☁️
☁️
☁️

دوره کتاب‌خوانی «بر روی ابرها می‌نشینیم و نگاه می‌کنیم»
بدن هرگز دروغ نمی‌گوید!

می‌خواهیم به خودمان در مقام یک انسان از بالا نگاه کنیم.

☁️ پس از ثبت‌نام در این دوره شما وارد یک گروه تلگرامی می‌شوید و محتواها و تمرین‌های مرتبط با دوره متناسب با هر جلسه در اختیارتان قرار خواهد گرفت.
☁️ حضور در این رویداد برای عموم آزاد است. لطفا حضور خود را از طریق لینک زیر به ما اطلاع‌رسانی کنید:

https://survey.porsline.ir/s/azW3w6d
.

رویداد "ناردانه‌ها را ببینیم!"
دورهم‌نشینی با مامان‌بزرگ‌ها پیش از یلدا
با موضوعِ خودشناسی و احساس

می‌خواهیم در این دورهمی باهم قصه‌ بخوانیم، بازی کنیم و گپی بزنیم.. بازی؟ قصه؟ مگر دورهمی مامان‌بزرگ‌ها نیست؟ بله همین‌طور است! بعضی وقت‌ها ما آدم‌بزرگ‌ها بیشتر از هرکسی نیاز به بازی داریم.. می‌خواهیم از طریق این بازی‌ و قصه‌ها کودک درون‌مان را در آغوش بکشیم و این‌بار نگاهی متفاوت به هرچیز داشته باشیم حتی دانه‌های انار!

چهارشنبه ساعت ۱۴تا۱۶
مخاطب: مادربزرگ‌ها
ظرفیت: ۱۵نفر
تسهیلگر رویداد: مرضیه حکمتی

لطفا جهت شرکت با روابط عمومی دبستان تماس گرفته و نام مامان بزرگ عزیز پسرمان را رزرو کنید🌻

کودک: میدونستی اگه خدا بمیره، میرسه به جدش؟
من: چیش میرسه به جدش؟
کودک: خودش

بخشی از گفتگو با کودک ۸ساله

یک تجربه‌ای که گاهی با کودکان به خصوص پسرها دارم، اینه که دعواهاشون بسیار کش‌دار میشه، به فرض یکی از همکلاسی‌هاشون هلشون داده و اون‌ها هم همین کار رو تکرار می‌کنن و باز نفر قبل ادامه میده و این زنجیره حالا‌حالا‌ها تموم نمیشه...
یک‌بار یکیشون تو کلاس فبک گفت می‌دونین چرا ادامه میدم؟ چون بابام بهم گفته : "هروقت تو مدرسه کسی باهات کاری کرد تو هم عین همون کار رو باهاش بکن."
و بعد تقریبا نصف بچه‌های کلاس گفتن بابای ما هم همینو گفته...
نظرتون درمورد این جمله‌ی آموزشی والدین چیه؟ اگر مخالفش هستید ری‌اکشن ? بذارید. و خوشحال میشم نظرات مفصل‌ترتون رو برام بفرستید..
#آموزش_کودک #والدین_آگاه #فبک #صلح

همراه با دخترم جیل سر چهار راهی ایستاده بودیم و منتظر بودیم چراغ سبز بشه، دستش رو گرفتم که داخل خیابون بشیم ولی اون بخاطر حس نا‌امنی دستمو پس زد، میخواستم بهش بگم که چقدر کلافه‌ام ولی یهو یادم افتاد که لازمه احساساتش رو به رسمیت بشناسم و گفتم: خوشحالم که میبینم تو به موقع‌شناسی خودت این همه اعتماد داری و میفهمی که چه وقت حس امنیت داری و چه وقت حس نا‌امنی و خطر، حالا منتظر میشم تا هروقت تو آماده بودی دست همو بگیریم و از خیابون رد شیم." ده بار فرصت گذشتن از خیابون ایجاد شد ولی دخترم احساس امنیت نداشت هنوز، با خودم گفتم هرکی ما رو ببینه فکر می‌کنه دیوونه‌ایم و شاید در به رسمیت شناختن احساساتش زیاده‌روی کردم، اما چندروز بعد اتفاقی افتاد که نظرم رو برای همیشه درمورد این موضوع تغییر داد.
ناگهان جیل دخترم درحالی که هنوز لباس شنا به تن داشت با یه حالت عجیب وارد خونه شد و گفت: تو استخر خیلی داشت خوش می‌گذشت، اما یک دفعه یه پسر شونزده هفده ساله آمد پیش ما و من و لیندا رو پشت درخت‌ها برد و پرسید:"دوست دارین کف پاتونو قلقلک بدم؟"

من درحالیکه نفسم داشت بند می‌اومد گفتم بعد چی شد؟ جیل گفت: "نمیدونستم چیکار باید بکنم، لیندا گفت بامزه‌ست ولی من یه احساسی پیدا کردم.. نمیدونم.."
گفتم: "منظورت اینه که یه جای قضیه می‌لنگید اما نمیدونستی کجاش؟"
جواب داد: "آره واسه همین فرار کردم اومدم خونه"
سپس به آرومی گفتم:" به احساست اعتماد کردی و آن احساس به تو گفت باید چه کنی، مگه نه؟"
و بعد اهمیت قصیه برام روشن شد، آیا اعتماد کودک به خودش و ادراکش می‌تونه او رو از بلاها دور نگه داره؟ و اگر ما به ادراک کودک اهمیت ندیم، ایا این باعث نمیشه که او غریزه شناخت خطر رو از دست بده؟
دنیای خارج تلاش می‌کنه کودک رو نسبت به زنگ خطر درونی‌اش ناشنوا کنه..
چیزیهایی مثل این جملات: "ترسو نباش همه بچه‌ها تونستن به جز تو!"

☄امکان داره زندگی و مرگ کودک، به اعتماد کردن او به صداهای کوچک درونی‌اش بستگی پیدا کند.

مثال از کتابِ کودک،خانواده،انسان از نشر نی

#کودک #ادراک_کودک #ذهن_نهانی #والدین_آگاه

داشت بهم توضیح میداد که چرا انقدر اصرار داره زودتر دوست پیدا کنه: "آخه مننن یه رازی دارم.. خب؟ و راز رو فقط میشه به دوست گفت.. نه به مامانم می‌تونم بگم نه به تو!"
گفتم می‌فهمم.. پس می‌خوای منتظر بمونی تا دوست پیدا کنی و بعد راز رو بگی؟ گفت: "نه آخه سختمه"
گفتم میفهمم چقدر سخته، می‌تونی فعلا تا دوست پیدا شه به عروسکت بگی؟
گفت: "یه چیزایی از بدن آدم حالیمه‌ها! این عروسکا که مغز ندارن، نمیفهمن!"
گفتم درست می‌گی مغز ندارن، اما ممکنه تو با گفتن بهشون کمی سبک بشی
یهو عروسکشو آورد بالا دم دهنش و چند دقیقه پشت سرهم شروع کرد به پچ‌پچ کردن در گوش عروسک..
بعد عروسکو از جلو دهنش آورد پایین و به نظر می‌رسید که واقعا سبک شده. بهش گفتم الان بهتری؟ گفت: اره:)
#پیش‌_دبستانی #حس_تنهایی #هفته_اول_مهر #دوستی

?فایل شماره چهار: آشنایی با الگوی آموزشی مونته‌سوری

?در این مجموعه فایل‌های صوتی، رویکردهای آموزشی کودک رو توضیح می‌دم.

✅شاید به عنوان والدین یکی از مهم‌ترین سوال‌های شما این باشه که فرزندم رو در کدام مهد یا مدرسه و با چه رویکردی، ثبت‌نام کنم؟
پس این فایل برای شماست..
گوش کنید و به این فکر کنید که رویکرد شما و نگاه شما به کودک چیه؟
لینک کانال:
https://t.me/roshanhekmat

#فایل_شماره_چهار_رویکرد
#رویکرد_شناختی
#مونته_سوری
#رویکردهای_آموزشی_کودک
#روشن_حکمت