ولی شاید،
قشنگ ترین قسم رو سعدی داده وقتی گفت:

به وصال‍‍ت
به وصال‍‍ت،
که مرا طاقت هجران تو نیست ....

‏یه ترکیب جادویی هست بین درصد شوری پنیر تبریز، شیرینی چایی و برشته بودن نون بربری و تردی خیار و شوری گوجه نمک زده که وقتی بهش برسی روحت جلا پیدا می‌کنه سر صبحی!
یه چیزی مثل اکسیر جوانی میمونه....

تو دیگر رفتی ؛ مثل ابری که آهسته از روی آسمان گذر می‌کند و چشم‌های مردم با حیرت در زیبایی آن خیره می‌شود!

_از نامه های فروغ فرخزاد به پرویز شاپور.

شب ها؛
میشه! از کافه تا خونه رو سوارِ قایقی شد؛ که رویِ آغوشِ تو رَوونه...
و اونقدر خیس شد!
که رودخونه رو هم حتی خیس کنی! :)??
(شب ها میشه؛ درون جریان‌ِ تو پنهان شد! حتی اگه رودخونه ای خشک باشی....)

دَر وَصفِ آغوشِ تو...??

ولی ...
من عاشق خوشی های ساده ام ؛
مثل هندزفری گره نخورده ،
خریدن گل و گیاه ،
مثل دراز کشیدن روی سرامیک یا چمن ،
نشستن کف مترو ،
مثل دیدن رنگ آسمون موقع طلوع و غروب ،
مثل بوی شمال ،
مثل نقاشی کشیدن ،
مثل تماشای ماه ... :))

*? *اگه میخای مراسم امشب مت گالا دنبال کنی بیا هالیوود کلود *? *امشب فعال باشی جایزه هم دارن *?*?*⏩@HollywoodCloud?***

ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود
من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود
او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود
با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود
شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم
وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود؛
سعدی! فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا
طاقت نمی‌آرم جفا کار از فغانم می‌رود...

#سعدی ?

به قول بهروز وثوقی:
ما اونجوری که دلمون می‌خواست زندگی نکردیم؛
اونجوری زندگی کردیم که مجبور بودیم...

آقای قربانیِ قشنگم!
این آهنگ تون خیلی قشنگه....??