بیا بهم قول بده که وقتی ناراحتی خودتو، قایم و گم و گور نکنی، خیلی بی انصافیه که ما باهم خندیدیم اما تو تنهایی گریه کنی.

@tiekaal

از ۱۸ دی ۱۳۹۸ پنج سال است که می‌گذرد.
پنج سال است که غمی بزرگ ‌گوشه قلبم خانه کرده از نبودن کسانی که تا قبل از آن واقعه حتی اسم‌شان هم نمی‌دانستم ولی ‌در تمامی این روزهایی که گذشته با یادآوری آن عدد لعنتی برای‌شان اشک ریخته‌م.
برای خودشان، آرزوهای‌شان، بازماندگشان و خودمان‌.
مایی که مظلوم‌ترین دورانیم.
هر کدام‌مان گوشه‌ای از این خاک، تلاش بر جوانه زدن داریم و لگدمال می‌شویم.
و شمایی که جوانه‌های‌تان سبز شد و زدند.
یک بار به اشتباه، بار دوم هم؟
اشتباه شده؟ آیا یک کودک خردسال، چشم مادر منتظر، قامت خمیده پدر اشتباه می‌فهمد؟
پنج سال است که نفهمیده‌ایم.
پنج سال است که غم‌مان کم که نه، کم کم بیشتر از قبل شد.
از ۹۸ آب خوش از گلوی مان پایین نرفت، نه که قبل‌ترهایش آباد بودیم اما...
بلد نیستم تمام‌ش کنم؛ این رنج تمام شدنی نیست.
آن قدر بزرگ است که نمی‌توان دفنش کرد و سینه‌ت از سنگینی‌ش به هن و هن نیفتد.
رنج آداب هر روزه‌ی ماست.

#فاطمه_خورسند
@tiekaal

@tiekaal

خیال آمدنت دیشبم به سر می‌زد
نیامدی، نیامدی؛
نیامدی که ببینی دلم چه پر می‌زد.

کجایی
کجایی ای که دلم
بی تو در تب و تاب است
چه بس خیال پریشان
به چشم بی‌خواب است.

هنوز عشق تو
امید بخش جان من است
خوشا غمی که ازو
شادی جهان من است.

#هوشنگ_ابتهاج

از اینجا که من نشسته‌ام تا آسمان راهی نیست.
یک، ده، صد قدم و شاید بیشتر تا آن ستاره‌ی سوزان که ذره ذره‌ی وجودش را به آتش می‌زند و بخشندگی‌اش را به رخ‌مان می‌کشد.
تا قبل از اینکه به این بالا برسم، فکر می‌کردم خورشید مانند هر ستاره‌ی دیگری یک توپ پر از گاز است که می‌سوزد و می‌سوزد تا روزی خاموش شود؛
اما حالا با تمام وجودم حس می‌کنم،که این ستاره فقط یک ستاره معمولی نیست.
خورشید همان شراب صبح‌گاهی‌ست، همان نیروی معنوی که روز تورا می‌سازد ؛
ممد حیات است و مفرح ذات.
از این بالا به خوبی حس می‌کنم با این‌که مردمان ما نگاه کردن به آسمان را فراموش کرده اند اما خورشید، سی بار دوازده ماه، سالهاست که بر آنها تابیده،و محبتش را با شعشعه های طلایی‌ش بینمان تقسیم کرده.
همیشه فکر میکردم غروب خورشید بی شک‌یکی از زیبا ترین صحنه‌هایی‌ست که طبیعت به نمایش می‌گذارد اما حالا میبینم زیبایی‌ش،به گرد زیبایی طلوع‌ش نمیرسد، پدیدار شدن آن رنگ طلایی گرم بین کلی رنگ سرد شاهکار طبیعت است.

#فاطمه_خورسند
@tiekaal

بعد از او دیگر نمی‌خواهم آفتاب و آسمان را
بعد از او دیگر نمی‌آید خنده بر روی لبانم
@tiekaal

یه چیزایی به ظاهر کوچیک و بی اهمیتن ولی یه جوری پرتت می‌کنن به چندین سال قبل که میگی خدایا، چطوری گذشت؟ چی کشیدم تا گذشت.
البته اگر هنوز گذشته باشه...
این روزای سخت، حکم چکش رو برامون دارن فقط امیدوارم آخرش الماس بشیم و بدرخشیم.?

#تیکالـنوشت

کاش می‌توانستم بروم توی فریزر زندگی کنم.