و نشان داده که پادشاه لخت است.
?صهیونیستها پله پله جلو آمدند، ایران اما ایستاده بود و زمانی قدم پیش گذاشت که دیگر همگان به او برای دفاع از خود حق میدادند. چه آنکه دیگر به ساختمان دیپلماتیک و سفارت ایران حمله شده بود. واقعیت آن است که برای ایرانیان، این صلحدوستترین مردمان که سابقه تجاوز به هیچ کشوری را ندارند، راهی جز دفاع نظامی از خود باقی نگذاشتند و ایران برای صلح، برای زیستن معمولی در جهان و برای مقابله با تروریسم دولتی صهیونیستها، پس از صبری زیاد، دیگر راهی جز دفاع مسلحانه نداشت.
?از دل این دفاع مسلحانه از خویشتن، ایران جدیدی که متولد شده بود و در پیله صبر مانده بود، خود را به جهان –به دوست و دشمن- شناساند. ایرانی که برای اولین بار مستقیماً به خاک اشغال شده از سوی صهیونیستها حمله میکند؛ ایرانی که معادلات منطقه را بی کمک هیچ دولت دیگری و مستقلاً، میچیند و پیش میبرد؛ ایرانی که علنی و صریح، سگ نگهبان آمریکا در منطقه را چنانچه وعده داده بود، تنبیه میکند؛ ایرانی که خود را و قدرتش را به جامعه بینالملل و به منطقهای که گویی میخواهد تحت سیطره غرب باشد، تحمیل میکند.
?ما برای اینکه این «ایران جدید» خبر تولدش را به گوش دنیا برساند، خون دلها خوردیم و حالا امروز که از لاک صبر خویش خارج شده و خود را به جهان شناسانده است، میدانیم که دیگر راهی برگشتی نیست. مهر ماه ۴۰۲ و پس از حملات گسترده صهیونیستها به غزه در پی عملیات طوفان الاقصی، گفتیم و نوشتیم که هر اتفاقی زین پس بیفتد، زمان دیگر به قبل از طوفان الاقصی برنمیگردد. حالا هم روشن است که هر اتفاقی بیفتد، زمان به قبل از عملیات وعده صادق ایران علیه اسراییل برنمیگردد. ایران جدید خود را به جهان معرفی کرده است و زین پس دیگر از آن خویشتنداری استراتژیک خبری نیست. اسراییل جدید هم در حال معرفی ناخواسته خود به جهان است. وعده صادق نقطه عطفی شد که جهان دیگر نمیتواند به پیش از آن برگردد و تنها میتواند راههای کنار آمدن با این ایران جدید بررسی کند.
۲۷ فروردین ۴۰۳
روزنامه جوان
@asoupar
?در پستی اهل دنیا همین بس که برای ایرانیان، این صلحدوستترین مردمان، راهی جز دفاع نظامی از خود باقی نگذاشتند. بماند برای تاریخ که ما برای صلح، برای زیستن معمولی در جهان، برای ایران، برای مقابله با تروریسم دولتی، پس از صبری زیاد، دیگر راهی جز دفاع مسلحانه نداشتیم.
#تنبیه_متجاوز
به وقت آغاز عملیات نظامی و دفاع مقدس ایران در برابر تجاوز اسراییل
۲۶ فروردین ۴۰۳
@asoupar
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago