ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

Description
در این‌جا می‌کوشیم خط و زبان فارسی میانه را به شیوه‌ای تازه و آرام‌آرام مرور کنیم.
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago

4 months, 3 weeks ago

هشدار رئیس مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی در نامه‌ای مهم به رئیس‌جمهور

♦️دبا: رئیس مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی در نامه‌ای مهم به رئیس‌جمهور، گروه‌های افراطیِ هویت‌طلب را جاعلانی توصیف کرد که وحدت تاریخی مردم ایران را هدف گرفته‌اند و پیشنهاد کرد با به‌کارگیری تدابیر ضروری، با اهداف شوم و ضدملی آنان مقابله شود.

🔸نوشتار کاظم موسوی‌بجنوردی بنا به ضرورت شرایط کنونی کشور، اینک به‌صورت علنی منتشر می‌شود که متن آن به شرح زیر است:

جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

🔹با عرض سلام، چنان‌که مستحضر هستید، چندسالی است که گروه‌هایی افراطی که خود را «هویت‌طلب» می‌نامند، با جعل دوگانه‌های ترک ـ فارس، کرد ـ فارس و عرب ـ عجم و امثال آن وحدت تاریخی مردم ایران را هدف گرفته‌اند، مردمی که نظریه‌پردازان سیاسی از آن‌ها با تعبیر «ملت تاریخی» یاد می‌کنند. یکی از ویژگی‌های اصلی این مردم در تاریخ طولانی و پرفرازونشیب آن‌ها وحدت در عین کثرت است. همین ویژگی باعث تاب‌آوری تمدن کهن این ملت در مقابل هجوم‌های ویران‌گر بوده است. درعین‌حال یکی از نمودهای کثرت این ملت وجود زبان‌ها و گویش‌های مختلف است. به‌رغم این تنوع، همین مردم در یک فرآیند تاریخی و کاملاً داوطلبانه، زبان فارسی را در مقام زبان مشترک، میانجی و ملی انتخاب کردند. نخبگان ما، با هر گویش و زبانی، با فارسی آراء و عقاید خود را بیان کردند، شعر سرودند، داستان نوشتند. این موضوعی است که در زبان فارسی سابقه‌ای دست‌کم هزارساله دارد، چنان‌که قطران تبریزی در ۴٠٣ قمری به زبان فارسی شعر می‌سرود. متأسفانه گروه‌های یادشده از سویی موضوع تنوع زبانی را کاملاً در مقابل زبان ملی قرار داده‌اند و جایگاه ملی زبان فارسی را به ناحق دست‌پخت حکومت پهلوی معرفی می‌کنند و از سوی دیگر، تعریفی که از گروه‌های قومی ارائه می‌دهند در مقابل وحدت ملی است. آن‌ها ایران را متشکل از «ملت‌های مختلف» معرفی می‌کنند که همۀ آن‌ها از سوی «ملت فارس» استثمار و استعمار می‌شوند. ترویج تنفرهای قومی که امروزه به ورزشگاه‌ها نیز کشیده شده است، هیچ نتیجه‌ای جز قراردادن اجزای ملت در مقابل هم ندارد. تاریخ نشان داده است که در ایران هیچ‌گاه دعوای قومی وجود نداشته است.
همۀ اجزای ملت ازجمله مردم آذربایجان در دفاع از هویت ملی و زبان ملی تلاش کرده‌اند. بزرگ‌ترین شاهنامه‌شناسان، حافظ‌شناسان، لغت‌شناسان و اسطوره‌شناسان ایرانی، آذربایجانی بودند و استادانی مانند محمدامین ریاحی، منوچهر مرتضوی، بهمن سرکاراتی، محمدعلی موحد، حسن انوری و ژاله آموزگار بین آنان بوده و می‌درخشند. متأسفانه همان گروه‌های قوم‌گرا با بدترین و سخیف‌ترین تعابیر به این بزرگواران اهانت و در مقابل به صراحت از رهبران خائن فرقۀ دموکرات و اهداف شوم آن‌ها دفاع می‌کنند.
هدف آن‌ها ایجاد هویتی جعلی در مقابل هویت ایرانی است، موضوعی که متأسفانه از سوی دشمنان خارجی نیز مورد حمایت قرار می‌گیرد. تجارب یوگسلاوی، لیبی، سوریه، لبنان و عراق پیشاپیش نتایج فاجعه‌بار این رفتارها را به‌روشنی نشان می‌دهد. با توجه به روحیۀ ستودۀ حضرت‌عالی که همیشه بر استفاده از دیدگاه‌های کارشناسان تأکید فرموده‌اید، خواهشمند است در این زمینه مهم نیز با به‌کارگیری تدابیر ضروری اجازه نفرمایید گروه‌های مذکور بیش از این بتوانند اهداف شوم و ضدملی خود را جامۀ عمل بپوشانند.

کاظم موسوی‌بجنوردی
دوم دی ١۴٠٣
@cgie_org_ir

6 months, 3 weeks ago

در بیان بزرگی دی‌ماه و دی‌روز

آغاز دی‌ماه بر شما فرخنده.
و باشد که ماه دی، آغاز حقیقی سال آریاییان بوده‌است.
و خداوند، دی را چنان دوست می‌دارد که هر روز در ماه، یک بار به نامی خوانده می‌شود،
حتی روز هرمزد (روز یکم هر ماه) که نام خود خداوند (هرمزد، هرمز، اورمزد) بر آن است، یک بار است، اما دی در هر ماه، سه بار است!!!
گویی که خداوند هم از دی، سیر نمی‌شود.
دی، هنگام زادن مردمان نیک است.

#یلدا
#شب_چله
#میترا
#مهر
#دی‌ماه
#دی‌روز

@iranshahr1353

6 months, 3 weeks ago

? یلدا، شب آغاز روشنایی

یلدا، هم‌ریشه با ولادت، شب میلاد ایزد میترا (مهر)، مهم‌ترین ایزد روشنایی در باور مردمان هندوایرانی (آریایی) بوده‌است.
آیین مهرپرستی (میتراییسم) در ژرف‌ساخت و روساخت بسیاری از باورهای مردمان جهان وارد شده‌است و آن آیین مسیح که به میانجی روم در جهان رواج یافته و امروزه می‌شناسیمش تا حد زیادی متأثر از میتراییسم است و حاصل تطبیق داده‌شدن عیسی و میترا بر هم در سرزمین روم است. میترا بزرگ‌ترین ایزد روشنایی هندوایرانی و بزرگ‌ترین ایزد ایرانی پیش از آمدن زرتشت بود. هندواروپاییان به‌ویژه هندوایرانیان به سبب آنکه در گذشته‌های بسیار دور از سرزمین‌های سرد برخاسته‌اند، همواره خداوند را در قالب روشنایی و گرما می‌پنداشتند و بیش‌تر و بزرگ‌تر ایزدانشان از جنس روشنایی بودند. اما میترای هندوایرانی در میان همه‌ی ایزدان هندواروپایی، درخشش و نیرو و معنای افزون‌تر داشت و به همین سبب از هندوایرانیان به دیگر تبارهای هندواروپایی سرایت یافت و از آنجا به باورها و آیین‌های بیش‌تر مردمان جهان وارد شد؛ در هرجا به نامی خوانده شد، اما خویش‌کاری‌اش ثابت ماند. جوهره‌ی میتراییسم (آیین مهر)، ستایش روشنایی، پایبندی به پیمان، دستگیری از ناتوانان و زیستن بر روش جوانمردی است و این همه را ایرانیان، «مهربانی» نامیده‌اند. افزون بر آنکه همه‌ی ایرانیان، آیین مهر را رعایت می‌کردند، «شهسوار»ان ایرانی به طرز ویژه پایبند پیمان و جوانمردی و در پی حمایت از ناتوانان بودند و نام و یاد و شیوه‌ی زندگانی آنان چون به مغرب‌زمین رفت، در دوران باستان متأخر و قرون میانه، در پیکره‌ی طبقه‌ی «شوالیه» و آیین‌های شوالیه‌گری تداوم یافت و در دوران اسلامی در قالب گروه‌ها و فرقه‌های اخیان و فتیان و عیاران آشکار شد.

نیز شب یلدا که شب زایش بزرگ‌ترین ایزد روشنایی یعنی میتراست، شب نخست ماهی است که به گرامی‌داشت آغاز دوباره‌ی روشنایی، ماه دی نام گرفته‌است، زیرا در شب یلدا، درازآهنگی شب متوقف می‌شود و روز به نیرو می‌شود و دی نیز از ایزدان روشنایی است و از میان تجلیات خداوند یکتا، دی از آن تجلی‌هاست که کم‌ترین فاصله را با ذات خداوند دارند.
ماه دی که با یلدا آغاز می‌شود و سرآغاز نیرو گرفتن روشنایی - این مهم‌ترین معنای زندگانی در نزد آریاییان- است، احتمالاً عظیم‌ترین مقام را در میان ماه‌ها داشته‌است و بسا که آغاز حقیقی سال آریاییان بوده‌باشد.
شب یلدا و دی‌ماهتان به شادی و نیکی.

#یلدا
#شب_چله
#میترا
#مهر
#دی

@iranshahr1353

7 months, 1 week ago

?تاریخ‌آگاهی ایرانیان، راز دوام‌آوری ملت و کشور ایران در تاریخ

ایران، کشوری است کهن با تاریخی پیوسته. یکی از علل پیوستگی تاریخی کشور ایران، تاریخ‌آگاهی ایرانیان بوده‌است که موجب می‌شد ایرانیان، تاریخ را به‌سان کلی پیوسته درک کنند و در سایۀ این پیوستگی، خویش را فرزندان همان ایرانیان صدها و هزاران سال پیش احساس کنند و برای حفظ این پیوستگی بکوشند و حتی جان بدهند. درست به همین سبب است که دشمنان ایران و حسودان پیوستگی ایرانیان، در کنار حمله‌های مداوم به زبان فارسی و باورهای مذهبی ایرانیان، به تاریخ ایران نیز حملۀ بسیار می‌کنند. دیوانگانی نیز یافته‌اند که به‌ویژه در اینترنت، آنچه را دیوانگان بپسندند و بی‌خبران باور کنند، با حجم بسیار می‌گویند: تخت جمشید را رضا پالانی ساخت، نقش رستم را هم همان موقع ساختند، بیستون هم که جعلی است، شاهنامه هم که وجود نداشته، حافظ را هم که بعد از ناصرالدین شاه ساختند، خود ناصرالدین‌شاه هم که اصلاً وجود نداشته و در قلۀ این دیوانگی هم می‌گویند که کلاً ایران وجود نداشته‌است.
ایرانیان با تاریخ‌آگاهی‌شان در درازای تاریخ دوام آورده‌اند و روزی می‌توان این دوام‌آوری را خاتمه‌یافته انگاشت که این جملۀ حق‌به‌جانب خطرناک، در میان ایرانیان جا بیفتد و باور شود: «حالا هزار سال، دو هزار سال پیش گیریم که ابرقدرت بودند، به شما چه؟! به شما چی می‌رسه؟!»
بیایید دربارۀ تاریخ‌آگاهی ایرانیان، یک گزارش و گواهی شگفت‌انگیز را از کُنت دو گوبینو بخوانیم که در عصر ناصرالدین‌شاه قاجار، فرستادۀ سیاسی فرانسه در ایران بود:
«ایرانیان را بهتر [از دیگر ملت‌های آسیایی] شناخته‌ام. ملتی کهنسالند و شاید همان‌طور که می‌گویند کهنسال‌ترین ملت جهان باشند که حکومتی منظم داشته و روی زمین مانند ملتی بزرگ عمل کرده‌است. این واقعیت در روحیۀ هر خانوادۀ ایرانی وجود دارد. فقط طبقات تحصیل‌کرده نیستند که آن را می‌دانند و به زبان می‌آورند؛ بلکه عامی‌ترین طبقات نیز همواره آن را در نظر دارند و با کمال میل تکرار می‌کنند و موضوع صحبت‌های عادی خود قرار می‌دهند. این اولویت و احساس برتری یکی از مبانی اخلاقی و بخش مهمی از میراث معنوی ایرانیان را تشکیل می‌دهد. بارها شده ایرانیان بر سبیل تعارف گفته‌اند تا جایی که می‌دانند فرانسویان کهن‌ترین ملت اروپایی و از این جهت به ایرانیان شبیهند. در عمق فکر این اشخاص نوعی اظهار ادب نسبت به شخص من، ولی در عین حال تفاخر نسبت به خودشان احساس می‌شد، زیرا ضمن اینکه می‌خواستند ملت مرا مافوق سایر ملل اروپایی قرار دهند، این جمله را به نحوی ادا می‌کردند که به من بفهمانند با این وصف فاصله بین فرانسه و ایران زیاد است. ملت ایران عاشق تاریخ کشور است... در این کشور، تاریخ جالب‌ترین موضوع است و یک ایرانی واقعی بی‌اندازه کنجکاوتر است بداند جمشید یا کوروش چه می‌کرده‌اند تا با خواندن زندگانی پیامبران، اخلاق خود را تهذیب کند... در فرانسه دانشمندان هرگز وقت خود را با تاریخ تلف نمی‌کنند و دربارۀ آن چیزی نمی‌دانند. یافتن یک روستایی که نام لویی چهاردهم، شارلمانی و سزار به گوشش خورده باشد، بسیار دشوار و نادر است، اما در ایران هرگز کسی را ندیدم که در پست‌ترین شرایط اجتماعی باشد و کلیات تاریخی را که با آفرینش جهان شروع می‌شود و به سلطنت پادشاه فعلی خاتمه می‌یابد، نداند... برایشان جمشید، شکوه و فریبندگی خاصی دارد، رستم قهرمان ملی است و شاه‌عباس کبیر اگر حرف چاروادارها را باور کنیم، تقریباً همۀ کاروانسراهای ایران را ساخته است. حتی برای این اشخاص [بی‌سواد]، تاریخ گذشتۀ ملت، موضوعی جالب است و اوقات فراغت خود را با لذت به شنیدن داستان‌های تاریخی می‌پردازند یا اینکه به سخنان افراد تحصیل‌کرده گوش می‌دهند. بارها چنین اجتماعاتی را دیدم که گوینده و شنوندگان به طور یکسان در پست‌ترین شرایط اجتماعی قرار داشتند. این جلسات درس در کنار یک دیوار خرابه یا یک قنات تشکیل می‌شد، همه روی زمین چمباتمه می‌زدند، ولی چنان سکوت و دقتی بر آنان حکمفرما بود که گویی در یک سالن رسمی بر صندلی‌های راحتی پیرامون میزی با روکش ماهوت سبز نشسته‌اند. در چهار ماه که در بیابانی در فاصلۀ بیست فرسنگی تهران چادر زده بودم، خدمتکاران من هر شب در چادر یکی از پیشخدمت‌ها جمع می‌‌شدند. یک نفر برایشان کتاب می‌خواند و دربارۀ فلان یا فلان واقعۀ تاریخی کهن بحث می‌کرد و بیسوادها گوش می‌دادند و می‌کوشیدند مطالب را بفهمند. هیچ‌کدام، حتی سربازان، نمی‌خواستند کلمه‌ای از این دروسِ ساعات فراغت را از دست بدهند... ملتی که این‌قدر به تاریخ و پیشینیانش اهمیت می‌دهد، بی‌شک به اصل بقا و نیروی فوق‌العادۀ خود آگاه است. ایرانیان، کشورشان را به شدت دوست دارند و آن را دلپذیرترین، حاصلخیزترین و سالم‌ترین کشور روی زمین می‌دانند و [می‌گویند:] "ایران خوب مملکتی است"» (ژوزف آرتور گوبینو، سه سال در آسیا).

@iranshahr1353

8 months, 2 weeks ago

?اهمیت و ضرورت آموزش خط و زبان فارسی میانه (پهلوی ساسانی)

  1. فارسی میانه، پدر فارسی نو، هم در حوزۀ زبان و هم در حوزۀ خط است. بنابراین آموختن فارسی میانه، آموختن ریشه‌ایِ زبان و ادبیات فارسی نو است و در پرتو آن، بسیاری از مشکلات حل‌نشده و ابهامات ناگشوده در مطالعات، پژوهش و آموزش زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه و جز آن، حل و رفع می‌شود.
  2. ایران، کشوری با تاریخ کهنِ پیوسته است. در حوزۀ زبان و خط نیز این کهنسالی و پیوستگی، وجود دارد و زبان و خط فارسی نوی معاصر، بی‌آنکه زنجیره‌اش قطع شود، به فارسی میانه و از آنجا به فارسی باستان می‌رسد. بنابراین، مطالعات فارسی میانه، بخشی ضروری از شناخت حیات پیوسته و قطع‌ناشدۀ مردمان ایرانی در گسترۀ تاریخ است و دارای ارزش ملّی و هویتی است. 
  3. حامل بیش‌ترین حجم اندیشه‌های درخشان ایرانیان در گسترۀ تاریخ، زبان فارسی با سه لایۀ فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی نو بوده‌است و از این جهت، مطالعات فارسی میانه، بخشی از مطالعه دربارۀ چگونگی تأثیرگذاری روح ایرانی بر حیات بشری است.
  4. آنچه خطوط اسلامی نامیده می‌شود و نیز بخشی از آنچه با عنوان علوم اسلامی شهرت دارد، با زبان و خط فارسی میانه ارتباط مستقیم دارد و فرهنگ، تمدن و هنر اسلامی را نمی‌توان از تأثیر خط و زبان فارسی میانه جدا کرد. از این جهت نیز مطالعات فارسی میانه، دارای اهمیت و ضرورت فراوان است.
  5. زبان و خط فارسی میانه، هم برای اعضای هیأت علمی و هم برای دانشجویان زبان، تاریخ، باستان‌شناسی و بسیاری از رشته‌های دیگر، ابزاری لازم برای درک بهتر و حل مشکلات و مبهمات حوزه‌های مطالعاتشان است. در حال حاضر، مراکز کم‌شماری به این کار می‌پردازند. در فضای تقریباً خالی آموزش فارسی میانه، برگزاری این دوره می‌تواند برای رفع نیاز اعضای هیأت علمی، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و عموم علاقه‌مندان، بسیار مهم و دارای ضرورت باشد و صدور گواهی معتبر از مرکز تحصیلات تکمیلی (مرکز دکتری) دانشگاه پیام نور کشور نیز اعتبار و امتیاز این دوره را افزون می‌سازد.

@iranshahr1353

8 months, 2 weeks ago
***?*** **پیوند پادشاهی زاب طهماسب و …

? پیوند پادشاهی زاب طهماسب و اسطورۀ آرش کمانگیر
مقاله‌ی علمی‌پژوهشی، منتشرشده در مجله‌ی متن‌پژوهی ادبی دانشگاه علامه‌ی طباطبایی

چکیده
در شماری از متون ایرانی میانه می‏‌خوانیم که زاب، افرسیاب را «سپوخت» و آب و مرز را بازآورد و همین تیر انداختن به افراسیاب و سپوختن او (نه تیر انداختن به سمتی از زمین) در برخی متون ایرانی نو به آرش منسوب می‏‌شود. آیا این احتمال وجود دارد که داستان آرش و داستان پادشاهی زاب، دو اجرا از یک اسطوره باشند که با انتقال انتساب در سلسلۀ طولی علل و اسباب، گاه به آرش و گاه به زاب منسوب شده ‏باشد؟ شاهنامه ‏پژوهان دلایلی چند برای توجیه غیاب داستان آرش در شاهنامۀ فردوسی اندیشیده‏‌اند که در دو گروه قابل دسته ‏بندی‏ است: داستان آرش در متن اساس فردوسی نبوده‌است و دیگر، داستان آرش در متن اساس فردوسی بوده‌است و او در سرایش شاهنامه حذفش کرده‌است. آنچه در این مقاله بحث می‏‌شود این پرسش و پیشنهاد است که آیا ممکن است داستان آرش کمانگیر با چهره گرداندن و مطابق فرآیند «گشت اسطوره» در لایۀ زیرین و در قالب روایتی دیگر در شاهنامه حضور یافته و نقل شده ‏باشد؟ پاسخ بدین پرسش، موقوف به این است که نشان دهیم اسطورۀ زاب و اسطورۀ آرش، بیانگر یک مضمون هستند و دیگر آنکه تبدیل و تبادل میان زاب و آرش در دیگر متون هم دارای نمونه باشد. به تعبیر دیگر، چنان ‏که در نقد اسطوره ‏شناختی و نیز در روایت‏‌شناسی مرسوم است، به جای جست‏‌وجوی نام آرش، پی‏رنگ اسطورۀ وی در بخشی از شاهنامه که باید جایگاه زمانی حضورش باشد، کاویده شود. با این تغییر نگاه می‏‌توان این نظریه را مطرح ساخت که با تغییر انتساب خویش‏کاری از قهرمان به پادشاه در سلسلۀ طولی علل و اسباب، پی‏رنگِ اسطورۀ آرش کمانگیر که تلفیقی از سه خویش‏کاری آب‏‌فزایی، مرزنمایی و روشنایی است از آرش به زاب منتقل شده‏ است. به تعبیر دیگر، پادشاهی زاب طهماسب و داستان آرش، هر دو، روایت یک اسطورۀ کهن‏‌تر هندواروپایی اند که به موجب آن، ایزد روشنایی، باران می‏‌بارد و مرز می‏‌پاید. این انتقال و «گشتِ اسطوره» میان آرش و زاب به صورت‏ آشکار‏ در شماری از منابع ایرانی میانه و ایرانی نو رخ داده‏‌است و دارای پیشینه و مشابه است.

@iranshahr1353

9 months ago
[سکه‌های عرب‌ساسانی](https://t.me/iranshahr1353/379): سکۀ حجاج یوسف ثقفی …

سکه‌های عرب‌ساسانی: سکۀ حجاج یوسف ثقفی (۲)
حجاج یوسف ثقفی، فرمان‌روای قلمروهای شرقی خلافت از دست خلیفه عبدالملک مروان بود. پهلوی‌زدایی از امور دیوانی و مالی از زمان او آغاز شد، با این حال، سکه‌های حجاج یوسف، از خانوادۀ سکه‌های عرب‌ساسانی است. پیش از این، یکی از سکه‌های او شناسانده شد. این بار نیز سکۀ سیمین حجاج را بازمی‌بینیم. بر گرد سکه، شهادتین به خط کوفی نبشته‌ است. چهار بار #ماه‌وستاره که از نشان‌های کهن شاهنشاهی ایرانیان است، بر گرد سکه دیده می‌شود که یکی بر تاج خسرو است. خسرو به راست می‌نگرد که احتمالاً نگاه از پارس به خراسان است که دو ستون ایران باستان بودند یا نگاه به خانۀ روشنایی است و روشنایی، ایزد بزرگ ایرانیان و همۀ هندواروپاییان بود. در درون سکه، در پس سر خسرو، جملۀ «خُوَره اپزوت» (فره افزود) به خط پهلوی ساسانی نبشته‌است، اما نهاد جمله در پیش روی خسرو و به خط کوفی نوشته ‌است: الحجاج بن یوسف. این سکه گواهی دیگر بر دوام‌آوری خط و زبان فارسی میانه در دورۀ اسلامی است، حتی بر سکۀ فرمان‌روایی که دشمن بزرگ ایرانیان بود.

@iranshahr1353

9 months, 3 weeks ago

بزرگ می‌داریم یاد و یادگارهای دفاع مقدس را

بزرگ می‌داریم یاد زنان و مردانی را که نه زور رستم داشتند، نه زیب سیاوش، نه دستگاه کاووس و نه فر اسفندیار، از ما بودند، با ما بودند، مانند ما بودند، در اندازه‌های ما بودند، اما با دشمنی در اندازه‌های ضحاک و افراسیاب برابر شدند و نهراسیدند. امروز اگر در خانه‌هایمان بنگریم، در هر خانه هنوز یکی از آنان هست با جراحت‌هایی که بر جان و تن دارند و با رنج‌های مدامشان.

بزرگ می‌داریم یاد زنان و مردانی را، جانبازانی را که پاره‌هایی از تن و روان خود را در میدان نبرد جا گذاشتند، مثل تکه ابری بر آسمان، مثل درختی ریشه در خاک و مثل صخره‌ای استوار بر دشت تا نشان بماند که تا این‌جا از آن ماست و دشمن را دورباش بگویند

بزرگ می‌داریم یاد بزرگانی را که اگر در حماسه‌هایمان از سپاه آزادگان می‌خواندیم و از دلیری‌هایشان به خود می‌بالیدیم، در روزگار ما نیز این دلیران، سپاه آزادگان ما شدند. آمدند، اما نه انگار از دوردست مکان، که از دوردست‌های زمان و حماسه‌های کهن را برایمان تعبیر کردند.

بزرگ می‌داریم یاد جاودان‌اثرانی را که با ما نگفتند که کجا خفتند، زیر تلی از خاک از پس انفجار؟ در آتش سوختند و بر هوا رفتند؟ زخمی و تنها و ناتوان در دهان درندگان خاک و آب افتادند؟ یا در سیاه‌چال‌های دیو صدام پوسیدند و کسی ندانست.

بزرگ می‌داریم یاد نوزادگانی را که در جنگ نبودند اما از پدران و مادران در جنگ‌بوده زادند و تن و روانشان میراث‌بر هزار آسیب جنگ شد. برخی هنوز رنج می‌کشند و نمی‌دانیم و برخی آرام گرفته‌اند تا همیشه در سینه‌ی خاک و در آغوش آسمان.

در روز بازپسین که نیاکانمان برخیزند و هر یک ببالند که من در روزگار آرش شیواتیر بودم و من در روزگار اسفندیار رویین‌تن زادم و من تاخت‌های رستم دستان را به چشم دیدم، بگویید در نامه‌ی ما هم بنویسند که ما در دوره‌ی دوران بودیم، در زمان آبشناسان، در عصر همت و در روزگار باکری.

@iranshahr1353

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago