?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago
@fllaska **زندگی مثل همیشه خواهد بود. نه فقط تا چند صد سال دیگر، بلکه تا یک میلیون سال دیگر هم. زندگی عوض نمیشود، همیشه یکجور پیش میرود. از قوانین خودش تبعیت میکند که دخلی هم به ما ندارد، که نمیتوانیم ازش سر دربیاوریم.
به پرندههایی که پاییز کوچ میکنند، فکر کنید، مثلاً درناها، آنها فقط پر میزنند و پر میزنند. مهم نیست چه جور فکرهایی در سر دارند، افکار بلند یا کوتاه. آنها فقط پر میزنند و پر میزنند بدون اینکه بدانند به کجا و چرا! به پروازشان ادامه میدهند بیاعتنا به اینکه با چند تا فیلسوف همپروازند. بگذارید تا وقتی که درناها در پروازند آنها هم فلسفهشان را ببافند.**
بابا گفت: امیر! تو هیچوقت از آن ابلههای ریشو چیز بدرد بخوری یاد نمیگیری.
_ ملا فتح الله خان را میگویی؟
بابا با تكان دادن لیوان مشروبش تایید كرد: همهشان را میگویم. تف به ریش هرچی عنتر حق به جانب است.
خندهام گرفت. تصور تف انداختن بابا توی ریش آن همه عنتر حق به جانب یا هرچی، خیلی با مزه بود.
- غیر از تسبیح انداختن و از بر كردن كتابی كه اصلا زبان آن حالیشان نمیشود، هنر دیگری ندارند. خدا آن روز را نیاورد كه افغانستان بیفتد دست اینها ...
اگر آن بالا خدایی هست، امیدوارم حواسش به چیزهای مهمتری باشد؛ تا به ویسكی خوردن و گوشت خوك خوردن من...!
همیشه مثل یک بچه بود، بزرگ شدن را یاد نگرفت، نتوانست... مثل یک بچه ماند.
آدمهای خودپرست هیچوقت بزرگ نمیشوند. همیشه کوچک میمانند. خودپرستی، بهنظرم یعنی بچه ماندن... یعنی به هیچ کس کمک نکنی اما فکر کنی یک عده مجبورند به تو کمک کنند.
📒 #مردن_آسانتر_از_دوست_داشتن_است
👤 #احمد_آلتان
🔃 #علیرضا_سیفالدینی
صدای ریزش برگ ها ریخته بودند توی خونم. خونم داشت زرد می شد. خونم داشت فرو می ریخت.
وداع ،...
وحشیترین وداع آن لحظه ای نبود که سوفیا زنده بود و من را ترک کرد. وحشی ترین وداع لحظه ای است که انسانی می میرد. مردن، آن هم مردن به همراه اشک نریختن؛...
سبک نشدن.
? #تشریح
? #ایمان_سیدی
جوانها غمها و شادیهای زیادی دارند چون فقط به خودشان فکر میکنند؛ از اینرو همه آمال و آرزوهایشان مهم مینماید و غم و شادی را بهطور عمیقش حس میکنند...
آدمی وقتی دارای خانواده شد کمتر به خودش و آرزوهایش میاندیشد، عدهای هم خودخواهیهای خود را در موقعیتهای مسئولیت آفرینی چون سیاست، علم و یا هنر کنار میگذارند. نوجوان با کار و زندگی بازی میکند ولی انسان پخته و مجرب کار و زندگی را جدی تلقی میکند. مثلا انسان فقط برای بچهدار شدن ازدواج نمیکند، اما وقتی بچهدار شد، مسائل عوض میشود و سرانجام به نتیجه میرسد که همهچیز به خاطر بچهها انجام میپذیرد. بههمین دلیل جوانان علاقهمند هستند درباره مرگ حرف بزنند، اما واقعا درباره آن فکر نمیکنند. در مورد افراد مسن وضع کاملا عکس است. برای جوانان زندگی بهنظر طولانی میآید از اینرو فرصت تمرکز به روی آمال و آرزوهایشان را دارند. افراد مسن هم از مرگ که نزدیک میشود آگاهند و هم از اینکه آنچه را که انجام میدهند، در نهایت برایشان ارزشمند نیست. اینجاست که آدمی به ایمان و مسائلی از این قبیل روی میآورد که از تداوم برخوردار شود؛ آخر نمیشود که در خلاء زندگی کرد...!
? #گرترود
? #هرمان_هسه
? #شهلا_حمزاوی
میپرسد فکر میکنی آنها که میروند دلشان برای ما هم تنگ میشود؟ میگویم نمیدانم. فکر نمیکنم. اگر قرار بود آنقدر دوستمان داشته باشند که اگر نباشند یا ما نباشیم، دلتنگ ما بشوند که نمیرفتند. پس دوستمان نداشتهاند که رفتهاند و وقتی خودشان با پای خودشان بروند دلشان هم برای ما تنگ نمیشود. حداقل اوایلش به تنها چیزی که فکر نمیکنند ما و دلتنگی برای ماست.
میپرسد بعدها چی؟ میگویم بعدها هم احتمالا دلشان برای ما تنگ نمیشود، دلشان برای حال خوب خودشان در گذشتهای دور یا برای خاطرات خاصی که داشتهاند تنگ میشود. شاید هم آدمها دلشان برای کسی که بودهاند تنگ میشود.
مرگ به خوابیدن پس از یک روز کار و فعالیت شباهت دارد. در خواب اتفاقات زیادی رخ میدهد و بعد شما بیدار میشوید و سراغ یک روز کار و فعالیت دیگر میروید. من اینطور به قضیه نگاه میکنم.
نمیدانم پس از مرگ به کجا میرویم اما داستانهایی دربارهٔ آنچه بعد مرگ رخ میدهد شنیدهام. نمیتوانم انکار کنم که مرگ با ترس همراه است. ما حتی نمیدانیم مرگ ما چه زمانی فرا میرسد. اگر کسی نفس نکشد آیا به فرایند مرگ وارد شده است؟ چطور میتوان مطمئن شد که یک نفر واقعاً مرده است؟ آیا نفس نکشیدن تنها نشانهٔ مردن است؟ مذاهب شرقی اعتقاد دارند روح چند روز زمان نیاز دارد تا از بدن خارج شود. من شنیدهام این خروج با درد زیاد همراه است. شما مجبور میشوید خودتان را از خودِ زمینیتان خارج کنید. انگار بخواهی هسته را از میان یک هلوی تازه دربیاوری وقتی که جورج برنز بمیرد هستهٔ هلو درون آن گیر نمیکند چون او بسیار پیر است. هسته به راحتی بیرون میپرد و این صحنه، صحنهٔ بسیار زیبایی خواهد بود.
گفتوگو با #دیوید_لینچ
گردآوری #ریچارد_ای_بارنی
ترجمهٔ #آرمان_صالحی
از گفت و گوی لینچ با کریستین مککنا، ۸ مارس ۱۹۹۲
بی نهایت به مادرم اعتماد داشتم؛ وقتی به یاد آن اعتماد الهی و زیبا میافتم، دلم میخواهد بوسههایی را به آن پسربچه یعنی به خودم هدیه دهم و به کسانی که میدانند چقدر حفظِ یک احساس عمیق در این دنیا مشکل است و چنین هیجانی را نسبت به این خاطرات درک میکنند...
بجز غم خوردن عشقت غمی دیگر نمیدانم
که شادی در همه عالم ازین خوشتر نمیدانم
گر از عشقت برون آیم به ما و من فرو نایم
ولیکن ما و من گفتن به عشقت در نمیدانم
ز بس کاندر ره عشق تو از پای آمدم تا سر
چنان بی پا و سر گشتم که پای از سر نمیدانم
به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو
کنون عاجز فرو ماندم رهی دیگر نمیدانم
به هشیاری می از ساغر جدا کردن توانستم
کنون از غایت مستی می از ساغر نمیدانم
به مسجد بتگر از بت باز میدانستم و اکنون
درین خمخانهٔ رندان بت از بتگر نمیدانم
چو شد محرم ز یک دریا همه نامی که دانستم
درین دریای بی نامی دو نامآور نمیدانم
یکی را چون نمیدانم سه چون دانم که از مستی
یکی راه و یکی رهرو یکی رهبر نمیدانم
کسی کاندر نمکسار اوفتد گم گردد اندر وی
من این دریای پر شور از نمک کمتر نمیدانم
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago