°○| واژه‌های دریا |○°

Description
و جوانه خواهند زد امیدهای مهجوری که در زیر آوارِغم لباس نابودی بر تن کرده‌بودند
#دریا

لینک ناشناس من
https://t.me/HarfinoBot?start=2cf0925b297e71e
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago

8 months ago

#بیو
ز من لبخند می‌بینی ولی جانم پریشان است... ☻

🙂🥲

8 months ago

وقتی به چهره‌ی غبارآلوداش می‌نگرم بسان یعقوبی می‌ماند که فرزندِ دلبندش را از او ربوده‌اند و سالهاست زیبایی حسن را در فراق عشق از صورت زوده است.
اما او در درون شخصی است که شجاع، بی‌باک، قوی، منتظر اما امیدوار، امیدوار و امیدوار...
بنده‌ی مقرب خداست؛
نزد خدا عزیز و محبوب است اما یادش رفته است که عشق معبودش بر عشق زمینی‌اش برتری دارد، همیشه گلایه دارد از خالق‌اش اما نمی‌داند که در پی همه‌ی این‌ها پایانی زیبا نهفته‌ست.
همسانِ پیله‌ای که درد و رنج بسیاری را متحمل می‌شود تا پایانش پروازی در آسمانِ فراخ و  تحولی باشد بسی زیبا.
او شیر مردی‌ست که با اندک‌ترین دست مایه‌اش همیشه بیش‌ترین لبخند‌ها را زنده کرد، و کوچک‌ترین دل را به نغمه‌ی شادی فراخواند.
حتی اگر زمانی چیزی برای هدیه دادن نداشته باشد لبخند زیبایش را هدیه می‌کند.
از آوانِ کودکی زندگی او را سخت در تنگنا قرار می‌دهد و در آغوش غم آنقدر می‌فشارد‌اش که پهلوی امید‌هایش یکی جای خود را با دیگری تفویض می‌نمایند اما باز هم اصل همان است
#امید...
او غمگین است اما شوخ،
پیر است اما زیبا،
مظلوم است اما نترس،
او شیرمردِ خانواده است کسی که خوشی عزیزان‌اش برایش پافراتر از خوشی‌های خودش می‌گذارد...
آری او خودِ عشق است پسر بچه‌ی زیبا و مظلومی در جسم تواندی به نامِ مرد!
#دریا**❤️‍🔥

•┈•✦✿@myromans12✿✦•┈•**

8 months ago

**خدایا!
تو مولای ما هستی از تو پنهان نیست آنچه در قلب های ماست پس آرامشی به پهنای آسمان آبی نازل فرما.

الهی!
از دلتنگی،
از غم و اندوه
و اضطراب ها
بتو پناه می‌بریم.

کریما!
کارهای مان را بتو می‌سپاریم
با آنچه تو بهتر می دانی دل مان را آرام کن
و امور ما را به سر منزل مقصود برسان.

•┈•✦✿@myromans12✿✦•┈•**

10 months, 3 weeks ago

**‌
‹ از مَـن فقط خبر داشت، همین.
مثل مردمی که میدانند جایی از جهان جنگ است.›

?❤️‍?

•┈•✦✿@myromans12✿✦•┈•**

10 months, 3 weeks ago
10 months, 3 weeks ago

همیشه که تحمل‌کردن از روی ناچاری هنر نیست.
گاهی هنر کردن یعنی اینکه می‌توانستی پا پس بکشی و بروی اما بخاطر خانواده‌ات ادامه داده‌ای!
#دریا**❤️‍?

•┈•✦✿@myromans12✿✦•┈•**

11 months ago

بزرگترین توهین به یک انسان، انکارِ رنجِ اوست.

✍️ : #چزاره_پاوزه

@gol_barg

11 months ago

همسایگی جمع اهل قلم...! ?*?*

?@YAGHMAGAR_001 یــغــمـاگــر??

?@nawisnda_sg قَـــــقـــنـوس??

?@atvjz هـزار سـخن نـاگـفته??

?@FIoRenDa فـلـورینـدا??

?@Yanliz6 نــهــان??

?@myromans12 واژه های دریـا??

?@Paar_waz پَـــــــرواز??

?@Parneyan123 سفر درعـالمِ خـیال??

?@gol_barg گــلــبــرگ??

?@eternalm7 اتـرنــالـم??

?@KOTAH_MINAVESAM کوتاه مینویسم،عمیق بخوان??

?@nawisnda_arvand آرونــد|بــانــوامــیـری??**

?@kahkashan_dastan کهکشان داستان ?*?***

11 months ago

.

#پروردگارم

خش‌خشِ برگ‌های پائیز، صدای طوفان کولاک که خودش را به زمین و زمان‌ می‌کوبید تا چیزی را برایم گوش‌زد کند و ماهِ افسون شده‌ای که خودش را در زیر چادر سیاه شب پنهان کرده بود؛
سکوتِ شب را برهم می‌شکستند.
اما‌من سرم درگیر، دلم دلگیر و روحم تسخیرِ اندوه گشته بود.
با هر مشت آب سردی که بر صورت می‌زدم اشک‌هایم با آن آبِ زلال از گونه زدوده می‌شد.
در تاریکی تارِ شب دنبال سجاده‌ام می‌گشتم، سجاده را پهن کرده و باز خودم را در دست او سپردم.
مگر در این زمان که می‌توانست جز او حالم را بداند، هنوز آماده‌ی شرح حالِ دلم برای خالقم نشده بودم که مادرم دروازه را باز کرد و با چشمانی خواب‌آلود پرسش‌گونه پرسید" این موقع شب اینجا چه‌ می‌کنی؟!
حالا نماز چه وقتی می‌خوانی؟! "
حرفی نزدم فقط یک جمله گفتم: هیچ اندکی می‌خواهم با خدایم خلوت کنم.
منتظر شنیدن ادامه‌ی حرف‌هایم نشد و خواب بر او غالب گشت دوباره بر بستر خوابش رجوع نموده و به دنیای مبهم خودش برگشت.
حرف مادرم برایم عجیب بود؛ مگر با خدا بودن زمان و مکان می‌شناسد؟!
مگر خدا فقط در پنج وعده‌ای نماز در روز حضور دارد و بس؟
از نظر منِ که حضور خدا را در لحظه لحظه‌ی زندگی‌ام احساس کردم؛ خدا جای دوری نیست،
در پشت ابرها، در آسمان‌ها، در مسجد یا در کعبه هم نیست.
از نظر من خدا همیشه اینجاست، همین کنار خودم.
وقت‌های که دلگیرم، وقت‌های که می‌خندم، موقع‌های که حتی من حواسم به او نیست او من را می‌بیند و همراه من است.
خدا همیشه در حوالی رویاهایم و زندگی‌ام است، او وجود خارجی‌ام را نه بلکه درونم را می‌خواند او مرا می‌فهمد و هیچ‌موقع دستانم را رها نمی‌کند.
او هرگز تنها نمی‌گذارد بنده‌ای را که تمام امیدش فقط خالقش بوده، و جاده‌ی پر خم و پیچ زندگی را با توکل به خدایش ادامه داده است.
دلم آرام می‌گیرد وقتی قول پروردگارم را به خاطر می‌آورم که می‌گوید" فَانَّى قَریبّ"
من نزدیکم!
به راستی هم که از رگ گردن به من نزدیک‌تر است.
خیلی نزدیک نزدیک‌تر از خودِ من به من!
پس چگونه می‌توانم حضور او را وقف پنج وعده‌ای عبادت روزانه نمایم؟!
#دریا**❤️‍?

•┈•✦✿@myromans12✿✦•┈•**

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago