...

#پرسش_و_پاسخهای_ترم۲

?منبع : جزوه پیاده شده از روی CD تدریس استاد)?لینک دسترسی به جزوه ترم دو?

https://t.me/MohammadAliTaheriNotes/6186

?1⃣4⃣0⃣

✅س: سوالی از دوره ی دیگر از ترم ۲ ( برگزار شده درتاریخ؛ ۱۹ خرداد ۱۳۸۶ جلسه ششم زنگ اول زمان: ۱۰:۰۹:۰۵)
چرا بعضی جاها افراد برایمان آشنا هستند ، بدون اینکه قبلاً آشنایی وجود داشته باشد- ص ۱۹۸/.

?ج: همفازی بین لوح محفوظ و زمان حال = بُعد آشنایی ، چرا می گوییم بُعد ؟ ، ما ابعادی بیش از این ابعادی که می شناسیم داریم، وقتی که به صحنه ای یا شخصی می رسیم و می بینیم آشناست ، انگار یک بُعدی اضافه داریم ، انگار این صحنه زنده تر از اونی است که در حد معمول می بینیم ، لذا برای شما چیزی غیر عادی پیش می آید ، منتها شما می بینید که آشناست ، این یک بُعد است و بُعدی اضافه شده است، گفتیم اطلاعات در لوح محفوظ وجود دارد ، اگر وقتی میرسیم اینجا ، همین الآن ارتباط ما با لوح محفوظ برای الآن منطبق بشود ، آنها روی یکدیگر می افتند ، ما که هرگز قبلاً اینجا نبودیم ، طبق قانون عدم تکرار و مانند هرگز این صحنه قبلاُ تکرار نشده،ولی یک بُعد اضافه می شود و انگار قبلاً اینجا بوده ایم و محل آشناست ، اگر این همفازی راجع به آینده باشد ، این رُبودن اطلاعات است و اتصال به شبکه منفی است، ممکنست نخواهیم و عمدی در کار نباشد ولی قبلاً سرمایه گذاریهایی شده است ، اشتیاق داشته ایم که آینده را ببینیم ، حکمت الهی حکم می کند که جواب داده شود و پاسخ سرمایه گذاری ما از شبکه منفی داده شده است.- ص ۱۹۹/.

*? کانال بانک سوالات تستی و پرسش و پاسخ های دور های عرفان حلقه.*
t.me/testquestionbank_termone

*✅مجموع سوالات تستی و پرسش و پاسخ های کُتب و دوره های عرفان حلقه تاکنون?***

6⃣6⃣6⃣

*?پایان ترم دو?*

⏺ تعداد سوالات ترم دو: ۱۴۰**

? لینک ابتدای سوالات ترم ۲?
https://t.me/testquestionbank_termone/1212

Telegram

رفرنس موضوعی

...

#پرسش_و_پاسخهای_ترم۲

?منبع : جزوه پیاده شده از روی CD تدریس استاد)?لینک دسترسی به جزوه ترم دو?

https://t.me/MohammadAliTaheriNotes/6186

?1⃣3⃣9⃣

*✅س: ارائه توضیحات درخصوص مبحث مدیریت انرژی - ص ۱۹۴/.*

?ج: ما یک انرژی ذهنی داریم، آیا محدود هست یا نامحدود هست؟ شما بعضی از مواقع ممکن است شب از یک ساعتی به بعد بگوئید که من دیگه کشش ندارم، یعنی یک چیزی به شما می گوید حالا ولش کن ، بگذار برای بعداً ، من الآن دیگه کشش ندارم، نمی کشم ، حالا پس ما انرژی ذهنی مان محدود است، لذا ما یک سرمایه محدود از انرژی را در اختیار داریم، چطوری صرفش کنیم ؟ فرض کنید که یک حواله ماشین داریم و قرار است که یکی دو هفته دیگر ماشین را به ما تحویل بدهند ، در این دو هفته ای که قرار است ما این ماشین را تحویل بگیریم چقدر انرژی ذهنی ما صرف پرداختن به موضوع تحویل گرفتن این ماشین می شود؟ فرض کنید ... اینقدر واحد انرژی ذهنی ما صرف چنین مساله ای می شود( توضیح روی شکل)، یا مثلا فرض کنید قرار است ماه آینده ما برویم در خانه جدیدمان ، در این یک ماه چقدر انرژی ذهنی ما صرف این خانه می شود ؟ بعد چقدر از انرژی ذهنی ما صرف نان می شود ؟ صرف امرار معاش می شود؟ ، چیزهای دیگری هم داریم ، چند تا چیز داریم که می تواند اینجوری انرژی ذهنی ما را به خودش صرف بکند؟ خیلی... حالا چقدر انرژی ذهنی ما صرف مسائلی می شود که در دوره یک یادتان هست که گفتیم اگر ما از یک معبر عبور بکنیم هر کسی را ببینیم ذهن ما شروع می کند به پردازش و امتیاز دادن؟
یعنی یک نفر را نمی گذاریم از تیر رس ما رد بشود ، همه را پردازش می کنیم ؛ می گوییم زشت بود، زیبا بود، کوتاه بود ، بلند بود، چاق بود ، لاغر بود،خوش لباس بود، بد لباس بود و... آیا درست است یا نه ؟ خُب آیا این انرژی ذهنی می خواهد یا نمی خواهد؟ چقدر انرژی ما در حالتهای دشارژ مصرف می شود؟ چقدر انرژی ذهنی ما بخاطر تشتت ذهنی صرف می کنیم که همش ذهن ما یا اینجاست یا اونجاست؟ بعد اینها که برای ما نتیجه ندارد ولی انرژییش را صرف کردیم ، چقدر صرف کردیم؟ زیاد...
هر کدام از اینها یک بازی دارد می کند که هر لحظه ای یک چیزی دارد انرژی ذهنی ما را می بلعد و سر کار هست،خُب حالا از این چیزها هم بخواهیم بگوئیم زیاد است ، خُب حالا در مقایسه با این قضایا چقدر ما کلاً نسبت به کمال ، نسبت به خدا و نسبت به مسیر و نسبت به کل این ماجرا که اسمش را گذاشتیم کمال چقدر ما انرژی ذهنی صرف می کنیم؟ اگر قرار بود که اندیشه کمال غالب باشد می بایستی یک سروگردن بیشتر باشد تا بقیه محو باشند ، حالا یک موضوعی ؛ آیا ما می توانیم به نان و امرار معاش فکر نکنیم ؟، نه نمی توانیم ، خُب پس این باید باشد ( توضیح روی شکل) آیا می توانیم به ماشین فکر نکنیم؟ جزء ملزومات زندگی است، نمی توانیم نان را انکار کنیم ، نمی توانیم خانه و ماشین را انکار کنیم ، انکار نکنیم یعنی یک چیزی نگوئیم که نتوانیم اجرایش کنیم و بگوئیم که من خانه نمی خواهم ، ماشین نمی خواهم ، نه نمی شود ، اینها دروغ نیست و واقعیت است ...
آیا ما می توانیم انرژی ذهنی صرف پردازش رهگذرها نکنیم؟ بله می توانیم، بنابراین این انرژی را می توان ذخیره کنیم ، حالا اگر ذخیره کردیم چکارش می کنیم؟ می فرستیمش برای تقویت این بخش ( انرژی کل )، اون انرژی را که می خواهیم صرف پردازش این بکنیم که رهگذرها چاقند، لاغرند، زشتند ، زیبایند، و... صرف اندیشه کل میکنیم ، اون انرژی را که صرف دشارژ می کنیم که دعوتمان کردند یا نکردند ، از ما تشکر کردند یا نکردند و... اینها را آیا لازمش داریم؟ نه نداریم ، فکرمان را نمی توانیم بگذاریم کنار ، اما می توانیم انرژی ذهنی را که صرف این ماجرا می کنیم حذف کنیم ، ماجرای تشتت ذهنی و ... اینها را همش می توانیم در حلقه هایی که داریم برویم در آنها ذخیره کنیم و انرژیش را بفرستیم برای این بخش اندیشه کل و این بخش یک سروگردن بالاتر بیاید- ص۱۹۶-۱۹۵-۱۹۴/.

*? کانال بانک سوالات تستی و پرسش و پاسخ های دور های عرفان حلقه.*
t.me/testquestionbank_termone

*✅مجموع سوالات تستی و پرسش و پاسخ های کُتب و دوره های عرفان حلقه تاکنون?***

6⃣6⃣5⃣

✅... ادامه دارد?

Telegram

رفرنس موضوعی

...

#پرسش_و_پاسخهای_ترم۲

?منبع : جزوه پیاده شده از روی CD تدریس استاد)?لینک دسترسی به جزوه ترم دو?

https://t.me/MohammadAliTaheriNotes/6186

?1⃣3⃣8⃣

*✅س: توضیحات ارائه شده در خصوص مبحث جاذبه و دافعه با ارائه مثال و توضیح روی شکل- ص ۱۹۳/.
?ج: یک بحث دیگری که ما در همه مسائل بلا استثناء با موضوع جاذبه و دافعه سروکار داریم ، با یک مثال این قضیه را برای خودمان روشن تر بکنیم ، مثالی انتخاب کردم که ملموس باشد، یعنی سریع بتوانیم درکش بکنیم، تصور بکنیم که یک طفلی والد خودش را از دست داده ، حالا دارد بی تابی می کند ، این بی تابی او دارد تعادلی را بهم می زند و یک دافعه است، ما می خواهیم که این عدم تعادل را نزدیک کنیم به تعادل ، نیاز به چی داریم ؟ نیاز به جاذبه داریم، هر چه نصیحت می کنیم که بچه جان مادرت رفته... می آید ، نصیحت فایده ای ندارد ، پس اینجا ما با یک دافعه ای مواجه هستیم ، حالا ما برای اینکه این دافعه را تحت کنترل در بیاوریم ، بدون نیاز به حرف زدن ، بدون نیاز به کلام ، می توانیم بیائیم یک جاذبه ای تعریف بکنیم ، این جاذبه باید یک سروگردن از اون دافعه بیشتر باشد ، این قانون است، چرا؟ چون اونی که یک سروگردن بالاتر است، اون خودش را نشان می دهد ، مثل همان نور ستاره و خورشید ، هر کدام یک سروگردن بالاتر باشد ، اون یکی محو است و این یکی خودش را نشان می دهد.
بدون اینکه کلامی صحبت بکنیم می رویم فرضاً یک اسباب بازی می گیریم ، حالا بر حسب اینکه پسر است یا دختر است و چه اسباب بازیهایی را تجربه کرده یا نکرده می توانیم یک طرحی بدهیم بر اساس مطالعه داشته هایش و تجاربش برویم یک اسباب بازی بیاوریم بدون اینکه اصلا با او حرف بزنیم، مثلاً اگر پسر است یک ماشین کنترل از راه دور ، یک هلیکوپتر کنترل دار می گیریم می آوریم جلوی او شروع می کنیم به مانور دادن ، یکدفعه اون که داشت گریه می کرد ، دست از گریه بر می دارد و این ماجرا را دنبال می کند و بعد از لحظاتی می بینید که اصلاً یادش رفته که مادری هم داشته.
اینجا جاذبه ای را تعریف می کنیم که اون را می کشاند اینجا و دیگه دنبال ما می دود و جذب این مساله می شود و اما هر جاذبه و دافعه ای تاریخ مصرفی هم دارد ، بعضیها کاهنده و بعضیها افزاینده ، اینها می توانیم بررسی بکنیم در حالت معمولی این دافعه شامل یک مرور زمانی می شود و به مرور تحت کنترل در می آید ولی تا تحت کنترل در بیاید و این زمان را طی بکند پدر همه را در آورده ، همه را بیچاره کرده، اما ما وقتی که این جاذبه را می آئیم تعریف می کنیم ، این جاذبه هم خودش تاریخ مصرف دارد ، این هم مثلاً یک روز جاذبه داشته باشد.
هر مساله را که ما در نظر بگیریم ؛ اقتصادی ، اجتماعی و... هر چیزی را که در نظر بگیریم تعادل جاذبه و دافعه و بررسیهای جاذبه و دافعه را می خواهد ،اگر که درست مورد بررسی قرار نگرفته باشد ، نتیجه معکوسی می دهد ، اگر زمینه ای فراهم نشده باشد نتیجه معکوس می دهد ، در مورد دین ، مذهب ، احکام و... شما هر چی را که در نظر بگیرید اگر این مساله رویش پیاده نشده باشد می تواند نتیجه عکس بدهد ، میتواند نتیجه زدگی بدهد.
حالا در عرفان می خواهیم این مساله جاذبه و دافعه را مورد بررسی قرار بدهیم و از آن یک نتیجه ای بگیریم ، ببینید عده ای می گویند که ما خدا را دوست داریم و ما عاشق خدا هستیم ، ما سالها عبادت کردیم و... چرا ما پیدا نمی کنیم ؟ چرا پیدا نکردیم؟ و بعضاً هم ممکن است در رابطه با شما بگویند که ما این همه کارها را کردیم نمی توانیم و هیچ حلقه ای نداریم ، شما چطوری از راه رسیدید رفتید حلقه دار شدید؟ نمی دانیم این برخوردها را کردید یا نکردید؟ البته ما مکرر این مسائل را داریم ؟ البته این را نمی خواهیم برای جواب دادن به اونها ، ما این را برای خودمان می خواهیم ، یعنی نتیجه اش برای خودمان است.
?نمودار جاذبه و دافعه ( صفحه ۱۹۳ جزوه دوره ی دو)?*

*? کانال بانک سوالات تستی و پرسش و پاسخ های دور های عرفان حلقه.*
t.me/testquestionbank_termone

*✅مجموع سوالات تستی و پرسش و پاسخ های کُتب و دوره های عرفان حلقه تاکنون?***

6⃣6⃣4⃣

✅... ادامه دارد?

Telegram

رفرنس موضوعی

...

#پرسش_و_پاسخهای_ترم۲

?منبع : جزوه پیاده شده از روی CD تدریس استاد)?لینک دسترسی به جزوه ترم دو?

https://t.me/MohammadAliTaheriNotes/6186

?1⃣3⃣7⃣

*✅س: آیا ما از سمت نفس تحت تاثیر هستیم یا از سمت امیال؟- ص ۱۸۹/.
*?ج:** من می خواهم بگویم امیال است که برای ما مشکل درست می کند ، نفس برای خودش تعریف خاص و دقیقی دارد، امیال خصوصیاتی دارد که ظاهراً ممکن است هیچ بخش منفی نداشته باشد، مثلاً ما همش حمله می کنیم که خور و خواب و خشم و شهوت ، خُب ما اگر نخوریم مگر می توانیم حرکت کنیم؟ این مرکب صبح تا ظهر دویده ، ظهر بای به آن سوخت برسد ، پس به خودی خود خوردن بد نیست، اما حالا سیر شدی چکار میخواهی بکنی؟ حالا اینجا امیال پیش می آید ، امیال ممکن است ظاهراً وجهه خوبی داشته باشد، مثلا آیا میل به عمر طولانی عیب است؟ چرا عیب است؟ مثلا یکی بگوید من می خواهم ۲۰۰سال زندگی بکنم ، نمی توانیم بگوئیم نه تو اشتباه میکنی ، حق نداری بخواهی ، حالا از نظر فردی ممکن است بگوئیم عیب است، اما کسی به کسی نمی تواند بگوید نه تو حق نداری عمر طولانی بخواهی ، تو حق نداری ۲۰۰ سال بخواهی زندگی بکنی، می گوید نه آقا حق دارم... میل به ثروت ؛ آیا می تواند کسی به کسی بگوید که حق نداری تو ثروتمند بشوی یا اگر بگوید من میخواهم ثروتمند بشوم ، بگوید نه تو حق نداری، پس کلیت شان اشکالی بر آنها وارد نیست ، نه فانونی، نه شرعی، نه عُرفی، نه اخلاقاً هیچکدام اشکالی بر آنها نیست، اما حالا این میل وقتی تظاهر پیدا می کند پشت سر خودش هزاران میل دیگر را می آورد، حالا زیباتر شدی چی می خوای؟اولا چجوری می خواهد بدست بیاید خودش یک ماجراست ، یعنی میل به ثروتمند شدن یک میل است و پشت سرش برای تحقق آن هزاران مساله دیگر باید دنبال بشود، پس برای تحقق یک میل ظاهری ممکن است پشتش هزاران میل باشد که این امیال پشتی اش ناحق باشد ، یعنی برای رسیدن به اون ثروت امیال ناحقی قرار بگیرد. اما امیال بی نهایت است به تعداد ستارگان آسمان هست، پس مشکل را ما در امیال می بینیم نه در نفس ، پس تعداد امیال ما به تعداد ستارگان آسمان است، شب به آسمان نگاه می کنیم ، ستاره های زیادی را می بینیم که کاملا خود نمایی می کنند ، سوسو می زنند، خودشان را نشان می دهند ، اما تا کی؟ تا کی خود نمایی می کنند سوسو می زنند، خودشان را نشان می دهند، تا کی؟ تا کی خود نمایی می کنند؟ تا سپیده صبح می بینیم که یواش یواش این ستاره ها دارند محو می شوند ، یک جایی دیگر اصلا ستاره ای نیست.
سایه هایی که بود جویای نو
محو گردد چون کند نورش ظهور
اخترانی که به شب در نظر مایند
پیش خورشید محال است که پیدا آیند ( سعدی)
پس در واقع ما تسخیر امیال هستیم و اونها دارند با انسان بازی می کنند ، بخاطر کمبود کمبود یک خورشید است، اگر خورشیدی باشد در زندگی انسان همه چیز تحت کنترل است، ببینید روز هم ستاره ها دارند سوسو می زنند ، ستاره ها هیچوقت از بین نمی روند ، امیال هیچوقت از بین نمی روند، همه چیز از بالقوه به بالفعل و از بالفعل ممکن است به بالقوه برگردند، مثلا حسادت کنترل بشود، ولی آیا از بین رفته؟ لذا بجای آنکه برویم با امیال درگیر بشویم ، با نفس درگیر بشویم ، می افتیم دنبال ایجاد یک انگیزه متعالی ، یکی از دلایل اینکه رفتیم دنبال فرادرمانی و رفتیم با مردم درگیر شدیم ، بخاطر اینکه یک انگیزه متعالی را تجربه بکنیم ، یعنی کمک به دیگران ، یعنی به عنوان یک وسیله کمکی ، این هم به ما کمک بکند در کنار این حاشیه که انگیزه متعالی می تواند امیال را تحت الشعاع قرار بدهد.

*? کانال بانک سوالات تستی و پرسش و پاسخ های دور های عرفان حلقه.*
t.me/testquestionbank_termone

*✅مجموع سوالات تستی و پرسش و پاسخ های کُتب و دوره های عرفان حلقه تاکنون?***

6⃣6⃣3⃣

✅... ادامه دارد?

Telegram

رفرنس موضوعی

...

#پرسش_و_پاسخهای_ترم۲

?منبع : جزوه پیاده شده از روی CD تدریس استاد)?لینک دسترسی به جزوه ترم دو?

https://t.me/MohammadAliTaheriNotes/6186

?1⃣3⃣6⃣

*✅س: ارائه توضیحاتی در مبحث مطرح شده در کلاس ؛ اینکه مشکل انسان عدم وجود انگیزه متعالی است- ص۱۸۷/۱۸۸.
*?ج:** تجربه کردید در حین درمان شما اصلا یاد خونه ، زندگی تان بودید ؟ یاد شکم و مسائل خانه و کار و زندگی بودید؟ نبودید... بنابراین یک نتیجه مقدماتی اینجا همین ابتدای بحثمان می گیریم ؛ در آن شرایطی که شما فراموش کرده بودید غذا خوردن را یک انگیزه متعالی وجود داشته ، انگیزه متعالی را من تعریف بکنم که شما فکر نکنید انگیزه متعالی یعنی چی، برای اینکه این موضوع را روشن بکنیم یک مثال دیگر بزنیم ، روزی که ما خانه بیکار هستیم چند بار سراغ یخچال می رویم.... زمانیکه ما بیکار هستیم بیشتر سراغ یخچال ، خوراکی ها و اینها می رویم ، پس اگر این بیکاری را یک پایه بگیریم هر عاملی نسبت به این قضیه می تواند متعالی باشد، حالا می بینیم یک روز کار داریم ، خُب کار داریم ظُهر می شود گرسنه مان می شود ، ولی یک روزی کار مهمتری داریم ، اون کار مهمتر نسبت به کار معمولی ، انگیزه متعالی بحساب می آید ، این می شود انگیزه متعالی نسبت به یک چیزی ، یک تغییری کرده است.
لذا وقتی گفتیم انگیزه متعالی ، مقایسه یک چیزی نسبت به یک چیز دیگر است.
مشکل انسان حالا یک نتیجه مقدماتی بگیریم چون در یک تفکراتی، گفته می شود که مشکل ما نفس ماست ، حالا نفس هم تعریف دقیقی نمی شود ، بماند، ولی می گوییم خُب نفس چیه؟ می گویند خور، خواب و شهوت، اما در اینجا می خواهیم بگوئیم مشکل ما نفس نیست ، حالا این تعریف نفس هم تعریف خیلی غلطی است، بسیار تعریف غلطی است ، نفس تعریف بسیار دقیق تری از این حرف ها دارد ولی من می خواهم بگویم که طراح اشتباه نکرده ، اون در طراحی ما همه اون چیزهایی را که برای حرکت این مرکب و مسائلش لازم بوده پیش بینی کرده و در واقع ماییم که دستورالعمل کار با این وسیله را نمی دانیم و مشکل انسان نفس نیست ، مشکل انسان عدم وجود انگیزه متعالی است ، همین مثال هایی که زدیم ثابت کرده که شکم یکجورهایی تحت تاثیر یک انگیزه ای یک ذره متعالی قرار گرفت وقتی انگیزه متعالی نداشته باشیم اینها خودشان را خیلی گنده نشان می دهد.ص ۱۸۷/۱۸۸.

*? کانال بانک سوالات تستی و پرسش و پاسخ های دور های عرفان حلقه.*
t.me/testquestionbank_termone

*✅مجموع سوالات تستی و پرسش و پاسخ های کُتب و دوره های عرفان حلقه تاکنون?***

6⃣6⃣2⃣

✅... ادامه دارد?

Telegram

رفرنس موضوعی

...

#پرسش_و_پاسخهای_ترم۲

?منبع : جزوه پیاده شده از روی CD تدریس استاد)?لینک دسترسی به جزوه ترم دو?

https://t.me/MohammadAliTaheriNotes/6186

?1⃣3⃣5⃣

*✅س: توضیحات ارائه شده در کلاس در خصوص انسان و ماجرای ضحاک ماردوش- ص ۱۸۷/.*

?ج: ماجرای انسان ، ماجرای ضحاک ماردوش هست و انسان دو تا مار بر دوش دارد به عبارتی ، به تعبیری یکی از این مارها روان و دیگری ذهن نام دارد که روی شانه های ما قرار دارند ، اگر نظرشان تامین نشود به مغز ما هجوم می آورند و مغز ما را شروع می کنند به خوردن ، همانطوری که در داستان ضحاک مار دوش می خوانیم اگر جوان به آنها ندهیم ، مغز خودمان را می خورند، حالا ببینیم منظور چیه؟ ببینید فرض کنید تا حالا رژیمی نگرفتیم و حالا تصمیم میگیریم یک رژیم غذایی را شروع بکنیم ، وقتی که شروع می کنیم بار اول می آئیم به یک جایی می رسانیمش ، بعد از یک مدت کوتاهی می بینیم که یک مسائلی در ما شکل گرفته ، روان ما را دچار افسردگی میکند، با ما در زمینه کشف احساسات همراهی نمی کند، همراهی منفی می کند ، بعد از یک مدتی بواسطه اینکه به نوعی ناکام بوده ، افسردگی را به ما اعطاء می‌کند ، لذا افسردگی رژیم غذایی را داریم ، یک چوب می گذارد لای چرخ ما ، بعد می بینید که اصلا حوصله ندارد ، اصلا ذوق و شوق ندارد ، و تقریبا همه چیز به یک شکلهایی تعطیل میشود.‌..
خُب ما این را تعمیم بدهیم اصولا در قبال همه تصمیم گیریها ما این دو تا مار اگر نظرشان تامین نشود ، یعنی اگر بخواهیم به آنها فشار بیاوریم چوب لای چرخ ما می گذارند ، این انسان ، از هر چیزی که منعش کنند ، حریص می شود در آن " الانسان حریص ما منع منه" چرا حریص می شود ؟ چرا اختلال ایجاد می شود؟ بخاطر کار شکنیهای این دو تا مار که روی شانه ما هست و در واقع ما دیو وارونه کار هستیم.

*? کانال بانک سوالات تستی و پرسش و پاسخ های دور های عرفان حلقه.*
t.me/testquestionbank_termone

*✅مجموع سوالات تستی و پرسش و پاسخ های کُتب و دوره های عرفان حلقه تاکنون?***

6⃣6⃣1⃣

✅... ادامه دارد?

Telegram

رفرنس موضوعی