باید یه‌چیزی از بین بره تا یه‌چیزی به‌وجود بیاد
اگه این زندگی و مــــرگ نبـود انسان هیچ‌وقت
متوجه چیزی به اسم زمان نمی‌شد و در این صورت دنیا پر می‌شد از قصه‌ها و نقاشی‌های تکراری.

نام من سرخ
| #اورهان_پاموک |
@lunatics

اگر كودک خوشبخت‌تر از بزرگسال است به اين خاطر است كه بدنِ بيشتر و روح كمترى دارد. و مى‌فهمد كه طبيعت قبل از فلسفه مى‌آيد.
او براى دست‌ها و پاهاى خود معنايى فراتر از فايده‌هاى فراوان آن نمى‌جويد.

درباره معنی زندگی
| #ویل_دورانت |
@lunatics

در میان اقلیت قرار داشتن، حتی اقلیت تک نفری، نشان جهل و جنون نیست، حقیقت در یک سو قرار دارد و کذب در سویی دیگر، اگر تو به تنهایی جانب حق را بگیری، و در سوی دیگر، در برابر تو همه دنیا قرار داشته باشد، تو دیوانه نیستی.

1984
| #جورج_اورول |
@lunatics

انسان چيه: ديوانه‌اى در زندانش كه بين خودآگاه و ناخودآگاهش شطرنج بازی مى‌كنه!

مهمان ناخوانده
| #اریک_امانوئل_اشمیت |
@lunatics

آهنگای قِری خیلی قدیمی✨
@lunatics

دنیا سرشار از جنایت است، چرا که در بین دستان کسانی است که پیش از هرکس خودشان را به قتل رسانده‌اند، اعتماد به نفسشان، و آزادی‌شان را خفه کرده‌اند.
من همیشه از اینکه آدم‌ها خودشان را اسیر میکنند تعجب کرده‌ام.
آدم‌ها، دهانشان را به شیشەی قراردادها می‌چسبانند و از نفس‌هاشان بخاری بر این شیشه ایجاد می‌شود و این بخار آنها را از زندگی کردن، از عشق ورزیدن باز می‌دارد...

فراتر از بودن
| #کریستین_بوبن |
@lunatics

حفره‌های زندگی‌ات همیشگی‌اند. تو باید در اطرافش رشد کنی، مثل ریشه‌های درخت که از اطراف بیرون می‌زنند، باید خودت را از لابه‌لای شیارها بیرون بکشی...

دختری در قطار
| #پائولا_هاوکینز |
@lunatics

یک انسان کامل انسانی‌ست که از هر دو وجه زنانگی و مردانگی روحش بهره می‌برد.
اگر قرار است جایی عشق بورزیم، اگر قرار است جایی محکم و استوار باشیم، اگر قرار است یک بحران روحی را به سختی طی کنیم، اگر قرار است جاهایی زیباپسند و حساس باشیم، در همه موقعیت‌ها نگاه نکنیم که زن هستیم یا مرد، آنچه روحمان تشنه اوست را ببینیم و حس کنیم و انجام دهیم.

| #کارل_گوستاو_یونگ |
@lunatics

من از آن تافته‌های جدابافته نبودم که هر توهینی را ببخشایم. اما همیشه در آخر کار آن را از یاد می‌بردم. آن کس که تصور می‌کرد که من از او نفرت دارم چون می‌دید که با لبخندی صمیمی به او سلام می‌گویم غرق در شگفتی می‌شد و نمی‌توانست باور کند.
در این حال، بر حسب خلق و خوی خودش، یا بزرگواریم را تحسین و یا بی‌غیرتی‌ام را تحقیر می‌کرد، بی‌آنکه فکر کند که انگیزه‌ی من ساده‌تر از این‌ها بوده است،
من همه چیز حتی نام او را از یاد بردم.

| #آلبر_کامو |
@lunatics