اینستاگرامم رو دی اکتیو کردم فعلا
اینجا نوشتم تا ثبت بشه و ببینیم چقدر دی‌اکتیو میمونم.
خسته شدم از این همه هیاهو توی مغزم..

امروز
یازدهمین روز از
یازدهمین ماه
سال 2024
همینقدر سریع
همینقدر باورنکردنی

یه قسمتی از زندگی بزرگسالی هم اینطوریه که یاد می‌گیری کجا چی دیگه فایده نداره و بهتره بجای دست و پا زدن رها کنی تا آسیب نبینی یا حداقل کمتر آسیب ببینی.

بچه ها
طرز تهیه این آیسد کافی دلبر رو برید توی کانال خودِ صاب‌بچه (صاحب کانال?) ببینید اگر میخواید?

کاش خود باشگاه رفتن هم به خوشمزگی کافی توی دستت بود??

قراره فصل چهارم
Emily in Paris
طی دو بخش منتشر بشه.
بخش اول دو روز دیگه
August 15
بخش دوم September 12

اینم یه خلاصه از فصل سوم?

https://www.instagram.com/reel/C-iYfCEO3nf/?igsh=MXB0enp5MDN5MjVoZA
#فیلم

#از_دانشگاه
در مورد اهالی آمریکای لاتین نوشته جهت گیری های جمعیشون، هویت فردیشون رو شکل میده. هویتشون در خانواده، اجدادشون، قومیت، محیط و اجتماع، و دیگر مفاهیم جمع گرا، هویت فردیشون رو تعریف می کنه.

این خیلی شبیه فرهنگ و هویت ما نیست؟ مثلا میگیم فلانی مردم دار هست یا فلانی خونگرم و مهمان نواز و خوش مشرب هست. استفاده از مفاهیم جمع گرا در تعریف هویت فردی!

#از_دانشگاه
دارم یه مطلب درسی در مورد مولتی کالچرالیسم یا همون چند فرهنگی بودن میخونم.
در یک قسمتی یک سری از قومیت ها رو معرفی می کنه و در موردشون توضیح میده.
در مورد آفریقایی-آمریکایی ها نوشته که خیلی به روانشناسی و سایکوتراپی اعتقادی ندارند و در ادامه نوشته البته با وجود اون همه سابقه ی خشونت و برده داری و ... که در بکگراندشون هست تعجبی هم نداره.
در ادامه نوشته ما به عنوان یک مشاور آمریکایی خیلی طبیعی هست که بسیاری از ناملایماتشون رو نفهمیم و نگیریم چون در اون شرایط نبودیم و همین که آغوشمون باز و پذیرا باشه و سعی کنیم در موردشون بیشتر یاد بگیریم هم خیلی خوبه!??

اینا خاورمیانه ای ها رو ندیدن که هنوز دارن توی خشونت روز افزون زندگی می کنن و ازش گریزی هم نیست ...
اتفاقا به نظرم فقط اینکه بشنویم و آغوشمون باز باشه و ... کافی نیست. به نظرم روانشناسی و مشاوره نیاز به یک درک عمیق دو طرفه و فرهنگ و زبان مشترک داره!
مهمه که وقتی از یک غم جمعی یا یک فاجعه ی فرهنگی صحبت می کنی، مشاورت بدونه تو از چی داری حرف میزنی و تازه نخوای به اون حالی کنی که داستان از چه قراره و آخرش هم نشه!

#از_دانشگاه
یه مفهومی توی بایوسایکولوژی هست بنام mirror neurons
یا همون نورون های آینه ای. نورون ها همون یاخته ها یا رشته های عصبی هستند در واقع.
بر طبق این مفهوم احوالات طرف مقابل ما در بیشتر مواقع روی احوالات ما تاثیر مستقیم میگذاره. به طوری که انگار خودمون داریم اون احوالات و احساسات رو تجربه می کنیم!!
حالا توی سایکولوژی و سایکوتراپی این مفهوم به این دلیل اهمیت داره که منِ مشاور در مواجهه با احوالاتِ گاها بهم ریخته ی مراجع حواسم به خودم و حالاتم باشه که داخلش غرق نشم. ولی به نظرم دونستن این مفهوم در زندگی روزمره هم از اهمیت بسزایی برخورداره. مثلا اگه یه بنده خدایی همیشه در حال ناله کردن و آیه یاس خوندنه، بدونیم که معاشرت باهاش چه بخوایم چه نخوایم روی احوالات ما هم تاثیر میگذاره.
خلاصه که بیشتر دقت کنید وقت و انرژیتون رو کجا و برای چه کسانی می گذارید.
از ما گفتن!

قسمت اول سریال "در انتهای شب" رو دیدم و جوری بود که بخوام قسمت بعد رو هم ببینم.
شما هم دیدین؟ نظرتون چی بود؟