درجی: دریچه‌ای رو به زبان، فرهنگ و خاک طالقان

Description
@PedramSodagari
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago

8 months, 2 weeks ago
***🔺***

🔺
📌دُمی داستانان:
2⃣ قسمت دوم

🔶 اصطلاحات:

🔸 کُلِ دُم: ناقص و ناجور.

مثال: شُلوارتی قَد خوب بَه. اَککَل بَبُردی هادای خِیاط، او دی کُلِ دُم کرد و پس هادا.

🔸 دُم کُلُفت: آدمِ مایه‌دار و صاحب نفوذ. پولدار و قدرتمند.

🔸 دُم باریک: (با وسیله دَم باریک و آن دُم باریکِ مدرسه موشان فرق داره‌ها) آدمِ وُرِموذی، مرموز و آب زیرِ کاه.

مثال: این خالُکُت دی عَجَب دُم باریکیه. چارتا خانه بَخِری هیشکَس خبردار نگردی.

🔸 دُم نگو جُم‌کُتُن: جُم‌کُتُن همان بُوم کوتان (بامبرو) سنگی است که برای کاه و گل کردن بامها در خانه‌های روستایی از آن استفاده می‌شود. پس معنایِ این اصطلاح می‌شود دُمی که شبیه جُم‌کُتُن، سنگین و بزرگ است. باز هم کنایه از آدمی صاحب نفوذ و مال‌دار.

🔸 دُمُ دار بِزی‌یَن: کنایه از مُردن.

مثال: زُنُکِ هَمساده یه خروار خودشیب لُباس بَخری‌بَ. سیاروز خبر نُداشت میخوا هِمین فردا دُمِ دار بَزُنه.

🔸 دُم دُراُردیه: کنایه از عدم اطاعت کردن زیردست از بالادست. زرنگ و مستقل شدنِ آدم فرومایه. از حد خود تجاوز کردن.

🔸 دُم تُکان میدیه: آدمی که دنبال فرصتی برای شروع بابِ آشنایی و البته وِلیس دِلیسِ (منفعتِ) خود است. خود رو صمیمی نشون دادن.

مثال: رئیسی از دستِ کارمند زیردست خود شاکی است و می‌گوید: این مَردُک دی ماییبه دُم دُراُردیه، تا دیروز هِی دُم تُکان میدا و جانم قُربان میگوت. ایسه الان که بِیدی مُن دَروم میشُم یه اداره دیگه، دی مایی سُلامِ دی علیک نمی‌گیره.

🔸 دُمشه بِنگی کولُشی سَر بَش: یعنی ناامید شد و رفت. مأیوس و مغلوب شدن.

🔸 دُمِشِ چو کُرد: کنایه از قهر کردن یا خود را جمع و جور کردن و رفتن. (چیزی شبیه ماست خود را کیسه کردن). جالب است بدانید دم چوب کردن در فرهنگ تهرانی، اصطلاحی برای مُردن است. (اشاره به جُمودِ نعشی. اگه معنی جمودِ نعشی را نمی‌دانید لطفاً در گوگِل جستجو کنید.)

مثال: دیشو عاروسُمِ توپّوز بِزیم (یعنی زدم تو پوزِش! یا تشر زدم)، دُمِشه چو کُرد و بَش.

😉 پیام ادمین: آی خوش خوشانتان میبو برای مثالها دی اصطلاحات جدید رو مینیما..

🔸 دُمشی سَر نُشتی: یعنی منتظر و مترصد فرصت برای انجام کاری بودن.

مثال: این دُتَرک رِ اینجور آرام و بی زُوان نِین که هر چی میگوئی جواب هانیمیدی، دُمشی سَر نُشتی تا یه فرصت گیر اُره بَشوروتُ و بنگنه طُنافی سر (...تا خُشکِ چو گِردی/تا اَفتو خُشک گِردی)! 👿

🔸 دُمشی هَمرا جُوز میشکی: کنایه از خیلی خوشحال بودن و اوضاع را بر وِفق مراد دیدن.

🔸 دُم به تله هانمیدی: کنایه از زرنگ بودن و در دامهایی که دیگران سر راه گذاشته‌اند، نیُوفتادن.

🔸 دُمشِ بِربی/ دُمشِ قیچی کُرد: کنایه از رسوا کردن و برچیدن بساطِ آدم پُررو و موذی.

مثال: اگه به موقع دُمِ این مَردُکُ میربی‌یِی، اِندی پررو نمی‌گردی که راست راست راه بشو و پولته هاندی.

🔸 دُم بریده: آدم مرموز، موذی، زرنگ و ناقلا. ضرب المثل مرتبط با این اصطلاح این است: سوال کُردُن خُرس، لیله میزا یا تُخم مینه؟ بگوتُن این دُم بریده دِ هر چی بگی بَرمیا!

🔸 گِءُوئی شاخ و دُم: کنایه از آدم قوی و تنومند، اما بی فکر. معادل غولِ بی شاخ و دُم.

🔸 با دُم شیر بازی کوردُن: دست به کار خطرناکی زدن یا خود را در وَرطه و خطر انداختن. با بزرگان درافتادن.

🔸 دُمشی بیخ سسته: کنایه از آدم زبون و ترسو و سست عنصر که عرضه و توانایی کار ندارد و متزلزل است.

🔸 پا رو دُمِ کسی بِنگی‌یَن: اذیت کردن کسی و در کار او دخالت و ایجاد مزاحمت کردن.

🔸 سگه با دُمُش می‌خوره: کنایه از گرسنه بودن بسیار و یا حریص بودن به طوری که به کیفیت آنچه پیش رویش قرار داده‌اند، بی‌توجه است.

مثال: مادر به دخترش می‌گوید: این غذا که بَپُتی شوعَرُت می‌خوره؟ دختر: آها.. چُبه ناخوره؟ سگِ دی با دُمُش می‌خوره.

🖋 این نوشتار، ادامه دارد....

✍🏻 تهیه کننده متن و طراحی پوستر به طالقانی: سیده مریم قادری (اورازان)

@TaleghaniDarji
#طالقانی_درجی 🌹🍃 ✏️

http://s12.picofile.com/file/8400943518/kh.jpg

8 months, 2 weeks ago
***📌*** دُمی داستانان:

📌 دُمی داستانان:
1⃣ قسمت اول

🔷 مقدمه:

دُم، عضوی مهم در بدن حیوانات است و علیرغم اینکه از خلقت بشر حذف شده اما جایگاه خود را در کلام و اصطلاحات زبانی حفظ کرده است. تا آنجا که من در مثلها و کنایات جستجو کردم، اکثر اصطلاحات دُم دار، به یک صفت، ویژگی یا فعلِ سرزده از حیوانات خانگی-روستایی اشاره دارد. حیواناتی نظیر خروس، سگ، گربه، روباه و ... که یا همدم انسان در زندگی روستایی هستند و یا دشمنانی همزیست و شریک در ماحصل دسترنجشان.

در متن پیش رو، اصطلاحات و مثل‌های دُم دار با گویشِ طالقانی گردآوری و سعی شده تا توضیح مختصر و آنجایی که الزام ایجاب می‌کند، داستانِ مربوط به مثلها به صورت خلاصه بیان شود. بسیاری از این اصطلاحات آمده، در زبان فارسی نیز کاربرد دارند. البته ادعایی درخصوص کامل بودن متن نداریم و به مانند همیشه، امکان اینکه واژه یا اصطلاحی جامانده باشد، وجود دارد. لذا قدردانِ دوستانی خواهیم بود که در تکمیل این نوشتار، یاریگر ما و فرهنگ غنی گویشی دیارمان باشند.

@TaleghaniDarji

10 months, 2 weeks ago

داستان باستان
(داستانهایی از شاهنامه
فردوسی)
نویسنده: محمود_محبی
موضوع: داستان
تعداد صفحات: ۳۱۳
@taleghanidarji

10 months, 4 weeks ago
[‍](http://axnegar.fahares.com/axnegar/d5b94589057c263c4d44437cd932e369AgACAgQAAxkBCL-xPmcvsqPDTUE4lRYikwQJuWoXaDLqAAJh2jEbms14UQsZ6t7WTnFsAQADAgADeQADNgQ.jpg) ***?*****داستانکی با گویش طالقانی*****?***

?داستانکی با گویش طالقانی?

ترجمه در انتهای متن

اَندی بُرمه کُردُم دیبیَم خفه گردُم. خُردِه وَچِه بِیَم. هفت هشت سال بیشتر نُداشتُم. مدرسه ای حیاطی میان وچانی همراه وازی میکُردیم. هر کدام یک سیف خودمانی کلّه ای قُرار دستمان بَ، لبنانی سیف. اونوقتان وچانو تغدیه رایگان می دان.
ناهیدی همرا وازی می کُردیم که بُگوت:
بیا بشیم دفتری پنجره ای پشت معلم مانو نِیا کنیم.
اورو بگوتُم مارو دعوا مینُن
بگوت نه، نترس، هیچ کس مارو نِمِینَ، بیا بشیم.
سیفی همرا کلّه بَکِشی بییِم و خودمانو کَشی قُرار کُردِ بییِم تازه داشتیم خودمانی معلمَ پیدا می کُردیم که پشتِ سر دِ یکی مائی کلّانِ بیگیت بکوتان یکدیگَری کلّه.
وَگرد کُردیم بیدیئم حیاطی مبصرانَ.
مُن که اشکم دم مَشکم بَ فوری شروع کُردم بُرمِه کردن. ولی ناهید خیره سری همرا بَشَه ناظمی ور تا مبصری کاری خاطُر شکایت کُُنَ.
ناظم دی مایی انضباطی نمره را کم‌ کُرد.
انضباطی نمره فدای سرمان، سیف مان حیف گَردی.?

ترجمه
اونقدر گریه کردم داشتم خفه می‌شدم. خیلی کوچیک بودم، هفت هشت سال بیشتر نداشتم. تو حیاط مدرسه با بچه‌ها داشتیم بازی می‌کردیم، هر کدوم یه سیب به اندازه کله خودمون دستمون بود، سیب لبنان.
اون وقتا به بچه‌ها تغذیه رایگان می‌دادن تو مدرسه.
با ناهید بازی می‌کردیم که گفت:
بیا بریم پشت پنجره دفتر، معلّما رو تماشا کنیم
بهش گفتم:دعوامون میکنن
گفت: نه نترس هیچکس ما رو نمی‌بینه که بخواد دعوا بکنه، بیا بریم.
سیب به دست کله کشیدیم پشت پنجره و خودمونو مثل کش کشیده بودیم تازه داشتیم معلم خودمونو پیدا می‌کردیم که از پشت سر یکی کله‌های ما رو گرفت و کوبید به هم. برگشتیم دیدیم مبصر حیاطه.
من که اشکم دمِ مشکم بود فوری شروع کردم گریه کردن ولی ناهید با خیره سری رفت پیش ناظم تا از مبصر شکایت بکنه.
ناظم هم به جای تنبیه مبصر نمره انضباط ما رو کم کرد.
نمره انضباط فدای سرمون، سیبمون حیف شد?
فهیمه سردشتی

@chekehaye_ghalam

1 year ago

?????

?داستانکی با گویش طالقانی?
     ترجمه در انتهای متن

کلثوم ننه جانُم مینی ماجانی ننه بَ. مُن دی اویی ورخُس بِیَم. لابد نیمی دانی ورخُس چیه؟ خوب اشکال نُداره، تویی بَ بُگوئَم. اون وقتان که پیران عزت و احترام داشتُن، اوشانی بَ خانه سالمندان نُساخته بِیَن طالقنیانی رسم این بَ که یکی‌از وچانشانو  بفرستُن پیرانشانی خانه تا شو اوشانی خانه‌ بُخُسَ مبادا نیمِ شو خدای نکرده تنهایی دِ بَتَرسُن.
القصه مُن ننه می ورخُس بِیَم. ننه رو خیلی دوست داشتُم. فقط ننه جانم یِ خجیره اخلاق داشت که کمی خُرخُر میکُرد، آن دی بلند صدایی همرا.
مُن دی وَچِه بِیَم، گاهی وقتان اویی صدا دِ می‌ترسِیَم. اون وقت یکی ماست بیایَ مینی ورخُس گَرده تا مُن نترسُم. حالا مینی ترس بمانه، وچه بیم اشکال نداره، ولی ننه جانم مشکلش این بّ که باور نُداشت که خر خر مینه. هر چه اورو میگوتیم، حاشا می‌کُرد.
پِیَرُکیم یِ بار بگوت بیاین ننه جانی صدارو ضبطی همراه بگیریم اویی بَ پخش کنیم شاید باوُرُش گَرده که خر خر مینه. ولی اصلا افاقه نُکُرد . تا پیرکم اویی صدارو پخش کُرد  کلّی بَخَندی و بگوت این دیگه چیَه؟
پیرم بگووت تویی خرخری صُدایَه؟
ننه جانم بگوت : خجالت بکش، خودتی ننه ای همراه دی اینجور مینی؟
پیرکم بدجورشرمنده گردی. اورو بگوت ننه جان آخه مینی ننه که اینجورخرناس نمیکشه وگرنه اویی صدارو دی همین جور میگیتُم.
خلاصه ما دی اویی صدا را ضبطی میان داشتیم هر وقت وچان شیطانی می‌کُردُن ماجان ضبطمانو روشن می‌کُرد صدارو اوشانی بَ پخش می‌کرد میگوت اگر خجیره وچه نباشین میگوئَم این بیایه شما رو بخوره.

ترجمه
کلثوم ننه جانم مادرِمادرم بود. من هم وَرخُسَش بودم. لابد می پرسد ورخس دیگر چیست؟  خوب اشکال ندارد، برایتون می گویم. آن وقتها که پیران عزت و احترام داشتند و هنوز خانه سالمندانی نبود رسم طالقانی ها این بود که شبها یکی از فرزندانشان را به خانه پیرزن یا پیرمرد خانواده می‌فرستادند تا شب را پیش او سر کند مبادا نیمه شب آن سالمند بیجاره از تنهایی بترسد.
القصه من ورخس مادربزرگم بودم. او را خیلی دوست داشتم. ولی ننه جانم عادتی داشت که آن هم خر خر کردن در خواب بود آن هم با صدای بلند.
من هم بچه بودم، خوب طبیعی بود که بترسم، آن وقت یکی هم باید می آمد و  شب پیش من می‌ماند که من نترسم. حالا ترس من بماند، بچه بودم و اشکال ندارد ولی ننه جانم مشکلش این بود که باور نداشت خر خر می کند و به کلی حاشا می کرد.
تا اینکه پدرم ترفندی به فکرش رسید‌. اینکه صدای خر خر ننه را ضبط کند و البته این کار را هم کرد که البته تاثیری نداشت. ننه تا صدای خرخرش را شنید خندید وگفت: این دیگه چیه؟
پدرم گفت:صدای خرخرته ننه جان
ننه جان گفت:خجالت بکش، با مادرت هم همین طور رفتار می کنی
بابا که بدجور شرمنده شده بود فقط گفت: اگه اینجوری خرناس بکشه ، آره
خلاصه صدای مادربزرگم را در ضبط صوت داشتیم و هروقت بچه های مهمانها شیطنت می کردند مادرم آن را روشن می‌کرد و به آنها می گفت: اگه آروم نشینی میگم این بیاد بخورتت

فهیمه سردشتی
@taleghanidarji

1 year ago

شَمع افروزی گُربا لیلان
دیشو دنبلیدی بَرقان بیشیبَه.
اَندی وچان وُر وُر کُردن اوشانو بَبَردم دالانی سر بُگوتم اینجا بنیشین آسمانو بِینین، خجیره وچه باشین شمارو بَبَرم کلثوم عاموزنی خانه شمارو شکرپنیر هادی یا ببرم خِیرَن عاموزنی خانه شمایی بَه قصه بگوئه.
خیر نخوردان بگوتُن مارو ببر شمع افروز خانه اویی گُربا لیلانی همراه وازی کنیم. خدای دور کن وچه نِیَن که اُژدُهان
خلاصه بشییِیم شَمُلی خانه. تا کِیانی کِی بنیشتیم شب چُرُز بخوردیم، گپ وَزدیم تا برقان بیامه.
وچانی همراه وَگَرد کردیم جا بنگتیم تا بُخُسیم. تازه برقانو خاموش کُرده بیم که بیدِیَم گربه ای صدا می آیه. نُگو خیر نخوردان شملی گربا لیلانو خودشان همراه بیاردین.
مایی خانه تا صبح گربالیلانی خاطر نُخُتیم، شملی خانه گربشانی ونگ ونگی خاطر.

ممنونیم از سرکار خانم فهیمه سردشتی

@taleghanidarji

1 year, 2 months ago

Audio from Maj Ah

1 year, 2 months ago

صدای جناب محرم سلطانی در مورد موزه فرهنگ طالقان

1 year, 2 months ago
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago