?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
فایل صوتی بحثی در باب خاتمیت
مدرس: دکتر نصرالله حکمت
سخنی کوتاه در باب
سرّ خاتمیت
🔹 بسیاری از مسائل و مباحث امروزِ ما ، ریشه در نحوهٔ نگاه ما به مسئلهٔ محوری «خاتمیت» دارد . به عبارت دیگر این مسئله ، نخستین خشت معماری فرهنگ و تفکر اسلامی است و حلقهٔ اتصال روزگارِ پس از پیامبر ، با ادوار پیش از او و با جریان ظهور حقیقت در تاریخ بشری است . اگر ما این خشت اول را در فهممان از خاتمیت ، کج بگذاریم ، کل فهم ما از دین و دینداری ، کج میشود و تا ثریا کج میرود . بندهٔ حقیر ، در باب خاتمیت ، یک کتاب قطور ، حرف و سخن دارم و در کنار همهٔ دلشورههایم در بارهٔ سنت عظیم و شگفتانگیز و ناخواندهٔ ایرانی - اسلامی ، دلشورهٔ مسئلهٔ بسیارمهم و تعیینکنندهٔ «خاتمیت» و مسئلهٔ «امامت» را نیز دارم و دلم میخواهد این دو مبحث را به تفصیل ، مورد بحث و بررسی قرار دهم و امیدوارم اگر خدا بخواهد، به زودی گفتگوئی را در این باب داشته باشیم . در عین حال در تنگنای این مجال ، بحثی کوتاه را خواهم آورد که در واقع ، یکی از فصول این مبحث گسترده است .
🔹 یکی از دیدگاههای موجود در باب خاتمیت ، دیدگاه «استغنای عقل بشری» است . در همین دیدگاه رویکردهای مختلفی وجود دارد که خلاصهٔ آنها این است که در عصر پیامبر اکرم درود خدا بر او و خاندان پاکش بادا ، عقل بشری به درجهای از رشد و کمال رسیده که دیگر نیاز به آمدن پیامبری از جانب خدا ندارد . این بینیازی و استغنا ، استغنای ممدوح است ؛ چرا که عقل بشری ، با این درجه از بلوغ و رشد و کمال ، خودبسنده است و میتواند از این پس بدون نیاز به پیامبر ، خوب و بدِ زندگی انسانی را تمییز دهد و راه درست زیستن را بیابد و سعادتمندانه زیست کند .
🔹 بیان فوق در باب استغنای عقل بشری ، مشتمل بر دو بخش است که یک بخش آن ، درست است و بخش دیگرش نادرست . از این رو نتیجهگیریهای مبتنی بر این بیان کاملا نادرست خواهد بود ؛ چرا که به اصطلاحفنی ، «نتیجه تابع اخسّ مقدمات است» .
بخش درست بیان فوق این است که در روزگار پیامبر ، عقل بشری به مرتبهٔ بلندی از رشد و کمال رسیده است . دست کم این را میدانیم که فلسفه به مثابهٔ - اگر نگوئیم آخرین منزلگاه - یکی از آخرین پناهگاههای سترگ عقل بشری ، در بسیاری از نقاط عالم گسترش یافته است و این خود یکی از نشانههای وصول عقل انسان ، به مرتبهٔ بلندی از کمال است .
اما بخش نادرست بیان فوق -کهبر اساس آن، مغالطهای عظیم صورت گرفته ، و مغالطه اگر عامدانه باشد ، فریبدادن و اغوای دیگران ، و تحقیر شعور و درک آنان است - این است که ضرورت «نبوت» و ارسال رسل ، مولود بیعقلی ، یا کمعقلیِ انسانها نیست ، تا کمال عقلی سبب نفی ضرورت شود . بلکه ضرورت «نبوت» ، مولودِ نفس عقل بشری است ؛ یعنی عقل انسان فینفسه خنثی و نامتعهد است و همانگونه که میتواند مخاطب خدا باشد ، میتواند مخاطب شیطان باشد ؛ چرا که شیطان نیز با عقلا کار دارد و قدرت شیطانی فقط از طریق عقل است که میتواند نفوذ کند و از این رو ، شیطان زورش به غیر عقلا نمیرسد و نمیتواند «ناعاقل» را فریب دهد . شیطان هرگز نمیتواند کودکان و دیوانگان را اغوا کند ؛ هرگز نمیتواند سنگها و موشها و پروانهها و گلبوتهها را فریب دهد . فقط وفقط با عقلا کار دارد و زورش فقط به آنان میرسد . بنابراین ، به میزان رشد عقل ، خطر شیطان ، افزایش مییابد و اینک «عقل انسان» به دستگیریِ خدا بیشتر نیازمند است و از این رو خاتم انبیا ، اشرف و اکملِ همهٔ انبیا است و سیر پیامبری از پیامبریِ بسیط به پیامبریِ مرکب و پیچیده است ؛ چرا که عقل بشر، پیچیده و مرکب شده ، و رو به کمال رفته است .
🔹 اینک شاید شما بپرسید که: پس چرا پیامبری ، ختم شده است؟.
- در ذیل این پرسش نیز باید یک کتاب سخن گفت . در این تنگنا فقط یک جمله میگویم و امیدوارم که در گفتگوئی مفصل ، بتوانم جوانب مختلف آن را مورد بحث قرار دهم . در روزگار پیامبر ، که عقل بشری به مرتبهٔ کمال خود رسیده و البته این مرتبهٔ کمال نیز دارای مراتب است ، آخرین پیامبر متناسب با این عقلِ کمالیافته ، میآید و زانپس ، پیامبری به باطن خود میرود که «ولایت امام معصوم» است . اکنون عقلایِ از آدمیان ، با عقول پیچیده و کمالیافتهٔ خود ، اگر اشتیاق به حقیقت دارند ، باید بروند و بجویند و خانهٔ حقیقت را بیابند ؛ «حقیقتِ خانهنشین» را .
🔹 در ذیل این «عصارهٔ بحث» دلم هوای آن دارد که اندکی با شما مخاطب گرامی درددل کنم .در این روزگار و در سرزمین ما ، دو دسته که در ظاهر با هم مخالفند ، در باطن ، دست به دست هم داده ، و بسیاری از زیرساختهای ایمانی و اعتقادی، و به تبع آن ، عرصههای اخلاقی و اجتماعی و سیاسیِ این مرزوبوم را تخریب کردهاند ؛ یکی از این دو دسته ، جماعت «دینروشنفکری» است و دستهٔ دیگر جماعت «روشنفکری دینی » . امروز ، دین روشنفکری و روشنفکری دینی ، کمتر جای سالمی را باقی نهادهاند.
.
نوشته و پوشهٔ صوتی زیر ، بازنشر است .
انجمن علمی فلسفه دانشگاه خوارزمی تهران، برای اولین بار در کشور تقدیم میکند:
«مدرسه پاییزه نوافلاطونیها و فلسفه اسلامی»
در این مدرسه بهترین اساتید حوزه و دانشگاه جمع شده و برای نخستین بار در کشور چنین دورهای برگزار میشود.
مهلت ثبتنام: ۲۲ آبان ماه.
هزینه: رایگان بوده و تمام دانشجویان و طلاب کشور میتوانند در این دوره شرکت کنند.
⏰ شروع دوره: از ۲۳ ام آبان ماه.
نحوه برگزاری: تمام کلاسها به صورت مجازی بوده و در شش هفته، هفتهای ۳ جلسه (سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه) برگذار خواهد شد.
برای ثبت نام پیام دهید:
@Mahjuoor
? انجمن علمی فلسفه دانشگاه خوارزمی
#متن_خوانی_و_تفسیر_تعلیقات_ابن_سینا
#دکتر_نصرالله_حکمت
#کلاس_های_آنلاین
#پوشه_صوتی
?متـنخوانی و تفسیر تعلیقات ابنسیـنا
جلسهٔ سوم از دورهٔ نـوزدهم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
? پوشهٔ صوتی شمارهٔ ۲
?
بـرگی از کتاب «شـاکلهشناسی»
? انسـداد و زیستن در «جهانْلانه»
همهٔ جانداران و از جمله انسان درون جهان نامتناهی قرار دارنـد و بهسر میبرند امّا وضعیّت انسان کاملاً متفاوت است ؛ زیرا انسان علاوه بر این که درون جهان نامتناهی است میتواند «در جهان نامتناهی» نیز باشد . میان «درون» و «در» -- دستکم در اصطلاح ما -- تفاوت است . تفاوت این است که جانوران درون جهانند امّا از آن بیخبرند و بر اثر این بیخبری ، نیازی هم به آن ندارند . آنها درون جهانند امّا از آن بیخبرند و بر اثر این بیخبری ، نیازی هم به آن ندارند . آنها درون جهانند امّا فقط «در لانـه» زیست میکنند . از لانهٔ خود باخبرند و در آن بهسر میبرند . لانه و اطـراف آن ، برایشان کافی است و به بیش از آن نیازی ندارند ؛ چرا که غریزهٔ مسدود ، لانهای کوچک و محدود میطلبد .
انسان امّا بر اثر شعور و آگاهیاش از بودن خود در جـهان نـامتناهی باخبر است و برای انسان بودن ، به زیستن «در جهان نامتناهی» نیاز دارد ؛ و برای چنین زیستنی ، به ابزارهای لازم مجهّز است . شاکـلهٔ او -- از طریق ایمان به غیب -- و با گشودنِ سه پنجرهای که پیش از این دربارهاش سخن گفتیم -- میتواند همواره در حال اتّصال به جهان نامتناهی باشد و بر اثر آن ، این موجود کوچک ، بیکرانه و جاودانه گردد .
فروبستگی و انسداد شاکله و پیامدهای آن -- بهخصوص اتّکای به ابزار ، و بر اثر این اتّکا ، قرار گرفتنِ تحت سلطه و سیطرهٔ ابزار -- سبب میشود که آدمی به وضعیّتِ زیستن در «جهانْلانه» تنزّل کند . این «جهانْلانه» به مراتب کوچکتر و محدودتر از «لانه» است ؛ زیرا دیوارهایِ «لانه» را طبیعت و غریزهٔ جانوران ساخته و خواستهٔ آنان در ساختن این دیوارها سهیم نبوده است . امّا دیوارهای «جهانْلانه» را دانسته و خواستهها و ساختههای انسان ساخته است . آدمی با دست خود و با اراده و اختیار خویش ، خویشتن را در محبس دانستههای خود به بند کشیده و همه چیزش را در «معبد ابزار» قربانی کرده است .
زیستن در «جهانْلانه» مهمترین عاملی است که سبب میشود انسانها همانندِ هم شوند و تفاوتها از میان برخیزد . همه مانند هم فکر میکنند ؛ مانند هم زندگی میکنند ؛ و مانند هم سخن میگویند . نیازهایشان شبیه هم است ؛ خواستههایشان شبیه هم است ؛ و راههای تأمین این نیازها و رسیدن به این خواستهها نیز همانند هم است . دیگر نمیتوان آدمیان را برحسب سرزمین و قوم و دین و فرهنگ و زبان و لباس و هنر غیره طبقهبندی کرد ؛ چرا که همهٔ مردم ، همانند هم شدهاند .
بنابراین هر چه آدمیان به زیستن در «جهانْلانه» نزدیکتر میشوند و از زیستن براساس شاکـله ، فاصله میگیرند ، تفاوتهایشان کمتر و همانندیشان بیشتر میشود . زیستن براساس شاکله ، سبب میشود که هر انسانی یک جهان پُرشکوه و خاصّ خود باشد . امّا انسداد شاکله و زیستن مطابق شبه غریزه درون «جهانْلانه» همهٔ انسانها را تبدیل به یک انسان میکند ؛ در اینجا دیگر نیازی به آن نیست که هرکس «اسم خاصّ» داشته باشد . با شمارهگذاری هم میتوان افراد را از هم متمایز کرد .
درست در همین وضعیّت است که سخن از «سبک زندگی» به میان میآید . یعنی با نحوهٔ استفادهٔ هر مجموعهای از انسانها ، از ابزار و وسایل زندگی ، میتوان آنان را طبقهبندی کرد و گفت این دسته از مردم میزان و نحوهٔ استفادهشان از ابزار و وسایل بدینگونه است در حالیکه دستهٔ دیگر ، به گونهای دیگر از ابزارها بهره میبرند .
?شاکلهشناسی
صص ۱۳۹ - ۱۴۱
#متن_خوانی_و_تفسیر_فتوحات_مکیه_ابن_عربی#دکتر_نصرالله_حکمت#کلاس_های_آنلاین#پوشه_صوتی
? متـنخـوانی و تفسیر فتـوحات مکیّهٔ ابنعربی
جلسهٔ هشتم از دورهٔ بیستـم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
? پوشهٔ صوتی شمارهٔ ۲
۱ . در سورهٔ طه داستان موسی و سامری از ابتدا با جزئیات بیان شده است .
۲ . یهود گفته است : دستِ خدا بسته است . (استقرار در مغلوبیّت ظهور و قطع ارتباط با عالم)
۳ . خداوند «قول» دارد و دیگران ادای قول را درمیآورند .
۴ . طریقِ ایمان یعنی سیر درونی انسان با حقیقت این عالم .
۵ . چشمانت را ببند تا ببینی . (چشم دل باز کن که جان بینی / آنچه نادیدنی است ، آن بینی)
۶ . آنجا که باب حرف زدنهای خوب باز میشود ، باب مخاطرات نیز باز میشود .
۷ . ما قدرتِ شگفتی و تعجّب و حیرت خود را از دست دادهایم .
۸ . باران از کجا آمده است ؟
۹ . همه چیز دائماً در حال تطور و تکوّن است و این یکونات است .
۱۰ . مبدأ این عالم ، مبدأ تمام یکونات است .
۱۱ . ما در عالم حجاب و پشت صدها پردهٔ ضخیم زندگی میکنیم .
۱۲ . تنها یک راه در میان است و آن «ایمان» است .
۱۳ . قوهٔ ایـمان به گوش مؤمن سرایت میکند .
#متن_خوانی_و_تفسیر_فتوحات_مکیه_ابن_عربی#دکتر_نصرالله_حکمت#کلاس_های_آنلاین#پوشه_صوتی
? متـنخـوانی و تفسیر فتـوحات مکیّهٔ ابنعربی
جلسهٔ هشتم از دورهٔ بیستـم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
? پوشهٔ صوتی شمارهٔ ۱
۱ . جلد ۴ (از دورهٔ ۹ جلدی)، صفحهٔ ۶۴ - توحید سعه
۲ . بحثی دربارهٔ داستان موسی و سامری .
۳ . «قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرࣱ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهࣱ وَٰحِدࣱۖ » .
۴ . فرق جسد و جسم : جسد قابلیّت روح دارد .
۵ . «هشدار» در قصهٔ موسی و سامری .
۶ . در روزگار امروز نیز بحث «صداهای نامفهوم» در میان است .
۷ . سامری خودش را به عنوان مفسر صدای نامفهوم در نظر گرفته است . نوعی «هرمنوتیک وارونه» یا «جعلی» صورت گرفته است .
۸ . دلالتهایی بر کذب سامری : سود و زیانی ندارند . قول ندارد .
۹ . بین انسان و حقیقت «رابطهٔ قولی» برقرار است .
۱۰ . این گوساله در برابر پرسش قرار نمیگیرد .
۱۱ . خداوند با تمام اشیاء و موجودات «قول» دارد .
۱۲ . کسی که نمیتواند ضرر و زیان را از خودش دفع کند ، چطور میتواند از شما دفع کند ؟
? گذری بر سال ۶۱ هجری - شماره پنجم
? راوی: محسن بدرقه
? میهمان: نصرالله حکمت
استاد نصرالله حکمت در این پادکستها به رویدادهای فراتاریخی روزهای محرم سال ۶۱ هجری پرداخته است. استاد پیرامون حقیقت و ارتباط آن با انسان نگاه خود را تبیین میفرمایند.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago