?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago
? پلنگ خمینی
? جلیل بشارتی
من به یک منطقه کوهستانی رفتم که طبیعی بود مردم خودرو ندیده باشند اما درباره خودروهای سنگین شاهد بودم مردمی که میدیدند کاری که آنها باید با بیل در یک ماه انجام دهند یک بلدوزر در سه روز انجام میدهد، ابتدا میترسیدند که این دستگاه که نعره میکشد چه هست؟ مثلاً در روستایی از مردم پرسیدم: خوشحالید که این راه ساخته شد؟ گفتند: بله! این پلنگ خمینی است که میآید نعره میکشد و جاده میسازد.
جای دیگری بودم که از بزهایشان تعریف میکردند که از کوهها بالا میروند، بعد میگفتند: اسم دستگاههای شما هم بزدیزل ـ بولدوزر ـ است، چون موتور دیزل دارد و مثل بز از کوه بالا میرود. جای دیگری هم برای بازدید رفتم، بولدوزر که وارد روستا شد اینقدر خوشحال بودند که مردها و زنها اسپند دود میکردند و میگفتند: این از طرف امام خمینی آمده است تا ما را نجات دهد.
در نیک شهر یک پزشک برای من نامه نوشته بود که چندین منطقه تحت پوشش ما است، ماشین اینجا نمیآید و جادههای مناسبی نداریم، آمبولانس هم نداریم. یک آمبولانس خوب و نو نیاز داریم تا بتوانیم بیماران اورژانسی را به شهرهای بزرگتر برسانیم. من با مرحوم دکتر وحید ـ رئیس اسبق هلالاحمر ـ صحبت کردم و به اصرار از ایشان یک آمبولانس گرفتم.
میدانستم اگر به استان بدهیم و بگوییم به نیکشهر بده، آن را برای خود برمیدارد و یکی از آمبولانسهای دست دوم را به آنجا میدهد که در جاده خراب آنجا کاری از پیش نمیبرد. به هر ترتیبی بود این آمبولانس را به آن منطقه اعزام کردیم. این مساله اینقدر برای مردم این منطقه مهم بود که تا چهار کیلومتر خارج از شهر انگار که از یک میهمان عزیز استقبال کنند، آمده و گوسفند ذبح کرده بودند.
اشاره: جلیل بشارتی رئیس مرکز توسعه روستایی و مناطق محروم در دولت های آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، حجت الاسلام سید محمد خاتمی و دکتر محمود احمدی نژاد بود. وی به پدر مناطق محروم ایران شهرت دارد.
? خاطره نگاری، ۱۳۹۷/۱۱/۲۳، گفتگو با جلیل بشارتی
? بهترین غزل
? علی اصغر فردی
پاییز ۱۳۵۹ گروهی از صدا و سیما به تبریز آمدند و خواستند که با استاد حکیم گفت و گوی تلویزیونی انجام دهند. تا آن روز تقریباً کسی نمیدانست که موضع استاد حکیم شهریار نسبت به انقلاب اسلامی چگونه است. استاد ضمن گلایهای رندانه و اشاره به غزل معروف خود گفتند که: حالا چرا؟
و اینگونه اظهار کردند که: باید از همان ابتدای انقلاب از همراهی وی با نظام بهرهمندی میشد.
استاد حکیم در آن دیدار تلویزیونی با مردم چند غزل و قصیده در تکریم انقلاب اسلامی و امام خمینی خواندند و در پاسخ به سؤال خبرنگار که کدام غزل را بهترن غزل میداند، جواب عجیب و گرانبهایی را دادند و گفتند: به نظر من همین شعار مردم که میگویند: خدایا! خدایا! خمینی را نگهدار، بهترین و زیباترین غزل است.
? پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنهای, دیگران، علی اصغر فردی، ۱۳۹۲/۶/۲
? روحانیون قاتل
? دکتر صادق طباطبایی
در زمانی که اغتشاش کردستان می رفت که مقداری آرام بشود در روزهای اول و دوم سال ۵۸ حوادثی در گنبد به وجود آمد و معلوم هم نبود چه کسی علیه چه کسی تیراندازی میکند. در همان روزها گروه های چپ (عمدتاً چریک های فدایی خلق و مجاهدین خلق) در دانشکده فنی و دانشکده علوم دانشگاه تهران تانک برده و ستاد فرماندهی تشکیل داده بودند و از آنجا بیانیه صادر می کردند.
یکی از بیانیه هایی که به دست ما رسید تحت عنوان ستاد اجرایی خلق ترکمن صحرا بود. یعنی اینها دولت ترکمن صحرا تشکیل داده بودند با آرم و مهر رسمی. دولت برای بررسی حوادث این شهر هیأتی را اعزام کرد، اما آنها نمی دانستند با چه کسی باید صحبت بکنند. گروه های چپ و چریک های فدایی خلق و شاخه ای از گروه های رنجبر و طوفان در اغتشاشات این منطقه دخالت داشتند، اما وقتی خبر دستگیری خبرنگاران بی بی سی به اسامی بیل لی کن و سیموندورینگ اعلام شد، مشخص شد که دولت های خارجی هم در ایجاد این حوادث نقش دارند.
درگیری ها ادامه پیدا کرد تحریکات بسیار وحشتناک بود و شعارها و خواسته ها متناقض به نظر می رسید. روز ششم یا هفتم فروردین ۵۸ بود که آقای ابراهیم درازگیسو فرماندار گرگان به وزارت کشور اطلاع داد که شب گذشته در گنبد کاووس شش نفر روحانی به یک حمام زنانه یورش برده و چند نفر از جمله یک زن حامله را به قتل رساندند و در پاسخ به اعتراض مردم گفتند: ما به فتوای امام برای مبارزه با سنّی ها این کار را کردیم.
مشخص بود که موضوع از کجا نشأت می گیرد. من به فرماندار گرگان که از اعضای با سابقه و از فعالان قدیمی اتحادیه انجمن های اسلامی در اتریش بود و از آن طریق شناخت کافی و کاملی از او داشتم، گفتم: درنگ نکنید، تردید نکنید، سریعاً اینها را دستگیر کنید و بعد بلافاصله با دفتر امام تماس گرفتم و به احمد آقا جریان را گفتم.
ایشان گفت: آقا از این مسأله خیلی ناراحت می شود من به آقا نمی گویم ولی هر کاری لازم می دانید بکنید.
حدود نیم ساعت ربع بعد فرماندار گرگان مجدداً تماس گرفت و گفت: ما نمی توانیم اینها را دستگیر کنیم، چون نیرو نداریم.
من به فرمانده کل ژاندارمری متوسل شدم گفتم: نیرو بفرستید که این افراد را دستگیر کنند.
شب حدود ساعت ۱۱.۳۰ – ۱۲ بود که اعلام کردند: این شش نفر دستگیر شده اند. من آن شب ها در تدارک رفراندوم بودم و اغلب در دفتر کارم در وزارت کشور می خوابیدم، حدود ۳ – ۲.۵ بعد از نیمه شب بود که مرا از خواب بیدار کردند. فرماندار گرگان پشت خط بود گفت: درست است که اینها در زندان هستند، اما من قول نمی دهم آنها را بتوانم نگه دارم. شاید تا صبح با یورش طرفدارانشان آزاد شوند. نیرو نداریم. این گردانی از ژاندارمری که من دیدم، اوج هنرشان تا دستگیری اینها بوده، بنابراین نیروی کمکی می خواهیم.
من با آقای حاج سید جوادی تماس گرفتم و ایشان هم با شهربانی و ژاندارمری کل کشور و قرار شد اینها به وسیله هلیکوپتر اعزامی از خراسان به تهران انتقال داده شوند. اینها را آوردند و بردند به زندان موقت دادگستری بعد از ظهر روز بعد رفتم ببینم اینها چه جانورهایی هستند که در لباس روحانی و به نام فتوای امام دست به سنّی کشی زده اند. بند اول و دوم را باز کردند. دیدم عجب هیولاهایی هستند! بند سوم را که باز کردند دیدم قیافه آشناست در برلین جوانی بود به نام حسین که عضو شاخه کادرهای توده انقلابی بود که همیشه چکمه پایش بود و شلوارش را هم مثل نظامی ها توی چکمه می کرد و سبیل گنده ای داشت.
او در بین بچه های کنفدراسیون و دیگران به حسین چکمه معروف بود. خیلی جوان بددهن و وقیح و پررو، ضداخلاق و مارکسیست دو آتشه بود. زندانی در بند سوم همین حسین چکمه بود. من خیلی جا خوردم. گفتم: فلان فلان شده تو از کی آخوند شدی؟! از کی مقلد امام شدی؟! از کی برای نجات شیعه داری سنّی کشی می کنی؟!
بی شرمانه جواب داد: من مارکسیست بودم و هستم و یکی از راه های مبارزه با مذهب هم همین است و به آن افتخار می کنم.
خوب رفتم آن سه نفر دیگر را هم دیدم و با خاطر جمعی و اطمینان از مبنا و ریشه های این توطئه به دیدار امام رفتم و ماجرا را گزارش دادم. ایشان بلافاصله گفتند: این مطلب را به مردم بگویید.
من در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی و نیز طی سخنرانی در حسینیه ارشاد موضوع را برای مردم گفتم که البته تلویزیون آن را پخش نکرد، همان طور که قبلاً گفتم عوامل این گروهک ها هنوز کم و بیش در رادیو و تلویزیون نفوذ داشتند، ولی این شش نفر چند ماه بعد اعدام شدند.
? خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ناشر: چاپ و نشر عروج، چاپ سوم: ۱۳۹۲، ج ۳. ص ۲۹۱ – ۲۹۳
? تولید راکتور گلاس لایند در شهر مقدس قم
? مسخ رسانهای انسان
? متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
یکی از مواهب برای انسان این است که شرایط برایش فراهم باشد ولی هیچ چیز برای او تحمیلی نباشد. گاهی فکر هم برای انسان تحمیلی است، ذوق هم تحمیلی است، عاطفه هم تحمیلی است و این مصیبت تمدن جدید است. شما ببینید امروز این وسایل ارتباط جمعی - و به قول اینها رسانه های عمومی - دارد انسان ها را مسخ می کند، یعنی انسان ها را آن طور می سازند که دل خودشان بخواهد نه آنطور که مصلحت واقعی آنهاست یا مطابق آنچه که انسان ها خودشان برای خودشان انتخاب کرده اند. وقتی چیزی را بخواهند، دائماً به گوش آدم می خوانند، جلو چشم او می آورند، آنقدر می آورند که اصلًا روح انسان را مسخ می کنند و انسان نمی تواند غیر از آن فکر کند.
این مسئله مسخ انسان که در تمدن امروز وجود دارد هیچ زمانی مشابهش وجود نداشته. الآن به شکلی است که هیچ کس در انتخاب هیچ چیزی نمی تواند آزادی داشته باشد، با اینکه انسان امروز در یک حد بالاتری از دانش و معرفت قرار دارد. مثلًا انسان می خواهد یک لباس انتخاب کند، هزار و یک لِم و کلک و فن است که آن لباسی را که فلان کارخانه تولید کرده به تن او بپوشانند. آنقدر تبلیغات می کنند، آنقدر تلویزیون نشان می دهد که وقتی شخص از کنار خیابان رد می شود و یک مانکن با هزاران طنّازی در یک فروشگاه است، این بدبخت بی جهت به آنجا کشیده می شود.
نمیخواهد آن لباس را بخرد ولی روی این جهت اغفال می شود. می رود به خیال خودش دو سه کلمه با او حرف بزند، ده دقیقه حرف می زند. یک وقت به خود می آید می بیند که چند تکه لباس هم زیر بغلش است و دارد خارج می شود. مجبور است آن را بپوشد. این امر به او تحمیل می شود. تازه اینها تحمیل های خیلی ساده است والّا همه جور فکر و ذوق و سلیقه و عاطفه و همه چیز به مردم به زور تحمیل می شود. این چه کمالی است برای انسان؟! همان چیزی است که خودشان آن را «از خود بیگانگی» نامیده اند. نهایت از خود بیگانگی در تمدن امروز وجود دارد؛ یعنی در عین اینکه انسان به طور کلی از اسارت طبیعت آزاد شده است، ولی همین امر سبب اسارت انسان برای انسان شده به شکل دیگری و به نوعی بردگی منجر شده است به شکل دیگری.
? فلسفه تاریخ، ج ۱، ص ۲۴۱ - ۲۴۲
? احضار سفیر شوروی
? دکتر سید محمد صدر
بعد از پیروزی انقلاب، حزب توده مثل سایر احزاب و روزنامه ها آزاد بود و فعالیت سیاسی جدی داشت و روزنامه منتشر می کرد. یادم هست، آقای کیانوری هر هفته جلسات پرسش و پاسخ داشت. این جلسات طولانی، معمولاً به صورت کتاب چاپ می شد و در واقع خوراک فکری اعضای حزب را تأمین می کرد و خلاصه کارهایشان به طور منظم و مستمر پیگیری می شد.
حزب توده در مواجهه با جمهوری اسلامی به ظاهر نقش حمایتی داشت و این حمایت گاه چنان شدید می شد که دوستان ما در وزارت امور خارجه شوخی می کردند و حزب توده را شاخه کمونیستی، جمهوری اسلامی ایران می خواندند، چون گاهی توده ای ها، حزب اللهی تر از گروه های دیگر خود را نشان می دادند؛ و البته این تاکتیک آنان بود؛ چرا که می دانستند توان رو در رویی با جمهوری اسلامی را ندارند که اگر چنین می کردند خیلی زودتر از بین می رفتند.
آنها در پس این فعالیت های علنی با روس ها نیز روابط داشتند و از شوروی خط می گرفتند تا اینکه فعالیت های پشت پرده شان بر ملا شد و اعضای حزب توده در اواخر سال ۱۳۶۱ و اوایل ۱۳۶۲ دستگیر شدند. در همین رابطه تعدادی از اعضای سفارت شوروی در تهران که با اعضای حزب در ارتباط بودند شناسایی شده، در نتیجه نظام تصمیم گرفت، این افراد از کشور اخراج شوند، از این رو فهرستی به وزارت امور خارجه داده شد که به استناد آن هجده نفر از اعضای سفارت شوروی باید از کشور اخراج می شدند…
قرار شد سفیر شوروی، همان آقای بولدیرف، احضار شود و پس از ارائه لیست به او اعلام گردد که این افراد یک هفته – حدوداً – وقت دارند خاک ایران را ترک کنند. مسئولیت چنین مأموریتی بر عهده من بود و باید اذعان کنم که از افتخارآمیزترین ملاقات های دیپلماتیک من در تمام دوران فعالیت سیاسی ام بوده است.
آن روز آقای بولدیرف به همراه دبیر دوم سفارت که مأمور اطلاعاتی سفارت بود به وزارت امور خارجه آمد. بعد از سلام و احوال پرسی و تعارفات اولیه به او گفتم: من خیلی متأسفم که بعضی از اعضای سفارت شما از محدوده وظایف دیپلماتیک خود خارج شده دست به اقدامات غیر دیپلماتیک زده اند و با بعضی از اعضای حزب توده ارتباط یافته اند. و از آنجا که این اقدام از نظر جمهوری اسلامی ایران قابل تحمل نیست و آن را اقدامی غیردوستانه تلقی می کند، بنابراین افراد این فهرست باید در مدت یک هفته خاک ایران را ترک کنند و دیگر هیچ موقع به ایران باز نگردند. من الان فهرست را به شما خواهم داد.
بولدیرفی که من به عنوان دیپلماتی ورزیده، سیاسی و خوش برخورد می شناختم، چنان منفعل شده بود که صورتش سرخ شده مدام عرق می ریخت و در حالی که دست هایش می لرزید تک تک جملات مرا یادداشت می کرد؛ البته دبیر دوم سفارتش نیز صورت جلسه می نوشت که وضعیتی بهتر از سفیر نداشت. لرزش دستان مأمور اطلاعاتی سفارت کاملاً مشخص بود.
آنچه که من از آن به عنوان افتخارآمیزترین ملاقات دیپلمایتک یاد می کنم، همین انفعال سفیر شوروی و مأمور اطلاعاتی اش بود. شوروی که تا پیش از این همیشه برخوردی ابرقدرتی با ایران داشت و در طول تاریخ ما شاهد مقاطعی از دخالت های این کشور در امور داخلی ایران بودیم، حالا منفعلانه نشسته عرق شرم می ریزد و مجبور است که دستورات را اجرا کند. این دستاورد چیزی نیست مگر به برکت انقلاب، امام و همراهی مردم.
اشاره: ویلک ک بولدیرف از سال ۱۳۳۴ کارمند سفارت اتحاد جماهیر شوروی در ایران بود. وی پس از عهده داری مناصب مختلف دیپلماتیک، از تاریخ ۱۳۶۱/۳/۱۲ تا تاریخ ۱۳۶۶/۷/۱ به عنوان سفیر و وزیر مختار شوروی در ایران فعالیت می کرد.
اشاره: دکتر سید محمد صدر از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴، مدیر کل اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه بود.
منبع: انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر، تدوین و تحقیق: محمد قبادی، ناشر: سوره مهر، ص ۴۰۱ ـ ۴۰۳
? پیشمرگان کُرد
? سردار سید رحیم صفوی
با پیروزی انقلاب اسلامی، حزب دموکرات با سازمان دهی و برنامه ریزی که از قبل کرده بود چند پادگان از جمله پادگان مهاباد را خلع سلاح کرد. سران و مخصوصاً رهبری حزب دموکرات عمله استعمار و استکبار بودند و البته مردم کُرد این را درک میکردند. مردم از خان و خان بازی خسته شده بودند و حالا پس از نابودی رژیم پهلوی که در حق کردستان و کُردها ظلم مضاعفی را انجام داده بود، در آستانه سقوط به چالهی دیگری بودند. معلوم بود که عکس العمل نشان میدهند.
در سال ۵۸ مردم کردستان در مقابله با ضدانقلاب که شعار خود مختاری و مقابله با جمهوری اسلامی میداد با ایجاد کمیته، پایگاه مقاومت تشکیل داده بودند و نیروهای انقلاب هم برای کمک به برادران مسلمان کُرد خود، راهی کردستان شدند. یعنی به همان صورت که در شهرهای سراسر ایران سپاه پاسداران و کمیته ها برای پاسداری از انقلاب راه اندازی شد، در شهرهای کردستان هم این اقدام صورت گرفت.
با دامن زدن به اختلاف و تشدید بحران توسط ضد انقلاب و تقویت آنها از لحاظ مالی و تسلیحاتی توسط عراق و قدرت های دیگر دولت موقت، گروهی را به نام هیأت حسن نیت به کردستان اعزام کرد. حضور هیأت حسن نیت در کردستان با تصرف لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیروز خط امام مصادف شد و به دنبال آن، دو روز بعد بازرگان استعفا داد.
در هر صورت فشار آمریکا در آن شرایط و تحلیل سازشکارانه ی هیأت مذکور که اکثریت آن را جناح لیبرال مسلک دولت موقت تشکیل می دادند، باعث شد که اعلام گردد: پاسداران باید از کردستان خارج شوند. به این صورت تمام تلاش مظلومانه ی نیروهای انقلاب به یکباره پایمال و اوضاع دگرگون شد. نیروهای ما شهرها را تخلیه کردند و به پادگان ها رفتند، یا به خانه های خود بازگشتند و کردستان به صورت یک پارچه در اختیار ضد انقلاب قرار گرفت و اقتدار نظام جمهوری اسلامی در کردستان به صفر رسید.
پس از ورود مجدد ما به سنندج در فرودین ۱۳۵۹ … پیشمرگان کُرد را که از قبل هم در کنار برادران پاسدار با ضد انقلاب میجنگید، تجدید سازمان کرده، شکل دادیم و مصطفی طیاره که بعداً شهید شد به عنوان فرمانده یا بهتر بگویم رابط و هماهنگ کننده ی پیشمرگان کُرد با ستاد مشترک مشخص گردید. شاید اگر بر و بچه های کُرد نبودند ما نمی توانستیم کاری از پیش ببریم. در حقیقت ما و آنها مکمل یکدیگر بودیم. وقتی به نماز جماعت می ایستادیم، صف متحد شیعه و سنی دیدنی بود.
در میان کُردها انقلاب اسلامی یاران و مدافعانی داشت که یک سر و گردن از بسیاری از ما بهتر و بالاتر بودند و به وجود آنها افتخار میکردیم. برای ،نمونه برادران و خانواده ی شبلی گل سر سبد سنندج و کردستان بودند. این سه برادر که یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند. پشت گرمی برای ما بودند و فرماندهی کمیته ی انقلاب اسلامی را بر عهده داشتند. ضد انقلاب به خون چنین کسانی بیشتر از پاسداران تشنه بود. زیرا راحت گذاشتن آنها باعث می شد افراد دیگری از مردم بومی و کُردها به دفاع از انقلاب همت گمارند.
یکی از برادران شبلی – رحمه الله علیه – که از فرماندهان ما هم بود، در جاده سنندج به کرمانشاه کمین خورد و ضد انقلاب که او را شناخته بود به بدترین صورت ممکن وی را به شهادت رساند. به گونه ای که ما چند روز تحت تأثیر آن حماسه و نحوه ی شهادت برادر خوبمان بودیم. اگر بخواهیم از شبلی شهید و مردانی از این دست در میان برادران کُرد خود تعریف بکنم، می توانم بگویم که شبلی اکنون برای من مانند شهیدان باکری، خرازی و حاج همت عزیز و دوست داشتنی است. چه خوب بودند آن مردان بزرگ که در سخت ترین شرایط از جان و مال خود گذشتند و به دفاع از انقلاب اسلامی ایران پرداختند و مرید و رهروی واقعی امام خمینی بودند.
✍️ محمد مهدی، محمدهادی، محمد معروف شبلی، سه برادر سنندجی بودند که در کنار عده ی دیگری از جوانان و مردم سنندج کمیته ی اسلامی سنندج را تأسیس کردند. محمدهادی در حین برگزاری نماز جماعت و در مسجد محل از پشت سر مورد حمله ی افرادی از حزب کومله قرار گرفت و با سرنیزه او را شهید کردند. محمد معروف هم در درگیری های خیابانی در سنندج توسط حزب دموکرات به شهادت رسید و محمدمهدی هم در تیرماه ۵۹ در کمینی که در جاده سنندج کامیاران خورد به شهادت رسید. در بیان عظمت و شهادت طلبی این خانواده باید اضافه کرد که مادر شجاع و شهید پرور آنها هم در تاریخ ۴ تیر ماه ۵۹ توسط ضد انقلاب ترور گردید (آرشیو اسناد، کردستان پروژه ی شهید محمد بروجردی)
? از جنوب لبنان تا جنوب ایران، خاطرات سردار سید رحیم صفوی، تدوین: مجید نجف پور، ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم: ۱۳۸۵، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۵
? تحویل زیردریایی به آمریکا در سال ۵۸
▪️زیردریایی تراوت از زیردریاییهای کلاس تانگ، دومین شناور ارتش آمریکا بود که در سال ۱۹۵۲ به خدمت گرفته شد. در سال ۱۹۷۰، به ناوگان اقیانوس آرام آمریکا پیوست و در سالهای ۱۹۷۷ و ۱۹۷۸ در کارخانه کشتیسازی فیلادلفیای نیروی دریایی تحت تعمیر اساسی قرار گرفت تا به نیروی دریایی ایران بپیوندد.
▪️پس از پایان تعمیرات به نیولندن انتقال یافت تا خدمه ایرانی در آن آموزش ببینند. سپس از نیروی دریایی آمریکا خارج و به نیروی دریایی ایران پیوست و به نام کوسه نامگذاری شد. خدمه ایرانی در سال ۱۹۷۸ در نیولندن کوسه را تحویل گرفتند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی آن را تحویل دادند. کوسه به فیلادلفیا بازگشت و سرانجام در سال ۱۹۹۴ به بهای اسقاطی فروخته شد و در سال ۲۰۰۹ اسقاط گردید.
▪️زمانی که کوسه به خدمه ایرانی سپرده شد ۲۶ سال از عمر آن میگذشت که پس از پیروزی انقلاب، عوامل نیروی دریایی ایران در همان نیولندن آن را به آمریکاییها تحویل دادند. اما عوامل ضدانقلاب طوری تبلیغ میکنند که گویی زیردریایی کوسه پس از انقلاب در ایران به آمریکا تحویل داده شد. چراغ دروغ، فروغ ندارد.
♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۹
? سلام بفرمایید.
? حاج آقا جهان در نظر انسان موحد چگونه است؟
? جهان در نظر انسان الهی ماهیت «از اویی» دارد، به این معنی که واقعیت جهان مساوی است با «از او بودن»، واقعیت و ماهیت جهان عین «از اویی»، عین صدور، عین تعلّق، عین ربط و عین اضافه به «او» است و این است معنی و مفهوم «آفرینش» و اینکه جهان مخلوق و آفریده خداوند است.
? جهان تنها ماهیت از اویی دارد؟
? نه. جهان علاوه بر اینکه ماهیت «از اویی» دارد، ماهیت «به سوی اویی» هم دارد، بلکه این دو از یکدیگر تفکیکناپذیرند. هستی از نقطهای که آغاز شده و تنزّل یافته، بار دیگر از خطّی دیگر به سوی همان نقطه صعود میکند و این سرّ معاد است که پیامبران بر شناخت و ایمان به آن تاکید میکنند.
? چه قوانینی بر نظام جهان حاکم است؟
? این جهان، جهانی شاعر است و علاوه بر قوانین سخت و جامد مادّی، یک سلسله قوانین دیگر بر آن حکومت میکند. همانطوری که انسان از نظر مکانیسم بدنی ضوابط و قواعدی دارد، به علّت خاصّ جسمانی بیمار میگردد و با داروی مادّی معالجه میشود، در عین حال به حکم اینکه دارای روح، روان، فکر، اندیشه و استعداد تلقینپذیری است، روح جسم را تحت تأثیر قرار داده، قوانین خود را بر آن تحمیل میکند، علّت روانی سبب بیماری جسمی و یا موجب بهبود آن میشود. کلّ جهان نیز همینطور است؛ یک سلسله عاملها، عملها و عکسالعملها در جهان وجود دارد که حاکم بر قوانین سخت و جامد مادّی است و آن قوانین مولود روح جهان و قوای مدبّره آن است.
? چگونه این قوانین در جهان جاری میشود؟
? جهانی که در جهانبینی الهی ارائه میشود، یک کلّ تجزیهناپذیر است، همه اجزاء و ابعادش مانند اعضا و اجزای یک پیکر، به یکدیگر پیوسته است و مجموعاً یک «واحد» را تشکیل میدهد. طبق این جهانبینی اراده خداوند و قضا و قدر الهی، جهان را به صورت یک نظام با یک سلسله قوانین و سنن آفریده است و قضا و قدر الهی هر چیز را تنها از مجرای علل و اسباب معین خودش ایجاب میکند.
? جهان چه نسبتی با انسان دارد؟
? جهان نسبت به نیکی و بدی انسان بیتفاوت نیست؛ به حمایت نیکان، حق جویان و حق پویان بر میخیزد و باطلگرایان را به دست نابودی میسپارد. راز دعا و استجابت دعا نیز در این خصلت جهان نهفته است.
? انسان در این جهانبینی چکاره است؟
? انسان در این جهانبینی به حکم اینکه از یک جوهر ماورائی روحی برخوردار است، دارای اراده و آزادیای است که میتواند خود را از جبر محیط، اجتماع و طبیعت حیوانی خود تا حدود زیادی رها سازد، به همین دلیل مسؤول خویش و جامعه خویش است.
? ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
? برداشتی از کتاب: جهانبینی الهی و جهانبینی مادی، (جهانی که انسان الهی میبیند.)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago