?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago
البته شاید بتوان یک شخص را در آنجا هم جنس دانست که در ذات او انواعی مندرج است؛ زیرا دارای ملکات مختلف است و از آنها صور جوهریه ی متفاوتی ظهور می یابد؛ پس قیامت هر کسی در همین جا قیام کرده و بهشت و جهنم او بر اساس ملکات نیکو و یا ناشایست در همین جا تحقق دارد.(توجهات ملک خلق میکند نه اعمال ظاهری).
#مباحثه_هفتگی
#شرح_قصیده
#ینبوع_الحیاة
#جلسه شصت و دوم
(همزمان باجلسه ۱۰۹ دفتردل )
شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
? @Shahab_saqeb
?
???
??????
?????????
بسم الله الرحمن الرحیم ???
افراد در قیامت به سه گروه تقسیم میشوند:
۱. گروه اول کسانی هستند که در اینجا الیف و همدم با طبیعت بودند و خودشان را این سویی بار آوردند و در نتیجه همیشه با درد و رنج و عذاب همراه اند.
۲. گروه دوم آنان اند که با مثال خود انس یافته و از عالم طبیعت رهیده اند؛ پس، در جنت صغرایند و از نعمت بهره مندند.
۳. گروه سوم کسانی هستند که به قرب حقیقی حق تعالی رسیده اند و در روز قیامت که ظرف ظهور همه ی ظرفیت هاست در همه ی جهات چهره ی الهی را در نظاره اند .
جنّت و نار مظاهر جمال و جلال اند؛ ولی مظهر جنّت ذات در این جا خود نفس مطمئنه است و نیز گفته شد که: جنت و دوزخ در انسان اند؛ نه این که انسان در آنها باشد در جنّت قرب و ذاتی انسان در خداست که جزای فنای در خدا ا بودنش بقای به خداست و چنین کسانی را قاسم میشوی به خدای خود یکی معرفت به او سبحانه از آن جهت که گویی که این معرفت حق تعالاست به صفات و اسمایش که این معرفت متوجه بر ایجاد و تکوین توست و معرفت دوم، معرفت او سبحانه است به سبب نفس تو از آن جهت که اوست که قائم بر هر نفس است. انسان به حق رسیده و در او غرق شده فقط او میبیند و به دور او در طواف است و غیر او نمیبیند.
جنت کبرا همان جنت ذات است که در پایان سوره ی فجر فرمود: يا أَيْتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةٌ * فَادْخُلي في عبادي * وَادْخُلِي جَنَّتي و اين جنت و بهشت را به خودش نسبت داد؛ مثل این که گوییم: «شهر الله، یوم الله، کتاب الله»؛ پس توغل در عقل سر از ذات در می آورد. (توغل منظور توجه ب وجه الله ست).
بلندای قله ی معرفت اشمخ از آن است که هر پرنده ای را توانایی پرواز به سوی آن باشد و سراپرده ی بصیرت، محجوب تر از آن است که هر رونده ای بر حومه ی آن بگردد. البته شخص کامل صاحب چنین مقامی همان انسان کامل است که او طائف کعبه ی حق و ذات اوست و غیر طائف اویند؛ لذا گفته اند که جمادات طائف نبات اند و نباتات طائف حيوان و حيوانات طائف انساناند و انسانها به دور انسان کامل گردانند و او طائف و عبد خاص ربّ مطلق انسانی است.
هر کسی زرع و زارع و مزرعه و بذر خویش است و دانستی که این اصل بر مبنای اصل اصیل اتحاد عاقل به معقول است؛ چون در امور اخروی باید به اصولی ایقانی و ایمانی توجه داشت که از جمله ی آنها، همین اصل شریف است؛ چه این که در راستای همین موضوع سنگین آخرت، باید به چند مرحله ی بحث در باب نفس نیز توجه داشت.
۱. وحدت شخصی انسان که یک موجود متشخص و متعین است.
۲. مغایرت نفس با بدن آن هم مغایرتی که با وحدت شخصیه ی آن، مباینت عزلی نداشته باشد. و هم تجرد برزخی نفس در مرتبه ی قوه ی خیال و مثال.
٤- تجرد عقلانی او در مرتبه ی قوه ی عاقله
ه. فوق تجرد بودن او که همان مقام لایقفی اوست.
٦ـ این شخص واحد انسان هم انسان طبیعی و هم انسان مثالی و هم انسان عقلی انسان لاهوتی است که او را فوق رتبه ی وحدت عددی است؛ زیرا وحدت حقه ی حقیقیه ی ظلیه دارد؛ لذا نسبت نفس به عقول و آن سویی ها به نحو مناسبت ذاتی است و مناسبتش به اجسام بالعرض است؛ یعنی به سبب علاقه ی بدن است و البته امر ذاتی، اشد از عرضی است.
چون انسان موجود ممتد از فرش تا فوق عرش است، با هر آن چه که در علم دارا می شود و در عمل متلبس میشود اتحاد وجودی برقرار میکند؛ یعنی با جوهره ی ذاتی علم و عمل عین هم میشوند؛ پس هر کس حصید و زرع خودش است؛ چه این که قرآن، فرزند نوح را به عنوان عمل ناشایسته إِنَّهُ عَمَل غَيْرُ صالح معرفی کرده است.
مقصود از اعمال در اینجا به ظاهر اعراض است که به حرکات اعضای بدن و هیئات آن بر می گردد؛ مثل حرکت دست و پا برای وضو گرفتن، رو به قبله بودن، به رکوع و سجود رفتن به تشهد نشستن و برخاستن و حرکات مختلف زبان برای ادای کلمات و حروف و امثال آنهاست؛ ولی جنبه ی باطنی اعمال آن جواهری است که به انشای نفس در جوهر نفس محقق میشود که از آن به تجسّد اعراض و تجسّم اعمال و امثال آن یاد میشود و در نهایت این اوصاف و جواهر حاصلهی در نفس که عین نفس است، با تکرار اعمال به صور ملکات در می آیند و منشأ صدور صور برزخی ملذه و یا مؤلمه می شوند.
مبادى صور برزخی لذت بخش را ملکات حسنات نامند که در علم اخلاق از آنها به فضائل نفسانی تعبیر میشود و ملکاتی را که مبدأ صور برزخی دردناک است رذائل نفسانی و ملکات سیئات نامند؛ لذا انسان در اینجا نوع است و تحت آن افراداند؛ در حالی که در آنجا جنس است و تحت آن انواعی است و مراد از این انواع همان انواع صور جوهریه اند که از ملکات نفس برای شخص تحقق می یابند.
وجود همان گونه که گذشت حقیقت عینیه ی واحده ی بسیطه است که اختلاف لذاته بین افرادش نیست مگر به کمال و نقص و شدت و ضعف یا به اموری زاید همان طور که در افراد ماهیت نوعیه است و نهایت کمالش آن است که تمام تر از آن نباشد و همانی است که متعلق به غیرش نباشد و اتم از آن تصوّر نشود چون هر ناقصی متعلق به غیرش و نیازمند به تمام خودش است و از آن چه گذشت روشن شد که تمام قبل از نقص و فعل قبل از قوه و وجود قبل از عدم است و روشن شد که تمام شیء همان شیء است با آن چه زاید بر آن است پس در این هنگام وجود یا از غیرش بی نیاز هست و یا لذاته به غیرش نیازمند است اوّلی همان واجب الوجود و صرف الوجودی است که اتم از آن نیست و عدم و نقصی مشوب با آن نیست. دومی ماسوای او از افعال و آثارش میباشد و برای ماسوایش قوامی نیست مگر به او به خاطر آن چه که گذشت از این که برای حقیقت وجود نقصی نیست و ملحق شدن نقص بدان فقط به خاطر معلولیت است و آن به این خاطر است که معلول با علتش در فضیلت وجود مساوی نیست؛ پس اگر وجود مجعول نباشد و قاهری نباشد که ایجاد و تحصیلش کند همان گونه که مقتضی آن است هیچ نحو از قصور برایش متصور نیست چرا که حقیقت وجود همان گونه که دانستی بسیط است و حدی برایش نیست و تعینی ندارد مگر محض فعلیت و حصول و الا در او نیز باید ترکیب بوده یا برایش ماهیتی غیر از موجودیتش باشد و همچنین گذشت...
#برهان_صدیقین در حکمت متعالیه
??????❤️
☄ @shahab_saqeb ☄
#توضیحات_جناب_ثاقب ☄
#شرح_دفتر_دل ?
#جلسه_صد_و_نهم?
?❤️?
????
?????
??????
همه قوا خود نفس اند و هر کدام بنا ب فعلی اسمی گرفتند. شئون اصلا نداریم، این کلمه لفظ ست بنا ب اعتبار ما ب عملکرد نفس. همه حقیقت به عینه خودش هست.
کملین در جنت ذات و مقام عندیت هستند و علوم را از امام میگیرند و از او ماموریت دارند و سیر و تکامل برزخی ندارند، از بقیه دستگیری میکنند.
تکامل برزخی برای همین سیر استکمالی ست ک نقص های ما برطرف شود؛ اگ کسی مسیر و این سیر را خوب طی کند، تکامل برزخی خود را طی کرده ست. کملین ب خاطر احاطه خود بر تمام عوالم، از اینجایی ها و برزخی ها دستگیری میکنند. علم الی بی نهایت ست و همیشگی ست، و خالدین فیها یعنی دمادم میگیرند و معارف، تمام شدنی نیست. فاعل و قابل خودش هستند و نهایت ندارد ک ما ابدی هستیم.
شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
? @Shahab_saqeb
?
???
??????
?????????
بسم الله الرحمن الرحیم ?
اصل ۱۲، صفحه ۶۴، آمده قوه باصره در دستگاه چشم تعبیه شده، در حالی ک اصلش این ست دستگاه چشم در قوه باصره تعبیه شده ست؛ ب خاطر باور عموم و جا نخوردن اکثریت این طور فرمودند.
تمام چیزهایی که همین الان میبینید و به عین وجود دارند همان چیزهایی است که از علم به عین آمدند و قوه خیال آنها را صورتگری نموده ست، معانی و عقول هستند؛ کلمات وجودی میباشند، که از علم ب عین آمدند.
اگر الان ارتقا و اشتداد وجودی پیدا کنید و معانی را ادراک کنید، و خروج از عادت دست بدهد؛ تمام عالم را طور دیگر میبینید.
اولین مرتبه حضور و مراقبه دوری از نامحرم است. چه زن چه مرد، هر کس با ولایت محرم نیست، نامحرم است.
اگر حضور و مراقبه و طهارت نباشد خوب سخنرانی و گعده گیری کنید و مردم را دور خود جمع کنید، کار شیطان است، الاهی نیست. کار شیطان مو، لای درزش نمیرود.
مزاج انسانی چه موقع به اعتدال نزدیکتر است؟ هرچه ما به انسان کامل تقرب داشته باشیم؛ یعنی اعمال و رفتار ما و با او تطابق داشته باشد، هر چقدر این تطابق بیشتر، مزاج به اعتدال نزدیکتر است. باید سنن و روش امام را بشناسیم و مطابق آن عمل کنیم.
میزان اعتدال قرب ب امام زمان ست، و هر چقدر دوریم نامعتدل هستیم. سالم و صافی بودن قوه خیال چه موقع است؟ موقعی که واردات و صادرات خود را کنترل کنیم. منظور کنترل حواس پنجگانه ظاهری و باطنی ست. به ادراک خیالی مربوط ست. موقعی ک منبه واردات ما عقلی باشد نه اوهام. برای مثال منبع ادراکات ما صفحات مجازی و اینستاگرام نباشد.
خواب های آشفته ب دلیل واردات ست ک کنترل نشده ست.
در این وادی نباشد ک اصلا انسان محسوب نمیشود، بلکه ب رحمت رحمانی مانند موجودات دیگر زندگی میکند و نفس میکشد.
نفس باید ب امور غیبی آگاه باشد و چشم برزخی نداشتن بیماری ست وگرنه از خواص انسان ست. بیماری را باید درمان کرد. این مسیر برای همین دارا شدن هاست. بگو و مگوهای روزانه، مانند: کی چی خورد، چی پوشید؛ چی خرید؛ و امثال این حرفهای عوام پراکندگی میآورد و قوه خیال را کدر میکند. مردم این دوره کلا قوه خیال را نابود کردند.
تمام امور زندگی این دوره وهمانی ست. عالم عرضی، طور ادراکی ست. زندگی اکثری جامعه ما با گله گوسفند ک مدام در آغل و چرا و جفت گیری هستند فرقی ندارد و این وهمانی ست. جهنم نقدست ک دیده میشود. از وادی عقل دور هستند. متخیل همان متصرفه ست. وقتی با قوه عقل تغذیه شود، قوت میگیرد. عقل همین مسیر معرفت نفس ست ک غذای نفس ست و اگر محشور باشید قوه خیال خوب صورتگری میکند.
تا وارد این مسیر نشوید نمیتوانید، طهارت را ب جا آورید. با ابدال و اوتاد و ...محشور نباشید طهارت نیست و قوا پاکسازی نمیشود. تاکید ب حشر با مسیر و کتب آقا ب این دلیل ست. سبب ادراک معقولات میشود. کسی که چشم و گوش باز دارد ارتقا و اعتلای وجودی پیدا کرده است و به مقام ادراک معقولات رسیده است. ادراکات در حس مشترک صورت میگیرد که قوه خیال شخص، معقولات را صورتگری میکند.
ادراک جبرئيل و ملائکه هم همین ست. این ها درونیات ست. کسی ک ب این درجه نرسیده ادراک نمیکند. بیرون خبری نیست، مگر توجه ایجادی انسان کامل سبب وجود آن در خارج شود.
انسان کامل ب یکباره میگیرد و ذاتا بوده ست این را ادراک ليلة القدر گویند و ب ذاته مندک در صادر اول ست و هر وقت بخواهد بداند میداند. صادر اول شئون خودش ست.
تا معقولات وجود جبرئيل میشود و قرب نوافل. قرب فرائض مقام قاب قوسین و او ادنی ست ک فوق طور عقل ست. از تناکح اسمایی موجودات خلق میشوند. همین کتاب ک میخوانید و یا هر شی را میگویند احترام کنید چون صورت عقلی دارند، چون موجود حی و زنده هستند. نتیجه تناکح اسمایی ست، مانند تشکیل نطفه. در هر موجودی اسمی تجلی بیشتر دارد. در انسان تمام اسما تجلی دارد.
همه موجودات ک میبینید، حقیقتی در عالم معنا دارند. عالم ب توجه ایجادی انسان کامل ست. خدای حقیقی را بیابید نه این موهومات ذهنی را.
موجودات مجرد خود و عین حقیقت هستند چون خیال انسان کامل هستند. حقیقت محمدیه وقتی علم را ب عین بخواهد بیاورد ب علمش توجه کرده و با این توجه ایجادی عالم آن فآن کن میشود و این را حرکت جوهری و تجدد امثال و حرکت حبی میگویند.
همین جملات را تفکر کنید باید بیهوش شوید. بدن مثالی ابدی و ساخته خود ماست.
بهترین اثر هر کسی، افرادی ست ک تربیت میکند و فرزندان او ب شمار میروند. الان هم میتوانید با بدن عنصری حضرت علامه ارتباط بگیرید اگر شرایطش را حاصل کنید. البته رجعت هم داریم ک در روایات آمده و در دعاها سندش تایید میشود.
شیخ در «اشارات» گوید: «و هدِي للتلبيس فيه؛ وقتی برای عارف بالله او شکارهایی پیش میآید که در دلش سکینه و در تن او وقار است، او به طرف تلبیس راهنمایی می شود؛ یعنی در آن لحظه که این حال بین جمع به او دست میدهد، برای این که کسی متوجه نشود او در چنین حالی است به الفاظی سخن می کند که خلاف نباشد؛ ولی در واقع با این الفاظ آن حال خویش را از دیگران بپوشاند و مخفی نگه دارد و چه بسا افراد حاضر را گم میکند تا از حال و یافته هایش سر در نیاورند تا دردسر برایش پیش نیاید. تلبیس یعنی مثلاً مطایبه ای می کند که خلاف نباشد و یا حرکتی که خلاف نباشد از خود ظهور میدهد تا حاضران متوجه حال او نشوند. برای همین است که از زندگی حضرت امیر شکارچیان عالم علی به نقل است که پرمطایبه و شوخ طبع بود. البته علمای اهل سنت یکی از اشکالات دهگانه بر حضرتش را همین میدانستند و این که افراد حاضر در زمان آقا حضرتش را خلیفه ی پیامبر ندانستند، برای آن بود که می گفتند: علی شوخ طبع است؛ در حالی که این از همین واقعیت سرچشمه می گیرد که دائماً حضرتش را حالات آن سویی بود و از جهت آن که حاضران محضرش از آن حالات حضرت اطلاع نیابند دائماً در مطایبه و شوخ طبعی بودند تا دردسر نشود.
علم و عمل همان پاداش اند نه غیر هم و مراد از علم و عمل آن جوهر حقیقی آن است نه صورت ظاهری آن؛ بدین بیان که انسان وقتی نماز می خواند و وضو می گیرد، نیتی را در قلب میگذراند که به ظاهر از کیف نفسانی است؛ آنگاه شروع به افعال ظاهری می کند؛ از حرکت دست برای آب ریختن و دست به صورت کشیدن گرفته تا حرکت آن به جهت مسح و کشیدن روی سر و پاها و نیز ایستادن در نماز و روی بدن را به سوی قبله داشتن و با حرکات مختلف زبان الفاظی را در حمد و سوره و رکوع و قنوت و تشهد و سجود گفتن و نیز بدن را به هیئاتی در آوردن که همه ی این امور ظاهری به تحلیل دقیق از اعراض به حساب می آیند و آن را به صورت ظاهری عمل می نامیم آن چه در علم مطرح است که مثلاً شخصی کتابی مثل قرآن را می خرد و به خطوط آن نگاه میکند و آن را با زبان و حرکات آن تلفظ میکند و یا به مدرسه میرود و از معلم حروف و کلمات را به نحو تلفظ می شنود، همه ی این ها و نظائر آن از اعراض اند و هرگز اعراض چه به نحو عمل باشد و چه به نحو علم نمیتواند جوهره و حقیقت انسان را بسازد. جهان موازی خود را مانند جهان عینی میسازیم.
حقیقت عمل و علم، آن سوی این اعمال و تصورات ظاهری است که همان اوصاف و ملکات نفس است که به صورت وصف راسخ در نفس در می آید و عین ذات نفس می شود و همان گونه که نفس را مقام تجرد برزخی و بالاتر عقلی، بلکه برتر از آن فوق تجرد است آن اوصاف حاصلهی در نفس در هر یک از مراحل مذکور عین ذات نفس می شود؛ لذا تعبیر آورده می شود که علم و عمل دو گوهر انسان سازند.
چه این که به حکم رصین اتحاد عاقل به معقول، علم و عالم و معلوم و عمل و عامل و معمول یکی است: جزاء وفاقا؛ پس، یک وفق تام و اصیل بین علم و عمل با انسان و همهی حق و خلق و بین مخلوقات برقرار است؛ لذا همه چیز بر اساس اوفاق است؛ پس «اللهم وفقنا لما تحب و ترضى.» نکته جزای عمل صالح فضل الهی است و جزای عمل غير صالح، عدل الهی است و جزای نفس، داخلی است. فافهم.
?دیوان ادامه مصطبه عشق
اللهم صل علی محمد و آل محمد?
#مباحثه_هفتگی
#شرح_قصیده
#ینبوع_الحیاة
#جلسه شصت و یکم
(همزمان باجلسه ۱۰۸ دفتردل )
شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
? @Shahab_saqeb
?
???
??????
?????????
من رانی فقد رای الله .انسان کامل را ببینیم یعنی خدا را دیدیم و باید امام را ببینیم. لا فرقی بینی و بینک اینجاست ک ظهور حق ب امام ست. امیرالمؤمنین خدای متجسم ست ک خدا را ب این عالم جسم تنزل دهیم علی میشود و اینکه میفرمود انا عین الله و یدالله و...بابت این ست. اگر ترفع بدهید میشود مقام ولایت.
اعتقاد مردم درست نیست و باطل ست و متوجه نیستند چون گمان میکنند امام هست و خدایی هم جدا هست. تمام تار و پود نظام هستی یک حقیقت ست ک پر کرده و تشخص عنصری او انسان کامل ست و وجه الله ک انسان کامل ست و میخواهید خدا را ببینید باید وجه الله را ببینید و میخواهید با خدا روبرو شوید باید با انسان کامل رو در رو شوید چون خدا جدا نداریم. رو ب امام رضا دارید یعنی رو ب خدا و عینیت ست نه واسطه. واسطه معنا ندارد. انسان کامل مندک در حقیقت و صورت الصور ست. گوشت و پوست ایشان هم تشخص آن مرتبه ست ک اعدل امزجه ست و بالاترین تجلی خداوند همچین شخص ست . بقیه موجودات تجلی این انسان کامل ست .همه تجلی امام هستیم ک امام تجلی تام دارد و هویت مطلقه یا ذات غیب الغیوب گویند. این الفاظ را ساختند تا بفهمیم وگرنه حقیقت ب لفظ نمیآید. فقط انسان کامل با ذات عینیت دارد. این حقیقت الحقائق ذات و جان و اصل انسان کامل ست و این اعتقاد حقه شیعه باید باشد. اکثرا دنبال خدا جدایند. قیامت اسم انسان کامل و امام و عود ب اوست .جهنم شانی از شئون پیامبر و بهشت شانی از شئون امام حسین ست.
معاد و قیامت یعنی وقتی خودمان را ب امام عرضه کنیم ک میزان و عدل هستند ک میفرمایند نحن موازین بالقسط . وقتی خودمان را ب امام عرضه کنیم دهشت ما را میگیرد . خداوند جدا و امام جدا نداریم. یک حقیقت صمدی ست ک یک ظهور صمدی دارد و امام ست. بقیه ظهورات امام هستند.
امام رق منشورست و تمام حقایق بر او نقش بسته و الان هر چه ما میگوییم خواست امام ست ک قبل از اینکه حرف ما از فکر خودمان بگذرد او آگاه ست. بعد ب زبان ما می آید چونمحیط ست و ما محاط. ب قدر تشنگی میتوان چشید ولی کامل ادراک نمیشود.ایجاد ب او و اسناد ب ماست.
چیزی ک برایتان فایده ندارد نباید بگویید و بشنوید و ببینید و فکر کنید و بخورید ...چون اعتیار و سود ندارد و ما لا یعنی ست.
بریدن چاقو شمر و شمشیر زدن دشمنان ایشان ب اراده امام بود. خیلی از گناهان ما رو جسم عنصری امام تاثیر میگذارد.امام سجاد در کربلا بیمار بودند ب خاطر اعمال و رفتار دشمنان.عین ثابت هم بود ک شهید نشوند ولی رفتار دشمنان هم تاثیر دارد.اعمال و رفتار ما چ خوب چ بد بر امام تاثیر دارد.
بحث توحید سنگین ست. باید ۸ کتاب ک علامه تاکید دارد خوانده شود و در مسیر بود همین طوری حرف نشنیده نمیشود.
ما شئون امام هستیم. ما جدا از امامنیستیم و اعضا و جوارح اوییم. ایشان رحمت رحمت للعالمین هستند چون همه شئون امام هستند و جدا نیستند . از پدر و مادر نزدیک ترند ممکن ست والدین ب دلیلی فرزند را طرد کنند ولی انسان کامل این طور نیست همه شئون او هستند چه بد چه خوب. هر جا در قرآن و روایات الله آمده امام خودش را میگوید و ما در ترجمه ها خدا معنا کردیم.
امیرالمؤمنین میفرمودند من خدایی ک نبینم عبادت نمیکنم و ب قلب خود اشاره میکرد ک شما هم خدا را ببینید منظور خودشان بودند و اکثری متوجه نبودند.
در تمام کتب حضرت علامه هر جا الله و رب دیدید، اشاره به انسان کامل دارد. منظور خدا جدا نیست چون بر اساس توحید صمدی صحبت میکنند. وجود یعنی علم.
حی بودن تمام موجودات در مرتبه ماورا را فقط کملین میتوانند ادراک کنند. انسان معمولی در حد قوه خیال یا همان وهم هستند ک در سر حد حیوانات میباشند ولی کملین در مرتبه عقل و فوق عقل هستند و شان آنها عقل و فوق آن هست.
قوه خیال معانی را صورتگری و محاکات میکند ک اگر این قوه تطهیر شود صورت حقیقی محاکات میشود . تطبیق بین صورت و معنا میدهد. مثلا جبرئيل را ب صورت حضرت علامه ب تصویر میکشد. مخزن قوه خیال حس مشترک ست و برای صورتگری ب داشته های آن رجوع میکند.
#اصول_ایقانی
#اصل_۱۱_الی_(ابتدای۱۲)
#جلسه_۴
شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
? @Shahab_saqeb
?
???
??????
?????????
بسم الله الرحمن الرحیم
هر کسی هر چیزی از علوم و معارف دریافت میکنداز سمت بی بی ست. امام زمان را باید در شأن فاطمی ادراک کرد. علامه با تالیف کتاب فص فاطمی، فصوص جناب شیخ اکبر رو خاتمیت دادند و خاتم ک اینجا می اوریم ،اسرار دارد.
آخرت یعنی دیگر. بدن برزخی هم سنخ عالم برزخ ست و مثال و برزخ یک حقیقت اند. عالم مثال متصل و منفصل داریم. عالم مثال متصل ب بدن برزخی خودمان نسبت داده میشود و عالم مثال منفصل ب چیزی ک هنوز نرسیدیم و نشدیم . همه عالم باید مثال ما باشد . حد فعلی ما و چیزی ک الان هستیم متصل ست. ان ک هنوز نشدیم منفصل ست و برزخ بین این دو شدن و نشدن ست. باید از برزخ دربیاییم و عالم عقلی مضاهی عالم عینی شویم.
طور ادراکی عوض شود عوارض این طوری ک الان ادراک میشود نیست. رنگ و بو ...تنزل عالم مثال ست. همین عالمی ک الان ادراک میکنیم تنزل عقل ست با یک واسطه ک عالم مثال میباشد. طور اخرتی تنزل عقل مستقیم ست نه با واسطه . وقتی ما ترفع پیدا کنیم شان ادراکی ما برای ما متنزل ست. یعنی ما تنزل میبینیم ولی اصل این ست ک ما ترفع پیدا کردیم و بالا رفتیم.
هر چیزی ک در خواب و رویا میبینید عالم مثال و بدن شماست. صورت مثالی و آیات قرآن و فرشته و امام یا حتی بالعکس همه انشا شده ما و بدن ماست. انواع خواب داریم. خوابی ک ب صادق بودن نزدیک ست و خواب حقیقی ست یکی خواب قیلوله ست ۲۰ دقیقه قبل اذان ظهر یا ۲۰ دقیقه بعد اذان ظهر. ۲۰ دقیقه قبل اذان بهتره. یکی هم ۲۰ دقیقه بعد طلوع آفتاب ست .یکی هم بعد نماز شب و سر اذان صبح مثلا ۵ دقیقه قبل اذان یک خلسه اتفاق افتد این ساعات موقع بارش حقایق الاهی و تمثلات مثالی ست. این ۲۰ دقیقه و اعداد ک میگوییم مهم ست نه اینکه بیشتر شود.
تاثیر ستاره ها از جمله خورشید در فجر صادق و طلوع خورشید ک تازه نورش بالا میآید بیشتر ست بر این نشئه طبیعت. هر دو حالت سبب افاضات حقایق میباشد. موقع زوال خورشید هم ک ب نصف النهار میرسد و ظهر شرعی ست وقت تمثلات مثالی ست . تمثلاتی ک با صورت همراه ست. مثلا یک حقیقت به شما روی می آورد یا پیشاپیش اتفاقات نیفتاده را میبینید. طهارت گوش و چشم و زبان و خیال و...رعایت شود و واردات و صادرات کنترل شود رویا صادق و تمثلات بیشتر میگردد. هر چیزی را نگویید و نشنود و نبینید و سرتان ب درس و کتاب و خودتان باشد.
همین طهارت سبب میشود حتی با خواندن کتاب معرفت نفس ک اول مسیر ست از مغیبات آگاه شوید. قلب صافی میشود . انزال حقایق دم ب دم ست . آیینه جان ما کدر و زنگ زده باشد حقایق را ادراک نمیکنیم. باید صاف بود. رشد عقلی میخواهد. تمثلات مثالی با افق هر شخص بستگی دارد. دایره افق و معدل النهار منظوره. هر ساعت دعا و نماز دارد. ۲۰ دقیقه قبل اذان صبح موقع نماز شفع و وتر ست ک فجر کاذب ست و همه ب وضع خورشید مربوطه و سنخیت هایی دارد. حقیقت عالم این دستورات را مطابق این تاثیر و تاثرات وضع کرده ست. همه احوالات عالم و وضع ستارگان اسرار دارد و باید به خود بیاییم تا مکشوف شود.معده نباید پر باشد بر خواب و تمثلات اثر دارد.
بدن تشخصی همین ست ک با آن کار انجام میدهید. بقیه ابدان مثالی خودتان ست.
بدن برزخی ب ذات حی ست و بدن عنصری ب طبع بدن برزخی حی ست. بدن مثالی توجه از این عنصری بردارد دیگر حی نیست. باید زیر خاک رود ک بو همه جا را برمیدارد. دلیلش غذایی ک میخوریم مثل گوشت لطیف نیست چون غذای حیوانات لطیف نیست و روح بخاری غذای لطیف نیاز دارد وقتی توجهش برداشته شود ب گند کشیده میشود.
اهدای عضو در مسیر مورد تایید نیست. ممکن ست شخصی ک از بدن شما استفاده کند خطاکار باشد و بر شما تاثیر دارد. رجعتی هم هست ک ب طورکلی در روایات آمده. جزئیات را باید از امام بپرسید تا جواب بدهد، اسرار دارد.
نفس سبب کمال و کرامت و شرف ست. زنده بودن جسم طبیعی و حی بودن و کمال آن ب سبب نفس ست . جسد سایه نفس ماست. توجه نفس ب تشخص خیالی ک من هستم پوست و گوشت و استخوان میشود. توجه خیالی و انشایی انسان کامل ب خیال من میشود من. من بودن من توجه ایجادی انسان کامل ست. یک موجودی با این صورت خیالی انشا شود و این توجه آن ب آن ست. این در بعد حقیقی ذاتی انسان کامل ست ک همه موجودات در خیال او هستند .بودن همه ب توجه اوست. اگر توجه امام حسین نبود چاقوی شمر نمی برید و اصلا شمری نبود. از هستی ساقط بود. انسان این قدر ب اسفل سافلین میرسد ک ب حقیقت خودش شمشیر میکشد. انسان کامل صورت الصور و حقیقت الحقائق ست و جسم عنصری او هم شانی از حقیقت اوست ک مندک در حقیقت ست.ظهور عنصری حقیقت الحقائق، امام میشود.
برای ادراک وقایع باید اصول ایقانی طی شود.
اگ یقین نداشته باشید با تحلیلات و علم و ثروت خودتان ب جایی نمیرسید چون خودتان را مستقل دیدید ولی اگ تفویض ب ولی کنید و یقین داشته باشید مقام سکینه پیش میآید و ب جایی میرسید.
یقین ب ولایت حضرت علامه و مسیرشان داشته باشیم و شکرگزار باشیم.
#مباحثه_هفتگی
#شرح_قصیده
#ینبوع_الحیاة
#جلسه شصتم
(جلسه ۱۰۷ دفتردل )
شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
? @Shahab_saqeb
?
???
??????
?????????
فردایی در کار نیست ک بخواهیم بشویم .همین الان میشویم. در قرآن آمده ک گروهی آرزو دارند بین ایشان و اعمالشان فاصله بود چون گمان میکنند زمان وجود دارد و ب حقیقت جاهل اند. انسان آگاه میداند همین الان جزایش حاضر و نقدست و قیامت ب پا.
اشراقات و تجلیات فوق بدن ست و افاضه صور علمیه از جان خود ماست ک ملکوت عالم قدس ست .عالم قدس جان ماست. بدن داشتن ب تجلیات ربط ندارد مثل چیزی ک در خواب میبینیم و همه بدن ست و منافی نیست.
#اصول_ایقانی
#اصل_۶_الی_۱۰
#جلسه_۳
شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
? @Shahab_saqeb
?
???
??????
?????????
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago