?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
معرفی پادکست برای بزرگسالانی که با بچهها سروکار دارند: جهان کودک https://t.me/jahanekoodakpodcast به متخصصان حوزههای مختلف که با بچهها سروکار دارند توصیه میشود کتاب کودکونوجوان بخوانند، گاهی در فیلمها و انیمیشنها و بازیهاشان شریک شوند و خلاصه کارهایی…
پادکست جهان کودک
اپیزود صفر: معرفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پادکست جهان کودک را در کستباکس، اپلپادکست، گوگلپادکست، ساندکلاود، شنوتو و... بشنوید.
لطفاً نظرتان را در صفحهی اینستاگرام بنویسید:
www.instagram.com/jahanekoodakpodcast
معرفی پادکست
برای بزرگسالانی که با بچهها سروکار دارند:
جهان کودک
https://t.me/jahanekoodakpodcast
به متخصصان حوزههای مختلف که با بچهها سروکار دارند توصیه میشود کتاب کودکونوجوان بخوانند، گاهی در فیلمها و انیمیشنها و بازیهاشان شریک شوند و خلاصه کارهایی از این دست را جدی بگیرند. همگی برای اینکه فهم بچهها از چیزها را بهتر درک کنند.
امروز با پادکست جهان کودک آشنا شدم. پوسترش را جایی دیدم و همان وقت روی castbox پیداشان کردم.
کل راه از محل کارم تا خانه اپیزود اول را شنیدم، پشت سرش و حین جمعوجورکردن اپیزود چهارم و در راه تا رسیدن به مقصد بعدی ششمی را و باز دلم میخواست بروم بعدی و بعدی...
خودشان در اپیزود صفر ( که اینجا گذاشتم) پادکست را معرفی کردند. در هر شماره میزبان یک کودک خواهند بود و از او سوالهایی میپرسند.
هویت بچههای مهمان پنهان میماند و هر کدام یک اسم مستعار برای خودشان انتخاب میکنند.
هدفشان این است که در هر فصل سراغ گروههایی از بچهها بروند که کمتر دربارهشان میدانیم و گاهی علاقه یا ویژگیهاشان از سلیقه عموم همسنوسالهاشان متفاوت است و در واقع در اقلیت قرار میگیرند.
در فصل اول رفتند سراغ بچههای بسیارکتابخوان. اسم هر شماره این فصل همان اسم مستعاری است که بچهها انتخاب کردند. مثلاً اپیزود اول به اسم چارلی باکت است، شخصیت کتاب چارلی و کارخانه شکلاتسازی.
شاید در نگاه اول و تا اینجا فکر کنید با یکی از تولیدات کلیشهای طرف هستیم که بچهها را مینشانند و ازشان سوالهای کلیشهای بزرگسالانه میپرسند و اغلب به کام بزرگسالان شیرین میآید؛ اما اصلاً اینطور نیست. سعی سازندگان پادکست این است که از چنین سوالهایی فاصله بگیرند و شیوه کار و حساسیتهاشان نسبت به موضوع هم این را تایید میکند.
در اپیزود صفر میگویند مهم نیست چه کسانی هستند و خودشان را معرفی نمیکنند، من هم سازندگان این پادکست را نمیشناسم.
.
. امروز از این وبسایت بخش اول کتاب بزی که گم شد را با بچهها گوش کردیم. در معرفی خودشان نوشتند: برای کانون مرکز موسیقی کانون سال ۱۳۵۰ به مدیریت «احمدرضا احمدی» و کوشش افرادی چون «شیدا قرهچهداغی» تأسیس شد، و از آن پس به انتشار محصولاتی برای کودکان و نوجوانان…
#ازمدرسه
۱۰ آذر ۰۳
کیف کتابخوانی من
#کاردستی
کیان (۱۰ ساله) در کتابخانه را باز کرد و بلند گفت: آخیش بالاخره باز شد! بعد هم این کیف مشکی را گذاشت روی میز و نشست روی صندلی و چیزهایی از توی کیفش درآورد و مشغول شد.
چند دقیقه بعدتر با لبخند پهنی گفت: خانوم سهتا کتاب از نمایشگاه گرفتم یادتونه؟ یکیاش رو تموم کردم.
-بهبه! چه زود دست گرفتی کتاب رو.
-خانوم اینم کیف کتابامه. توش یه سری برگه دارم، چیزهایی که از کتابا دوست دارم رو مینویسم.
کیان موفق شد حسابی کنجکاوم کند که آن کیف مشکی چیست. ازش خواستم نشانم بدهد که کیف کتابهاش چه امکاناتی دارد و از کجا آمده اصلاً.
این کیف را از دسته کیفهایی که توی جلسههای مختلف به پدرش هدیه میدهند برای خودش برداشته. فکر کرده که حالا چه کارش کند؟ و تصمیم گرفته برای کتابهایی که در دست خواندن دارد چیزی بسازد.
توی این کیف یک نشانک کتاب دارد که خودش درست کرده است. تصویر زرافه انتهای یکی از کتابهای درسیاش را دوست داشته و پرینت گرفته و رنگش کرده. کله زرافه را روی یک چوببستنی چسبانده و شده نشانک کتابی که خیلی هم دوستش دارد.
چندتا برگه دارد و یک خودکار و یک خودنویس (چون از کله خودنویس خوشش میآید) و یک ماژیک. وقتی کتاب میخواند اگر فکری به ذهنش برسد توی این کاغذها مینویسد و اگر از قسمتی توی کتابها خوشش بیاید با آن ماژیک میکشد روی آن کلمه یا جمله و پررنگش میکند.
کارت عضویت کتابخانه هم توی یکی از جیبهای این کیف است.
قرار شده کیان برگههای قبلیاش از یادداشتهای وقت کتاب خواندن را بیاورد تا باهم نگاهشان کنیم.
چه خلاقانه!
با کیان تصمیم گرفتیم کارش را اینجا بگذاریم و به دیگران هم معرفی کنیم؛ برای هر کسی که علاقهمند بود یک کیف کتابخوانی برای خودش بسازد.
پینوشتی برای بچهها:
تازه بچهها؛ لازم نیست همچین کیفی فقط برای کتابخوانی ما باشد. برای هر چیزی که دوست دارید و خوشحال یا سرگرمتان میکند هم میشود چیزهای مخصوص خودتان را بسازید. اصلاً شما چقدر به چیزهایی که علاقه دارید این طور اهمیت میدهید؟ چقدر برای خودتان چیزمیزهای مخصوص میسازید؟
.
.
ف. معلم فارسی بچهها چندتا از شعرهایی که سال چهارمیها گفتهاند را برایم خواند. تلاش کردم یکی را حفظ کنم، اما کلمههای قشنگ بچه را فراموش کردم. اینطور یادم مانده که خانهات را ترک نکن، مگر پرنده باشی و پرواز کنی و باعث خوشحالی خانه دیگری بشوی.
شبتر یادم آمد که ۱۵ آبان گذشت و شد پنج سال که اینجا هستم. فکر کردم به روزی که کار را تحویل گرفتم و به امروزش و به اینکه به کجا برسانیمش و تحویل بدهم خوب است؟ یاد گرفتم در استمرار است که میشود میوههای شیرین را برداشت کرد و چشید، در استمرار است که میشود خطاها را شناخت، در استمرار است که میشود بالهای پرزوری برای پرواز ساخت و گاه در رفتن است که میشود بزرگترین درسها را یاد گرفت.
در جهانی که من بزرگ شدم و زندگی میکنم نهادها مهماند، آسیبپذیرند و بار آوردنشان جانکاه است. من در همین نهادها کارآموزی کردم، جدل کردم، آزمودم، کناردست باتجربهها کار کردم، برایشان قلدری کردم، خستگیها و چالشهاشان را دیدم، سختی زندگی میانسالیشان را دیدم، بارها سرم به سنگ خورد و غرور و کله پر باد جوانیام صیقل خورد و ورزیدهتر شدم.
کاش اینجا هم یکی از آن نهادهای نستوه بشود. خانه امنی که وقتی پا به سن گذاشت، زیر پر و بال جوانترها را بگیرد تا تجربه کنند، بزرگ شوند و خانه امن دیگری بسازند.
آبان ۱۴۰۳ - شروع سال ششم
.
نشست «مروری بر مجموعه عکس از کرانههای آراز» به مناسبت هشتادمین سالروز تولد حبیب فرشباف، توسط رسانۀ مُصوّر در خانۀ هنرمندان ایران برگزار میشود.
روشن نوروزی، کیوریتور این مجموعه عکس و همبنیانگذار رسانۀ مُصوّر با اعلام این خبر گفت: «در این برنامه جمعی از عکاسان و متخصصان ارتباطات تصویری دیدگاههای خود را درباره عکسهای حبیب فرشباف بیان میکنند و در پنل نقد و بررسی نیز آثار او با حضور خود عکاس مورد بررسی قرار میگیرد.»
وی افزود: «مجموعه عکسهای حبیب فرشباف بیش از ۵۰۰ فریم نگاتیو قطع متوسط سیاه و سفید هستند که در سالهای گذشته توسط آژانس عکس ایرانایمیجز گردآوری، اسکن و ترمیم شدهاند. در خرداد ۱۳۹۸، منتخبی از این عکسها در نمایشگاهی در گالری دنا در معرض دید عموم قرار گرفتند و در حال حاضر نیز کتاب آثار حبیب فرشباف با همکاری انتشارات تصویر ایران در حال آمادهسازی است.»
حبیب فرشباف در تیرماه سال ۱۳۴۲ پس از گرفتن دیپلم طبیعی به عنوان معلم سپاه دانش به روستاهای دورافتاده قرهداغ آذربایجان رفت و تا سال ۱۳۵۳ در آنجا ماندگار شد. حبیب فرشباف در مدت زمان حضورش در این روستاها با یک دوربین لوبیتل از زندگی روستائیان و رویدادهای آن زمان عکاسی کرده است. حبیب فرشباف در دهه ۴۰، معلمی پیشرو در روشهای آموزشی بوده و بهصورت داوطلبانه روستاهای دورافتاده را برای خدمت معلمی برمیگزیده است. او که در حوزۀ ادبیات کودکان نیز تلاشهای بسیاری داشته، از شعر و ادبیات ترکی آذربایجانی برای آموزش کودکان استفاده میکرده است.
این نشست روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۳۰ در تالار شهناز خانه هنرمندان واقع در خیابان طالقانی،خیابان موسوی شمالی، بوستان هنرمندان ، خانه هنرمندان ایران برگزار میشود و حضور در این نشست برای تمامی علاقهمندان آزاد و رایگان است.
https://www.instagram.com/farshbaf_habib?igsh=dWZocG52cnI3N2tj
.
از #کارباکتابها و #کاربابچهها
دهم اردیبهشت ۰۳
شوخیهای بیادبی (Potty humour)
چهارسابقهدار رو ندارید؟ نه یک بار، نه دو بار، دهها بار در کتابخانه را باز کردند و ازم پرسیدند. همین امروز هم یکی از بچههای یازده ساله آمده بود دنبالش. میگویم نداریم؛ کتابهای مشابه را پیش میکشند. وقت نمایشگاه کتاب هم مشتاقانه سراغشان را میگرفتند. میپرسم چرا اینقدر دوستشان دارید؟ میگویند: خیلی باحاله، خندهداره، بامزهست. خانوادهها چندان از این کتابها خوششان نمیآید و میخواهند من هم تأییدشان کنم.
بالاخره سه کتاب از سه مجموعه مختلف را خواندم و دربارهشان جستجوهایی کردم. نتیجهاش تا اینجا، شده آشتی با این کتابها.
از چه کتابهایی حرف میزنم؟ مجموعههای چندجلدی (سریالی) که پر از شوخیاند، تصویریاند یا کمیک، معمولاً یک گروه یا شخصیت خوب دارند و یک گروه یا شخصیت بد که جدال بین این دو ادامه دارد و آخرش خوبها پیروز و قهرمان میشوند و بدها را به روشهای خندهداری شکست میدهند.
بچهها میگویند شوخیهای بیادبی؛ شوخیهایی که به Potty humour یا Toilet humour معروفاند. شوخی با باد شکم و سروصدای معده و حالت تهوع و دستشویی و غیره.
بچهها خیلی به این شوخیها میخندند، به ویژه بین سه تا هفت سالهها حسابی طرفدار دارد.
درباره این شوخیها مطالب زیادی پیدا نکردم، جز در بخش نظرها و یادداشتهای کوتاه در سایتهای مرور و معرفی کتاب، سایت ناشران یا موسسههای حمایت از کودک و والد. به فارسی هیچ مطلبی ندیدم، فقط نظرهای کاربران فارسیزبان در همین سایتها.
بزرگترها نوشتهاند این شوخیها به مذاقشان خوش نیامده و همگی در ادامه تأکید کردهاند: اما بچهها حسابی دوستشان داشتند.
عدهای هم از قدرت این شوخیها نوشتهاند:
قدرت شوخیهای بیادبی (Power of potty humour)
راستش این سوی بحث است که توجهام را برانگیخته.
● سه، چهار یا هفت ساله که باشی گوز و پیپی خندهدار است؛ تازه وقتی بزرگترها هم بهت گفته باشند نباید به زبان بیاوریشان. اگر شما دنبال منابع خواندنی برای بچههایتان بگردید، شوخیهای بیادبی انتخاب اولتان نیستند. ولی اگر بچهها برای خودشان کتاب انتخاب کنند، قطعاً اینها در فهرستشان پیدا میشوند.
بسیاری از پدرومادرها تردید دارند که اجازه بدهند بچههاشان این کتابها را بخوانند یا نه، اما من به داشتنشان در کتابخانه تشویقتان میکنم، آن هم کتابخانهای که همهجور کتابی در آن باشد. صحبت از تنوع و تعادل است، نه ممنوعیت. (از اینجا)
● بچههای دو سه ساله کمکم آداب دستشویی را یاد میگیرند و گاهی چالشهایی دارند. این کتابها آنها را با ادبیات و واژههایی آشنا میکند که راحتتر درباره این چالشها حرف بزنند. (از اینجا)
● بسیاری از بچهها با این کتابها به خواندن علاقهمند شدند. بسیاری با این کتابها خواندن مجموعهها و داستانهای بلند را تجربه کردند. برای شروع به نظر گزینههای خوبی میآیند. (از نظرهای خوانندههای فارسیزبان)
میشود درباره همه اینها گفتگو کرد. به نظرم توجه به تنوع و تعادل واقعاً حق مطلب را ادا میکند. مهم این است کمکم بدانیم چه جور مطلبی را چرا میخوانیم. گاهی کتابی راحتالحلقوم میخواهیم، گاهی کتابی برای سرگرمی، گاهی میخواهیم یک متن ادبی پرقدرت بخوانیم. شاید کمکم به یکی از این دستهها علاقه بیشتری پیدا کنیم، شاید همه را تجربه کنیم و از همهشان لذت ببریم.
میشود از انتخابهای بچهها نترسید و مطمئن شد گزینههای دیگری هم در دسترسشان قرار دارد.
خوشا فَصلی کِه دور از غم
هَمَه کَه شُنَه وا شُنَه
دَست وا دَست، سایَه وا سایَه
شارَفتَه خُنَه وا خُنَه
بُدُو پیشُم بُدُو پیشُم
بُدُو اِی نوشُم و نیشُم
بُدُو اِی آخرین عشقُم
دوادار دل ریشُم
خَزُن زَرد ایسالُن نُوبَتی تَمُنِن
بَهار از راه اَرسیدِن زندِگی چه جُنِن
بیاین وا هَم بَشیم یاور
هَمَه هَمراه و هَم باور
دِلُن راه شُبَشِه وا هَم
جُدا نَبُوتْ دِل از دِلبَر
خَزُنِ زَرد ایسالُن نُوبَتی تَمُنِن
بَهار از راه اَرسیدِن زندِگی چِه جُنِن
لبخند
از ابراهیم منصفی، بندرعباس، نوروز ۱۳۶۰
با صدای بچهها؛
روی بازخوانی نجوا خبازیان، بهار ۱۴۰۳
متن ترانه از اینجا
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago