?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 6 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
⭕️ وقوع انقلاب اسلامي و گلدوزي هاي خاندان سلطنتي در باخرز✍️ قاسم خرمي
وقوع انقلاب اسلامي در سال 1357 چنان با سرعت و شتاب بود، كه مردم باخرز در خراسان رضوي مثل تمام مناطق دور افتاده كشور، غافلگير شدند.
البته مردم باخرز، شب ها از طريق راديو بي بي سي كه تا عمق روستاهاي دورافتاده كشور، آنتن مي داد، مي شنيدند كه در تهران و شهرهاي بزرگ، راهپيمايي و اعتراض و زد و خورد در جريان است، منتهي جايگاه خودشان در اين منازعه، خيلي روشن نبود كه مثلا آيا طرفدار شاه بمانند و يا به مخالفين حكومت بپيوندند؟
تا قبل از آن، به خاطر تبليغات رسمي« شاه دوستي» كه معمولا از طريق معلمان و كدخداها و ژاندارم ها و بويژه ماموران اداره كشاورزي و اصلاحات ارضي، در مناطق دورافتاده كشور، انجام مي شد، مردم روستاي ما هم،علائقي به شاه و فرح و خاندان سلطنتي به هم رسانده بودند و اين علايق، گاه در هنرهاي سنتي آنها مثل گلدوزي و فرشبافي نيز متجلي مي شد. هر چند كه اين كار به معني مخالفت با مخالفان شاه هم نبود كه اصلا تصوري از قرينه حكومت در ذهن نداشتند
مرحوم مادرم و نيز خاله كوچك من، هر دو از طريق پدرشان سوادي در حد خواندن و نوشتن، آموخته بودند و همچنين مختصر ذوق و هنري در طراحي روي پارچه هايي داشتند كه از طريق دوخت با كامواي رنگي به گلدوزي هاي زيبا تبديل مي شد. گلدوزي هايي كه در خانه هاي روستايي به عنوان پرده و روبالشتي و غيره استفاده مي شد و بخش ثابت جهيزيه نوعروسان بود.
يكي از طرح هاي ويژه و سفارشي كه از دهه 40 و 50 روي پرده ها مي كشيدند تا گلدوزي شود، عكس خاندان سلطنتي بود. شامل: شاه، فرح و دو نفر از فرزندانشان كه اين چنين عكسي معمولا در صفحات نخست كتاب تعليمات اجتماعي دانش آموزان آن سالها هم درج مي شد. البته تعداد خانواده سلطنتي بيشتر بود اما ظاهرا الگوي كار مادرم و خاله ام از دهه 40 به بعد، ثابت مانده بود.
خاله ام در طراحي از مادرم ماهر تر بود اما يكي از اين طرح هاي خاندان سلطنتي را، مادرم بدون همكاري خاله ام و به اصطلاح با فكر بكر خودش كشيده بود كه براي چندسال هم در اتاق خانه ما نصب و آويزان بود. اين طرحي كه اين بار مادرم كشيده بود با بقيه طرح هاي آنها فرق داشت و به عبارتي، صورت و چثه شاه و فرح را طوري كشيده بود كه دوست داشت اينگونه باشند و نه آنچه آنها بودند!
مثلا براي شاه كه در عالم واقع، چثه معمولي و تا حدودي استخواني داشت، سينه اي پهن و فراخ و بازواني كلفت و قوي كشيده بود و چون احتمالا شنيده بود كه زنان شهري و تهراني سرخ و سفيد و تپل هستند و سفيد و تپل بودن هم در آن سالها و يا حداقل در مناطق ما كه اغلب زنان لاغر و آفتاب خورده بودند، يكي از معيارهاي زيبايي به حساب مي آمد، بنابراين، ملكه را هم، چاقتر از آنچه بود كشيده بود، حتي چندتا كوك اضافي و يا اشتباهي هم در هنگام دوخت كاموا، روي دماغ فرح زده بود كه بيني باريك او، خيلي پهن تر از آنچه بود، به نظر مي رسيد. اين در حالي بود كه خود فرح به ظاهرش خيلي حساس بود و اهميت مي داد و به كمك مربيان و پزشكان، مي كوشيد تا لاغر و تركه اي به نظر بيايد
خلق چنين اثري هم، البته از سر ضديت و دشمني نبود. چون مادر روستايي و مهربان من كه نه به عمرش شاه و فرح را ديده بود و نه مسلما در باره الگوي حكمراني آن دوران مي توانست نظري داشته باشد. به همين دليل، تصور خودش از شمايل و يا به قول امروزي ها، بايسته هاي ظاهري يك خاندان سلطنتي و حكومتگر را به تصوير كشيده بود؛ احتمالا همان تصوري كه از شاه درون شاهنامه فردوسي و يا اميرارسلان رومي به ذهنش خطور كرده بود. مردم ايران در هميشه تاريخ، دوست داشتند حاكمان خوب و آرماني داشته باشند و اما افسوس كه هميشه چنين نبوده است!
خلاصه، اين پرده گلدوزي شده، تا مدت ها شده بود، ماجراي كَل كَل و بگو مگوي پدرم با مادرم و حرف و حديث هاي همسايه ها و ميهماناني كه تا وارد خانه مي شدند، چشمشان به اين تصوير خاص از خاندان سلطنتي مي افتاد.
مرحوم پدرم گاه به شوخي و جدي مي گفت: زن اين پرده را جمع كن تا امنیه ها نريختند و دودمان ما را به باد نداده اند! اما مادرم زير بار نمي رفت و حتي فكر مي كرد كه اين يك اثر درست و دقيقر است و شاه و ملكه با آن همه غذا و تفريحات و امكانات، چه بسا چاق تر و تنومندتر از این هم باشند!
القصه، از همان حدود آبان و آذر 57 كه دامنه اخبار انقلاب، به روستاهاي باخرز هم سرايت كرد، نه تنها، اين قبيل طراحي ها از مد افتاد، بلكه همان پرده هاي گلدوزي شده هم از ديوار خانه ها، جمع شد و برخي منهدم و برخي به درون صندوقچه ها رفت تا اينكه درسال 60 و در جريان وقوع سيل مهيب سيل آباد، همه اين گلدوزي ها، به زير گِل ماند و از يادها رفت.
📌 متن كامل اينجا بخوانيد
باسلام و اِحترام ، و با گرامیداشتِ چِهِلُ شِشُمین دَه روزِ پاپانِ نِهضتِ اِجتماعی_اِسلامی مردمِ ایران در سالِ ۱۳۵۷ ، به روانِ تابناکِ شهدای سالِ ۱۳۵۷ تهران که جِسمِشان در بِهشت زهرای تهران آرام گرفته و تمامی شهدای نِهضت در سطحِ کِشور و با درود و سلام به روحِ بُلَندِ رَهبرِ نُخستِینِ انقلاب اسلامی ایران ، و با تبریک به عزیزان و همراهان و دوستان و همه مردم ایران .
جهت اطّلاع، از شهریورِ ۱۳۵۷ که مُوقِعِیَّتَم دانشجوی دانشگاهِ تربیت معلّمِ تهران بود ، در کنار مردمِ خودجُوش به عنوانِ تکلیف و برای بهره مندی از فیُوضاتِ روحِ شهدای نِهضت و نیز برای شکوهِ پیامِ شهدای نِهضت با اطّلاع رسانی خبرنگاران خارجی در سطح جهان ، در تشییعِ شهدای تهران از سالن شُستِشُو تا مَحَلِ خاکسپاری در بِهِشت زهرای تهران حُضورِ فَعّآل داشتم. با اِیثارگرانِ اِنقلاب نیز ، برای آماده سازی مَحلِّ برگزاری مراسمِ استقبالِ اِمام خمینی (ره) در بهشت زهراء همراه بودم و مسئُولیّتِ اَمنیّت و نِگهداری مردم در قطعه ۱۳ را بر عُهده گرفتم. مردم ، بیشترشان پس از طی ده کیلومتر پیاده روی از سَحَرِ ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ وارد بِهشت زهراء میشدند و با توجّه به اَنبوهِ جمعیتِ اِستقبال کنندگان از فرودگاه تهران تا بهشت زهراء ، قابلِ پِیش بینی نَبُود که رهبر چه ساعتی به مَحَلِ سخنرانی میرسند. نِگهداری و پیشگیری از پَراکنده شدنِ مردم وظیفه مسئولِ هر قطعه بود، بنده در آن شرایط با اِجرای ورزشِ صبحگاهی جمعی و برنامه حماسی و معنوی مانند پَخشِ سرودهای اِنقلاب و صوتِ تِلاوَتِ قرانِ عَبدُالباسِط ، و اِجرای زنده زیارتِ عاشورا توسّط مردم تا آغازِ بیاناتِ رهبر ، تَلاش نمودم.
عکسِ فوق توفیقِ حُضُور اِمروزم را در میانِ قطعه ۱۳ بهشت زهرای تهران نشان می دهد : در حالیکه که دستهایم با گُلِ سفید و سُرخ کاملأً باز شده ، برای در آغوش گرفتن رُوح و نِشان های شهدای انقلاب و جنگِ تحمیلی و شهدای تِرور و مدافعانِ حَرَم در قطعه های ۱۷ و ۳۹ و ۲۱ تا ۳۰ و ۴۴ و ... اِینک حِسّ و حالِ اِمروزم را تقدیم می نمایم :
اِمروز با حُضورِ در قطعه ۱۳ بهشت زهراء تهران ، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در این مکان را می دیدم که چشم و گوش و زبانِ بَدَنِ مردم با سُکُوتِ کامل به سوی قطعه ۱۷ و سُخَنانِ امام خمینی(ره) ، یک هارمونی هوشمندِ همدلی به وجود آورده و قَلب و دِلِ همه مردمِ حاضر را نَوازش میدهد.
در سوی دیگر ، در ۱۲ بهمنِ ۱۴۰۳ ، قطعه های مَزارِ شهدای انقلاب و بعداز انقلاب و شهدای تِرور ، شهید سیّدعلی اَندرزگو ، شهدای مَهدیّون و ... و شهدای جنگِ تحمیلی و مَرقَدِ رهبر نُخستینِ انقلاب و مَرقَدِ آیةالله سیّد محمود طالقانی(ره) ، مَزارهای : شهید محمّدعلی رجایی ، شهید سیّد محمّد بهشتی ، شهید باهنر ، شهید مصطفی چمران ، شهید سیّد مرتضی آوینی ، و ... و فرمانده های شهیدِ جنگِ تحمیلی ، فرماندهانِ پشتیبانی و مهندسی جنگِ جهادسازندگی و ... ، عهد و پِیمانِمان با مردم و الله و شُهدا را هُشدار می دادند.
سوزِ دِل داشتم نسبت به بَرخِی دوستانِ روشنفکرِ دانشگاهی و بعضی دوستانِ آگاهِ حُوزَوی ، اگر در طولِ این ۴۶ سال ، در زمانهایی مانند بنده مورد بی مهری قرار گرفتن چرا نسبت به اَصلِ اِنقلاب دُچارِ اِشتباه می شوند. عزیزانی که عملکردِ مسئولان سَبَبِ ظّلمِ به آنان شده چرا گرفتارِ کِینه شده و از پَذِیرِش و عَملِ به شاخص های منابعِ اَصلی اسلام فاصله می گیرند.
بسیاری از دوستانی که در این مَقطعِ تداومِ انقلاب کِینه توزانه فاصله می گیرند ، عزیزانی هستند که سالِ ۱۳۵۷ نِیز ، برای پَذِیرِشِ روحُ الله موسوی خمینی(ره) ، به عنوانِ رهبرِ نِهضت و اِنقلاب مُشکل داشتن و گرفتارِ بُحران شده و نَپَذِیرُفتند ، اِینک که پِیچ و بُحرانی دیگر در تَداومِ اِنقلاب پَدید آمده بُحرانِ اَندیشه آنان دارد تِکرار می شود ، بنده از عملکردِ نادُرست و بعضاً ظالمانه مسئولان و کارگزاران نظام دفاع نِمِیکنم و مُعترِضَم ، دَغدَغه اَصلی نَسلِ انقلاب باید راهبردهای کلانِ دورانِ اِنقلاب و قرائتِ اِسلامِ اِنقلاب باشد. با وجود اِعتراض به عملکرد مسئولان برای ظُلمها و گِلایِه برای بی مِهریها ، راهبُردِ اِصلاح ، تنها راهِ پیشرفت و تعالی و حلّ مشکلاتِ کشور است و پِیشگیری از کَمرَنگ شدَن جمهوریّت در نِظامِ اسلامی و حِراست از رِخنِه اِسلاِمِ مُتحَجّر در حکومتِ نِظامِ جمهوری اسلامی ایران ، اًز اِلزاماتِ اَوّلِیّه مسیرِ اِصلاح می باشد.
✍ سیّد حسین قاضی زاده هاشمی ، فرزند سیّد احمد.
۱۲ بهمن ۱۴۰۳ خورشیدی
*🔸 #شهرمن_فریمان 🆔*** @farimanMHD
✅ عید سعید مبعث پیامبر مکرم
اسلام بر همگان مبارک باد
🔹 این غزل به همین مناسبت تقدیم
میگردد
غز ل
شمع را از بزم یاران در شبستان آورید
قمری و دراج را از که به بستان
آورید
گلعذاران را به برگ گل نوازشها کنید
میگساران را کشاکش سوی مستان
آورید
راهبان از دیر و زاهد پیشهگان از
زاویه
چینیان و رومیان از ارمنستان آورید
از کلیسا اسقف و موبد ز آتشگه فراز
شیخ و ملا را ز مسجد در مغستان
آورید
مور از کاخ سلیمان، مایده از آسمان
از صبا بلقیس و رستم را ز سیستان آورید
دلبر مهروی را با عزت و فرخندگی
فرش زرین گسترانید از دلستان آورید
کعبهی امید را امشب گشاییدش در
آخرین پیغمبرش را در گلستان
آورید
گلفشان در مقدمش با حرمت و
فرزانگی
خاک ره شویید به مژگان و چو
مهمان آورید
نالهی هجران فاخر گر نمیآید به
گوش
نیست نی، نی از نیستان آورید
*✍ محمدعلی فخرایی*
*🔸 #شهرمن_فریمان 🆔*** @farimanMHD
این آقای محترم که امیدوارم خداوند امثال ایشان را در این مملکت زیاد کند، آقای ملک است، ایرانی و تبریزی که به جای چرتکه انداختن و استفاده انتفاعی از این مکان در جای گرانقیمتی مثل ولنجک تصمیم گرفته است به یاد پدر و مادرش این کتابخانه را تاسیس کند( کتابخانه باغ ملک ولنجک) و بدون دریافت پول یا حتی داشتن کارت عضویت، هر کتابی را که میخواهید به شما امانت بدهد. با دوستان یا خانوادهتان به کتابخانهاش سر بزنید (همه روزه ۱۰ صبح تا ۸ شب)، به او خستهنباشید بگویید، برای پدر و مادرش فاتحه بخوانید، کتابخانهاش را به دیگران هم معرفی کنید و اگر کتابی دارید به کتابخانه ملک اهدا کنید… خلاصه بهجای نقونوق، هرکداممان برای آگاهی و رشد جامعهمان هر کاری از دستمان برمیآید ولو اندک انجام بدهیم یا حداقل به کسانی مثل آقای ملک انرژی بدهیم.
✍️سهند ایرانمهر
#هفته_کتاب
#شهرمن_فریمان *?*** @farimanMHD
کتاب خواندن واقعا معجزه است
این تنها چیزی است که در دنیا به شما اجازه میدهد بیایید و برای مدت کوتاهی در مغز من زندگی کنید و چیزی را ببینید که من میبینم
و چیزی را حس کنید که من حس میکنم
هفته کتاب و کتابخوانی مبارک
#شهرمن_فریمان *?*** @farimanMHD
. ***باسمه تعالی
و نامه سرگشاده به هممدرسهایهای دهههای ۴۰و۵۰**
همشاگردی، سلام اکنون که گرد پیری بر ما نشسته، با موهای سپید
و دل روشن ، درود !
راهی را که رفتهایم، یکی نبوده است؛
عجیب نیست که اکنون، یکدیگر را باز شناسیم!
عمری است فاصله بین ما!
ما بودیم و سرمای سخت آن سالها
ما بودیم و ترس از معلّمها؟
ما بودیم وحسرت خوردن بستنی
ما بودیم و صدای وعظ آقای غروی !
ما بودیم و منزلاق بازی و هُرکبدی
ما بودیم و چوب آقای چکنی!
ما بودیم و نگاهِ سَرد آقای «فهرست»!
ما بودیم ....
اسکندری - زیبائی - احمد توکلی - پرواز منش - صادق زاده - حیدری - ملّایی - خواجوی - ....
سالهای احتیاط و خجالت؛
حال، بیش از ۵۰ سال از آن زمان میگذرد
و همچنان ، در کنار مسائل شهرمان هستیم،
همچنان ، غریبه با آن!
گاه میپرسیم این جوانان به راستی فریمانیاند؟!
یک انقلاب بین ما و این نسلها فاصله انداخته است!
اکنون، این شهر مستعد گردشگری
در انزوا دست و پا میزند؟
و کاری از ما ساخته نیست
گرچه غیرتی میشویم،
ولی سخت است به این مردم کمک کردن!
مجاری خدمت مسدود است.
(غریبهها دلشان برای این شهر نسوخته است)
فاصله هولناکی بین ما و این جوانان است!
آیا میشود گمشدهمان را اینجا پیدا کنیم؟
بازهم درود*
✍ محمود حکیمی
#شهرمن_فریمان *?*** @farimanMHD
مهمترین سوغات شهرستان فریمان «قند» است.
که در کارخانه قند قدیمی فریمان تولید و به اقصی نقاط کشور و جهان صادر میشود. قند فریمان به دلیل کیفیت مطلوب سبب شهرت این شهرستان شده است.
فرتبافی، قالی بافی، معرق چوب و مس و گلیم از مهمترین هنرهای سنتی و صنایع دستی رایج در شهرستان فریمان است.
* برگرفته از اطلاعات اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان فریمان و استان خراسان رضوی
#شهرمن_فریمان *?*** @farimanMHD
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 6 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago