ستایشگر زیبایی؛ محمدرضا شفیعی‌کدکنی

Description
فیلم مستندی از سید جواد میرهاشمی
𝓢𝓮𝔂𝓮𝓭 𝓙𝓪𝓿𝓪𝓭 𝓜𝓲𝓻𝓱𝓪𝓼𝓱𝓮𝓶𝓲
@S_J_Mirhashemi
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 6 months, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 1 week ago

3 months, 3 weeks ago

سخنرانی استاد #شفیعی‌کدکنی
به مناسبت نودسالگی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران

شنبه، چهارم اسفندماه ۱۴۰۳
دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تالار فردوسی

5 months ago

.
اا═. 🍃 .═══════╔
زبانِ زندۀ قبیله بود
اا═══════. 🍃 .═╚
كُنتُ لُغَةً
يَلوذُ بِها الحَيّ
في حِوارِهِ معَ المَيِّتِ.

این سخنِ ادونیس (علي أحمد سعيد إسبر) شاعر زنده و نامدار سوری، گویاترین بیان است در وصفِ زبان‌آوران یک جامعه؛ و امروز زبان حال ابراهیم نبوی‌ است و حال هر که همچون او از درد سخن دق می‌کند. واژۀ الحَیّ دو معنی دارد: ۱. زنده ۲. قبیله.
ترجیح می‌دهم «الحَیّ» را قبیله بخوانم:

من زبانی بودم که قبیله
در گفتگویش با مُرده 
به آن پناه می‌برد.

ما نیز در گفتگوی با مردگان به زبان ابراهیم پناه می‌بریم. مردگان ما اینانند که صدای مردمان را هرگز نمی‌شنوند. ما در گفتگو با مردگان خویش و خویشتنان مرده به مکتوبات تو پناه می‌بریم. هرچه بلندتر می‌خوانیم به گوش مردگان سکوت سردتری می‌ریزیم.

#کاروندپارسی
#محمودفتوحی

@karvandparsi

5 months, 1 week ago
«در هواپیما هستم. دارم دور می‌شوم. …

«در هواپیما هستم. دارم دور می‌شوم. از وطنی که مثل غولی، هیولایی قفس را شکسته و له کرده و زخمگین و خونین بیرون آمده. قلب بزرگ اما چشم‌های نابینایی دارد. نمی‌داند کجا می‌رود و در رفتن کشتزار خودش را زیر پاهایش ویران می‌کند؛ وطنی که به نام اسلام از خود بیرون آمد. اسلام جهان‌بینی بود، بدل به ایدئولوژی شد و هیچ‌کدام این‌ها «وطن» ندارند. مثل مارکسیسم؛ هم‌وطن یکی مسلمین و هم‌وطن دیگری زحمتکشان است.»

«ایران عزیزم، ایران جاهل ظالم، ایرانِ کوه‌های بلند، بیابان‌های سوخته و آفتاب وحشی و رفتگان و ماندگان عزیز! دلم برایت تنگ شده؛ ای بی‌وفای ناکسِ دور! با این بی‌دادِ تبه‌کاران وای به حال آیندگان.»

#شاهرخ_مسکوب
#تیرماه_۱۳۵۸
.

5 months, 3 weeks ago

درباره عارف قزوینی و یاد استاد باستانی پاریزی

فیلمی تازه‌یاب با حضور هوشنگ ابتهاج، بیژن ترقی و باستانی پاریزی از سوی دوست دانشورم آقای سیدجواد میرهاشمی در اختیار بخارا قرار گرفت که در آن به بحث درباره شعر عارف قزوینی پرداخته می‌شود. به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت استاد باستانی (پنجم فروردین) و گرامی‌داشت یاد و خاطرۀ ایشان، این فیلم را تقدیم دوستداران می‌کنیم.

5 months, 3 weeks ago
6 months ago
[‍](http://axnegar.fahares.com/axnegar/0090b3aebc75610dc7638.jpg) **از نسل قلندران نامی**

از نسل قلندران نامی
(مظاهر مصفّا ‌و شفیعی کدکنی)

دو تن از استادان بسیار محبوب دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران، یعنی دکتر مظاهر مصفّا و دکتر شفیعی کدکنی، علاقهٔ خاصی به‌ هم داشتند. این علاقه تا بدانجا بود که مصفّا، که چند سالی هم از شفیعی بزرگتر بود، یک‌بار بر سر دفاع از او با دو تن از استادان دیگر دانشکده کتک‌کاری کرده بود. دلایلی دیگر هم البته در کار بود. چند بار این موضوع را برای من و دوستانم تعریف کرد. همیشه خود را ملزم می‌دانست از شفیعی دفاع کند. شفیعی نیز البته همیشه با ستایش از مصفّا حرف می‌زد. خیلی هم سعی کرد مصفّا به آن زودی بازنشسته نشود، اما چون مصفّا خود طبق روحیهٔ شاعرانه به رنجشی استعفا کرده بود (و بعد پشیمان گشته بود) شفیعی نتوانست کاری از پیش ببرد. حتی چند سال پیش از این یک بار که از دکتر شفیعی پرسیدم چرا هرگز جایزه‌ای را قبول نمی‌کند پاسخ داد: چه کسی گفته قبول نمی‌کنم؟ جایزه را اگر آدمی مثل دکتر مظاهر مصفّا بدهد می‌پذیرم، اما معلوم است که از دست هرکسی جایزه نمی‌گیرم.
یادم هست وقتی شفیعی کتاب قلندریه در تاریخ را چاپ کرد مصفّا شعری در ستایش او گفت. حقیقةً مصفّا خود مظهر عوالم قلندری آن هم از نوع اصیل و واقعی‌اش بود.
یک بار که برای دکتر محمدعلی دهقانی، استاد روحانی گروه، نامهٔ رکود علمی آمده بود و او به قهر می‌خواست از دانشکده برود مصفّا خواهش و اصرار داشت که بماند و چون باز از آن طرف مقاومت دید دست او را بوسید، با اینکه می‌گفت «دهقانی شاگردم بود.» همین هم باعث شد دهقانی باز مدتی بماند هرچند بالأخره رفت و دانشگاه تهران را از وجود ارزشمند خود محروم کرد.
غرضم از نگارش این چند سطر جز ذکر یاد عزیز مصفّا انتشار نامه‌ای است از ایام مدیریت او بر گروه که امروز در لابلای اوراقم به تصویر آن برخوردم. این نامه را سالها پیش برای دکتر شفیعی نوشته بود و از میان سطور آن باز هم فتوت مصفّا موج می‌زند و البته احترامی که برای شفیعی قائل بود و مهر پیوسته‌ای که به او داشت:
«به نام خدا
دکتر شفیعی، استاد بسیار عزیزم
بعد از سلام، نخستین سه‌شنبهٔ درس از منشی محترم گروه پرسیدم ۸ تا ۱۰ در این محل مجاور دفتر گروه درسی هست؟ گفتند نه. من روزهای یک‌شنبه و دوشنبه هم در همین محل درس دارم و شما تنها روزهای سه‌شنبه درس دارید. مروّت من نه به این اندازه کم است که در این یک روز مدرس شما را غصب کنم. امروز هم از ایشان پرسیدم و گفتم چرا نگفتید که دکتر شفیعی درس دارد؟ به هر حال کیدهنّ عظیم. رنج معلّمی گران است اما گران‌تر از رنجی نیست که از رنجیدن عزیزی مانند دکتر شفیعی بر دل من می‌نشیند. همیشه همه‌جا به جای آن عزیز گفته‌ام:
دایم بر جان او بلرزم ازیراک
مادر آزادگان کم آرد فرزند

قربانت، مظاهر مصفّا».

خداوندش به رحمت دررساناد که از واپسین بازماندگان نسل قلندران بود.

محمدافشین وفایی

8 months, 1 week ago
8 months, 1 week ago
8 months, 1 week ago
11 months, 2 weeks ago

.
اا═.?.════════╔
حکمت پیروزی
اا════════.?.═╚
آدمیان آنگاه به رقص پیروزی برخیزند که بخشی از خویش را شکسته باشند.

رسائلِ #ابن_مهجان (36)

#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandp

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 6 months, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 1 week ago