?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 3 weeks ago
⭕️رباط سفید
🔹یکی از ویژگیهای خراسان تنوع اقلیمی این سرزمین است و همین امر از سویی اسباب پیشرفت و شکوفایی فرهنگی و اقتصادی را در این گستره فراهم کرده و از سوی دیگر حمله و هجوم بیگانگان را در طول تاریخ موجب شده است. نمونه شاخص آنها دشت نیشابور است که بستر اصلی "راه ابریشم"، رشته اتصال شرق به غرب عالم بوده و از همان مسیر خونخواران غز و مغول بسیاری از شهرهای خراسان را ویران و مردم را به خاک و خون کشیدهاند بنابراین، دشتها و درههای خراسان علاوه بر این که بیشترین منابع آبی و حاصلخیزترین خاکهای آبرفتی را برای کشاورزی و دامداری داشته، مناسبترین بستر راهها نیز بوده و همان راهها از سویی مبادله فرهنگ و کالا را امکان پذیر میکرده و از سوی دیگر به دشمنان و بیگانگان امکان حمله و هجوم میداده است.
🔹یکی از آن دشتها و درهها "بازه هور" یا به قول "محمد حسین مهندس" در سفرنامه رکنالدوله "بازه عور" است که تا سدههای اخیر از اهمیت و اعتبار خاصی برخوردار بوده است.
بازه هور یا "دره خورشید" دشت یا درهای است که در دامنه شمال غربی رشته کوه "قطار اولنگ" واقع در فاصله حدود ۷۰ کیلومتری جنوب #مشهد گسترده شده است.
این دره در گذشتههای دور و نزدیک از اهمیت زیادی برخوردار بوده زیرا علاوه بر این که شاهراه منشعب از "راه بزرگ خراسان" یا "جاده ابریشم" (در منزل سنگ بست) به قهستان و کرمان و سیستان از آن دره عبور میکرده، بنا به نوشته "افصلالملک" اولنگها (علفزارها) و چشمههایی که از زمین میجوشیده بازه هور را خرم و سرسبز جلوه میداده و احتمالا جمعیتهای دامدار، کشاورز و حتی امرا و بزرگان را به خود جلب میکرده است.
🔹شاید همان شرایط مساعد و ایدهآل موجب شده است که بر کناره غربی دره روستای بزرگ "بازه هور" گسترده شود و در جبهه شرقی بازه هور، یکی از آتشکدههای بزرگ ایران در عصر ساسانیان بر فراز "کوه قلعه دختر" در میان سلسله کوههای قطار اولنگ و مشرف بر دشت یا دره خورشید ساخته شود و سالانه هزاران زائر را به آن دشت رویایی فرا خواند و در همان عصر ساسانی زیستگاهی وسیع در دامنه غربی کوه قلعه دختر گسترده شود که کاوشها و گمانه زنیهای اخیر باستان شناسی منجر به کشف آنها شده و بنای سنگی فعلی برجای مانده معروف به "چهار طاقی #بازه_هور" باز مانده از رونق و آبادی آن منطقه در عصر ساسانیان است. بدیهی است که ادامه کاوشها و مطالعات باستان شناسی در محل، واقعیتها و شگفتیهای بیشتری را بر ملا خواهد کرد که با سر گذشت ایرانیان در ارتباط بوده و موجب تحول در افکار و اندیشه ایرانیان در برههای طولانی از تاریخ بوده است.
🔹کاروانسرای معروف به"رباط سفید" بنای ارزشمند دیگری است که بنا به نوشته "افضلالملک" در سال ۱۳۲۰ ه.ق: "در وسط اولنگ و مرتع بسیار خوبی واقع شده که اطراف آن را کوهها فرو گرفته، پشت کاروانسرا سه یا چهار چشمه است که آب از زمین میجوشد، در بالا دستِ چشمهها نهر آبی که دو فرسنگ باشد جاری است، زمین تمام سر سبز است که مرتع خیول است".
کاروانسرای رباط سفید از دو قسمت سرپوشیده و روباز متعلق به دو دوره زمانی متفاوت تشکیل شده است. قسمت سر پوشیده در دوره صفوی و بخش رو باز حیاط دار در عصر قاجاریه ساخته شده است.
اگر چه متاسفانه کتیبههای نصب شده بر پیشانی هر دو بخش به یغما رفته اما محتوای سفرنامهها جهت تاریخ گذاری بنا به ما کمک میکنند.
🔹در سال ۱۳۱۱ ه.ق "محمد حسین مهندس"رباط سفید را این گونه توضیح داده است: "موکب والا چهار ساعت به غروب مانده وارد چمن بازه عور کنار رباط سفید گردید. چمن مزبور پر آب و علف و کنار آن باتلاق است و رباط سفید کاروانسرایی است آجری محکم بنا و سرپوشیده و دایر و منزل گاه زوار است. بانی آن مطابق سنگی که بالای درب آن نصب است محمدبن حسین ترشیزی بوده و در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی انارالله برهانه بنا شده است سنه سبع و ستین و تسعمعایه ۹۶۷"
🔹۹ سال بعد که "غلامحسین خان افضلالملک" در مسیر سفر به جنوب خراسان و کرمان #رباط_سفید را دیده بدون آن که از رباط سر پوشیده نامی به میان آورّد، نوشته است "رباط سفید را حاجی امینالتجار تربتی ساخته است" او از سی حجره و ایوان و علافی و بقالی مستقر در کاروانسرا یاد کرده است. بنابر این میتوان اطمینان داشت که بخش سرپوشیده رباط سفید در عصر صفوی و بخش روباز آن در دوره قاجار ساخته شده و چنان با یکدیگر ترکیب و الحاق شده که افضلالملک آنها را یک کاروانسرا پنداشته است حال این که تفاوت سبک معماری دو بخش رباط کاملا محسوس است. رباط سر پوشیده همانند رباط فخر داود مانند شبستان با ستونها و چشمه طاقها ساخته شده و در حال حاضر آسیبها و خسارتهای فراوان دیده و رباط روباز دارای میانسرایی وسیع و فضاهای رفاهی و خدماتی مخدوش و نیمه ویران بر جای مانده است....
⭕️چهار طاقی سنگور
🔹شهادت و خاکسپاری حضرت امام رضا(ع) در سناباد که بعدها به "مشهدالرضا"معروف شد، نه تنها حیات فرهنگی و سیاسی مشهد را به شدت تحت تآثیر قرار داد، بلکه موجب شد علاوه بر زائران و شیفتگان، عالمان، صوفیان و عارفانی نیز در شهر مشهد و پیرامون آن شهر به فاصلههای دور و نزدیک اقامت گزینند که اکنون شاهد خانقاهها و آرامگاههای متعددی از آنها و یا بناهای کهن اما بینام و نشان و ناشناخته در دشت طوس هستیم.
یکی از آن بناها " #چهارطاقی_سنگور" یا "سنگبر" است.
این بنا اگر چه در مجاورت روستای کوچکی به نام سنگبر است اما مشخص نیست که آیا روستا نام خود را از صاحب بنا گرفته یا چهارطاقی مسما به نام روستا شده است.
"حافظ ابرو" که در کتاب "جغرافیای تاریخی خراسان" به سال ۸۲۳ ه.ق تمامی روستاها و آبادیهای ولایت طوس را بر شمرده از سنگور یا سنگبر نام نبرده است در حالی که زیبایی و شکوه این بنا ایجاب میکرده که به آن اشاره شود.
🔹چهارطاقی سنگور در بخش #رضویه و در فاصله ۱۸ کیلومتری شمال شرق #مشهد و بر کناره کشف رود واقع است. این بنا با نقشه مربع در ابعاد ۶×۶ متر به فرم چهار طاقی ساخته شده به این معنی که بر میانهی هر ضلع درگاهی بلندی با طاق جناقی تعبیه گردیده و درگاهیها همواره باز بودهاند زیرا بر روی پایههای دو طرف درگاهیها داغی دیوار یا نشانهای از نصب درب چوبی مشاهده نمیشود. دیوارها آجری و با ظرافت و نظم خاص بر روی شالوده سنگ بنا شده و سطح داخی آنها گچ اندود بوده است.
معمار چیره دست این بنا کوشیده است تا آن را هرچه بیشتر در بیرون و درون زیبا جلوه دهد. در نمای بیرونی شواهد نشان میدهند که کلیت بنا از سه بخش مکعب، استوانه و گنبد ترکیب شده است. بخش پائینی مکعبی بوده که بر هر ضلع آن ایوان کم عمق با طاق جناقی احداث شده و از انتهای هر ایوان درگاهی به درون راه مییافته است. بخش میانی استوانهای بر فراز بخش مکعب شکل ساخته شده و بر بدنه این بخش هشت درگاهی کوتاه با طاق جناقی کند تعبیه گردیده است.
بر فراز استوانهای که ساقه گنبد محسوب میشود، گنبد خفته آجری استقرار یافته است.
🔹نمای داخلی بنا به مراتب از نمای بیرونی زیباتر و با شکوهتر بوده زیرا هنرمند معمار با چیدمان متنوع آجر جلوههای زیبا و چشمنوازی را به نمایش گذاشته است. در فضای درونی قاعده بنا چهار ضلعی با چهار درگاه ورودی است اما از ارتفاع حدود ۲ متری هنرمند با آراستن گوشهها با گوشوار ضمن زیبا سازی فضای داخلی زمینه را جهت تبدیل قاعده مربع به هشت ضلعی و هشت ضلعی را به شانزده ضلعی و در نهایت دایره فراهم کرده تا استقرار گنبد بر فراز بنا امکانپذیر شود.
بعد از ارتفاع ۳ متری کاربندیهای آجری که لوزیهای کوچک و بزرگ را شکل دادهاند، نقش مایههای اصلی تزئینات داخلی هستند و تزئینات داخل لوزیها را نحوه چیدمان آجرهای افقی، عمودی، مورب یا خفته راسته کامل کردهاند. وجود گوشوارها، مقرنسها و قاب بندیها که تا خط دایره قاعده گنبد ادامه یافته، منظر بسیار زیبا و چشم نوازی را عرضه کرده است.
🔹اگر چه بنا به سبک رازی و قابل مقایسه با چهار طاقی چلاقی یا چلاقد در نزدیکی آن است اما با توجه به ساختار آن میتوان فرض کرد که بنا تنها کاربرد یک آرامگاه نداشته بلکه احتمالا یک نماد یا یک یادمان نیز بوده است، زیرا این بنای متوازن به گونهای شکل گرفته که علاوه بر نمای زیبای بیرونی، جلوههای هنری داخلی بنا هم از طریق چهار درگاهی بلند و گشاده به خوبی و وضوح دیده شوند، کما این که تعبیه هشت نورگیر بر ساقه استوانه گنبد هم موجب روشنایی بیشتر فضای داخلی و مشاهده تزئینات آجری بر فراز بدنه گچ اندود دیوارها و ساقه گنبد میشده است.
🔹نام و نشانی از این بنا در متون یا کتیبهای ضبط نشده بنابراین در رابطه با تاریخ شکلگیری آن نمیتوان اظهار نظر قطعی کرد اما با توجه به شیوه معماری، انتساب آن به قرن هشتم ه .ق امکان پذیر است.
متاسفانه این بنای فاخر درحال انهدام است و روز به روز به ویرانی و نابودی نزدیکتر میشود. لازم به نظر میرسد که در اسرع وقت جهت نجات آن بودجهای اضطراری اختصاص یابد و این بنای ناب کم نظیر تثبیت و ترمیم شود و به عنوان یکی از زیباترین جلوههای معماری خراسان باقی بماند.
📌چهار طاقی سنگور در تاریخ ۱۷ مرداد ماه ۱۳۸۳ به شماره ۱۱۰۱۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
⭕️مقبره پیر استیر ۲
🔹احتمالا توضیحات بسیط و پر آب و تاب صنیعالدوله در مورد مجموعه معماری مقبره «پیر استیر» در ۱۵ کیلومتری غرب #سبزوار موجب شده است که توجه پرسشگران و پژوهشگران دیگری نیز نسبت به آن جلب شود و در توجیه کارکرد آن، خرافه، تصوف و عرفان را در هم آمیزند و آن مکان را ملجاء حاجات، مبدأ کرامات، عرصه حرکات عجیب و نامتعارف قرار دهند.
صنیعالدوله از دومین بنا که مسجد پنداشته، به سومین بنا رفته و آن را فضایی مستطیل شکل به طول شانزده و عرض سه ذرع با سقف ضربی از خشت خام دیده است. ظاهراً بر پاکار سقف جای کتیبهای قابل تشخیص بوده اما کتیبهای نداشته است.
آن فضا معماری عجیب و تقریبا غیر معمولی داشته است.
در سمت شمال و جنوبٍ، بر هر قاعده بلند آن فضا هشت «کُریچه» (دخمه، مغاک) تعبیه شده که هر کدام یک درگاهی مستطیل شکل به ارتفاع یک متر و عرض نیم متر داشته و در مجموع شانزده درگاهی به درون صحن فضای مستطیل باز میشده است.
🔹آن دخمهها تاریک و بیروزن بودهاند. دخمه میانی ضلع جنوبی را بعدها تغییر داده و تبدیل به محراب کردهاند.
درگاهیها در چوبی و کلون داشته و بر دیوارهای آنها محل گذاشتن چراغ تعبیه شده است.
در توجیه کاربری آن کُریچهها یا دخمهها صنیعالدوله نوشته است: «هر کس از وضع ریاضات و ریاضتخانههای عیسویان با خبر باشد یقین مینماید که اینجا را کشیشهای عیسوی که در ازمنه سالفه در این نواحی بودهاند برای ریاضت مرتاضین عیسوی مذهب ساخته و کریچههای مزبور همان حجرات تنگ و تاریکی است که فرنگیها سلول میگویند و مخصوص ریاضت و جای اقامت و مجاهدت مرتاضین است و اطلاعات خارجی مؤید این حال میگردد بعلاوه لفظ سدیر که محققا در اصل سه دیر میباشد و از این بر میآید که راهبان نصرانی در اینجا سه دیر ساخته بودند و یکی از آنها همان است که حالا معروف به مقبره اولاد کمیل ( #پیر_استیر) است بعد از آن مسلمانان آنجا را چله خانه قرار دادهاند ... »
🔹ساختار و ترکیب آن مجموعه معماری تا حدود ۵۰ سال پیش که برپا یا قابل شناسایی بوده، برای بازدید کنندگان عجیب و پرسش برانگیز و برای زائران محل کرامات و بر آورد حاجات بوده و به دلیل ابهاماتی که داشته هر کسی از ظن خود آن را توضیح داده است:
ــ شادروان «محمود بیهقی» آن را مدفن پیری از اهل کرامت دانسته و یادآور شده است که برای درمان و برآمدن حاجات، زن و شوهرها شبی در آن جا بیتوته میکنند.
ــ همو در جای دیگر نوشته است: لفظ سدیر محققا در اصل سه دیر میباشد و از این بر میآید که راهبان نصرانی در این جا سه دیر ساخته بودند.
ــ بنا به نوشته «حسن قره خانی» در داخل بنا و بر بالای درٍ خروجی نام دو شیخ به نامهای شیخ ابراهیم و شیخ حسین نوشته شده که در این بقعه مدفونند.
ــ در «مجله اینترنتی اسرارنامه» آمده است: در سالهای اولیهٔ ساخت بنا از آن به عنوان خانقاه استفاده میشده و عدهای از عرفا در این محل دفن شدهاند، بقایای حوضی واقع در ضلع غربی بقعه به نام حوض خانقاه مؤید این موضوع است. امروزه به عنوان امامزاده و پیر حاجات در بین مردم شناخته شده است.
ــ در کتاب «مزارات ایران و جهان اسلام» این گونه آن بنا را معرفی کردهاند: سنگ قبری بر دیوار بنا نصب شده که صاحب آن سلطان حسین بن خواجه جمالی بیگ کوسیایی متوفای صفر ۱۰۶۸ ه.ق است.
ــ «حمید معماری» در کتاب ایران ویچ پیرامون این بنا نوشته است:
پیر نام کیومرث انسان نخستین است و استیر را (ستاره) ایشتار و الهه باران و باروری دانستهاند و صابئین تنها فرقه عرفانی قبل از اسلام بوده که تا امروز باقی مانده و آنها ستاره پرست بودهاند.ایشان تلویحا بنا را متعلق به صابئین دانستهاند.
ــ در اوائل سال ۱۳۹۴ دو نفر پژوهشگر ژاپنی در موزه بزرگ خراسان پیش من آمدند. یکی از آنها اظهار داشت که میخواهند از یک معبد بودایی در سبزوار بازدید کنند و به راهنمایی نیاز دارند. منظور آنها بنای پیر استیر بود...
🔹در مجموع به این نتیجه میرسیم که بنایی که اکنون به «پیر استیر» معروف است اگر چه به دوران تیموری یا صفوی نسبت داده شده اما پدیدهای با پیشینه کهنتر و سرگذشتی مبهم و اسرارآمیز است. این بنا در سالهای اخیر به همت معماران اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی مرمت و تثبیت شده اما اکنون شایسته است که پیرامون آن تحقیقات ژرفانگر کتابخانهای و میدانی صورت گیرد و هویت و ماهیت اصلی آن بنا به عنوان یکی از میراثهای فرهنگی ملموس و ناملموس روشن شود.
مقبره پیر استیر در تاریخ ۱۳۹۰/۳/۲۴ به شماره ۳۰۳۶۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
🆔 @labafkhaniki
⭕️آرامگاه ابومنصور ریابی
در تمام طول تاریخ ایران همین دهات کوچک بودهاند که مردان بزرگ سیاست و علم و ادب را به شهرهای ایران تقدیم کردهاند...
«باستانی پاریزی ـ حماسه کویر»
?روستای نمونه گردشگری ریاب واقع در ۳ کیلومتری جنوب غرب شهر #گناباد علاوه بر بافت معماری سنتی ارزشمند، بادگیرهای زیبا، سنتهای پسندیده، غذاهای متنوع و گوارا از پیشینه و شخصیتهای بزرگ و تاثیرگذاری برخوردار بوده است (مرحوم سلطان حسین تابنده به ۲۵ نفر از آنها را در کتاب ارزشمند تاریخ و جغرافیای گناباد اشاره کرده است از جمله:
ابومنصور ریابی، ابوسعید ریابی، ابوطالب ریابی، آقا بزرگ ریابی، حاج میرزا تقی ریابی، جلالالدین ریابی، حاج میرزا حسن ریابی، زینالعابدین ریابی، عبدالجواد ریابی، عبدالحسین ریابی، عبدالرحیم ریابی، عزیزالله ریابی، علی نقی ریابی، علی نقی دوم ریابی، میرزا کاظم ریابی، آقا میرزا محمد ریابی، محمدتقی ریابی، محمدجعفر ریابی، محمدعلی ریابی، میرزا محمود ریابی، محیالدین محمد ریابی، معزالدین ریابی، نصرالله ریابی، نورالله ریابی، سید یحیی ریابی.)
?شاخصترین آنها «خواجه #ابومنصور_ریابی» و برادرش «ابوسعید ریابی» بودند که بنا به روایت مؤلف مجالسالمؤمنین: «وزیرانِ محترمِ صاحب جاه و مکنت بودند و رفعت ایشان از آفتاب ظاهرتر است.»
شهرت ابو منصور ریابی بیش از ابوسعید است. او یکی از وزرای طغرل سوم سلجوقی و از چنان جایگاه و شهرتی برخوردار بوده که در بسیاری از متون معتبر چون: بُحیره، دستورالوزراء، مجالسالمؤمنین، آثارالوزراء و لغتنامه دهخدا به او و خوی و خصلت آزادمنشانه و خداپسندانهاش اشاره کردهاند، از جمله در کتاب «بُحیره» اثر «نقاش استرآبادی» در شرح احوال او نوشته است:
«چون طغرل بن ارسلان که آخرین ملوک سلجوقی است در سنه تسع و ثمانین و خمسمآئه به سلطنت نشست وزارت به خواجه منصور ریابی ارزانی داشت، او مردی بود کافی و کاردان و خداترس یکی از عادات حمیدهٔ او آن بود که هر بامداد فرض(نماز) بگزاردی و بر سر سجاده اوراد خواندی تا آفتاب طلوع کردی آن گاه سوار شده به خدمت سلطان میرفت.
روزی برای پادشاه امر مهمی پیش آمد، ابومنصور را قبل از طلوع آفتاب احضار کرد. او جواب فرستاده را نداد و طبق معمول تا طلوع آفتاب به سجاده به خواندن دعا مشغول بود و چون پس از احضار تاخیر نمود، مغرضین و دشمنانش از او در نزد سلطان سعایت نموده این امر را دلیل خودسری و خودخواهی و بیاعتنایی نسبت به سلطان و امور مملکت گرفته و آن را به سلطان القاء نمودند.
سلطان به خشم بانگ بر او زد که: چرا دیر آمدی؟ ابومنصور گفت: ای پادشاه من بندهٔ خدایم و نوکرِ تو، تا از بندگی خدا فارغ نشوم، نتوانم به خدمت تو آیم. سلطان را آن دلیری خوش آمد و او را محمدت گفت و فرمود که خدای را همیشه بندگی میکرده باش تا به برکات طاعت تو اسباب دولت ما منتظم گردد».
ابومنصور ریابی که دوران زندگیش را با عزت و پرهیز گاری سپری کرده بود، پس از مرگ در ریاب به خاک سپرده شد و هنوز مزارش زیارتگاه شیفتگانِ راستی و پاکدامنی است. شاید همان خصلتهای شایسته موجب شده است که شاعری به نام «بندار رازی» در مدح او و برادرش ۲۷ قصیده غرا بسراید.
?آرامگاه ابومنصور در حاشیه جنوبی ریاب در محوطهای محصور واقع شده و به تیمن حضور او گورستانی بر گرد مزارش شکل گرفته است.
آرامگاه ابومنصور ریابی بنایی آجری شامل یک ایوان ورودی و یک فضای مربع شکل مسقفِ چهار ایوانی یا گنبدخانه در پشت ایوان است که از سمت شمال و انتهای ایوان یک درگاهی به درون بنا راه مییابد.
پوشش ایوان سه بخشی به وسیله طاق و تویزه اجرا گردیده و بر دیوارها طاقنماهایی ایجاد شده است. بر نمای هر یک از پایههای ایوان یک قاب مستطیل عمودی بلند احتمالا جهت اجرای تزئینات کاشی یا کتیبه تعبیه گردیده اما هیچگاه تزئینات یا کتیبه اجرا نشده است. در درونِ بنا گنبدی عرقچین بر فراز فیلگوشها و درگاهیها استقرار یافته است. بنا در مجموع ساده و بیآلایش است و رویه دیوارها و گنبد با کاهگل اندود شده است.
بر بدنهٔ بیرونی بنا در سمت شرقی چهار غرفه و در سمت غربی سه غرفه بر دیوار تعبیه شده که احتمالا جهت استراحت زائران کاربرد داشته است. فضای داخلی فاقد تزئینات یا کتیبه و صرفا با گچ اندود شده است.
برخی مزار ابومنصور را زیارتگاه پنداشته به امامزاده ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع)نسبت دادهاند و بدیهی است که جایگاه والا و مقام معنوی ابومنصور ریابی موجب شده است که آرامگاهش به زیارتگاه تبدیل شود.
?آرامگاه ابومنصور ریابی بارها به همت خیرین مورد مرمت و حفاظت قرار گرفته و در تاریخ دهم دیماه ۱۳۸۱ به شماره ۶۷۳۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
? @labbafkhaniki
⭕️آرامگاه امامزاده محمد محروق ۲
?صرف نظر از روایتهای متفاوت و گاه متناقض پیرامون هویت و شخصیت «محمدبن محمدبن زیدبن علی بن حسین»(ع)، محل آرامگاه او، هویت و عملکرد دیگر ایفاگرانِ نقش (مانند هرثمة بن اعین، ابوالسرایا، حسن بن فضل و مأمون عباسی) در قصٓهٔ پر غصٓهٔ زندگی و شهادت آن امامزاده، آرامگاهی که در نیشابور مجاور آرامگاه خیام به او نسبت دادهاند، سازهٔ معماری زیبا و پر شکوهی است که تا حدود زیادی معماری، هنر، ادبیات و فرهنگ عصر صفوی در خراسان را تجلی میدهد.
در بخش اول این مقوله به مواردی پیرامون شخصیت محمد محروق و کلیات معماری آرامگاههای محمد محروق و امامزاده ابراهیم در یک مجموعه اشاره شد و در این بخش جزئیات دیگری در مورد معماری و بخصوص کتیبههای آن دو بنا بیان خواهد شد:
۱ــ آرامگاه امامزاده محمد محروق
به کلیت آن مجموعه معماری «امامزاده_محروق» گفته میشود اما واقعیت این است که در دل آن مجموعه، مزار «امامزاده ابراهیم» هم واقع گردیده که متعاقبا به آن خواهیم پرداخت.
اینک ساختار و تزئینات و کتیبههای امام زاده محروق را مرور میکنیم:
ورودی امام زاده محروق از انتهای ایوان بلند و باشکوهی در سمت شمال به درون بنا گشوده و بلافاصله به گنبدخانهای که ضریح در آن قرار دارد منتهی میگردد.
ایوان برخوردار از معماری فاخری است که قبلاً به توضیح اجمالی آن پرداختهایم اما آنچه به آن ایوان هویت داده، کتیبههایی است که بر قسمتهای مختلف آن نقش بسته است.
بر ناحیه پاکار طاق و پوشش نیم گنبد ایوان کتیبهای سفید رنگ بر زمینه لاجوردی به خط ثلث نوشته شده که مضمون آن آیةالکرسی و در ادامه، این عبارت است:
«فی دولة السلطان الاعظم تراب آستان خیر البشر ابو المظفر شاه طهماسب الصفوی الحسینی بهادرخان خلد ملکه و سلطانه و افاض علی کافة البرایا عدله و احسانه».
بعد از آن عبارات این چهار بیت از اشعار سعدی شیرازی نقش بسته است:
خدایا تو این شاه درویش دوست
که آسایش خلق در ظل اوست
بسی بر سر خلق پاینده دار
بتوفیق طاعت دلش زنده دار
بعد از آن نوشته شده است:
«بنا هذه العماره سیادت و نقابت پناه الساعی میر کمال الدین ابن میر شاه حسین یوسف محمد»
نام معمار مجموعه، «حیدر علی بن ذوالفقار» است که بر بدنه ایوان نقش بسته و مرحوم عبدالحمید مولوی نام «امام قلی» (نجار و سازنده دربهای چوبی) را نیز از کتیبه ها استخراج کرده است.
از جمله زیباییهای ایوان کتیبه زرد رنگی به شیوه کوفی است که در بالا و فرع بر کتیبه ثلث اصلی، به موازات آن با مضمون: «بسم الله الرحمن الرحیم لم یکن الٓذین کفرو من اهل الکتاب...» (هشت آیه از سوره ۹۸ قرآن کریم) نگاشته شده است.
بر لبه داخلی پوشش ایوان و پیشانی ایوان نیز کتیبههایی سفید رنگ با خط ثلث و جلٓی نوشته شده و در پایان آنها با خط ریز نوشته شده است؛ احمد النجفی الزنجانی ۱۳۴۲.
بر اسپر ایوان و بالای ورودی یک قاب کاشی مشبک لاجوردی رنگ نصب شده و بر حواشی آن عبارت الهم صل علی منضم به نام پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) با خط ثلث در درون قابهای چند وجهی ستارهای شکل به طریق معرق نقش بسته و حد فاصل هر قاب ستارهای شکل یک قاب دایره مزین به القاب جل جلاله در رنگهای متنوع تعبیه گردیده است.
در حاشیه پائینی قاب مشبک نیز در درون قاب مستطیل با خط ثلث سفید رنگ نوشته شده است: «ها هما مرقد السید الشهید محمدبن محمدبن زیدبن الامام زین العابدین سنه ۱۳۸۲ الهجری القمری».
نمای داخل گنبدخانه یا بقعه ساده و گچ اندود است و تنها در ارتفاع ۱/۶۵ متری ازاره ای با کاشی زیر رنگی واقع شده است.
برفراز بقعه گنبدی فیروزه ای رنگ به بلندای ۲۶ متر با ساقه استوانه استقرار یافته و با کتیبههای معقلی
رنگارنگ قاب گرفته آراسته شده است.
۲ــ امام زاده ابراهیم
در سمت غربی گنبدخانه امامزاده محمد محروق یک فضای معماری دیگر قرار دارد که به « #امامزاده_ابراهیم» معروف و متعلق به «ابراهیم بن موسی الکاظم»(ع) است. این فضا نیز به صورت چهارطاقی ساخته شده و چهار درگاهی از چهار سو آن را به امامزاده محروق در شرق، رواق تالار مانندی در جنوب، خروجی به بیرون از بنا در غرب و کفشداری در شمال ارتباط میدهد.
نمای دو طرف ورودی بنا در سمت غرب که رویهی دیوار غربی مجموعه محسوب میشود با کلمه «الله» که با کاشیهای فیروزهای رنگ نره در هیئت خط بنایی یا معقلی نوشته شده، زینت یافته است. بر فراز چهارطاقی گنبدی آجری با ساقه کوتاه استقرار یافته و رویه ساقه گنبد به کتیبه کوفی مزین است. درون بنا ساده و بیآلایش با گچ اندود گردیده و تنها عنصر تزئینی آن ازاره کاشی منقوش پاکار گنبد است.
مجموعه معماری معروف به امامزاده محمد محروق بارها مورد مرمت و بهسازی قرار گرفته و در تاریخ ۲۹ آذرماه ۱۳۱۶به شماره ۳۰۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
⭕️آرامگاه امامزاده محمد محروق در نیشابور
?حدود ۲۰۰ سال پس از هجرت پیامبر (ص) مرزهای قلمرو اسلام تقریبا تثبیت شده بود اما مدعیان خلافت و زعامت در جای جای آن قلمرو به اشکال و انحاء مختلف ابراز وجود و بلوا میکردند و ایرانیان مسلمان که در تب و تاب کسب هویت و استقلال زبانی و فرهنگی خود بودند نیز از آن حرکتها بینصیب نمیماندند.
در آن دوران «حسن بن فضل»(سرخسی) در بغداد حکومت میکرد، برادرش «فضل بن سهل» تلاش میکرد که با کسب رضایت امام رضا(ع) نسبت به قبول ولایتعهدی مأمون، خلافت را از خاندان عباسی به علویان انتقال دهد. «محمدبن ابراهیم طباطبا» از احفاد امام حسن مجتبی(ع) در کوفه دعوی خلافت مسلمین داشت. «ابوالسرایا» از فرماندهان مستعفی «هرثمةبن اعین» در جنگ امین و مأمون به ابن طباطبا پیوست و کوفه را گرفت و لشکریان حسن بن سهل را تار و مار کرد، کمی بعد ابن طباطبا در گذشت (برخی گویند ابوالسرایا او را زهر داد). ابوالسرایا با خدعه یکی از اولاد حضرت علی(ع) را که کودکی کم سن و سال به نام «محمدبن محمدبن زیدبن علی بن حسین(ع)» بود نامزد خلافت کرد و او را وسیله طغیان خود قرار داد و به سرعت بصره و واسط را متصرف شد اما از «هرثمةبن اعین» مغز متفکر عصر عباسیان، والی و امیر لشکر خراسان شکست خورد و به اتفاق محمد بن محمد (محروق) راهی خوزستان شد.
? در شهر شوش با لشکری که هرثمه در تعقیب او فرستاده بود مواجه شد و با محمدبن محمد اسیر شد. هرثمه ابوالسرایا را به بغداد نزد حسن بن سهل فرستاد که به دستور او کشته شد و محمدبن محمد را به مرو فرستاد که مأمون هر چه صلاح بداند در مورد او اعمال کند. شخصی که مأمور بردن محمدبن محمد به مرو بود در نیشابور او را کشت و پیکرش را سوزاند و پیکر سوختهاش را در گورستان تلاجرد نیشابور سال ۲۰۰ ه.ق به خاک سپردند که بعد از از آن واقعهٔ ناگوار، محمدبن محمد به «امامزاده #محمد_محروق» معروف شد.
در اواخر همان سال که حضرت امام رضا(ع) از مدینه عازم مرو بودند، به صراحت « #تاریخ_نیشابور» قبر امام زاده محروق را زیارت کردند و بعد از آن نیز مدفن آن امامزاده که یادآور فریب و نیرنگ هرثمةبن اعین، ابوالسرایا و برخی دیگر از دولتمردان مأمون عباسی بود، به زیارتگاه شیعیان نامبردار شد و مورد توجه و عنایت خاص و عام قرار گرفت.
?از کم و کیف بنای اولیه آرامگاه امامزاده محمد محروق اطلاعی در دست نیست و بنای معتبری که امروزه به امامزاده محروق منسوب است، در عهد صفویه بازپیرایی یا ساخته شده و بر گرد آن باغ با صفایی احداث گردیده و بعدها نیز تعمیرات و تغییراتی در آن اعمال شده است.
در حال حاضر بنای معروف به امامزاده محروق با نقشهای مربع شکل و وسعتی حدود ۹۷۰مترمربع در واقع مجموعهٔ معماری مشتمل بر یک ایوان بلند ورودی در جبههٔ شمالی با دو رواق دو طبقه در طرفین ایوان، گنبدخانه در میانه مجموعه، دو اطاق مربع در دو جانب گنبدخانه که اطاق سمت غربی به صورت چلیپایی با گنبدی آجری ساخته شده و اختصاص به مرقد «امامزاده ابراهیم» از اعقاب حضرت موسی بن جعفر(ع) دارد.
علاوه بر دو گنبدخانه یا فضاهای زیارتی محمد محروق و امام زاده ابراهیم، در جبهههای شرقی، جنوبی و غربی مجموعه نیز اطاقها و تالارهای مربع و مستطیل با کاربری عبادی ساخته شده که هرکدام با یک درگاهی به بیرون راه مییابند.
?زیباترین و باشکوهترین بخش این بنا ایوان رفیع ورودی است که با انواع کاشی و کتیبه آراسته شده است. درون ایوان را اِزارهای مزین به کاشیهای زیر رنگی با زمینه آبی زینت داده، بر بالای ازاره صفحات تزئینی کاشی رنگارنگ در اشکال مربع و مستطیل محصور در حاشیه لاجوردی را زینت دادهاند. موضوعات تزئینی آن صفحات عبارتند از شمسهای در میانه و نیم شمسههایی بر چهار سوی صفحه، حد فاصل آنها را اشکال ماکویی، لوزی و چند ضلعی به رنگهای مختلف پر کردهاند، بر فراز آن صفحات و نزدیک پاکار سقف کتیبه ثلث زیبای سفید رنگی در یک قاب لاجوردی بر فراز دیوار نقش بسته است و از پاکار سقف ایوان گوشوارها و طاقنماهای تزئینی در کنار هم قد کشیده و در ناحیهٔ تیزه سقف سر به هم داده، مقرنسها و در نهایت شمسه انتهای سقف را با زیبایی شگفتآوری شکل دادهاند. تمامی زیر طاق جلو ایوان را هم کتیبه پهن ثلث سفید رنگ بر زمینه لاجوردی پوشانده و بر بالای آن کتیبهٔ ریزتری به خط کوفی قهوهای رنگ (در سایه) نوشته شده است. در میانه انتهای ایوان، پیشخوان یا عارضهٔ ایوان مانندی در ابعاد کم با تزئینات کاشی احداث گردیده تا درگاه ورود را در بر گیرد، رویهٔ پایههای دو طرف ایوان نیز قاب بندی و درون قابهای سه گانه در هر طرف با کاشیهای رنگارنگ زینت یافته است. درون لچکیهای دو طرف طاق ایوان را نیز اسلیمیها پر کردهاند.
بر فراز پیشانی ایوان هم کتیبه ثلث دیگری نقش بسته که محتوا و ... بزودی خواهد آمد...
⭕️سنگ افراشتههای شرق خراسان ۲
?سنگ افراشتهها در هر نقطهای در جهان و با هر فرم و ایدهای که ساخته شدهاند، در یک موضوع مشترکند و آن بیان و القای جاودانگیِ یاد و خاطره متوفا است که البته گاه با اندیشههای روحانی، عرفانی و ایدئولوژیک همراه میشوند و به عنوان یک نماد تجلی مییابد.
بدون تردید سنگ افراشتههای شرق خراسان به عینه این فرضیه را باز تاب دادهاند زیرا پرتو افکار و اندیشههای دینی و عرفانی به یُمن حضور شخصیتهای بزرگ دینی و عرفانی و تاثیر و نفوذ صاحب آن افکار و اندیشهها در شئون مختلف زندگی اهالی شرق خراسان اعم از فرهنگ، هنر و معماری تجلی داشته و دارد.
#سنگ_افراشته ها بارزترین نماد مشترک فرهنگی مردم آن سامان بوده که نمونههایی از آنها را مرور میکنیم:
۱-هرات
شهر #هرات تا سال ۱۲۷۳ ه.ق شهری از خراسان و متعلق به ایران بود، اما در آن سال وزیر مختار انگلیس از میرزا آقاخان نوری صدراعظم ناصرالدین شاه خواست در ازای کمکی که دولت انگلیس در رسیدن به مقام صدارت به او کرده است، هرات را به حالت استقلال برگرداند.
میرزا آقاخان نوری که دست نشانده انگلیسیها بود، به فرخ خان امینالملک مأموریت داد که به پاریس برود و با انگلیسیها در مورد هرات مذاکره کند. فرخ خان در مأموریت خود با سفیر انگلیس در پاریس با وساطت ناپلئون سوم امپراطور فرانسه مذاکره کرد و نتیجه آن «قرارداد پاریس» در هفتم ماه رجب ۱۲۷۳ ه.ق شد که
بر اساس اصل ششم آن قرار داد: «اعلیحضرت شاهنشاه ایران راضی میشود که ترک بکند کل ادعاهای سلطنتی بر خاک و شهر هرات و ممالک افغانستان را ...»
با این وجود مشترکات فرهنگی مردم افغانستان بخصوص شهر هرات را با مردم ایران و بخصوص خراسان نمیتوان نادیده گرفت و همان مشترکات موجب شده است که از گذشتههای دور نمادهای فرهنگی و هنری مشابهی در هرات باقی مانده باشند که سنگ افراشتهها از آن جمله است.
بیشترین و متنوعترین سنگ افراشتهها در صحن مزار «خواجه عبدالله انصاری» در محله گاذرگاه هرات است. بنای عظیم و فاخر آرامگاه خواجه در سال ۸۳۲ ه.ق به همت ابو سعید میرزا ساخته شد و پس از آن بر فراز گور مریدان و شیفتگان خواجه که در آن مکان به خاک سپرده میشدند، سنگ افراشتههایی نصب میشد. آن سنگ افراشتهها از نظر نوع و به لحاظ فرم با یکدیگر تفاوت داشتند. بعضی از نوع مرمر سفید و برخی سنگهای آهکی یا رخام یا هرکاره بودند اما از نظر فرم با دیگر سنگ افراشتههای شرق خراسان همانند بودند. گروهی از آنها لوحههای بلند عمودی و مکتوب و مزین به حواشی تزئینی همانند سنگ افراشتههای صحن مزار شیخ احمد جامی و تعدادی هم ستون سنگهای بر افراشتهٔ استوانهای یا با قاعده چند ضلعی مانند سنگ افراشتههای منطقه خواف و باخرز و گویی با آنها از جایگاه فلسفی یکسان برخوردار بوده و احتمالا ملهم از روایات مربوط به شیخ احمد جامی بودند.
۲ـتربت جام
منطقه تربت جام کنونی در قدیم به «زام» معروف و مرکز آن ولایت پوژگان یا بوزجان واقع در حدود ۲۵ کیلومتری شرق #تربت_جام کنونی بوده و بزرگانی چون «ابوالوفای بوزجانی» را در دامان خود پرورش داده است.
زام یا جام از روستاهای فراوانی برخوردار بوده که یکی از آنها «معد آباد» نام داشته و همان معدآباد پس از مهاجرت آرامش و دفن «احمدبن ابوالحسن نامقی ترشیزی» معروف به «شیخ احمد جامی» در آن، «تربت جام» نامیده شده و حضور شیخ احمد چه در دوران حیات و چه بعد از مرگ بر فرهنگ و هنر و معماری منطقه تأثیر شگرفی گذاشته تا جایی که هنوز برخی نواها و سازهای هنرمندان جامی حول افکار و اندیشهٔ شیخ احمد جام سروده و نواخته میشوند.
شاخصترین اثر تاریخی تربت جام مجموعه معماری زیبا و متنوع آرامگاه شیخ احمد جام است که آغاز شکل گیری آن در دوران سلجوقیان با احداث خانقاه شیخ بود و آخرین ساختههای آن متعلق به عصر صفوی، اما گنبدخانه و فضاهای اصلی مجموعه در نیمه اول قرن هشتم و دوران آل کرت ساخته شد.
نشانههای شاخص مجموعه معماری مزار شیخ احمد جامی که آن مکان را با دیگر پهنههای تأثیر پذیر از فرهنگ شیخ احمد جامی پیوند میدهد، سنگ افراشتههای صحن مزار شیخ احمد جامی است.
این صحن قبل از تسطیح و ساماندهی در دهههای اخیر، آکنده از قبور شیفتگان شیخ بود که برخی از آنها با انواع سنگ افراشته مشخص شده بودند و بر روی برخی قبور نیز سنگهای کروی شکل قرار داشتند که به احتمال فراوان روایت هجرت شیخ از کوه بزد و حرکت سنگها در پی شیخ را تداعی میکردند.
سنگ افراشتههای مزار شیخ احمد جامی هم مانند مزار خواجه عبدالله انصاری در هرات متنوع و گوناگون، به شکل لوح و ستون بوده که اکنون تعدادی از سنگ افراشتههای لوح مانند را در سمت غربی صحن جهت نمایش نصب کردهاند اما ستون سنگها و قطعات کروی شکل گویا جمع آوری نشده و یا معدوم گردیدهاند !...
? @labbafkhaniki
⭕️سنگ افراشتههای شرق خراسان
(قسمت اول)
?درصفحات شرقی خراسان از اواخر قرن سوم ه.ق و همزمان با خیزشهای استقلال طلبانه از قید سلطه و زبان خلفای عباسی حیات فرهنگی خاص و جدیدی آغاز شد و آن رواج نوعی جهانبینی مبتنی بر عرفان و تصوف بود.
مسیری که با مناعت و بینیازی به سوی کمال پیش میرفت و انسان را به جایگاه آرمانیش رهنمون میکرد.
«ابوالحسن نوری بغوی خراسانی» متوفی به سال۲۸۶ ه.ق (بغوی منسوب به بغشور، شهری واقع میان سرخس و هرات) که به قول جنید بغدادی «صدیق زمانه بود»، آن جهانبینی را در آغاز شکلگیری این گونه بیان کرده است:
-تصوف و رسوم علوم نیست ولیکن اخلاق است.
-تصوف آزادی است و جوانمردی و ترک تکلف و سخاوت.
-هر که چیزی را به خداوند تعالی داند و از آنٍ وی شناسد اندر همه چیزها رجوعش به وی باشد نه چیزها.
-نعمت درویش آن است که چون بیابد، بیازماید و چون بیابد بدهد.
?در این خطه ولایات هرات، باخرز، خواف و جام از ویژگیهای خاصی برخوردارند زیرا در جای جای آن ولایت ها آثار وجودی عارفان و صوفیانی بر جا مانده که افکار و اندیشههای بلند آنها را فریاد میزنند و در عصر خود در عرصه زندگی همگان پرتوافکن بودهاند از جمله:
-«خواجه عبدالله انصاری» (۴۸۱-۳۹۶ ه.ق) عالِمِ اسلامی و صوفی بزرگ زمان خود بود که در هرات میزیست و ۹ اثر عرفانی از خود به یادگار گذاشت.
-«شیخ احمد جام» (۵۳۶-۴۴۰ه.ق) ملقب به «ژنده پیل» از عارفان و صوفیان مشهور و والا مقامِ ولایت جام بود که بیشترین تأثیرات فرهنگی و هنری بر منطقه گذاشت.
-«سیف باخرزی» (۶۵۹-۵۸۶ ه.ق) صوفی، عارف، شاعر و مرید شیخ نجمالدین کبری بود و دیوان شعر و رسالاتی کتابت کرد که یکی از آنها رساله فارسی در باب «معنی عشق» بود.
-«امیر قوامالدین سنجانی» (۸۲۰-۷۳۴ه.ق)
اهل سنگان خواف بود و مجذوب پروردگار، او دستش را وقف مسلمانان کرده بود.
-«ابابکر تایبادی» (متوفی ۷۹۱ه.ق) عارف و اندیشمندی تربیت یافتهٔ شیخ احمد جام و از مریدان دلباخته او بود.
-«عبدالرحمن جامی» (۸۹۸-۸۱۷ه.ق) در خرگرد جام متولد شد و در هرات درگذشت. او ادیب و صوفی و رهرو شیخ احمد جام بود.
اما در میان آنها بدون تردید شیخ احمد جام را میتوان محور و استوانهی اندیشهای فرض کرد که در آثار خودش پویا و در آثار برخی مریدان و مقامات نویسانش گزافهگویی و گاه خرافه محسوب میشوند و همان خوی و خصلتها، منش و معیشتی که به حقیقت یا خطا برای شیخ توصیف کردهاند بن مایههای فرهنگی و هنری خاصی شده که آثار آن در پهنه وسیعی از هرات تا خواف گسترده شده است.
یکی از آن مظاهر فرهنگی سنگهای آراسته و بلند قامتی هستند که از اوائل قرن هشتم ه.ق بر فراز قبور افراشته میشدند.
?البته سنگ افراشتهها منحصر به منطقه مورد نظر ما نبوده و نصب گونههای متنوع آنها با پیامهای فرهنگی خاص و متفاوت به صورت نمادین در مناطقی از آذربایجان (گورستانهای پینه شلوار در تبریز، شادبا در بستانآباد، اطراف بقعه اسحاق در هریس، سرد رود، ده انار، کلجاه و کیجان اسکو) و ترکمن صحرا در استان گلستان (گورستان خالدنبی) روستای ابوالوفا در لرستان و گورستان شاه بداغ در کرمانشاه مشاهده کرد؛ اما سنگافراشتههای شرق خراسان با آنها متفاوت و برخاسته از فرهنگ بومی که عمدتا از افکار اندیشه و مقامات شیخ احمد جامی نشأت گرفته است.
شادروان دکتر علی فاضل مراحل زندگی شیخ را این گونه وصف کرده است:
«شیخ احمد ژنده پیل پس از گذراندن ۲۲ سال از عمرش در گمراهی و تباهی، توبه کرد و پای به کوهسار گذاشت و ۱۸ سال در کوههای نامق و بزد عزلت گزید تا بخشایش الهی این گم شده در مناهی را چراغ توفیق راه داد و نور حق در قلبش زبانه کشید و از خلوتگاهش در کوه بزد بدر آمد و قصد معدآباد (تربت جام فعلی) کرد که مشربش را به مردم ابلاغ کند»
و در افسانههای محلی و برخی مقامات شیخ مهاجرت و رویدادهای جانبی متفاوتی نقل میشود مانند این روایت
وقتی در چهل سالگی به شیخ الهام شد که مشربت را به خلق ابلاغ کن، از عزلتگاهش در مسجد نور قصد عزیمت به معدآباد کرد اما به محض حرکت، سنگها بر سر راهش ایستادند و ضمن ممانعت از حرکت خطاب به او گفتند: «بٍایست» و او در مجاورت روستای «بژنگرد» لختی ایستاد و آن روستا به همان دلیل و میمنت قدوم شیخ به «بٍست» (خلاصه شد بایست) معروف شد و شیخ در نهایت به معدآباد رسید در حالی که سنگهای بلند به دنبالش روان بودند و سنگهای گرد غلطان همراهش حرکت میکردند و شیفتگی و ارادت خود را نسبت به شیخ ابراز میداشتند. واضح است که این افسانه خرافهای بیش نیست اما احتمالا خود منشأ و خاستگاه این باور شده است که آن سنگها که به حرمت شیخ برخاستند و مشایعتش کردند، متبرک و قابل احترامند و اگر بر فراز قبرها برافراشته شوند شخص مدفون در مجاورت آنها از برکتشان بهرهمند خواهند شد...
? @labbafkhaniki
⭕️رباط ریوند
?شاهراه بزرگ شرق یا راه ابریشم به منزله یک شریان حیاتی و اقتصادی مهم از گذشتههای بسیار دور مراکز فرهنگی و جمعیتی را از شرق تا غرب عالم به همدیگر پیوند میداده و علاوه بر تبادل کالا، فرهنگ و هنر را نیز میان اهالی در مسیر مبادله میکرده است.
بخش عمدهی آن راه از خراسان میگذشته و بیشترین تعداد کاروانسراها در شهرستان #سبزوار حد فاصل شهرستانهای نیشابور و شاهرود بوده است و آن کاروانسراها به لحاظ ساختار و ارزش فرهنگی و معماری از چنان جایگاهی برخوردار بودهاند که از ۷ کاروانسرای موجود در شهرستان سبزوار ۳ مورد در فهرست یونسکو به ثبت رسیدهاند.
?یکی از کاروانسراهای محدوده شهرستان سبزوار « #رباط_ریوند» است. ریوند که خود نام و آوازهای اسطورهای دارد، از توابع آزادوار و در فاصله حدود ۲۵ کیلومتری غرب سبزوار و در کنار راه سبزوار به شاهرود واقع است. در حدود ۳/۵ کیلومتری جنوب آن روستا کاروانسرایی زیبا و خوش منظر بر جای مانده که به «رباط ریوند» معروف است. جاده آسفالته کنونی از آن فاصله گرفته اما بدیهی است که در گذشتههای نه چندان دور راه سبزوار به شاهرود از کنار آن میگذشته است. «خانیکوف» روسی که در اوائل دوران قاجار از آن مسیر عبور کرده، در کاروانسرای ریوند اطراق کرده و «سیفالدوله» نیز ضمن توصیف ریوند از کاروانسرای ریوند نیز یاد کرده است.
«هوتوم شیندلر» آلمانی هم در سال ۱۲۹۳ه.ق در سفرنامه خود از آن به عنوان کاروانسرای شاه عباسی و چاپارخانهای در کنار آن نام برده که خراب بوده است.
«افضلالملک» در سال۱۳۲۰ه.ق شرح کاملتری در خصوص کاروانسرای ریوند و بانی آن به شرح زیر ارائه کرده است:
«در ریود کاروانسرای شاه عباسی نیست. قافله در خانهها منزل میکنند لکن در نیم فرسخی این قریه کاروانسرایی است که آن را حاجی صانع برای زوار در دویست سال قبل ساخته است»
با توجه به آن توضیحات و شیوه معماری بنا میتوان قدمت آن را به دوران صفوی نسبت داد که البته در سالهای بعد مورد مرمت قرار گرفته است.
?این کاروانسرا با نقشه مربع و دو ایوانی به گونهای ساخته شده که ایوان ورودی در شمال و شاه نشین در هیأت یک ایوان و اطاقی مربع در انتهای آن در جنوب قرار گیرد.
در اطراف میانسرای مربع شکلِ کاروانسرا ۱۸ غرفهٔ منتهی به حجره ساخته شده در پشت حجرهها و مجاور دیوار اصلی بنا سالنهای دراز و عریض به منظور «مالبند» یا اسطبل احداث شده و بر بدنه داخلی دیوار مشرف بر اسطبلها غرفههای متعدد با کفهای مرتفع آجر فرش ساخته شده تا خرکچیها در آنها استقرار یابند. بر بدنه دیوار سکوها حفرههای مربع شکل ایجاد شده و در انتهای هر یک قطعهای چوب یا استخوان معروف به «اخیه» نصب شده تا افسار احشام به آن بسته شود.
از هر گوشه یک درگاهی به اسطبلها باز میشود و در مقابل هر یک از آن ورودیها یک سکوی مربع به ارتفاع حدود یک متر محصور در چهار ستون با کاربری بارانداز ساخته شده تا مسافران بار و توشه خود را در آن جا بگذارند.
?فاخرترین بخش کاروانسرا جبههٔ شمالی آن است. در میانه ضلع شمالی ایوانی بلند و باشکوه با طاق جناقی و پوشش ۵ بخشی طویزهدار در میان دو غرفه دو طبقه برافراشته شده است. بر دو سوی ایوان نیز ۱۰ غرفه بر دیوارهای جانبی ایجاد شدهاند که مسافرانی را که امکان اسکان در داخل رباط نیافتهاند، در خود جای دهند. دالان ورودی بعد از عبور از جلو دو درگاهی در طرفین که به اطاقهایی منتهی میشوند، به یک فضای گشادهتر به مثابه هشتی میرسد که بر فراز آن گنبدی استقرار یافته و بر بلندای آن نورگیر هشت ضلعی و تزئینی ایجاد شده است. تزئینات این بخش را تنوع آجرچینی، گرهها و کاربندیها فراهم آوردهاند.
بخش ورودی رباط دو طبقه است که احتمالا طبقه دوم با اطاقهای وسیع شاه نشین بوده است.
?این کاروانسرا در دهههای اخیر به علت کاربری غیراصولی و بیشتر توسط نیروهای انسانی آسیب فراوان دیده و آجرهای پایه ستونها و برخی نقاط مثل پیشانی ایوان ورودی و تیزهٔ گنبد برخی چشمه طاق ها برداشته و تخریب گردیده که اخیرا به همت اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان خراسان رضوی رفع مزاحمت و ظاهرا مرمتهای مختصر اضطراری در آن صورت گرفته که کافی نبوده و بنا در حال حاضر سخت آسیب پذیر است.
در مقابل این کاروانسرا حوض انباری جهت تامین آب مسافران در دو طبقه احداث گردیده است. طبقه هم کف ایوان ورودی و طبقه منفی مخزن سر پوشیدهای است که یک رشته پلکان
از ابتدای ورودی به سطح آب منتهی میشده است. در حال حاضر پلکان تخریب و تعدادی از آجرهای پی بنا برداشته شده و استحکام آن مختل شده است. ضرورت دارد که در اسرع وقت نسبت به استحکام بخشی مجموعه مبادرت شود.
?این بنا در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۶۳ به شماره ۱۶۶۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
? @labbafkhaniki
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 3 weeks ago