علوم وفنون ادبی

Description
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی

معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago

4 months, 3 weeks ago

@amirnormohamadi1976

🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌸🌼🌸🌼🌸
#ریشه_شناسی

#واژه_ی_کتاب

برابر واژه عربی کتاب در زبان پارسی، باتوجه به متون زبان‌های ایرانی همچون پهلوی ساسانی و اشکانی ، سغذی ، ختنی ، اوستایی ، پارسی باستان و متون کلاسیک پس از اسلام :
.
در فرهنگ واژه‌یاب ، نوشته ابوالقاسم پرتو، جلد سوم برگه ۱۵۰ در اینباره آمده است :
️ کتاب : نیپیک ، نامَک ، کُوراسک ، ماتیکان ، ماتگدان ، نَسک ، نامه
.
️ کتابخانه: ماتیکانکده،
برای نمونه در تذکره‌الشعرای دولتشاه سمرقندی :
« ... هنوز کاخ شیرین که نزدیک به خانقین است ویران نشده بود که در ماتیکانکده‌ی آن نوشته‌ای یافتند به دستور دیرینه پارسی باستانی که این است : هژیرا به گی‌هان انوشه بزی - جهان را به دیدار تو شه بزی . »

در فرهنگ پهلوی نوشته دیوید نیل مکنزی :
واژه daftar = کتاب حساب
واژه mādayān = کتاب
واژه nāmag = کتاب ، نامه
واژه nibēg = کتاب ، نوشته

در فرهنگ پهلوی فره‌وشی :
برابر کتاب :
nipik / nāmak / kurāsak / mātīkān / matiyān / mātagdān / nask / našk
.
کتاب اندرز = pand nāmak
کتاب جنگ = kār nāmak
کتاب حقوق = dātastān nāmak
کتاب مذهبی = nask
کتاب مقدس = mānsar
لوحه = taxtak
نوشته = dip , nipist
.
برابر کتابت :
dapirih / nipikih / nipistan / nipikēnītan

در فرهنگ واژگان مانوی :
کتاب پهلوانان = kawān /ساسانی
کتاب سرود مذهبی = mahr nāmag / ساسانی
کپی کتاب = nibēs / اشکانی
کتاب = nibēg / اشکانی
کتاب = pōstag / اشکانی

در فرهنگ سکایی ختنی بیلی :
واژه pūstya = کتاب / این واژه در سغذی pwstk خوانده می‌شود که به‌صورت bosdik وارد ترکی هم شد.

در فرهنگ سُغذی بدرالزّمان قریب :
واژه mārdanē = کتاب ، رساله ، سند
واژه nipēik = کتاب ، نوشته
واژه pōstē = کتاب ، نوشته ، نامه ، سَنَد (برگرفته از پارسی باستان pavastā)
واژه stur = کتاب ، رساله ، سوترا

در اَوستایی : واژه naska = کتاب

در پارسی باستان (هخامنشی) :
واژه nipišta = نوشته
واژه dipi = کتیبه ، نوشته‌ی خطی
واژه pavasta = پوست‌نوشته
واژه čarman = چرم‌نوشته

در متون قدیمی فارسی بعد از اسلام :
کتاب = نبشته ، نگاشته ، نوشتار ، نامک ، نامه ، انگاره ، نُپی ، نوی ، کراسه و...
ورقه = برگه
صفحه = رویه
فهرست = معرب « پِهرِست » پهلوی است
پاراگراف = بند ، فراز
جمله = گزاره ، گفتار ، رسته ، وچک
کلمه = واژه ، اَخت ، رَند
حرف = وات ، واج ، واچ
خط = سمیره ، کِشَک ، کشه ، کش ، دبیره
نقطه = خَجَک، هولک، خال ، دنگ ، پنده ، دیل ، تیل ، کُیان ، میانک
علامت = نشان ...

علوم وفنون ادبی

@amirnormohamadi1976
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌸🌼🌼🌸🌸

4 months, 3 weeks ago

#نکته_های_نگارشی #واحد_ها_ى_شمارش_و_اندازه_گير_ى

واحدشمارش انسان، شتر، نخل : نفر
واحد شمارش کفش، جوراب، دستکش : جفت
واحد شمارش سیگار : نخ
واحد شمارش صابون : قالب
واحد شمارش تخم مرغ : دانه
واحد شمارش نان : قرص
واحد شمارش گردو، مداد : دانه
واحد شمارش قرص، قند، آب نبات : حَب
واحد شمارش چند عدد گردو : فال
واحد شمارش درب و پنجره : عدد
واحد شمارش مغازه، خانه : باب
واحد شمارش کالای بسته بندی شده : بار
واحد شمارش مغازه : دهنه
واحد شمارش قاشق، چنگال، رختخواب : دست
واحد شمارش درخت : اصله
واحد شمارش پتو، فرش : تخته
واحد شمارش پارچه : توپ و طاقه
واحد شمارش چاقو، تفنگ، مسلسل : قبضه
واحد شمارش فشنگ : تیر
واحد شمارش بسته های ۱۲تایی : دوجین
واحد شمارش توپ، تانک : عرّاده
واحد شمارش مجله، کتاب : جلد
واحد شمارش دسته کاغذ : بند
واحد شمارش کاغذ بدون جلد : برگ
واحد شمارش وسیله‌ نقلیه‌ هوایی، دریائی : فروند
واحد شمارش سگ و پلنگ : قلّاده
واحد شمارش گُل و آهن آلات : شاخه
واحد شمارش مجموع گل یا گیاه : دسته
واحد شمارش چک، سفته، گواهینامه، اسناد : فقره
واحد شمارش ماشین آلات، خودرو (اتومبیل)، تلویزیون، یخچال، دوربین، رادیو : دستگاه
واحد شمارش انواع پول فلزی : سکه
واحد شمارش مبل، ظروف : دست
واحد شمارش لامپ، شمع : شعله
واحد شمارش شیشه، آینه : جام
واحد شمارش ظروف مایعات : شیشه
واحد شمارش حیوانات اهلی : رأس
واحد شمارش پنبه : عدل
واحد شمارش حمام : واحد
واحد شمارش قنات و گردنبند : رشته
واحد شمارش باغ، عکس : قطعه
واحد شمارش فیلم، لاستیک، چاه : حلقه
واحد اندازه گیری سرما و گرما : سانتی گراد
واحد اندازه گیری حجم آب : مترمکعب
واحد اندازه گیری بنزین، نفت و گازوئیل : لیتر
واحد اندازه گیری سرعت و جهت وزش باد : گره، متر بر ثانیه و کیلومتر بر ساعت
واحد اندازه گیری سرعت باد : متر بر ثانیه
واحد شمارش دایره، جهت، زاویه : درجه
واحد اندازه گیری زمین : مترمربع
واحد اندازه گیری راه : کیلومتر
واحد اندازه گیری ولتاژ الکتریکی: به ترتیب، مگاولتMv ، کیلوولتKv ، ولتv ، میلی ولتmv
واحد اندازه گیری وزن سنگ های قیمتی نظیر طلا و الماس : قیراط - مثقال
واحد اندازه گیری وزن سنگ های نسبتاً کم ارزش و یا شبیه گران بها : گرم
واحد اندازه گیری فشارخون : سیستول - دیاستول
واحد اندازه گیری در رایانه : بیت، بایت، کیلوبایت، مگابایت، گیگابایت، ترابایت، اگزابایت

علوم وفنون ادبی

@amirnormohamadi1976
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼

4 months, 3 weeks ago

#ریشه_شناسی_اصطلاح
#نقد_ادبی_چیست_؟

تعریف نقد و نقد ادبی

♦️نقد در لغت به معنی « جدا کردن دینار و درهم سره از ناسره و تمیز دادن خوب از بد و بهین چیزی برگزیدن » است.
🔹در اصطلاح ادب، تشخیص محاسن و معایب سخن و نشان دادن بد و خوب اثر ادبی ست.

🔹نقد ادبی، بررسی همه جانبه و کامل یک اثر ادبی است. از این دو اکتفا کردن به شکل ظاهری اثر یعنی توجه به نقد لغوی کافی نیست و منتقد می باید به بحث در باب جوهر و معنی و مضمون یک اثر ادبی نیز بپردازد ( نقد معنی ) و هدف و غرض خاص شاعر یا نویسنده را باز گو کند.

- اغلب مردم، ذوق را ملاک سنجش آثار ادبی دانسته اند و به همین دلیل است که غالباً در میان مردم در تعیین بهترین شاعر یا نویسنده اختلاف است.
- منتقد باید با دید و وجدان علمی و دور از هر نوع نظر شخص و با میزان های منطقی و علمی به کار نقد و نقادی بپردازد و نقد خود را از هر نوع شایبه ی غرض دور نگه دارد که لازمه ی این کار هم آن است که ابتدا آثاری که در ادبیات جهان در نزد اکثر مردم به عنوان اصلی و خالص و قابل قبول شناخته شده اند چنان که باید معلوم شوند.
- کامل ترین نوع نقد آن است که بر کامل ترین شناخت و جامع ترین دیدها مبتنی باشد.

انواع نقد:

🔹نقد ظاهری
🔸نقدهایی که مربوط به شکل ظاهر و صورت های عینی یک اثر ادبی است.
مانند : نقد لغوی، نقد فنی و نقد زیبایی شناسی

🔹نقد لغوی
🔸بررسی و ارزیابی کاربرد زبان و اصول و قواعد آن در یک اثر ادبی است و مربوط به همه آثار ادبی است، چه نظم و چه نثر

🔹نقد فنی
🔸بررسی چگونگی کاربرد فنون بلاغی در شعر و نثر و میزان ارزش و اعتبار آنها است.

🔹نقد زیباشناسی
🔸بررسی جوهر هنر، به دور از محتوای خاص آن است. ریشه و اساس این شیوه نقادی را در اروپا می توان در نظریه های «کالریج» انگلیسی و «ادگار آلن پو» آمریکایی جست و جو کرد.

🔹نقد معنایی
🔸نقدهایی که با محتوا و درون مایه اثر ادبی ارتباط دارد.
مانند : نقد اخلاقی، نقد تاریخی، نقد اجتماعی و نقد روان شناسی

🔹نقد اخلاقی
🔸نقد اخلاقی که در آن ارزشهای اخلاقی را اصل و ملاک نقادی شمرده اند شاید از قدیمی ترین شیوه های نقد ادبی است. افلاطون در شعر و درام به تأثیر اخلاقی و اجتماعی اثر توجه می کند. ارسطو نیز معتقد است که هدف شعر، خاصه تراژدی، باید تصفیه و تزکیه نفس باشد.
در اروپا، اهل کلیسا در قرون وسطی شعر را به واسطه آن که در خدمت اخلاق نبوده است، غذای شیطان و مایه فساد و ظلالت می دانند.

🔹نقد اجتماعی
🔸عبارت است از نشان دادن ارتباط ادبیات با جامعه و تأثیر جامعه در ادبیات و همچنین تأثیر ادبیات در جامعه. «میپولیت تِن» از منتقدان مشهور نقد اجتماعی است و ادبیات را محصول سه عامل می داند:
1- زمان
2- محیط اجتماعی
3- نژاد
آثار شاعران زیر را می توان با شیوه نقد اجتماعی نقد کرد: فردوسی، مولوی، سنایی و عطار که هر کدام به طرح مشکلات اجتماعی و اخلاقی زمان خود پرداخته اند.

🔸نقد اجتماعی در دوره بیداری یعنی از اوان مشروطیت چه در شعر و چه در نثر رواج می یابد. از شاعران و نویسندگان معروف این دوره می توان به ادیب الممالک فراهانی، علی اکبر دهخدا، ملک الشعرای بهار، زین العابدین مراغه ای و ... اشاره کرد. امروزه غالباً شعر و داستان و نمایشنامه را از دیدگاه نقد اجتماعی مورد بررسی قرار می دهند و آن را از معتبرترین انواع نقد به شمار می آورند.

🔹نقد تاریخی
🔸برای تحلیل اثر ادبی، حوادث یا امور مربوط به تاریخ را مورد بررسی قرار دهد و به بحث در باب حیات شاعر و معاصران او و یا روابط او با هم عصران و یا احیاناً به تحقق در باب اسناد و مدارک و چند و چونی صحت و سقم نسخه یا نسخ کتاب و چگونگی وجود تحریف و تصحیف و تصحیح اثر و جست و جوی اشارات و حوادث تاریخی و به بحثهایی از این قبیل بپردازد، به نقد تاریخی پرداخته است.

«نقد تاریخی در واقع وسیله تحقیق در تاریخ ادبیات محسوب می شود.»

🔹نقد روان شناسی
🔸در این شیوه، نقاد سعی می کند جریان باطنی و احوال درونی شاعر و نویسنده را ادراک و بیان نماید و قدرت و استعداد هنری و ذوق و قریحه او را بسنجد و نیروی عواطف و تخیلات وی را تعیین نماید و از این راه تأثیری را که محیط و جامعه و سنتها و مواریث در تکوین این جریانها دارند مطالعه کند.
🔸بررسی روان شناسانه از قدیم ترین ایام به ویژه در درام و قصه مورد توجه بوده است و در اروپا کسانی مانند: راسین، شکسپیر، ایبسن، مترلینگ و داستایوسکی بدان پرداخته اند.

علوم وفنون ادبی

@amirnormohamadi1976
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸

7 months, 2 weeks ago

♦️رامین جهانبگلو در خصوصِ اندیشه‌ی سقراط سخن می‌گوید?

https://t.me/amirnormohamadi1976

7 months, 2 weeks ago

♦️ناصر فکوهی در خصوص تغییر نگرشها در انسان‌شناسی رنج و مرگ سخن می‌گوید?

https://t.me/amirnormohamadi1976

7 months, 2 weeks ago

‍ ‍ ‍ ماجرای جالب عشق رهى معیری به مریم فيروز (دختر عبدالحسین خان فرمانفرما و همسر نورالدین کیانوری)
رهی معیری یکی از نام‌آورترین شاعران دهۀ بیست تا پنجاه خورشیدی است که با قریحۀ چشمگیر و گاه شگفت‌انگیز، تخیل دورپرواز و شاعرانۀ خود را به تصویر کشیده و آن را در کالبد انواع شعر، حتی ترانه‌های غزل‌وار و طنزهای بدیع انتقادی و اجتماعی بیان کرده است.

رهی معیری زمانی عاشق مریم فیروز بود؛ دختر شاهزادهء معروف عبدالحسین‌خان فرمانفرما.

رهی معیری درکنار مریم، همچنان از برکت عشق شورانگیز دختر شهرآشوب تهران، بالیده شده، مواد مخدر و سیگار را ترک می‌کند و به تشویق او با نام‌های مستعار، به نوشتن مطالب انتقادی در روزنامه‌ها می‌پردازد.

مریم فیروز همواره منبع ذوق شاعرانهء او بوده:

خیال‌انگیز و جان‌پرور، چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی، که می‌دانی که زیبایی
من از دلبستگی‌های تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت‌سوز خود، عاشق‌تر از مایی...

مریم فیروز بین رهی معیری و نورالدین کیانوری (رهبر حزب توده) دومی را انتخاب کرد و در پی ترور نافرجام محمدرضا پهلوی توسط اعضای حزب توده و به‌دلیل گرایش مریم فیروز به این حزب، نامبرده در سال 1333 از ایران گریخت و تا انقلاب 57 به ایران بازنگشت.

ترانه‌ء کاروان، بعد از فرار مریم از ایران توسط رهی سروده شده و بازتاب رنج شاعری است که بعد از کوچ محبوب خود، تا پایان عمر به تنهایی زیست و به یاد او ترانه‌ها و غزل‌های زیادی سرود.

مشهورترین ترانه‌های او «خزان عشق»، «به کنارم بنشین»، «دیدی که رسوا شد دلم»، «نوای نی»، «دارم شب و روز»، «شب جدایی» و چند ترانه دیگر است که در بین مردم شهرت به‌سزایی دارد.

رهی معیری به عشق و فراقِ مریم تا آخر عمر مجرد زیست و در آبان 1347 یعنی ده‌سال پیش از بازگشت مریم، بر اثر بیماری سرطان معده در تنهایی چشم از جهان فرو بست

7 months, 3 weeks ago
**«سازگر»**

«سازگر»

«سازگر» در فرهنگ‌های قدیمی مخفف «سازگار» دانسته شده و در فرهنگ‌های جدید هم مضبوط نیست، اما به‌تازگی معنای جدیدی روی آن سوار شده است و این واژه دارد حیات نویی را می‌آغازد: «سازنده‌ی ساز.»

شاید چون «سازساز» آوای پسندیده و آسانی نداشته است و نیاز به واژه‌ی ساده‌ای برای نامیدن این دسته از پیشه‌وران حس می‌شده است «سازگر» ساخته شده است. جالب این که، تا جایی که من بررسیده‌ام، فعلاً «سازگر» را بیشتر خود شاغلان به این حرفه در مورد خودشان به کار می‌برند و هنوز در میان مردم جا نیفتاده است.

این واژه را هم باید به‌زودی در فرهنگ‌ها ضبط کرد.

#واژه_سازی

حسین جاوید

https://t.me/amirnormohamadi1976

7 months, 3 weeks ago
«نوستالژی» (که بعضاً «نستالژی» هم نوشته …

«نوستالژی» (که بعضاً «نستالژی» هم نوشته می‌شود) از وام‌واژه‌هایی است که در دهه‌ها‌ی اخیر در زبان فارسی رواج پیدا کرده است. در فرهنگ‌های انگلیسی «نوستالژی» («nostalgia») را چنین توضیح داده‌اند: «آمیخته با شادی و گرامی‌داشت گذشته و همراه با این آرزوست که چیزها تغییر نمی‌کردند.»

«نوستالژی» اسم است و صفتی که از آن ساخته می‌شود «نوستالژیک» («nostalgic»). در فرهنگ‌های فارسی (حتی فرهنگ‌های جدیدتری مثل فرهنگ بزرگ سخن و فرهنگ معاصر فارسی)، بعضاً به‌رغم مدخل شدن «نوستالژی» و «نستالژی»، مدخل «نوستالژیک» وجود ندارد و در فرهنگ املایی خط فارسی هم به هیچ‌یک از این دو کلمه اشاره‌ای نشده است ــ این خود می‌تواند دلیلی بر نورَواج بودن (و نه نوظهور بودن) این واژه‌ها باشد.

با آنچه گفته شد، شگفت نیست که بسیاری نمی‌توانند صفت درست را از واژه‌ی «نوستالژی» بگیرند و به کار ببرند و چنین جملاتی را زیاد می‌بینیم:

«یک طعم نوستالژی.»
«این خیلی نوستالژیه.»
«به‌خاطر نوستالژی بودنش محبوبه.»

همان‌طور که گفته شد، «نوستالژی» اسم است و «نوستالژیک» صفت. بنابراین، چنان‌که مثلاً نمی‌گوییم «یک طعم خاطره» بلکه می‌گوییم «یک طعم خاطره‌برانگیز»، درست نیست که بگوییم «یک طعم نوستالژی»، و مانند این‌.

«یک طعم نوستالژیک.»
«این خیلی نوستالژیکه.»
«به‌خاطر نوستالژیک بودنش محبوبه.»

حسین جاوید
https://t.me/amirnormohamadi1976

7 months, 3 weeks ago
***✅*** «مربعی» یعنی «شبیه به مربع» …

«مربعی» یعنی «شبیه به مربع» و «مربع‌شکل» هم همین معنی را دارد.

«مستطیلی» یعنی «شبیه به مستطیل» و «مستطیل‌‌شکل» هم همین معنی را دارد.

«مثلثی» یعنی «شبیه به مثلث» و «مثلث‌شکل» هم همین معنی را دارد.

❇️ به‌کار بردن صفت‌هایی همچون «مربعی‌شکل» و «مستطیلی‌شکل» و «مثلثی‌شکل» چندان فصیح نیست.

حسین جاوید
https://t.me/amirnormohamadi1976

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago