📣 متأسفانه خبردار شدیم که مادر شهید خاچاطوریان، در بستر بیماری هستند. ضمن این که از شما درخواست می‌کنیم برای سلامتی‌شون حمد شفا بخوانید و صلواتی بفرستید، زمان دوباره‌ی‌ این دیدار دوست‌داشتنی رو به زودی به شما اعلام می‌کنیم.🌱

ممنونیم از همراهی همگی شما عزیزان🪴

#اطلاعیه
#مهمانی_شهدا

@mehmani_shohadaaa

🎙 از همان دوران كودكی تا قبل از اینكه به سربازی برود، با حقوقی كه می‌گرفت، کمک‌خرج خانواده بود. او پسری باشعور و غیرتی بود. خاطرهٔ فراموش‌نشدنی وی تا دنیا باقی است در دل و فكر ما باقی خواهد ماند. بی‌خبر و غافلگیرکننده به مرخصی می‌آمد. هیچ‌گاه چهرهٔ مصمم و شادش از یادم نخواهد رفت. او پسری بسیار شاد بود. خوش‌رو، سربه‌راه و پرکار. همیشه به پدر و مادر خود احترام می‌گذاشت. هیچ‌وقت كسی را از خود دلگیر نمی‌كرد. یاد و خاطره و رفتار نیكش همیشه در دل ماست. یادش را همیشه گرامی می‌داریم.

🍎 پیشواز دیدار؛ یک روز مانده به دیدار «مارتیر»

#دیدار
#شهید_مسیحی
#دفاع_مقدس
#رازمیک_خاچاطوریان
#مهمانی_شهدا

@mehmani_shohadaaa

⛪️ «ارمنی؛ اما عامل به دستور امام»

?? مادر شهید رازمیک خاچاطوریان:« رازمیک از کودکی به اسباب‌بازی اسلحه علاقه داشت. روزی از رازمیک پرسیدم چرا این همه علاقمند به اسباب بازی تفنگ هستی؟ پسرم در پاسخ گفت:« اسلحه را به این خاطر دوست دارم که بتوانم روزی در برابر دشمنم از کشورم دفاع کنم.»

? با شدت گرفتن جنگ و اعلام نیاز به سرباز، وی عازم جبهه شد. مادرش چند بار به رازمیک گفته بود:« پسرم نرو جبهه. لااقل صبر کن جنگ تمام بشود.» و رازمیک هم در جوابم می‌گفت:« تا جنگ هست من باید بروم، الان به سرباز نیاز دارند. امام فرموده جبهه ها را خالی نکنید.»

? پیشواز دیدار؛ دو روز مانده به دیدار «مارتیر»

#دیدار
#شهید_مسیحی
#دفاع_مقدس
#رازمیک_خاچاطوریان
#مهمانی_شهدا

https://ble.ir/mehmani_shohadaaa

? «رازمیک خاچاطوریان»، فرزند سوم خانواده «نرسس» و «سیرانوش» خاچاطوریان، در بهمن ۱۳۴۳ در تهران متولد شد.

♟ او قدم به راهی نهاد که انتخاب کرده بود. احساس بزرگی و مهم بودن داشت. روزی که برای گرفتن دفترچهٔ آماده‌به‌خدمت رفته بود به قدری خوشحال و مسرور بود که حد نداشت.

? او می‌گفت:« امروز یکی از زیباترین روزهای زندگی عمرم محسوب می‌شود؛ زیرا احساس مفید و مهم بودن می‌کنم چراکه برای دفاع از سرزمین عزیزم ایران فراخوانده و برای هموطنان مسیحی‌ام در زیر پرچم کشورم، با غرور خدمت مقدس سربازی‌ام را انجام دهم تا در دفاع از حقوق کشور عزیزم مفید و مثمر‌ثمر واقع شوم و مردم کشورم بتوانند در صلح و صفا و آرامش و آسایش به زندگی خود ادامه دهند.»

? پیشواز دیدار؛ سه روز مانده به دیدار «مارتیر»

#دیدار
#شهید_مسیحی
#دفاع_مقدس
#رازمیک_خاچاطوریان
#مهمانی_شهدا

@mehmani_shohadaaa

مارتیر

⚘️ مارتیر لغتی به ریشهٔ لاتین است که اولین بار توسط حواریون حضرت عیسی (علیه‌السلام) به معنای کلمهٔ شهید، به کار رفت.

✝️ به مناسبت آغاز سال نوی میلادی
وعدهٔ دیداری با سرکار خانم سیرانوش شاه‌مرادیان، مادر شهید مسیحی دفاع مقدس، «رازمیک خاچاطوریان» گذاشته‌ایم.

? تاریخ: پنج‌شنبه، ۴ بهمن ۱۴۰۳

⏰️ زمان: ساعت ۱۰ صبح

✍️ برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به شناسه @ataei7723 پیام دهید.

⚠️ ظرفیت محدود است. اولویت با عزیزانی است که زودتر ثبت‌نام کنند.

? پ.ن: ‌‌دیدار قرار بود در آغاز سال نوی میلادی برگزار شود؛ اما به علت همزمانی با امتحانات دانشگاه‌، به ۴ بهمن ماه ۱۴۰۳ موکول شد.

#دیدار
#شهید_مسیحی
#شهید_رازمیک_خاچاطوریان
#سال_نو_میلادی
#مهمانی_شهدا

@mehmani_shohadaaa

? پروانه‌های شعله‌ور؛
به مناسبت سالروز حادثهٔ پلاسکو

⚠️ خبر همان اندازه که جانسوز بود بهت‌آور نیز بود. صبح یک روز سرد زمستانی، لابه‌لای شلوغی‌های مرکزشهری بزرگ، برجی عظیم و قدیمی آتش گرفت.

? آژیر آماده‌باش بیشتر ایستگاه‌های آتش‌نشانی به صدا در می‌آید. همگی برای مهار کردن شعله‌های وحشت، صف‌به‌صف می‌آیند. ساعاتی بعد ساختمان تاب نمی‌آورد و به طور کامل فرو می‌ریزد. این در حالی است که هنوز افرادی در ساختمان حضور دارند؛ چند شهروند و ۱۶ آتش‌نشان.

? دنیا بر سر همه آوار می‌شود. آتش زیر خاکستر و حجم آوار، کار آواربرداری را سخت می‌کند. در طی ۹ روز، با مشقت، پیکر سوختهٔ این عزیزان بیرون می‌آید. لحظه‌لحظهٔ پر اضطراب این ۹ روز برای همه سخت می‌گذرد و در نهایت ایران عزادار می‌شود.

? شهادت ۱۶ شهید مظلوم آتش‌نشان، آتشی به جان ایران انداخت که هیچگاه سرد نشد. خانواده‌ها داغدار شدند؛ فرزندانی یتیم ماندند، ستون خانه‌ها فرو ریخت و چشم و چراغ خانه‌ها خاموش گشت. مردان بی‌ادعا در نبرد با شعله‌های خانمان‌سوز، دل به دریا زدند، از درون گر گرفتند، بلندتر از شعله‌ها قد کشیدند و در میان دود و خاکستر ناپدید شدند.

? همان‌هایی که وقتی شعله در شعله پیچید به هیچ چیز نمی‌اندیشیدند مگر آن سوی آتش. رقصی میانهٔ میدان و شعله کردند و پروانه‌وار دور شمع فروزان شهادت سوختند.

? شهادت، گوارای چنین دلیر مردانی باد! رفتند و قطعهٔ ۵۰ بهشت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را بهشتی‌تر کردند.
آری! خبر جانسوز بود و کوتاه...

✍️ نویسنده: مونا عبداللهی‌نژاد
•|گروه نویسندگی مهمانی شهدا|•

#مناسبتی
#واقعه_پلاسکو
#آتش‌‌نشانان_شهید
#نویسندگی
#مهمانی_شهدا

@mehmani_shohadaaa

? در رمان «خار و میخک» به مرور، خاطرات خود و داستان مردمش را از رنج‌ها گرفته تا آرزوها را بازگو می‌کند؛ طوری که آن را به داستان «هر فلسطینی» تبدیل کرده است. «خار و میخک»، روایت انسان فلسطینی است. از مادر خانواده که مادر میهن است، می‌گوید؛ از زحمات او و با چنگ و دندان بزرگ کردن بچه‌ها، از وضعیت بهداشت و درمان می‌گوید. از بازی‌های کودکانه. از خارهای راه می‌گوید و از میخک‌هایش، از شهدا، خانواده، جاسوس‌ها، درگیری‌ها، سختی و اشغال.

? در معرفی جریان‌ها و گروه‌های مقاومت در داستان از نماد استفاده شده؛ به طوری که هر کدام از برادران و پسرعموهای شخصیت اصلی که احمد نام دارد، نمایندهٔ یک طیف از افکار موجود در صحنهٔ فلسطین هستند.

? این کتاب همچون یک مستندروایی است و جزء به جزء آن چه فلسطین طی سال‌ها از سر گذرانده، فقط نقل می‌کند؛ نقلی راستین و صادقانه. برای این‌که چند صفحه در کوچه‌های قدس راه برویم و به مسجد‌الاقصی برسیم، برای نفس کشیدن در هوای بیت‌المقدس دست به دست #سنوار می‌دهیم.

? کتاب «خار و میخک» به قلم شهید یحیی سنوار و ترجمهٔ «هانیه کمری»، توسط انتشارات سورهٔ مهر به چاپ رسیده است.

? منبع: نشریهٔ سوره، شمارهٔ پانزدهم و شانزدهم

? •|گروه کتاب مهمانی شهدا، چهارمین انارنامه|•

#مناسبتی
#روز_غزه
#گروه_کتاب
#انارنامه
#شهید_یحیی_سنوار
#خار_و_میخک۳
#مهمانی_شهدا

@mehmani_shohadaaa

? کتاب یحیی تاریخ مقاومت بود، کتابی به نام «خار و میخک»، کتابی که مانند کتاب‌های مقدس، آن‌قدر دشمن داشت که نوادگان بنی اسرائیل از تمام وبگاه‌های فروش برخط، حذفش کردند.

⛓ سنوار این کتاب را در زندان «بئرالسبع» نوشته، جایی که به بیش‌ از چهارصد سال حبس در آن‌جا محکوم شده بود. بیست و دو سال در بند آن زندان بود و بعد مبادله شد. در همین زندان بود که عبری را یاد گرفت و جواب بازجوها را هم به عبری می‌داد. در زندان چیزهای زیادی شنید که در نوشتن کتاب کمکش کرد. سنوار در ماه‌های آغازین سال ۱۹۸۸ به زندان افتاد و به حبس ابد محکوم شد و در زمان انتشار کتابش هم در اسارت بود.

? «خار و میخک» از دل اردوگاه الشاطی روایت می‌شود، از زاویهٔ نگاه کوچک‌ترین فرزند خانواده «الصالح»، پسرکی خردسال به نام احمد که خانواده‌اش سال ۱۹۴۸- همان سالی که اسرائیل اعلام حکومت جعلی کرد- از عسقلان به زور کوچانده شده‌اند، حالا آواره‌اند و ساکن اردوگاه الشاطی. روایت داستان از سال ۱۹۶۷ شروع می‌شود. قصه از چند روز قبل از جنگ شش روزهٔ ۱۹۶۷ آغاز می‌شود و در سی فصل تا انتفاضهٔ اقصی ادامه پیدا می‌کند.

✍ این کتاب که نوشتهٔ یک مبارز کهنه‌کار است، سیری از مقاومت را به صورت تاریخچهٔ داستانی برای مخاطب می‌گوید، نه سخت‌خوان و نیازمند اطلاعات پیشینی است که خواننده را سردرگم کند، نه متنی خشک و خسته‌کننده دارد. شاید از صریح‌ترین آثاری باشد که می‌توان در حوزهٔ #ادبیات_مقاومت خواند. خوش‌خوان است و همه‌کس‌فهم.

? ادامه دارد...

? •|گروه کتاب مهمانی شهدا، چهارمین انارنامه|•

#مناسبتی
#روز_غزه
#گروه_کتاب
#انارنامه
#شهید_یحیی_سنوار
#خار_و_میخک۲
#مهمانی_شهدا

@mehmani_shohadaaa

? کودکانی ‌که بزرگ خواهند شد!
?اندوه را فرزندانی است
که بزرگ خواهند شد...
دردِ دیرپا را فرزندانی است
که بزرگ خواهند شد...
آنان را که در فلسطین کشته‌اید، کودکانی است که بزرگ خواهند شد...

? خاک را... محلّه‌ها را...
دروازه‌ها را فرزندانی است
که بزرگ خواهند شد
و همۀ اینان که از سی سال پیش جمع شده‌اند

⛓️در اتاق‌های بازجویی...
در مراکز پلیس...
در زندان‌ها
اینان که چون اشک در چشم‌ها جمع شده‌اند
همۀ اینان
هر لحظه و هر لحظه
از همۀ دروازه‌های فلسطین
وارد خواهند شد...

✍️ نزار قبانی

? •|گروه مکتب شهادت مهمانی شهدا|•

#مناسبتی
#مکتب_شهادت
#فلسطین
#روز_غزه
#ادبیات_پایداری #شعر
#نزار_قبانی

@mehmani_shohadaaa