حسين وى

Description
حسين وى، گاهى كه چيزى مى‌نويسد
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago

2 years, 1 month ago

.
در این روزها که پوست شهر دریده شده و پوسته‌ی ترس اندک‌اندک در حال فروریختن است،

? یادم باشد آن‌چه من از بیرون تحسین می‌کنم و شعارش را می‌دهم و برایش هورا می‌کشم، برای تک‌تک دختران و زنانی که به خیابان می‌آیند و حتی قدمی را با اندکی آزادی بیشتر برمی‌دارند، هزینه‌ای دارد که حتی در ذهن من نمی‌گنجد!

? یادم باشد ترس هر روزه و هر لحظه‌ای که یک زن در این جامعه‌ی مردسالار اقتدارگرای انحصارطلب تجربه می‌کند - جامعه‌ای که نه نهاد خانواده، نه عرف، نه شرع و نه قانون، حق را به او نمی‌دهد - احساسی‌ست که من هرگز آن را درک نکرده و نخواهم کرد!

? یادم باشد آن‌چه برای من رایحه‌ی خوشایندی از تغییر و تصویر خوش‌بینانه‌ای از فردایی بهتر است، امروز و در کام دختری که موهایش را رها کرده و در مترو یا فروشگاه یا خیابان، با لباسی که تنها اندک شباهتی به دلخواهش دارد راه می‌رود، طعم تلخِ ترس از توهین و تحقیر و تهدید با خود دارد.

من مقصر نیستم که در این جامعه، مرد به دنیا آمده‌ام؛ اما یادم باشد - و باید هر لحظه به خودم یادآوری کنم - که مرد بودن به غلط، برتری و مزیتی در تعامل با این جامعه و حکومت به من داده که باید هوشیارانه، مجدّانه و فعالانه آن را از خودم سلب کنم، تا شاید اندکی بفهمم نیمی از جامعه، از چه آزادی‌های بدیهی و آشکاری محروم‌اند و برای پس گرفتن تک‌تک آن‌ها چه هزینه‌هایی می‌پردازند.

پس،
? یادم باشد همچنان که شجاعت و جسارت زنانی را که حصار تنگ دیکتاتوری را می‌شکنند می‌ستایم، ترس‌ها و نگرانی‌های بقیه را درک کنم، و از کسانی که بیشترین زخم را خورده‌اند، طلبکارِ مبارزه و هزینه نباشم.

? یادم باشد که زندگی یک مبارزه‌ی هر روزه و آزادی یک آرمان ابدی‌ست؛ و من به اندازه‌ی خودم، برای رسیدن به آن، به تمامی مسوولم.

? و یادم باشد که #زن_زندگی_آزادی شعورمندترین شعاری‌ست که می‌تواند ما را نجات دهد.

#نه_به_حجاب_اجباری

2 years, 4 months ago

.
.
*?* سقوط

✍️** محسن رنانی

چکیده:سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمی‌دانم تا کی و تا چه حد می‌تواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما می‌تواند با تغییر رویه،‌ پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد.

مقدمه:این متن را حدود دو ماه پیش نوشتم. واقعش مردد بودم که منتشر کنم یا فقط برای مقامات بفرستم. همه ما می‌دانیم که بالاخره کشور از شرایط فروبسته کنونی گذر خواهد کرد،‌ اما تلاش همه ما باید این باشد که حکومت کم‌هزینه‌ترین راه را برای گذار کشور انتخاب کند. این که ایران به سوی تجربه شیلی و آفریقای جنوبی برود یا به سوی تجربه لیبی و سوریه، ابتدا به رفتار حکومت بستگی دارد و پس‌از آن به رفتار جامعه. منافع ملی ایران اقتضا می‌کند که هر دو طرف (حکومت و جامعه) تمامی راههای کم‌هزینه‌تر را تجربه کنند. یعنی تحول انقلابی و خشونت‌آمیز باید آخرین راه حل باشد. با این نگاه بود که ابتدا نسخه اولیه این متن را برای آقای دکتر محمدجواد ظریف فرستادم و خواهش کردم اگر می‌توانند آن را به دست مقام رهبری برسانند. هنوز هم گمانم بر این است اگر مقامات به صورت عریان با واقعیت روبه‌رو شوند، ناخودآگاه بر تصمیماتشان اثر می‌گذارد. اما پس از دو ماه ایشان پیام داد که تلاشش ناموفق بوده است. چنین شد که تصمیم گرفتم آن نوشته را با شرح و تفصیل بیشتر و بیانی بی‌پرده‌تر، برای انتشار عمومی بازنویسی کنم؛ که همین متنی است که می‌خوانید.

من این نوشته را منتشر می‌کنم تا از یک‌سو خانواده کشتگان و جوانان آسیب‌دیده و معترضِ جنبش مهسا غمناک نباشند و بدانند که اعتراض‌شان چه دستاورد عظیمی داشته است و در همین چند ماه توانسته‌اند یک مرحله از چهار مرحله سقوط را رقم بزنند؛ و از سوی‌دیگر اگر هنوز در درون نظام سیاسی هستند کسانی که از سطح هیجان و ترس روانشناختی عبور کرده‌اند و قدرت نگریستن عقلانی به تحولات را دارند، واقعیت را دقیق‌تر ببینند و به مراکز قدرت منتقل کنند؛ شاید هنوز فرصت بازگشت و همگرایی از دست نرفته باشد. چون معتقدم فرصت «اصلاح از بالا» از دست رفته است، اما تا زمانی که مرحله چهارم سقوط رخ نداده است، امکان «انقلاب از بالا» منتفی نیست. و البته اکنون تنها با «انقلاب از بالا» است که می‌توان «انقلاب از پایین»، را منتفی کرد؛ وگرنه «انقلاب از پایین» به‌طور طبیعی رخ خواهد داد. حکومت باید بداند که با ثبات کنونی اوضاع، غره نشود و رجز نخواند، که فرصتش اندک‌تر از آنی است که گمان می کند؛ و بداند که حتی اگر با روشهای سرکوب خشن این نسل را از نظر روانشناختی ناامید کند، اما این نسل به‌مرحله «امید وجودی» رسیده است و هر لحظه می‌تواند افق‌های امید‌بخش تازه‌ای را خلق کند، پس به جای درافتادن و سرکوب و تحقیر این نسل، آن را درک کند و سخنش را ارج بگذارد و با او گفت‌وگو کند.

تجربه یک قرن اخیر به من می‌گوید که اگر قاجاران برنیفتاده بلکه اصلاح شده بودند، و انقلابیان به جای .....

ادامه متن را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:برای مطالعه مطلب در تارنمای رسمی محسن رنانی کلیک کنیدبرای مطالعه مطلب در فایل‌ پی‌دی‌اف کلیک کنیدبرای مطالعه مطلب در نمای فوری، روی کلید زیر کلیک کنید.

Telegraph

سقــوط

محسن رنانی چکیده: سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمی‌دانم تا کی و تا چه حد می‌تواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه،…

2 years, 7 months ago

.
✍️   استفراغِ مبارک!

دلم روزی چند بار می‌‌پرسد چرا در این زمانه که ساعت به ساعت دارد تحولات تازه‌ای رخ می‌دهد و باید زودبه‌زود نوشت و گفت، اینقدر دیر به دیر چیزی منتشر می‌کنی؟ عقلم می‌گوید دیگر از نوشتن و گفتن چه سود؟ می‌گوید همین نوشته که داری می‌نویسی هم از نوع دست‌و‌پا زدن بی‌ثمر روشنفکری است. خدایی راست می‌گوید.

می‌دانید! حکومت چند دهه به‌جای ساختن و کاشتن و سبز کردن و امید دادن و افق گشودن و غنی‌سازی خاک ایران و جامعه ایران، آن را شخم زد و تخلیه کرد؛ و هر آدم و حیوان و کوه و معدن و دریاچه و گیاهِ ارزشمند و آرام‌کننده و امیدبخش و استحکام دهنده‌ای که بود را قطع کرد و  بُرد و خورد و گزینش کرد و تحقیر کرد و تخریب کرد و فراری داد. اکنون که افق را ابر سیاه فراگرفته و بارش شروع شده و سیل راه افتاده است، چه می‌شود کرد با سیل؟ حکومت جلوی سیل ایستاده است و به آن شلیک می‌کند. بیچاره گمان می‌کند سیل را می‌شود با شلیک متوقف کرد. روشنفکران هم پشت سر سیل ایستاده‌‌اند و فریاد می‌زنند آآی سیل از این طرف برو، آآی سیل از آن طرف نرو. زهی خیال باطل!

آآی حکومت آآی ما روشنفکران! همه‌مان عقبیم، همه‌مان هنوز خوابیم و همه‌مان مقصریم. حکومت روزگار درازی فریب داد و تبعیض کرد و قانون را لجن زد و مردم را ندید؛ ما هم پی‌در‌پی سکوت کردیم و منفعت طلبی کردیم و چشمان‌مان را بر آن همه تبعیض و تنگی و حماقت بستیم. و اکنون این نسل، که آینده ایران مال اوست و حق اوست، دارد همه ما را و همه آن‌چیزی که رنگ و بوی ما را دارد، استفراغ می‌کند. آن هم چه استفراغِ عمیق و مبارکی.

محسن رنانی / بعد از شادی مردم برای باخت تیم ایران از انگلیس

@Renani_Mohsen

www.renani.net
.

4 years ago

.
(صفر)
رای نمی‌دهم.

در آخرین ساعاتی که آخرین بازمانده‌های «جمهوریت» ناقص‌الخلقه‌ای که دلخوش به آن بودیم، در مغاک حتمی فرو می‌رود، آشفته‌حالم مثل محکومی که آخرین ساعات پیش از اعدام را می‌گذراند. در مرگ قریب‌الوقوع این بیمار محتضر - وطن - تردیدی ندارم، اما به رستاخیز ایران در جهانی دیگر امیدوارم. جهانی که تنها از پسِ پذیرش شکست در روش‌ها و بن‌بست بودن راه‌هایی که تا کنون آزموده‌ایم سر بر می‌آورد.

(یک)
رای دادن، انتخاب ابزار است نه هدف. این ابزار را بارها آزمودیم برای رسیدن به اهداف گوناگون. زمانی برای اصلاح. وقتی دیگر برای نگه داشتن امید. بعدتر برای دفع شرّ بزرگ‌تر. هیچ‌کدام نتیجه نداد؛ این کلید را که زور زدیم بچرخد و قفل در را بگشاید، آن‌قدر نچرخید تا بالاخره شکست و امکان گشودن این در را با کلید، برای همیشه بست.

(دو)
بسیاری به آنچه که من امروز (بهتر بگویم، دی۹۶ و آبان۹۸) رسیدم، بسیار زودتر رسیده بودند؛ ۸۸، ۷۸، ۶۷ یا ۵۷. بعضی هنوز بر این باورند که اصلاح ممکن است. من دقیقن بیست سال است که به قصد اصلاح رای نداده‌‌ام، چون امیدی به اصلاح نداشته‌ام. فقط تلاش می‌کردم به اندازه‌ی خودم مسیری مسالمت‌آمیز را برای تغییر واقعی باز نگه دارم، مسیری که در انتهای آن، جان و مال و شرف و آزادی مردمان این سرزمین ارجمند و ارزشمند قلمداد شود. حالا دیگر این مسیر را هم بسته می‌بینم، با اجساد خونین پیران و جوانان و حتی کودکانی که در راه آزادی، برابری و معیشت، ردی از خون بر سنگفرش‌های این راه به جا گذاشته‌اند.

(سه)
مساله انتخاب این یا آن نیست؛ مساله این است که دیگر انتخاب معنا ندارد. پرده‌ها کنار رفته و بر همگان آشکار است که ما با آخرین کاریکاتور جمهوریت مواجهیم؛ کاریکاتوری که به زودی پاره خواهد شد و نظامی پارلمانی یا من‌درآوردی جایش را خواهد گرفت تا همین اندک زحمت حاکمان تمامیت‌خواه هم برای توجیه کارهایشان لازم نباشد. در این نمایشِ به‌شدت مبتذل، فقط باید صحنه را ترک کرد و حتی تماشاچی هم نبود.

(چهار)
اما من امیدوارم چون به مانند بسیاری دیگر، حالا دیگر می‌دانم روش دیگری باید برگزید. روشی سخت‌تر، مجاهده‌ای روزمره برای بازسازی جامعه‌ای متشکل و متحد، دوختن پارگی‌هایی که حکومت میان اقوام و ادیان و افکار و سلایق مختلف ایجاد کرده، و ساختن نهادهای مدنی تازه و قدرتمند. مجاهده‌ای که شاید سال‌ها به طول بینجامد، اما راهی جز آن نیست.
ما از صندوق‌هایی که از آنِ ما نبودند دل بریدیم.
حالا باید به دست‌های هم ایمان بیاوریم.
.

4 years, 1 month ago

.
قتل فرزند و تکه‌تکه کردن جنازه و انداختن پاره‌های بدنش توی سطل زباله، خبری نیست که هرروزه بشنویم یا گمان کنیم اتفاقی روزمره در این جامعه است. جنایتی استثنایی‌ست که غیرعادی بودنش به صدر اخبار می‌کشانَدش.

اما بعضی خبرها نه چون تکرار می‌شوند و هر روز اتفاق می‌افتند، بلکه چون نوک کوه یخی هستند که گاهی بیرون می‌زند و پرده از رازی هولناک در لایه‌های درونی افکار و باورهای مردمان این جامعه برمی‌دارند، مهم‌اند.

آن‌چه استثنا نیست و از فرط تکرار عادی به نظر می‌رسد، این است که خانه دیگر مامن و پناه بسیاری ما نیست. آغوش مادران و پدران که قرار بود آخرین سنگر ما باشد، گاهی خاکریز اول هجومِ سنّتِ صیقل‌نیافته و باورهای کورکورانه به زیست و زندگی ماست. نه تنها مردمان غریبه‌ای که لبخند می‌زنند، که حتی نزدیک‌ترین آدم‌ها به ما، آن‌ها که خون و پوست و گوشت‌مان از آن‌هاست، در ذهن خود طناب دار ما را می‌بافند.

پدرها و مادرها البته همچون پدر رومینا اشرفی دست به داس نمی‌برند و مانند والدین بابک خرمدین با ارّه دست و پای فرزندان‌شان را نمی‌برند، اما طناب پوسیده‌ی افکار بسیاری‌شان هر روزه گلوی فرزندان را می‌فشرد؛ همدست با معلم و مربی و پلیس و مسوول و متشرعان متعصب. و در این فقره‌ی خاص، خلاف تمام شئون زندگی جمعی ما که جزیره‌ایم و تنها، الحق که همه‌ی این جماعت از ترس رسوایی همرنگ‌اند!

این قتل فجیع و مشابه‌های رو به افزایشش را می‌توانیم تیتر اول صفحات حوادث و پیج‌های زرد اینستاگرامی بدانیم، یا زنگ‌های هشداری که تک‌تک افراد مسوول در این جامعه را - از دولتمردان و متولیان فرهنگ و جامعه گرفته تا پدر یا مادر یک خانواده - از خواب خرگوشی بپرانَد. انتخاب با ماست، و هر ثانیه برای این انتخاب دارد دیر می‌شود.

5 years, 1 month ago

⚠️ با «کرونامارکتینگ» آشنا شوید!
? ☝️اگر کسب‌وکاری برای خودتان دارید، یا در سازمانی مشغول به کار هستید، پیشنهاد می‌کنم دیدن این ویدیو را از دست ندهید.
?اگر کسی را سراغ دارید که کسب‌وکار شخصی، کوچک یا متوسطی دارد، حتما ویدیو را برایش بفرستید.

اواسط ویدیو هم یک آب‌نبات بامزه برای‌تان گذاشته‌ام ??

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago