شب بخیر ?✨

ولی کاش میشد بخوابم و تو اروپایی ، استرالیایی ،کره ی جنوبی ، ژاپنی یا حتی همین دبی خودمون بیدار شم ??‍♀️??‍♀️??‍♀️

#آرزو‌بر‌جوانان

حالا که خیلی همه چی رو شیر تو پلنگ نوشتم اینم تعریف کنم که خواب دیدم درسم تموم شده ولی هنوز یه قسمت مهم از پایان نامه م مونده که رسما تو‌خواب مونده بودم چه مدل گِلی برسرش بگیرم .. یعنی یه خوابایی هستن که بعد بیداریت هزاااار بار سجده ی شکر به جا میاری که واقعیت چیز دیگه ایه و یادت رفته قدردادنش باشی ??‍♀️??‍♀️

احتمالا ناشی از فکر کردن به پولیه که برای مقاله شدنش دادیم و هنوز خبری ازش نیست ??‍♀️??‍♀️

#خوابهام

دیروز و دیشب شب خیلی خوبی بود ، درسته هیومن پارک به لطف مدیریت قشنگش ( شما زشت ترجمه کنید) و معطلی دوساعته ش قسمتمون نشد، عوضش زیباترین ذهن نوشته رو دیدیم ، خانوادگی معاشرت کردیم ، با حضرت یارشون از نزدیک همصحبت شدیم ( به حق که شایسته ی عنوانش بود ?) ، پسرک رو بوسیدیم و «نور» قشنگم رو کلی تو بغلمان تاب تاب دادیم و دوباره فیل مان یاد هندوستان کرد ???
و خلاصه دوستی قشنگمون لول آپ کرد و‌ وارد مرحله ی بعدی شدیم ?

چقدر دلم برای اینجور معاشرتی تنگ شده بود ، مرسی که افتخار دیدار دادی رفیق ☺️

( درضمن الحسود و لایسود عزیزان دل و من الله توفیق ???‍♀️)

خداوکیلی ، من پزشک عمومی ، که بیمه دارم ، تو محیط اورژانس ، اجازه ی تزریق سفتریاکسون رو اصلاااا به خودم نمیدم و حتمااا ویزیت متخصص میذارم ، بعد چطور جرئت کردی سفتر رو تو خونه بزنی به بچه بی گناه ؟!

این روزا فکرم خیلی درگیره ، ممکنه شرایطی برام پیش بیاد که بتونم از این بیمارستان و‌ اینهمه استرس خارج شم ولی شهر دورتری و احتمالا با پول کمتری (همون در حد خط فقر و این صحبتا )..
دوره ی طرحم هم کوتاه تر میشه و از این دانشگاه لعنتی نجات پیدا میکنم ، البته هنوز نمیدونم دانشگاه مقصد چقدر میتونه لعنتی تر باشه ولی خب دیگه مقیم نیستم و آنکالم و احتمالا بتونم بیشتر مادری کنم ..

یا اینکه بمونم و تو هر کشیکی ریق رحمتو سر بکشم و پولی اندکی بیشتر با تاخیری شاید کمتر بدستم برسه و دوره ی طرح طولانی تر و مادری کمتر ولی نزدیکتر به خونه و تعداد روزهای مقیمی کمتر از آنکالی ولی خب تجربه ی بیشتری هم میشه برام ..

همکارامم هنوز اطلاعی از این نقشه های شومم ندارن و گذاشتم وقتی مطمعن شدم خبرشون کنم ??‍♀️??‍♀️

البته فعلا خودم هم نمیدانم ، اطلاعی ندارم ??‍♀️??‍♀️

تو وجودم چندنفر زندگی میکنن و مرتب دارن باهم مشاجره میکنن و واقعا دوست دارم دهن همشون سرب داغ بریزم .. یکی که مادرِ و اولویتش بچه و دوری از استرس ها و تروماهای این سن هستش و دنبال شرایط کاری آرومتر حتی به قیمت پول کمتره ، دیگری متخصص جوگیریه که هی دوست داره شیرجه بزنه تو‌دل ترساش و بره تو کار تجربه و احتمالا پولشم براش مهمه ، سومی ؟! سومی خودمم که هم خدا میخوام هم خرما ، یه شرایط کاری آرومتر با پول بیشتر که هم بتونم مادری کنم هم طبابت ، متاسفانه گزینه ی آخر فعلا تو آفسایده ??‍♀️??‍♀️

خوشحالی این نوروز برام اینه که نرفتیم ولایت و خبری از دید و بازدید ها نیست و میتونم قشنگ کنج خونه ی کوچیکم کپک بزنم و کیف کنم ? فقط غم کشیکای هفته ی دومه که میره رو اعصابم ????‍♀️??‍♀️

ولی گند بزنن مملکتی رو که پزشکش از طبابت کردن پشیمون باشه.