?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago
.
.
جادوگرِ وسطبازِ برانداز
محسن رنانی
یک: برای خیلیها سوال بود و این دو هفته نیز خیلیها به خودم پیام دادند یا از دیگران جویای حال بودند که بدانند آیا پس از انتشار مقاله «سقوط» برای من مشکلی ایجاد شده است یا نه؟ راستش جز آن که همایش «کنشگران مرزی» را که قرار بود در ۳۰ بهمن برگزار شود و من نیز در آن سخن بگویم لغو کردند، هیچ فشار یا محدودیت یا تذکری نبوده است و امید که نباشد. البته در آن همایش من نمیخواستم درباره موضوع سقوط مطلب تازهای بگویم بلکه من میخواستم از ضرورت شکل گیری قشر یا طیفی از کنشگران مرزی یا همان چیزی که این روزها به طعنه «وسط باز» گفته میشود سخن بگویم؛ و بگویم که چگونه خوشبختانه برای اولین بار نشانگان شکل گیری طیفی از کنشگران مرزی (همان وسط بازان) در ایران آشکار شده است و ما به جای تک چهرهها با طیفی از چهرههای کنشگر مرزی روبهرو هستیم. میخواستم بگویم که چگونه در انقلاب ۵۷ ما جوانان انقلابی چنان رفتار کردیم که همه وسط بازان مجبور به سکوت و گوشهگیری شدند و اگر انقلاب بدون خونریزی سنگین پیروز شد علتش بازی همان چند نفر وسط بازی بود که بین حکومت و انقلابیان در تردد و گفتگو بودند و انتقال قدرت را بدون خونریزی تسهیل کردند. البته آن وسط بازان بعدا هزینهها دادند و مطرود یا حتی ترور شدند. اگر در آینده مجال و انرژی داشته باشم محتوای آن سخنرانی را به صورت مقالهای منتشر خواهم کرد.
دو: پس از انتشار مقاله «سقوط» در گفتوگویی که با دکتر ظریف داشتم متوجه شدم سوء تفاهمی رخ داده است که لازم است از همه عذرخواهی کنم. من نسخه اولیه یادداشت سقوط را برای ایشان فرستادم و درخواست داشتم که یا برای من وقت ملاقات بگیرند یا اصل یادداشت را به دست شخص مقام رهبری (نه شخص دیگری) برسانند. ظاهرا ایشان جهت حصول اطمینان از رسیدن یادداشت به دست شخص مقام رهبری برای من درخواست ملاقات میدهد تا خودم یادداشت را ببرم و نظرات تکمیلی را هم حضوری ارایه کنم. طبیعی است که ملاقات، پروتکلهای خودش را دارد و بهراحتی و به زودی امکان پذیر نیست. ایشان پس از دو ماه به من اعلام کردند که «متاسفانه موفق نشدم» و منظورشان عدم موفقیت در گرفتن وقت ملاقات بوده است. در حالی که برداشت من این بود که عدم موفقیت در تحویل یادداشت را میگویند. از همه و بویژه ایشان که از هر دو طرف مورد برخی گمانهزنیها و اتهامها قرار گرفتند پوزش میخواهم.
سه: وقتی یادداشت «سقوط» منتشر شد، استقبال از آن فراتر از انتظار بود. از همه آنانی که همدلانه آن را ترویج کردند یا حتی ناهمدلانه آن را نقد کردند، سپاسگزارم. دهها پیام در تایید یا نقد برای خودم آمده است و صدها پیام نیز در فضای مجازی منتشر شده است که همه میتواند برای ارتقاء فهم ما از شرایط کشور روشنگر باشد. ای کاش صداوسیما این ظرفیت و گشودگی را داشت که این گفتوگوها را از دریچه نمایشگرها به خانهها میبرد و نظیر همان روزهایی که در جنبش مهسا شتابزده از صاحبنظران دعوت میکرد به سیما بروند و در برنامه «شیوه» شرکت کنند، اکنون در آرامش، فضایی برای گفتوگوی واقعی ایجاد میکرد.
مهمترین نکتهای که مرور واکنشها برای من داشت، پیشفرضهای متضاد و نگاههای متخاصم بود. از چند نقد اخلاقی و عقلانی که از سوی افرادی با گرایشهای مختلف شده بود که بگذریم، انبوهی از واکنشهای دیگر رخ داد که آکنده از شوق یا نفرت بود. مثلا یک رسانه منتسب به تندروهای داخلی من را «وسط بازِ برانداز» نامید یا رسانه دیگری از همین طیف، نوشتههای مرا بخشی از یک پروژه امنیتی-اجتماعی و نظریهپردازی برای براندازی نظام معرفی کرد. از سوی دیگر مخالفان حکومت نیز واکنشهای متعارضی داشتند. مثلا در یکی از گروههای مجازی فردی با تمثیلی مذهبی نوشته بود «جادوگران ورشکسته اصلاح طلب به امر ... به خودنمایی و اجرای نمایش بیرون آمدهاند و از درشتشان چون خاتمی تا ریزشان چون رنانی ریسمانهایشان را در میان افکندهاند تا شاید ... را شادمان کنند و به یاریش بشتابند و از سقوطش جلوگیری کنند...». همچنین در حالی که سلطنت طلبان و اصلاح طلبان از نوشته من به عنوان نوشته یک دانشگاهی مستقل استقبال کردند، رسانههای منتسب به مجاهدین خلق مرا «اقتصاددان ارشد حکومتی» نامیدند که دارد به حکومت هشدار میدهد که تا دیر نشده است خودش را نجات دهد.
این تنوع و تضاد تفسیرها و ارزیابیها در مورد یک مقاله، نشان میدهد که چقدر فضای سیاسی-اجتماعی ایران .......
ادامه متن را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:
https://telegra.ph/%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%88%DA%AF%D8%B1-%D9%88%D8%B3%D8%B7-%E2%80%8C%E2%80%8C%D8%A8%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2-03-02
https://www.renani.net/index.php/texts/notes/899-2023-03-02-15-30-57
.
Telegraph
جادوگرِ وسط بازِ برانداز
محسن رنانی یک: برای خیلیها سوال بود و این دو هفته نیز خیلیها به خودم پیام دادند یا از دیگران جویای حال بودند که بدانند آیا پس از انتشار مقاله «سقوط» برای من مشکلی ایجاد شده است یا نه؟ راستش جز آن که همایش «کنشگران مرزی» را که قرار بود در ۳۰ بهمن برگزار…
تعهد یا تخصص
محمد فاضلی
✅ یکی از مباحثی که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ مطرح شد و تا به امروز هم تداوم یافته، رابطه تعهد و تخصص است. این موضوع با نظام گزینش کارکنان، در تار و پود نظام اداری تابیده شد. صورت متفاوتی از مسأله نیز با اسم و رسم دیگری در کارکرد شورای نگهبان و نظارت بر نامزدهای ورود به عرصه انتخابات ظهور کرده است. نظام گزینش و نظارت شورای نگهبان هر دو در نهایت مدعی برگزیدن متعهدان و راه بستن بر غیرمتعهدان هستند. عاقبت این رویکرد نیز عیان شده است.
✅ پیتر اوانز، جامعهشناس توسعه، نکتهای را در همین مورد ذکر میکند که برای بررسی شرایط ایران بسیار راهگشا و روشنگر است. اوانز در بررسی تجربه توسعه صنعت فناوری اطلاعات (IT) در کره جنوبی، برزیل و هندوستان، نشان میدهد (اینجا) که: سطح تخصص بالای بوروکراتهای دولتی مسئول برنامهریزی توسعه فناوری اطلاعات در این سه کشور، سبب تعهد آنها به توسعه ملی و ارتقای فناوری اطلاعات در سه کشور شده بود.
✅ نکته بسیار روشنگر اوانز این است که: آدمهای متخصص، وقتی در دولت قرار میگیرند، و وقتی به اندازه کافی ملیگرا هستند، آمال و آرزوهایی برای توسعه ملی، و آرزوهایی برای پیشبرد پروژههای تخصصی خود دارند. این آدمهای متخصص را، اجرا کردن آن پروژههای تخصصی ارضا میکند نه دست یافتن به منافع مادی و اهداف حقیر.
✅ آدمهای متخصص که با شایستگی به جایگاه در دولت رسیده باشند، حرفی برای گفتن، طرح و ایدهای برای دنبال کردن، و سرمایه فکری و شأنی دارند که حتی در صورت خارج شدن از دولت نیز آسیب نمیبیند. همه وجودشان به دولت گره نخورده، بلکه دولت برای آنها ابزار و مسیری است که از طریق آن، رسیدن به اهداف تخصصی و ملیگرایانه خود را دنبال کنند.
✅ اما آدمهای غیرمتخصص که با زد و بند سیاسی، تعلق به دستگاهی ایدئولوژیک یا روابط غیرتخصصی در دستگاه دولت جا گرفتهاند، از درون تهی هستند، شأنی بیرون از دولت و هدفی تخصصی برای دنبال کردن ندارند. تزلزل و ترس آمیخته با وجود آنهاست. دائم دنبال ارتقای سیاسی و یک پله بالاتر رفتن هستند تا جایگاه سستشان که ناشی از فقدان تخصص و قوت درونی است، با قدرت سیاسی و جایگاههای بالاتر جبران شود.
✅ این آدمهای غیرمتخصص، متعهد هستند، اما نه به کاری که بر آن گمارده شدهاند؛ هدفی دارند اما نه در راستای عرصه تخصصیشان؛ و حتی وقتی نیات خیری دارند، از پس محقق کردن آنها برنمیآیند.
✅ اوانز نشان میدهد بوروکراتهای متخصص هندی حتی در محیط بوروکراسی پرفساد هند، از سالمترینها بودند؛ و بوروکراتهای متخصص برزیلی، نقشی بزرگ در توسعه صنعت فناوری اطلاعات برزیل ایفا کردند. بوروکراتهای متخصص کرهای هم در همکاری با بخش خصوصی، کره را به جایگاه فعلی رساندند. آنها بهواسطه متخصص بودن، بالاترین سطح از تعهد به توسعه ملی را بروز دادند.
✅ بازخوانی تاریخ معاصر ایران از زاویه نگاهی که پیتر اوانز شرح میکند، میتواند این گونه باشد: اولویت دادن تعهد بر تخصص و دنبال متعهدِ متخصص گشتن، کار عبثی است. تعهد مؤثر و مفید داشتن از متخصص بودن شروع میشود. تخصص است که موضوعی برای تعهد خلق میکند. متخصص غیرمتعهد البته ممکن است؛ اما متعهد غیرمتخصص، اگر هم ممکن باشد، به درد نمیخورد.
.
.
*?* سقوط
✍️** محسن رنانی
چکیده:سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمیدانم تا کی و تا چه حد میتواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما میتواند با تغییر رویه، پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد.
مقدمه:این متن را حدود دو ماه پیش نوشتم. واقعش مردد بودم که منتشر کنم یا فقط برای مقامات بفرستم. همه ما میدانیم که بالاخره کشور از شرایط فروبسته کنونی گذر خواهد کرد، اما تلاش همه ما باید این باشد که حکومت کمهزینهترین راه را برای گذار کشور انتخاب کند. این که ایران به سوی تجربه شیلی و آفریقای جنوبی برود یا به سوی تجربه لیبی و سوریه، ابتدا به رفتار حکومت بستگی دارد و پساز آن به رفتار جامعه. منافع ملی ایران اقتضا میکند که هر دو طرف (حکومت و جامعه) تمامی راههای کمهزینهتر را تجربه کنند. یعنی تحول انقلابی و خشونتآمیز باید آخرین راه حل باشد. با این نگاه بود که ابتدا نسخه اولیه این متن را برای آقای دکتر محمدجواد ظریف فرستادم و خواهش کردم اگر میتوانند آن را به دست مقام رهبری برسانند. هنوز هم گمانم بر این است اگر مقامات به صورت عریان با واقعیت روبهرو شوند، ناخودآگاه بر تصمیماتشان اثر میگذارد. اما پس از دو ماه ایشان پیام داد که تلاشش ناموفق بوده است. چنین شد که تصمیم گرفتم آن نوشته را با شرح و تفصیل بیشتر و بیانی بیپردهتر، برای انتشار عمومی بازنویسی کنم؛ که همین متنی است که میخوانید.
من این نوشته را منتشر میکنم تا از یکسو خانواده کشتگان و جوانان آسیبدیده و معترضِ جنبش مهسا غمناک نباشند و بدانند که اعتراضشان چه دستاورد عظیمی داشته است و در همین چند ماه توانستهاند یک مرحله از چهار مرحله سقوط را رقم بزنند؛ و از سویدیگر اگر هنوز در درون نظام سیاسی هستند کسانی که از سطح هیجان و ترس روانشناختی عبور کردهاند و قدرت نگریستن عقلانی به تحولات را دارند، واقعیت را دقیقتر ببینند و به مراکز قدرت منتقل کنند؛ شاید هنوز فرصت بازگشت و همگرایی از دست نرفته باشد. چون معتقدم فرصت «اصلاح از بالا» از دست رفته است، اما تا زمانی که مرحله چهارم سقوط رخ نداده است، امکان «انقلاب از بالا» منتفی نیست. و البته اکنون تنها با «انقلاب از بالا» است که میتوان «انقلاب از پایین»، را منتفی کرد؛ وگرنه «انقلاب از پایین» بهطور طبیعی رخ خواهد داد. حکومت باید بداند که با ثبات کنونی اوضاع، غره نشود و رجز نخواند، که فرصتش اندکتر از آنی است که گمان می کند؛ و بداند که حتی اگر با روشهای سرکوب خشن این نسل را از نظر روانشناختی ناامید کند، اما این نسل بهمرحله «امید وجودی» رسیده است و هر لحظه میتواند افقهای امیدبخش تازهای را خلق کند، پس به جای درافتادن و سرکوب و تحقیر این نسل، آن را درک کند و سخنش را ارج بگذارد و با او گفتوگو کند.
تجربه یک قرن اخیر به من میگوید که اگر قاجاران برنیفتاده بلکه اصلاح شده بودند، و انقلابیان به جای .....
ادامه متن را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:برای مطالعه مطلب در تارنمای رسمی محسن رنانی کلیک کنیدبرای مطالعه مطلب در فایل پیدیاف کلیک کنیدبرای مطالعه مطلب در نمای فوری، روی کلید زیر کلیک کنید.
Telegraph
سقــوط
محسن رنانی چکیده: سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمیدانم تا کی و تا چه حد میتواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه،…
? ملت فراتر از نسل ما و نسلهایی است که در انقلاب و اصلاحات حضور داشتهاند، باید به خواست ملت تمکین کرد!
#سیدمحمدخاتمی با صدور پیامی به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ضمن تأکید بر لزوم تمکین بر خواست #ملت، تصریح کرد: می توان سیاهه بلندی از پیشنهادهای اصلاحی را ارائه داد، اما آنچه موجب تردید است اینکه نشانه ای از تمایل حاکمیت به اصلاح و پرهیز از اشتباهات گذشته و حال مشاهده نمی شود.
? آنچه امروز آشکار است، #نارضایتی گسترده است و اشتباه بزرگ #نظام حکمرانی کشور این است که جلب رضایت بخش کوچکی از #جامعه را که به خود وفادار می داند، به قیمت افزایش نارضایتی اکثر جامعه که #امید به آیندهٔ بهتر را از دست داده.
? آنچه در عمل پیش آمد خلاف وعده ها و خواستی بود که میثاق ملی برآن قرار گرفت. خوشبختانه #امام در اواخر عمرشان اجمالاً انحراف را پذیرفتند و آن را استثناءهایی ناشی از خطرات بنیانکنی چون جنگ تحمیلی که متوجه کشور بود دانسته و گفتند که همه به قانون برگردیم.
? مشکل اصلی عبارت است از گذر از جمهوریتِ نظام و گرایش به #ناجمهوریتِ حکومتِ بهاصطلاح اسلامی ولی با نام جمهوریت.
? به نظر من "#اصلاح_خود" هم در ساختار و هم رویکرد و هم رفتار، کم هزینه ترین و پرفایده ترین راه برون رفتن از بحران است.
? به صراحت می گویم که باید به توقع و خواست ملت #تمکین کرد و ملت را فراتر از نسل ما و نسل هائی که در انقلاب و حتی اصلاحات حضور داشتند دانست.
? می توان سیاهه بلندی از پیشنهادهای اصلاحی را ارائه داد، اما آنچه موجب #تردید است اینکه نشانه ای از تمایل حاکمیت به اصلاح و پرهیز از اشتباهات گذشته و حال مشاهده نمی شود.
? اصلاح طلبی به شیوه و روال تجربه شده اگر نگوییم ممتنع شده است دست کم به صخره ستبر بن بست برخورد کرده است و مردم هم حق دارند از آن مثل خود نظام حاکم نومید شوند.
متن کامل این پیام را اینجا بخوانید
? با بازنشر این پست رسانه رسمی سیدمحمد خاتمی را به دیگران معرفی کنید
رسانه شمایید ?
Telegraph
متن کامل پیام سیدمحمد خاتمی در آستانه چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم در آستانه چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم. فارغ از ارزیابی انقلاب و بررسی علت های گریزناپذیر و آثار و نتایج آن اگر واقع بین باشیم درمی یابیم که انقلاب(سال 57) واقعه ای مهم در تاریخ پرفراز و نشیب ملت شریف ایران…
غول بازیگوش ترس
-----------
جنبش اعتراضی پایان یافته یا هنوز ادامه دارد؟ هر پاسخی به این سوال آفرینشگر صورتی از ترس است. اگر ادامه دارد، جمهوری اسلامی میترسد و فضای امنیتی را افزایش خواهد داد. اگر جنبش اعتراضی پایان پیدا کرده یا در حال خاموشی است، معترضین میترسند و با هم زمره میکنند: نظام انتقام خواهد گرفت، افراد تازهای بازداشت و مجازات میشوند و محدودیتهای تازهای در عرصه آزادیهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی اعمال خواهد شد.
غول ترس، بازیگوشانه گاه این سو گاه آن سو مینشیند و هر کجا بنشیند، یکی را مرعوب میکند و دیگری را امیدوار. چنین شرایطی نمیتواند تداوم داشته باشد. به تدریج طرفین ماجرا، برای خاتمه دادن به ترس بازیگوش، با هم رقابت میکنند. این سرآغاز فصلی تازه از استبداد سیاسی است. به خلاف عقیده رایج، مستبدان نیستند که ترس ایجاد میکنند، در اغلب موارد این ترس است که مستبد میزاید.
اعتراضاتی که تجسم میل جمعی برای تغییر در عرصه سیاسی بود، در تکاپوی ختم ماجرا میافتد. یکی تمایل پیدا میکند به افزایش قدرت سرکوب تا جایی که هر صدایی خاموش شود، و دیگری تمایل پیدا میکند به فشارهای خارجی و پناه میبرد به یک چهره که رسانههای آن طرف آب تبلیغ میکنند. آنچه در این میان قربانی میشود، میل جمعی برای یک تغییر اساسی در عرصه سیاست است. خواست تغییر هنگامی قربانی میشود که تاب و توانها پایان پیدا میکند و همه به ختم ماجرا میاندیشند. این همان نقطهای است که ابداع و خلق و آفرینش در عرصه سیاست به پایان میرسد: حکومت از عرصه سیاست عقب مینشیند تا نیروهای امنیتی کار را یکسره کنند، و مردم عقب مینشینند تا نیروهای خارجی با فشارهای تازه و به صحنه آوردن یک چهره تازه کار را تمام کنند.
آنچه هم حکومت و هم متعرضین از آن غافلند، فهم سیاست ورزی در میدان پرمخاطره و آشوب است. قرار نیست ماجرا خاتمه پیدا کند. آنکه جویای ختم ماجراست، منتظر کسی است تا اراده خود را واگذار کند. همان هنگام که حکومت تمام اراده خود را به نیروهای امنیتی میسپارد، کسانی جانبدار رضا پهلوی میشوند تا او آنها را نمایندگی کند. سویه خلاق حیات سیاسی که امید میرفت خلق و ابداعی نو کنند، از صحنه خارج میشود. این آغاز بیگانگی در عرصه سیاست است. قرار است سنخی از بیگانگی و قهر جانشین سنخ دیگر شود.
اعتراضات خیابانی، صورت معصوم ظهور و بروز خواست مردم است. پذیرش آن و گشودن میدانی برای یک تفاهم و قرارداد تازه، جامعه سیاسی را از آلودگیهای ناشی از گذر ایام، پاک میکند. جمع کردن خیابان با خشونت صرف، توطئه را جانشین سیاست ورزی میکند. توطئهگران در دو سوی صحنه مینشینند و برای هم خط و نشان میکشند و دراین میان، مردماند که برای شان چاه تازهای حفر میشود.
@javadkashi
? دو ماه قبل از فوت پدر از کسانی هشدار نسبت به احتمال «ترور» ایشان را دریافت کردم/ حتی برای ایشان گواهی فوت صادر نشده و بدون گواهی فوت دفن شدند.
?فاطمه هاشمی رفسنجانی:
?در آبان ماه سال ۹۵ بین کلاس درس دانشگاه، به دفترم آمدم و دیدم دو نفر آقا نشسته اند. گفتند با شما کار داریم و ۵ دقیقه بیشتر با شما حرف نمی زنیم. به عنوان مقدمه، توضیحاتی درباره عملیات کربلای ۵ و ۴ بیان کردند. گفتم این مطالب چه ربطی به من دارد؟! گفتند ما این مقدمه را گفتیم که بدانید اشخاص با سابقه ای هستیم و وقتی می خواهیم پیغام ما را به پدرتان بدهید، این توضیحات را هم بگویید تا متوجه شوند که آدم های مطلعی هستیم، در جبهه بودیم و ایشان هم ما را می شناسد و فقط آمده ایم به شما هشدار دهیم که احتمال ترور پدر شما هست. گفتم چه کسانی؟ گفتند: طوری اتفاق می افتد که خودتان هم باور نمی کنید و فکر می کنید که به مرگ طبیعی فوت شدند.
?پرسیدم: به چه دلیل؟ گفتند: جریاناتی افراطی هستند که فکر می کنند، با وجود پدر شما نمی توانند نتایج مد نظرشان را در انتخابات مختلف بگیرند. و ایشان را مانع اهداف خودشان در آینده می بینند. آنها معتقدند که اگر پدر شما زنده باشد، اجازه نمی دهد جریان قدرت مطابق نظر آنها پیش برود و کار دیگری خواهد کرد.
?شب پیش بابا رفتم و بسیار گریه کردم و قسم دادم مراقب باشید، اینها آدم های الکی نبودند و به بابا توضیح دادم که چه چیزی هایی گفتند. به من گفت که تو زیادی غصه من را می خوری، تو چرا اینقدر نگران من هستی؟ من از خودم مراقبت می کنم و نگران نباش. ولی این حرف ها را به مادرت اصلاً نگو و به هیچ کس دیگری هم نگو.
?جالب تر اینکه بعد از فوت پدر، من نزد یکی از مسئولان قضایی وقت، رفتم. ایشان هم گفت مخالفین آقای هاشمی همه نگران این بودند که ایشان برای آینده بماند و تاثیر بگذارد.
?در ضمن افرادی نیز پیش ایشان رفته و گفتند یک گروه چهار نفره علیه شما تشکیل شده، فرزندانتان را زندانی کرده، به شما بی حرمتی نموده و نتیجه ای نگرفته بودند و در نهایت گفتند که می خواهند دست به اقدامات خطرناکی بزنند.
? پرونده فوت پدر را علی رغم ابهامات مختومه کردند
?پرونده فوت پدر را مختومه کردند. محسن و مهدی ومن چند بار در شورای امنیت، پیش آقای شمخانی رفتیم و نظر خودمان را گفتیم و گفتیم که مطمئنیم فوت پدرمان طبیعی نبوده است، گفت من گروهی را می گذارم که تحقیق انجام بگیرد.
? بعد از چند جلسه، به ما گفته شد که به یکسری سرنخ رسیده اند و اشعه رادیواکتیو آلفا بالاتر از ۱٠ درصد مجاز، در ادرار ایشان بوده، گفتم ادرار ایشان را از کجا آوردید؟ گفتند: سوندی که از بیمارستان آورده بودیم را آزمایش کردیم و این نتیجه را گرفتیم. بعد از آن مدام پیگیری می کردیم و نتیجه ای اعلام نمی شد.
? گفتم: اشعه رادیواکتیو چرا؟ و اگر این چنین هست اطرافیان هم باید آلوده شده باشند. دستگاهی از سازمان انرژی اتمی، به خانه آوردند و گفتند که چه کسی با آقای هاشمی بیشتر در ارتباط بوده از اعضاء خانواده. در نهایت من و مادرم را برای آزمایش بردند و به مادرم گفتند که ایشان ۳ درصد بلاتر از حد مجاز و شما هم درصد کمی دارید. گفتم جواب این آزمایش را به ما بدهید، اگر مادر من مبتلاست، ما باید ایشان را معاینه و درمان کنیم.
?با وجود پیگیری های بسیار، در نهایت یک کاغذ دادند. من این کاغذ را به چند نفر که از محققین هسته ای بودند، نشان دادم آنها گفتند ما چیزی متوجه نمی شویم، فقط یکسری عدد هستند. مادر را برای آزمایش به مکان دیگری بردم. دستگاه های بسیار پیشرفته ای داشتند. بعد از آزمایش، پزشک متخصص جواب آزمایش را نگاه کرد و گفت با توجه به جواب آزمایشی که اینجا از مادر شما دریافت کرده ایم، ایشان هیچ آلودگی ندارد و این درصد از آلودگی که در بدن ایشان هست در همه انسان ها به خاطر ازون و آلودگی های محیط زیستی وجود دارد.
?در آخرین جلسه ای که دعوت شده بودیم بسیار بحث کردیم و آخر گفتند که دیگر نمی توانم پرونده را ادامه بدهم چون به من می گویند که گویی تو می خواهی آقای هاشمی را شهید اعلام کنی و ما پرونده را مختومه می کنیم. این پرونده را برای آقای روحانی هم فرستادند ولی ایشان قبول نکرده بود و نوشته بود که این پرونده ابهاماتی دارد. بعد از آن شورای امنیت کاملاً این پرونده را رها کرد و ادامه نداد.حتی برای ایشان گواهی فوت صادر نشده و بدون گواهی فوت دفن شدند./شفقنا
#عبدی_مدیا?@AbdiMedia
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago