?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 11 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 2 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 10 months, 1 week ago
696- عصبانی شدن قنسول انگلیس
[ کنسول انگلیس در شیراز به ملاقات رضا خان می آید تا او را از حرکت به خوزستان و سرکوبی شیخ خزعل باز دارد. رضاخان به او می گوید : ]
راجع به مذاکراتی که کردید، من جدا اعتراض می کنم و تذکر می دهم که اگر من بعد به این لهجه و به این طرز با من طرف گفتگو بشوید، ترجیح خواهم داد که رشته مناسبات خود را با تمام مامورین دولت انگلیس پاره کنم. خوزستان یکی از ایالات ایران است و خزعل یک نفر رعیت ایران. اگر او خود را تحت الحمایه معرفی کرده ، خائن است و من نمی توانم در این قبیل موارد لاقید باشم . لهذا اجازه نمی دهم که در حضور من این طور صحبت بشود. و این کلمات را با تمسخر و استهزا گفتم.
قونسول بیشتر از جا در رفت . تمام متانتی که در نژاد این قوم ضرب المثل است از دستش رفته ، کاملا عصبانی گردید. من برای اینکه به او حالی کرده باشم که تندی و عصبانیت و تمام ماموریت ها و یادداشت هایی که او حامل است به قدر بال مگسی مرا واپس نمی نشاند، در حضور قونسول ، امیر لشگر را احضار کردم و با اینکه خیال داشتم سه روز دیگر در شیراز مانده و استراحتی بکنم ، امر به حرکت دادم و گفتم تمام همراهان را مسبوق نمایند که فردا صبح به طرف خوزستان خواهیم رفت.
ابدا انتظار نداشت که از یک رییس الوزرای ایرانی این طور مکالمه و این قسم تمرد بشنود و ببیند. قونسول انگلیس گمان می کرد یا یکی از ضعیف القلب های دربار قاجاریه سر و کار دارد که هروقت تهدید کند آن شب به خواب نرود و فردا هر امری را به موقع اجرا گذارد.
رضا شاه ، سفرنامه خوزستان و مازندران ، ص54 با تلخیص
#رضا_شاه
#انگلستان
#شیخ_خزعل
#خوزستان
1093-من از دیار ایرانشهر آمده ام
در قرن نهم میلادی مصادف با قرن دوم هجری که ساسانیان فروپاشیدند و دیگر موجودیتی به نام ایرانشهر وجود نداشت، یک مسیحی از فلات ایران به قسطنطنیه رفت و در آنجا فوت کرد. بر روی تابوت او نوشته شده بود «نام من فرخ گورنیو از دیار ایرانشهر آمده ام. » چرا باید یک مسیحی در قرن دوم هجری که از فلات ایران به قسطنطنیه می رود خود را یک ایرانی بداند؟ این اقدام نشانگر این مسئله است که یهودیان و مسیحیان به همراه زرتشتیان، منش ایرانشهری و ایرانی بودن را قبول کرده بودند و جزئی از دنیای ایرانی محسوب می شدند.
میهن دوستی مسئولانه، حمیدرضا جلایی پور ص 334 مقاله تورج دریایی.
#ایرانشهر
#تورج_دریایی
#فلات_ایران
☝️
👇👇
#درگذشت_كريمآقاخان_امام_اسماعيليه_نزاري بيربط با تاریخ و فرهنگ عربی هم نیست؛
اختلافات فرقهگرایانه باعث شد تا تحولات اخیر این فرقه هفت امامی،درک نشود؛ تحولاتی همگام با مدرنیته که آنها را از بسیاری باورهای خرافی منتزع ساخت و ساختار جدیدی به دستگاه عریض و طویل مالی-تحقیقاتی و بنیادهای پژوهشی وخیریه آقاخان در کشورهای مختلف بخشید.
مخالفانش هنوز برای پوشاندن چهره علمی وفرهنگی او، وی را در عیار بیزینسمنی پرورشدهنده اسب و ورزشهای راگبی و گلف واسکی با ثروتی بالغ بر یکمیلیارد دلار وصاحب جت شخصی معرفی میکنند تا از خوانش افکار و روایت آزاد او از اسلام طفره روند.
درحالیکه وی فارغ التحصیل رشته تاریخ از دانشگاه برجستهای چون هاروارد است؛که علاقهی وی به تاریخ نزاریه به نوعی به اسطورهزدایی از این فرقه انجامید.
مثلاً در اثر تحقیقاتی ناشی از فعالیت مدیران موسسههای پژوهشی او چون د.فرهاد دفتری اینکه حشاشین حسن صباح طبق گزارش مارکوپولو از الموت به مریدان خود حشیش میدادند تا فداییان وی باشند،امروزه بیشتر به یک شوخی از قبیل ژانرهای«ذبیحالله منصوری»میماند.
مستشرقانی چون برنارد لويس وسيلفستر ديساسي نه تنها این گزارش مارکوپولو را نقد و رد کرده بلکه دشنامی چون حشاشین را طعنهی رقیبان سنی ایشان در شام به شمار آوردند.
حتا کلمه«جنان»که مارکو میگوید مریدان را به بهشتی میبردند و حشیش میخوراندند نه به معنای بهشت عربی بلکه از اسرار باطنیان بوده که به تعبیر دکتر الندوی ریشهاش از سانسکریت ज्ञान است به معنای دانش تأملی و باطنی که به منظومهای از نوشتههای باطنیان نزاری اشاره داشته.
اما تأثیر فکری کریم آقاخان در جهان عرب را از باید از زبان دوست شصتسالهی او پرفسور دکترحسین نصر شنید که آقاخان را از اصحاب حکمت خالده به شمار آورده و اتفاقا کریم آقاخان زمانی شاگرد دروس فلسفه و تاریخ دکتر نصر هم بوده،نصر درباره او که اذعان میکند از بیستسالگی به امامت رسیده مینویسد:
اوایل دهه۶۰ قرن بیستم که دوران اوج ناسیونالیسم عربی،چه ناصریسم و چه جنبش بعثی بود که از نظر ایدئولوژیک توسط اعراب مسیحی مانند میشل عفلق و کنستانتین زوریک، که استاد دانشگاه آمریکایی بیروت (AUB) بود، رهبری میشد،در آن زمان مقر فکری ناسیونالیسم عرب دانشگاه AUB بیروت بود که ناسیونالیستهای مشهور اردنی و فلسطینی مانند نایف حواطمه و یاسر عرفات و همچنین بسیاری از شخصیتهای سیاسی لبنانی و سوری در آنجا تحصیل کرده بودند، که تلاش میشد اسلام را سکولاریزه کنند یا آن را به بخشی از ناسیونالیسم عربی تقلیل دهند.در این مقطع پرفسور نصر که از کریم آقاخان تحت عنوان اعلیحضرت یاد میکند میگوید شاهزاده کریم آقاخان بسیار عاقلانه تصمیم گرفت که دقیقا به دلیل موقعیت تأثیرگذار AUB،کرسی مطالعات تاریخ اسلام را در بیروت تأسیس کند.
مخالفان تدریس این رشته از سوی ناسیونالیستهای عربی، بیش از تصور دکتر نصر بوده که برای تدریس کرسی شیعی در آنجا به دعوت آقاخان حضور یافته،اما میگوید حمایت کامل اعلیحضرت آقاخان و نفوذ بالای وی باعث شد تا ریشههای مطالعات اسلامی را در خاک و قلب فکری ناسیونالیسم و مدرنیسم عربی غرق کنم.
درسهایی که محقق معروف عرب صلاح الدین المنجد هر هفته خلاصهی عربی آنها را در یکی از روزنامههای برجسته لبنانی منعکس میکرد و به زودی نام کرسی آقاخان در میان دانشمندان بسیاری از جهان عرب مشهور شد.
به روایت نصر اندیشهی محوری آقاخان
در هدف احیای سنت فکری اسماعیلیه که نسبت به آن احساس مسئولیت میکرد این بود که چرا اسماعیلیه که در اوایل فلسفه اسلامی تا این حد فعال بودند، در قرون بعد دیگر نتوانستند در تولید حمیدالدین کرمانی یا ناصر خسروها توفیق داشته باشند؟ وپاسخ او غلبهی روزافزون اشعریت در جهان اسلام بود.
این است که این فرقه نیز چون اثنیعشریها به اعتزال روی آوردند و مرکز آنها در عراق به نشر آثار و باورهای نوافلاطونیان مشهور بود.
مؤسسهی مطالعات اسماعیلی ایشان در لندن و بینش غیرفرقهای وی نشان میدهد که در این مؤسسه نه تنها دانشمندان اسماعیلیه،مانند مدیران گذشته وکنونی آن،عظیم نانجی و د.فرهاد دفتری، مرتبط هستند،بلکه دانشمندان غیراسماعیلی وحتا غیرمسلمانی مانند مادلونگ، محقق آلمانی و دیگران به شدت مشغول پژوهشند.
فعالیتهای آقاخان بهویژه از طریق سازمانهای شبکه توسعه(AKDN)بر ارتقای کیفیت زندگی انسانها در همهی کشورها صرف نظر از ریشههای مذهبی و فرقهای آنها تمرکز داشته،همچنین
سخنرانیهای متعدد او از مسائل به روز آموزش وفعالیت اقتصادی گرفته تا پلورالیسم و اخلاق جهان وطنی تا موضوع فلسفی انقباض زمان در نتیجه ظهور مدرنیسم را در بر میگیرد.
پدربزرگ وی آقاخان سوم هم از مارکتواین تا پروست را ملاقات کرده بود که تا امروز به تثبیت ساختار مدرن و نمایهی متفاوتی از مدل امامت این فرقه انجامیده است.
درباره کتاب:
کتاب انسانها در عصر ظلمت مجموعهای از جستارها نوشتهی هانا آرنت، فیلسوف آلمانی-آمریکایی، است که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد. این جستارها که در ابتدا به صورت مجزا در مجلات مختلف به چاپ رسیده بودند، حول محور شخصیتها و رویدادهای مهم دوران جنگ جهانی اول و دوم و پس از آن میچرخند. نویسنده در این کتاب به بررسی مفاهیمی مانند شر، خشونت، توتالیتاریسم، و مسئولیت فردی در شرایطی که تاریکی و تباهی بر جهان حاکم است، میپردازد. او با ظرافت و دقت به واکاوی تجربیات و سرنوشت افراد مختلفی میپردازد که در این دوران آشوبزده زندگی میکردند،آرنت به جای ارائه یک تحلیل تاریخی جامع، بر تجربیات و سرنوشت افراد در این دوران تمرکز میکند. او نشان میدهد که چگونه حتی در تاریکترین دوران نیز، افراد میتوانند با حفظ شرافت و تعهد خود به ارزشهای انسانی، به مبارزه ادامه دهند.
درباره نویسنده :
هانا آرِنْت (۱۴ اکتبر ۱۹۰۶–۴ دسامبر ۱۹۷۵)، فیلسوف سیاسی و تاریخنگار آلمانی-آمریکایی بود. از اندیشمندانی بود که آرا و افکارش تأثیری ژرف در سده بیستم میلادی بر جای گذاشت.او از یهودیانی بود که از هولوکاست جان سالم به در برد و از آلمان به ایالات متحده مهاجرت کرد.آرنت سالها در دانشگاههای ایالات متحده آمریکا نظریه سیاسی تدریس کرد زمینه کاری و آثارش، موضوعاتی همچون دموکراسی مستقیم یا اقتدارگرایی و تمامیتخواهی حکومتهای استبدادی است.وی از چندین کشور، دهها مدرک دکترای افتخاری گرفت و نیز برنده جایزهٔ آلمانیزبان لِسینگ و فروید شد.
-ص 120 شخص باید در تمامیت سوبژکتیویته خود در منظر عام ظاهر شود تا بتواند به تمام واقعیت خود دست یابد. اگر این معنای کهن- نوین را بپذیریم باید دیدگاه های خود را تغییر دهیم و عادت برابر دانستن امر شخصی با امر سوبژکتیو و امر ابژکتیو با واقعی و غیر شخصی را کنار بگذاریم. این هم تراز انگاری از رشته های علمی سرچشمه گرفته، در آنجا معنا دارند، ولی در گسترده سیاست بی معنایند. سیاست قلمروی است که مردم به تمامی خود در آن پدیدار می شوند به مثابه شخص در آن عمل می کنند و سخن می گویند. در نتیجه شخصیت ، هر چیزی است جز مساله ای خصوصی. این هم تراز انگاری ها همچنین اعتبار خود را در زندگی روشنفکر عمومی از دست می دهند، چیزی که البته قلمرو زندگی دانشگاهی را فرا می گیرد و از آن فراتر می رود.
-ص 123: پرسش های سیاسی ، بسی جدی تر از آن هستند که پاسخ بدان ها به سیاست پیشگان واگذار شود .
-ص 131: به دشواری می توان انکار کرد که در این لحظه، توانمندترین نماد وحدت نوع بشر احتمال بعید استفاده یکی از کشورها از بمب هسته ای به صلاحدید سیاسی چند تن اندک است که می تواند پایان سراسر زندگی انسانی روی زمین باشد. هم بستگی انسان از این نظر یک سره سلبی است. مبنای همبستگی سلبی، هراس از نابودی جهان است. همبستگی تنها زمانی می تواند معنایی ایجابی بیابد که با مسئولیت سیاسی قرین شود.این نکته حاصل درکی کم تر بیان شده ولی سخت نیرومند است. دریافت های سیاسی ما هستند که برپایه آنها ما بدون عذاب وجدان شخصی، خود را در باره همه امور عمومی قابل اطلاع، مسئول می دانیم. زیرا در مقام شهروند ما در برابر همه اموری که حکومت به نام کشور انجام می دهد ، مسئول شناخته می شویم.
- ص 144: نداشتن تخیل آدم ها را از « هستن» باز می دارد. یکی از قصه گویان او به جوانی تذکر می دهد که « به قصه وفادار باش. وفادار ابدی و ثابت قدم قصه باش» . معنای این جمله دست کمی از آن ندارد که بگوییم به زندگی وفادار باش؛ داستان خلق نکن، بلکه آنچه را زندگی به تو می دهد بپذیر. ارزش هر چیزی را که هست به خودت نشان بده با به خاطر سپردن و تامل کردن بر روی آن و سپس تکرارش در تخیل ؛ این راز زنده ماندن است. زیستن به معنای سراپا زنده بودن از آغاز تا پایان زندگی او تنها آماج و تمنای او ماند.
-ص 283: برتولد برشت« امپراتوری کارتاژ سه جنگ به راه انداخت. پس از جنگ اول ، هنوز قدرت بزرگی بود و پس از جنگ دوم هنوز سرزمین اش قابل سکونت بود. پس از جنگ سوم یافتن نشانی از آن ممکن نبود».
-ص 308: هر قضاوتی به روی بخشایش گشوده است. هرکنش داوری می تواند به کنش بخشایش دگرگون گردد. داوری کردن و بخشودن چیزی جز دو روی یک سکه نیستند. ولی دو رویی که هریک قانون های خود را دارد. شکوه و جلال قانون ، مقتضی برابری ماست و این که برای قضاوت، در عمل بنگرند نه در عامل آن. ولی کنش بخشودن برخلاف قضاوت ، خود شخص را در نظر می گیرد. عفو نه به عمل آدم کشی یا دزدی، که به آدم کش یا دزد تعلق می گیرد. ما همواره کسی را می بخشیم ، نه هرگز چیزی را . از این روست که مردم فکر می کنند تنها عشق می تواند ببخشد. ولی با یا بدون عشق، ما به خاطر خود شخص او را می بخشیم. در حالی که برابری مقتضای عدالت است، رحم و گذشت بر نابرابری اصرار می ورزد؛ نوعی نابرابری که بر این ایده استوار است که هر انسانی، باید چیزی فراتر و بیشتراز دستاوردش یا عملی باشد که مرتکب شده است.
دو سناریو پیش روی ایران
تعیین برخی وزرای کابینه آینده دونالد ترامپ و اظهارات شان بخصوص در ارتباط با حمایت از اسراییل و اهداف استراتژیک این رژیم برای تغییر خاورمیانه، در کنار برخی رفت و آمدهای دیپلماتیک از دو سوی حکومت و مخالفان حکومت فعلی ایران در مجموع دو سناریوی احتمالی را برای آینده کشور به تصویر می کشد. یکی سناریوی نتانیاهو و دیگری سناریوی ظریف وهمکاران. در توضیح این دو می توان گفت: بنیامین نتانیاهوآنچنانکه در نطق های خود در کنگره و مجمع عمومی سازمان ملل یاد آور شد و پس از آن نیز به اشکال گوناگون آنها را تکرار کرده است می خواهد به قول خودش «سر مار» را که در نظام حاکم بر ایران خلاصه می شود بزند و به این طریق آرامش و آسایش را برای آینده یهودیان و اسراییل فراهم سازد. با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا، نتانیاهو یک گام بلند به سوی تحقق آرزوی خود برداشته است. اظهارات برخی مقامات اپوزیسیون خارج نشین نیز تقریبا همین را تداعی می کند. برای مثال رضا پهلوی به صراحت اعلام می کند که « آلترناتیو» آینده ایران است و از مردم می خواهد با او همراهی کنند،یعنی به تعبیر روشن تر به اطاعت او در آیند. اگر این اطاعت باشد وی می تواند خلاء قدرت را در ایران پرکرده و دولت ترامپ نیز به کمک نتانیاهو خواهد توانست پروژه تغییر رژیم را در ایران به پیش برد. در خبری نیز گفته شد برخی مقامات اسراییلی با آمریکایی در همین باره مذاکراتی داشته اند. عدم پاسخگویی ایران به حملات اخیر اسراییل از نظر این عده نشانه ضعف و ناتوانی حکومت بوده و تشدید تحریم های تازه نیز موجب تضعیف بیشتر آن خواهد شد. در واقع این میان کافی است که نارضایتی های اجتماعی موجی از اعتراضات را شکل دهد تا در مجموع اهرم های خارجی و داخلی به کار افتاده و حکومت را سرنگون کنند.
سناریوی دوم اما برعکس این ماجرا داستان دیگری را حکایت می کند. چند روز پیش در خبری اعلام شد که ایلان ماسک با نماینده ایران در سازمان ملل دیداری دو ساعته داشته است و طرفین نیز از برگزاری چنین دیداری ابراز رضایت کرده بودند. ایلان ماسک هرچند مقام مشخصی در کابینه ترامپ ندارد، اما شخصیت به شدت تاثیر گذاری در کابینه او خواهد بود. اینکه اساسا چرا او درخواست چنین ملاقاتی کرده است خود تا حد زیادی گویای داستان دوم ماست. داستانی که می گوید آمریکا و بخصوص دولت ترامپ به جای اینکه اراده ای برای تغییر رژیم در ایران و تقبل هزینه های گزاف آن باشند به دنبال معامله ای بزرگ برای آینده هستند. برخی حرف های مقامات ایرانی به ویژه اصلاح طلبان و حتی برخی سخنان ظریف و عراقچی که هم اکنون سکاندار روابط خارجی جمهوری اسلامی هستند نیز رنگ و بوی همین داستان را دارد و گویی چشم انداز یک معامله بزرگ را در دور دست ها مشاهده می کنند. طبیعی است که برای هرگونه معامله ای از این دست، حکومت باید امتیازات زیادی بدهد و در داخل نیز موفق شود بخش بزرگی از نیروهای افراطی و جنگ طلب را مهار کند. از آن سو باید اسراییل نیز خیالش برای آینده آسوده باشد و تضمینی بدست آورد که دیگر از سوی ایران یا نیروهای نیابتی اش تهدید نخواهد شد. دست یافتن به همه این ها آسان نیست و موجب می شود تا تصور یک معامله بزرگ بسیار فانتزی و دشوار به نظر برسد. اما از آنجایی که دولت ترامپ بیش از آنکه ماهیتی جنگ طلبانه داشته باشد ماهیتی بازاری و کاسب کارانه دارد و باز از آنجا که مقامات ایرانی هم تقریبا کفگیرشان کاملا به ته دیگ خورده است شاید طرفین را به سمت چنین معامله ای سوق دهد.در این صورت حکومت برقرار بوده و وارد یک مرحله تازه ای می شود.
اینکه در نهایت کدام یک از این دو سناریو بر دیگری چیره خواهد شد، باید مدتی را صبر کرد. اینکه مردم ایران کدام یک از این دو سناریو را ترجیح می دهند؟ به نظر من هیچ کدام. چون به دلیل شکاف نسلی عظیمی که در جامعه ایران به وقوع پیوسته تقریبا می شود گفت در شرایط تاریخی کنونی ملت ایران قادر به تصمیم گیری نیست و به همین دلیل همه چیز را به تقدیر می سپارد. به تعبیر دیگر به رغم همه نارضایتی ها و گلایه هایی که می کند اراده ای برای ایجاد یک تغییر انقلابی و ساختاری را ندارد. نسل جوان که اصلا به دنبال انقلاب نیست و نسل قدیمی نیز که با در نظر گرفتن تجارب گذشته حاضر به تکرار آن تجارب نیست. نتیجه اینکه در نهایت نوع داد و ستد مقامات سیاسی در واشنگتن یا تهران خواهد بود که آینده را برای مردم ایران رقم می زند. اینکه آنها در مجموع بر سر یک معامله بزرگ توافق کنند یا بر سر یک جنگ بزرگ!
در باره کتاب:
به کی سلام کنم؟ نام مجموعهای شامل داستانهای کوتاه، نوشته سیمین دانشور است که چاپ نخست آن در سال ۱۳۵۹، و به دست انتشارات خوارزمی وارد بازار نشر و کتاب شد. برخی از داستانهای این مجموعه پیشتر در نشریههایی در ایران پیش از انقلاب ۵۷ به چاپ رسید که نخستین آنها تیله شکسته بود و در سال ۱۳۵۲ چاپ گردید. عنوان این کتاب از داستان سوم آن برگرفته شدهاست.در میان مجموعهی داستانهای کوتاه دانشور، «به کی سلام کنم؟» با درونمايه نقد رويدادهای اجتماعی و استبداد حاكم بر جامعهی آن ایام، از همه پرداختهتر است. داستان «سوترا» در این مجموعه، داستانی است با قوۀ تخیل نیرومند در دنیای جادويی پريان و با نثری استوار و تأثيرگذار كه پايان اميدوارانهای دارد. همچنين خود داستان «به کی سلام کنم؟» هم داستان قواميافتهای است كه نويسنده در آن توانايی خود را در نمايش ذهنیتهای زنانه نشان داده است.
درباره نویسنده :
سیمینتاج دانشور (۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ – ۱۸ اسفند ۱۳۹۰) نویسنده و مترجم ایرانی بود.او نخستین زن ایرانی بود که به صورت حرفهای در زبان فارسی داستان نوشت. مهمترین اثر او نخستین رمانش سووشون است که نثری ساده دارد و به ۱۷ زبان ترجمه شدهاست. سووشون از جمله پرفروشترین آثار ادبیات داستانی در ایران بهشمار میرود.دانشور، همراهِ همسرش جلال آل احمد، عضو کانون نویسندگان ایران بود و در نخستین انتخابات (فروردین ۱۳۴۷) به عنوان رئیس کانون نویسندگان ایران برگزیده شد.
فوکویاما تاکید میکند برخی تغییرات مهم در سیاست خارجی و در ماهیت نظام بینالملل رخ خواهد داد و اوکراین بزرگترین بازنده آن ها خواهد بود، زیرا ترامپ با خودداری از تسلیحات، این کشور را مجبور خواهد کرد با شرایط روسیه موافقت کند. مجلس نمایندگان جمهوری خواه زمستان گذشته به مدت 6 ماه این کار را انجام داد.
همچنین ترامپ تهدید کرده است که از ناتو خارج خواهد شد و حتی اگر این کار را نکند، می تواند با رعایت نکردن ضمانت دفاع متقابل ماده 5، این اتحاد را به طور جدی تضعیف کند. هیچ قهرمان اروپایی وجود ندارد که بتواند جایگزین آمریکا به عنوان رهبر این اتحادیه شود. بنابراین توانایی آینده آن برای ایستادگی در برابر روسیه و چین دچار شک و تردید بزرگی خواهد شد. به خصوص که پیروزی ترامپ الهام بخش دیگر پوپولیست های اروپایی مانند حزب آلترناتیو برای آلمان و تجمع ملی در فرانسه خواهد بود. متحدان و دوستان ایالات متحده در شرق آسیا نیز وضعیت بهتری ندارند. به گفته فوکویاما، ترامپ، اگرچه در مورد چین تند صحبت می کند، اما در همان حال بسیار از شی جین پینگ قدرتمند ستایش می کند.
استثنای خاورمیانه
او ممکن است مایل به معامله با چین در مورد تایوان باشد، اما خاورمیانه شاید تنها استثنای کار او باشد، جایی که ترامپ احتمالاً از جنگهای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در نوار غزه، لبنان و ایران حمایت میکند.
فوکویاما در نهایت به این نتیجه می رسد که گستردگی پیروزی جمهوری خواهان، از ریاست جمهوری تا سنا و تا مجلس نمایندگان، یک تفویض سیاسی قوی تعبیر می شود که تایید کننده این ایده ها بوده و به ترامپ اجازه می دهد هر طور که می خواهد عمل کند. تنها امیدی که هست اینکه برخی موانع نهادی با روی کار آمدن او همچنان پابرجا بمانند.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 11 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 2 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 10 months, 1 week ago