?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 8 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 months ago
به اطلاع علاقمندان به آشنایی با روانکاوی یا روانکاوی شدن (و نه در وهله اول، "روانکاو" شدن) که کشف دانش، طبیعت و هنر آنها را به وجد می آورد، می رساند که دوره جدید کلاسهای حضوری #مکتوبات_لکان (از مسیر #رویاهای_شربر) یعنی گوی بلورین سوم از کتاب مکتوبات، روزهای جمعه ساعت 13 از فروردین ماه به مدت ده جلسه در محل #خانه_اردیبهشت_اودلاجان آغاز می گردد.
علاقمندان می توانند با فرستادن نام و نام خانوادگی، تحصیلات، سن، میزان آشنایی با روانکاوی به شماره 09121797885 پیامک دهند تا در صورت داشتن شرایط، نحوه ثبت نام برایشان ارسال شود.
جوهره روانکاوی چیزی است مربوط به بعد واقع، به همین جهت دست یابی به آن برای برخی دشوار و حتی در مواردی غیر ممکن است. به قول ابن سینا در طبیعیات دانشنامه علایی "بود که از معلم نیز فهم نتواند کردن".
این دوره برای کسی که "تصور" می کند قبلا با صرف چند سالی وقت به جایگاه روانکاو دست یافته، یا اینکه فکر می کند می تواند بدون تلاش و همت و کنجکاوی و شوق ورزی، به این جوهره دست یابد، مناسب نیست.
ثبت نام آنلاین تنها برای افراد خارج از ایران و تهران و کرج ممکن است.
یک مقدمه خوب برای این دوره کتاب #درسگفتارهای_لکان از دکتر #فرزام_پروا، #انتشارات_سیب_سرخ است. منبع پیشرفته تر کتاب #راهنمای_کمبریج_لکان از همین مترجم و نویسنده است.
منبع دیگری توصیه نمی شود.
امیدوارم همچون دوره های اخیر، شاهد ورود افراد ساعی و پرتوانی به جلسات باشیم، کسانی که بتوانند چراغ روانکاوی را که امروزه کم فروغ شده، روزی روشن نگاه دارند.
جلسات اول و دوم به ترتیب جمعه ۲۲ فروردین و ۲۹ فروردین ۱۴۰۴ خواهد بود.
بخشی از #درسگفتار: دوره مقدماتی آشنایی با آرای لکان با عنوان "از لکان متقدم تا لکان متآخر"، برگزار شده در گروه مطالعات علم موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه.
دکتر #فرزام_پروا ( #روانکاو و #روانپزشک)
جلسه ششم، عنوان این جلسه: فرا رفتن از فروید. مورخ یکشنبه ۹۸/۴/۳۰ (#قسمت_پنجم و پایانی)
پیادهسازی و مطابقت: هدا لایق، صدف کارخانهچی
بنابراین، مسالهای که در تشکیل ناخودآگاه وجود دارد این است که مهم و اصل این است که بزرگ دیگری نمیداند که اصلا ناخودآگاه تشکیل میشود. و وقتی فرد به روانکاو مراجعه میکند آن فرد را در جایگاه "کسی که فرض میشود میداند"، قرار میدهد. به همین خاطر است که ناخودآگاه میتواند آشکار شود. ناخودآگاه برای آن جلسه دو نفره است، کسی با خودش فکر نکند که ناخودآگاه در فضا برای خودش رژه میرود. ناخودآگاه برای جایی است که در یک ارتباط دو نفره یک نفر فرد دیگری را در جایگاه "کسی که فرض میشود میداند"، قرار میدهد. بدین ترتیب ناخودآگاه آشکار میشود. حالا شما این را در نظر بگیرید که این روند که دههها ممکن است طول بکشد، فرد آهسته آهسته با این فردی که فرض میشود میداند روبرو میشود، و ناخودآگاه آشکار میشود. پس چرا در نمایشنامه هملت جهان فرو پاشیده؟ چرا ارواح در آن ظاهر شدهاند؟ چرا جهان دچار آشوب شده است؟
چون که یک بزرگ دیگری در آن ظهور کرده است که میداند. آن پدر هملت، میداند که قاتل که هست. بنابراین هملت در واقع با آن بعد واقعی روبرو شده است که قابل تحمل نیست. و تا آخر نمایش مدام از طریق همین تردیدها و کلنجارها انگار میخواهد موضوع را جمع کند، یک جایی به خودش بگوید ارواح شیطانی بوده، واقعا پدر من نبوده است، یک جایی بگوید اگر من این را از بین ببرم به پیشگاه خداوند میرود، مدام چیزهایی در ذهنش میبافد. چرا دارد اینها را میبافد؟ چون اصلا وظیفه بعد سمبولیک همین است، که آن هسته تروماتیک غیر قابل گفتن و غیر قابل تحمل را بتواند بپوشاند.
نکات دیگری هم هست که لکان در مورد این نمایشنامه هملت به آن اشاره کرده است. ولی میبینید که بله، در اینکه برگردد و این نمایش را مورد بررسی و تطبیق قرار دهد، همسو با فروید است. ولی آیا به نظر شما این بازگشت به فروید است؟ بازگشت به فروید هست ولی با یک عالم material و مواد دیگر. و تازه ما میفهمیم که توضیحی که فروید هم داده بود، همچین توضیحی هم نیست که خیلی قانع کننده به نظر بیاید.
اگر یک مقدار در نمایشنامه دقت کنید میبینید که اصلا یک چیزهایی است که میتواند این توضیح را نقض کند. این نمایش، مواد و material دیگری هم دارد که به ما نشان میدهد لکان علاوه بر اینکه تحت تاثیر فروید بوده است، چقدر تحت تاثیر لوی اشتراوس و انسانشناسی لوی اشتراوس بوده است. چون که در آن بحث ساختارگرایی، اصلا یک مطلبی که خیلی مطرح میشود این است که بعضی از مطالب را نمیشود به صورت یک گزاره معنایی بیان کرد، چون قابل تحمل نیست. آدم نمیتواند اینها را به صورت یک گزاره معنایی بیان کند. اینها در ساختار جوامع به صورت رابطهای درمیآیند. یعنی مجموعه عناصری هست که در فرهنگهای مختلف یا در یک فرهنگ ثابت است، بعد با این مجموعه عناصر داستانهای مختلف ساخته میشود. آن موضوع غیر قابل تحمل در لغزش بین این داستانها وجود دارد. یعنی وقتی شما از یک داستان به داستانی دیگر میروید. این را لکان از لوی اشتراوس گرفته و برای بررسی فروید هم از همین استفاده کرده است. یعنی مثلا میگوید اگر ما میخواهیم به آن مطلب غیر قابل تحملی که در کمپلکس اودیپ، فروید مطرح کرده است، برسیم، باید این را در کنار کتاب توتم و تابوی فروید قرار بدهیم. چیز غیر قابل تحمل به صورت یک گزاره معنایی داستانی نمیتواند در بیاید، بلکه میتواند به صورت یک مجموعه داستان که در کنار هم قرار میگیرند در بیاید. و این همین چیزی است که در رویاهای انسان هم وجود دارد.
#کانال_مدرسه_لکانی
@freudtolacan_farzamparva
کافیست برای اینکه درکی از اعجاب انگیزی این دو روح موسع و منبسط که در زمانه خودشان نمی گنجیدند، داشته باشیم، آنها را با بزرگانی که تنها حدود صد سال با ایشان فاصله دارند مقایسه کنیم: غزالی در مورد ابن سینا، و استاد سخن سعدی در قیاس با حافظ!
البته منظور تخفیف مقام بلند سعدی، که معمار زبان شیرین امروزین ماست، نیست، بلکه منظور مشخص شدن جایگاه رفیع حافظ است. شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی، تنها حدود صد سال پیش از حافظ در همان شهر زندگی می کرده: پیری در مقام یک شیخ صوفیه، دارای خانقاه، مدرس عالی مقام نظامیه بغداد، و دنیا دیده، که شرح برخی از سفرهایش را من جمله در گلستان آورده است، سفرهایی از ترکستان چین تا معبد سومنات هند و بغداد و شام. اما این پیر گرانمایه در مقدمه گلستان چنین ابیاتی آورده است:
ای کریمی که از خزانهٔ غیب
گَبر و تَرسا وظیفهخور داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمن این نظر داری
از نظر این شیخ بزرگ، گبر (زرتشتی) و ترسا (مسیحی) از زمره دشمنان (مسلمین یا خدا)هستند. حال مقایسه کنید با حافظ شیرازی، که به چنان درجه ای رسیده، و چنان جوهره دین را بوییده و آشامیده، که برای او اختلاف ادیان و مذاهب، جز بازیچه ای برای جنگهای دنیوی نیست:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
چرا انقدر حافظ از دیر مغان می گوید؟ چرا اشعارش حاوی اطلاعات دقیقی از آیینهای میترائیسم است؟ چون او به جایی رسیده که بن مایه ادیان است:
ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر
سپیده دم که هوا چاک زد شعار سیاه
که اشاره به یکی از مراسم آیین تشرف میترائیسم (طریقت مهر) است که در آن در فضایی تاریک، ناگهان پرده ها را کنار می زنند. حتی یکی از غزلیات حافظ از ابتدا تا انتها شرح آیین های ورود طریقت مهر است (رجوع کنید به کتاب #حافظ_و_رود_جادو ) تعجبی ندارد که به تحقیق یکی از پژوهشگران، مضمونهای دانشمند بحرالعلومی چون حافظ در همان غزلیات معدودش، حدود بیست و پنج برابر مضمونهایی باشد که سعدی شیرین سخن در اشعارش آورده است! نکته ای که به نظر من کسانی که روی دین بزرگ غزلیات حافظ به غزلیات سعدی تاکید می کنند، و تضمینهای فراوانی که او از اشعار سعدی در غزلیاتش آورده، ندیده اند: مساله اصلی پهلو گرفتن اقیانوسی در کنار دریاست، نه جاری شدن رودی، هرچند جادو، از دریا!
https://m.imdb.com/video/vi2019867161/?playlistId=tt0099334&ref_=ext_shr_lnk
شرافت، صداقت و نجابت
سه گانه گمشده دنیای امروز
در نمایشنامه سیرانو دوبرژراک (مترجم دکتر #فرزام_پروا، نشر قطره، چاپ دوم)، در پرده آخر هنگامی که روکسان از سیرانو می پرسد که چرا چهارده سال عشق خودت را به من آشکار نکردی، سیرانوی دم مرگ، با یادی از عشق روکسان، یعنی کریستیان، که اکنون مدتهاست مرده، پاسخ حیرت آمیزی می دهد:
روکسان- چه طور توانستی دم برنیاوری که در این نامه، که او هیچ گاه ننوشت، اشک از چشم تو فروغلطیده بود؟
سیرانو (نامه را به طرف او دراز می کند)- اما خون را تن او نگاشته بود!
این همان کسی است که در برابر صاحبان قدرت (دوگیش) بی محابا چنین پاسخ می دهد:
دوگیش(عصبانی) - تو دون کیشوت را خوانده ای؟
سیرانو- خوانده ام، و در برابر آن شوالیه شوریده و آواره، لنگ انداخته ام.
دوگیش- بهت توصیه می کنم... فصل آسیاب بادی را بخوانی.
سیرانو- فصل سیزدهم.
دوگیش- چون رفتن به جنگ آسیاب بادی همان و...
سیرانو- در مصاف حزب باد قرار گرفتن همان؟
دوگیش-... به بازوی آسیاب پرتاب شدن در گلاب همان.
سیرانو-... پرتاب به آسمان و همآغوشی ستارگان همان!
(پس از تحریر- اکنون که پس از بیست سال به ترجمه خود نگاه می کنم، از انتخاب کلماتم حیرت زده ام: اینها کلمات کسی است که در آن زمان توسط جماعتی از افراد شریر و ناجوانمرد احاطه شده بود... کلماتی خون چکان!)
سمینار چهارم دکتر #فرزام_پروا، #گوی_بلورین_سوم،
دوره #دوم #مکتوبات_لکان از مسیر #رویاهای_شربر. جلسه هفتم، بخش اول: مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۱۵
?چل سال رنج و غصّه کشیدیم و عاقبت
تدبیرِ ما به دستِ شرابِ دوساله بود (حافظ)
?ناخودآگاه و شعر
?توضیحات دکتر #فرزام_پروا در مورد تصحیح صحبتهایشان در شیراز، با عنوان:
"ابن سینا، سلسلهجنبان فرهنگ و تمدن ما"
?نکاتی در مورد تکاندهنده بودن کتاب رساله نفس ابن سینا از چندین جهت.
?چرا کتاب "تعبیر رویاها" فروید، با رساله نفس ابن سینا کامل میشود؟
?اهمیت جستجو کردن در مقابل فهمیدن.
❗️بالهی «بیژن و منیژه»
▪️موسیقی: حسین دهلوی
▫️رهبر ارکستر: حشمت سنجری
▪️بالرین: جمشید سقاباشی (بیژن)، هایده چنگیزیان (منیژه )
▫️طراحیصحنه: حاجی قربانی
▪️نورپردازی: خلج
▫️محصول: بالهی ملی ایران، تالار رودکی، آبان ۱۳۵۴ خورشیدی
▪️بیژن و منیژه؛ یکی از معروفترین تراژدیها و عاشقانههای ایرانی است. در سال 1345 «بیژن و منیژه» برای اجرایی توسط سازمان ملی بالهی ایران انتخاب و ابیات شاهنامه را متناسب با باله، اقتباس و تولید شد. این نمایش شامل دو پرده و چهار صحنه بر اساس ابیات منتخب از شاهنامهی فردوسی میشد. طراح اصلی رقص هایده بود که زیرنظر و با راهنمایی رابرت وارن اولین رقص دونفرهی بلندمدت خود را تولید میکرد...
@artchanel
اگر می خواهید بدانید داستان بیژن و منیژه چه جایگاهی در هفت شاهکار داستانی شاهنامه دارد، و چطور باعث و بانی سرایش سی ساله حکیم طوس شده، کتاب "فردوسی و کاخ حیرت" را بخوانید، چون این نکات در کمتر کتابی که در باب "شاهنامه" نوشته شده، یافت می شود (اگر یافت شود!)
[در ضمن از یاد نبریم در اکثر نقاط دنیا چوبهای صحنه باله و اپرا اگر جمع شوند آنها را تنها میتوان به یک مصرف رساند..]
#کانال_مدرسه_لکانی
چه ساده دلانست تصور اینکه می توان مغزپوسیده ها را روانکاوی کرد! زهی خیال باطل... اابته من اصطلاح "مخ تباه" را ترجیح می دهم.
الکل و مواد تن و ذهن را کرخت می کنند، و این نوع پرسه زدنها مغز و فکر را...
هیچگاه به اندازه دوره اخیر به درستی این سخن پی نبرده بودم که:
"روانکاوی برای همه نیست"
اصراری هم نیست که باشد... تازه اگر فردی در جهان امروز، از تن و روح خود برای روانکاوی چیزی باقی گذاشته باشد، و از دست و زبان عده ای که خود را "روانکاو" می نامند جان سالم به در برده باشد، و از نظر اخلاقی حداقلی از شرایط را داشته باشد، این پرسش مطرح می شودکه حقیقتا می خواهد در مورد سههم خود در وقایع زندگی اش چیزی بداند؟ یا فکر می کند روانکاوی جاییست هم ردیف گهواره، برای نوزادی که غان و غون و نق و نوق می کند؟!
پاسخ پرسش اول در غالب موارد، منفی است...بله! پیش شرطهای یک روانکاوی راستین بسیارند. سر روانکاوی دروغین و فیک سلامت که هیچ پیش شرطی از نظر سن، شعور، اخلاق، همت و ادب ندارد، و اتفاقا از همین راه می توان آن را شناخت.
کانال مدرسه لکانی
@freudtolacan_farzamparva
?انتشارات دانشگاه آکسفورد کلمه یا عبارت برگزیده سال خود را اعلام کرد: «پوسیدگی مغز»
عبارت انگلیسی "brain rot" یا «پوسیدگی مغز» به معنی زوال تدریجی ظرفیت ذهنی و قوای شناختی در نتیجه وقتگذرانی زیاد با کارهای پوچ مثل پرسه زدن بیهدف در شبکههای اجتماعی است.
«پوسیدگی مغز» با رای عموم از پنج کلمه و عبارت دیگر پیشی گرفت و عنوان منتخب سال را کسب کرد.
با وجود آنکه نخستین کاربرد این عبارت به سال ۱۸۵۴ بر میگردد اما استفاده از آن در ۱۲ ماه گذشته افزایش چشمگیری داشته است، بهخصوص در شبکه اجتماعی تیکتاک.
?GETTY
در دهر چو من یکی و آن هم کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود!
از 250 جلد کتابهای ابن سینا، بخش کوچکی از آنچه به دست ما رسیده شامل این موارد است:
-کتاب شفا(مفصلترین دایره المعارف علمی که در همه زبانها به دست یک نفر نوشته شده)
-کتاب قانون(دایره المعارف پزشکی و موثرترین کتاب در تاریخ طب، که تا 400 سال در دانشکده های پزشکی اروپا تدریس می شد)
-دانشنامه علائی (نخستین کتاب فلسفه نوشته شده به زبان فارسی)
-الارجوزه فی الطب (کل اصول طب به شعر)
-الاشارات و التنبیهات (آخرین کتاب دایره المعارفی که شاهکار اوست)
-رساله الطیر (که بعدها مورد تقلید احمد و محمد غزالی و نجم الدین رازی قرار می گیرد و حتی پایه ای می شود برای سرایش شاهکار عطار: منطق الطیر، و همینطور آثار گوناگون روزبهان بقلی شیرازی و رساله عقل سرخ شهاب الدین سهروردی)
-حی ابن یقظان (که بعدها مورد تقلید ابن طفیل قرار می گیرد)
-منطق المشرقیین (که متاسفانه اکثر مجلدات آن در حمله مسعود غزنوی به اصفهان سوزانده شد)
به قول سید حسن نصر (در کتاب سه حکیم مسلمان) :
"ابن سینا نقش فرشته نگهبان یا ملک حافظ را در علم و ادب [ایران زمین] داشته و هر وقت و هر جا که پیشرفتی در یکی از شاخه های علم و فلسفه در جهان اسلامی پیدا شده است، اثری از وی در آن پیشرفت دیده می شود."
از آثار حافظ (مانند حاشیه بر کشاف) چیزی غیر از غزلیاتش در دست نیست، اما همین اندک غزلیات، اقیانوسی از معناست، و کمتر کسی است که در این مورد شکی داشته باشد!
در مورد اینکه "حافظ شیرازی" چگونه حافظ فرهنگ بوده نیز رجوع کنید به فصل دهم (حافظ فرهنگ بر پرده گلریز) از کتاب #حافظ_و_رود_جادو ، اثر دکتر #فرزام_پروا، انتشارات نگاه، چاپ پنجم
دو سرچشمه دانش و هنر سرزمین ما، ابن سینا و حافظ، یک نکته مشترک و مهم را نشان می دهند:
دانش و هنر دو بال یک پرنده اند، و برای رسیدن به قله دانش و هنر, به وجود هر دو بال نیاز است.
اما چه شد که ما جنبه دانشی حافظ (موسوم به مفخرالعلما) و جنبه هنری بوعلی را (که هنوز پس از هزاز سال در اشعار و داستانهایش حرفهای زیادی برای گفتن دارد) دست کم گرفتیم؟
آیا برداشتهای سطحی از اینان، من جمله این شعر حافظ، یادر نظر نگرفتن شرایط دردناک و جانکاه سروده های ابن سینا، در این امر بی تاثیر نبوده است؟
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود
دفتر دانش ما جمله بشویید به می
که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود
مطرب از درد محبت عملی میپرداخت
که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 8 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 months ago