یادداشت‌های پراکنده_ اردلان کوزه‌گر

Description
نوشته‌ها و یادداشت‌های اینجانب, حول تاریخ, فرهنگ و مسائل پراکنده دیگر
تماس با نگارنده:
@ardalankoozegar
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 days, 19 hours ago

hace 2 meses, 2 semanas
کوتاه پیرامون تاریخچه واژهٔ ارتش

کوتاه پیرامون تاریخچه واژهٔ ارتش

تا اواخر دورهٔ قاجار، به جای واژهٔ ارتش از عبارت ترکی قُشون استفاده می‌شد، از مصدر قُشماق به معنای پیوستن و ملحق‌شدن. در این زمان تمایلات ایران‌گرایانه سبب کوشش‌هایی در فارسی‌سازی برخی واژه‌های غیرایرانی شد. از آنجا که تمایلات ملی‌گرایانه در میان نظامیان ایرانی رشد بسیاری داشت، این قشر پیش از تشکیل فرهنگستان پیشگام واژه‌سازی شدند و نخستین واژه‌های برساختهٔ معاصر مربوط به زمینه‌های نظامی بود. مشکل اینجا بود که این نظامیان، با هر فضیلتی که داشتند آگاهی‌های کافی در زمینهٔ ریشهٔ واژه‌ها نداشتند. درنتیجه واژه‌های چندی به صورت نادرست ساخته شده یا از متونی نامعتبر به فارسی کنونی درآمد و رواج یافت. یکی از این واژه‌ها ارتش است.

در فارسی میانه نظامیان را ارتشتاران می‌خواندند. در دورهٔ معاصر با ریشه‌شناسی عامیانه پنداشته بودند که ارتشتار واژه‌ای است مرکب از ارتش+دار، و مثلاً صفت فاعلی مرکب مرخم بوده و لابد ارتش واژه‌ای بوده فراموش شده و برابر با قشون آن زمان بوده است. که البته برداشتی کاملاً اشتباه بود. خود واژهٔ ارتشتار در زبان پارسی میانه از متن‌های اوستایی گرفته شده بود و در اوستا این واژه رَثه‌ایشتَر * بوده و مجموعاً به معنای «گردونه‌سوار» بوده که به جنگجویان و طبقهٔ آنان اطلاق می‌شده است. ارتشتار در متون کهن فارسی هم راه یافته، برای نمونه در شاهنامه به صورت «تشتاریان» آمده بوده، که در اثر تصحیف کاتبان به صورت نیساریان در آمده است و بعضاً در دورهٔ جدید همین واژهٔ نیساریان را برخی محترمان به عنوان نام خانوادگی خود هم برگزیده‌اند. با توجه به چیزی که گفته‌شد بیت زیر فردوسی در آغاز داستان جمشید:

صفی بر دگر دست بنشاندند
همی نام نیساریان خواندند
کجا شیر مردان جنگ آورن
فروزندهٔ لشکر و کشورند

مصرع دوم باید به صورت «همی نام تشتاریان خواندند» اصلاح شود.

این واژه‌سازی ناصحیح درگذشته هم مورد اعتراض قرار گرفته، مثلاً پورداوود هم آن را نکوهیده بود. به هر روی این واژه امروزه و پس از چند دهه که ارتش ملی ایران پیشگام نوسازی و گاه یگانه نقطهٔ امید ایرانیان بوده است، غلطی پذیرفته‌شده است و آنچه گفته‌شد چیزی فراتر از تاریخ واژگانی نیست. به عبارت دیگر انتخاب واژهٔ جدیدی را به جای ارتش توصیه نمی‌کنم.

و نکتهٔ آخر؛ در اغلب متن‌ها و گفته‌های قدیمی، ارتش را به صورت آرتش نوشته و تلفظ کرده‌اند. کثرت استعمال آرتش، باعث می‌شود که این صورت واژه را هم بپذیریم. ولی از آنجا که در پارسی میانه هم حرف اول ارتشتار فتحه بوده، ارتش املای صحیح‌تری است.

  • raƟaēštar

https://t.me/yaddashtha_ye_parakande

hace 3 meses, 1 semana
**نکته‌هایی دربارهٔ نام ایران**

نکته‌هایی دربارهٔ نام ایران

هر اقدامی می‌تواند نتایج مثبت یا منفی داشته باشد. مثلاً راهی را می‌کشید، بازرگانی را رونق می‌بخشد و مدنیت را می‌گستراند، در عوض زیست‌بوم را می‌آلاید و راه‌های تاریخی را به فراموشی می‌سپارد. هزاران مثال می‌تواند از ثمره‌های خوب و بد هر اقدامی زد. یکی از آنها دگرگونی نام بین‌المللی ایران (Persia, Perse, Persien , …) به برابر فارسی و تاریخی‌اش.

اینکه استفاده از نام ایران مشکلاتی مانند گسست شناخت در بین عامهٔ گویشوران زبان‌های غربی به وجود آورد، البته چندان بیراه نیست. ولی چند نکته؛ نخست آنکه واژهٔ ایران، برخلاف تصور، در غرب ناشناخته نبود. از قرن هژدهم در محافل آکادمیک غربی نام ایران، چه به عنوان نام تاریخی و اصیل کشوری که آن زمان Persia خوانده می‌شد و چه عنوان ترمی برای علوم وابسته به شرق‌شناسی و زبان‌شناسی بسیار متداول بود. تصور کنید که مثلاً ایرانی‌ها رسماً درخواست استفاده از نام ایران را در زبان‌های جهانی نمی‌کردند، بعد در دورهٔ جدیدتر کشوری مانند افغانستان به یک‌باره این نام را تصاحب می‌کرد! این را که می‌گویم بی‌مقدمه نیست، همین‌حالا هم بسیاری از متعصبان پشتون مدعی دزدیدن نام ایران از سوی رضاشاه هستند!
نکتهٔ دیگر آنکه غربی‌ها از دورهٔ جدیدی که کمابیش ما را بیشتر می‌شناختند، شروع به بخشبندی ایرانیان برحسب زبان کردند. اینگونه بود که دو دستهٔ Persian و Turk به عنوان ساکنان ایران شناخته شدند، تقسیم‌بندی‌ای که شاید با ترک و تاجیک درون ایران تطابق نسبی‌ای داشت، ولی لزوماً دقیق نبود. باری، طی این تقسیم‌بندی Persia کشور Persianها بود و لابد ترک‌ها بیگانه! حالا تصور کنید امروز هنوز هم نام بین‌المللی کشورمان Persia بود، آیا تجزیه‌طلبان و کمونیست‌های عزیز ایران را فارسستان ترجمه نمی‌کردند و خواستار رهایی تورکیا، کوردیا، لوریا و ... از چنگال فارس‌های فاشیست مرکزنشین نمی‌شدند!؟

https://t.me/yaddashtha_ye_parakande

hace 3 meses, 3 semanas
**نگاه یارشاطر به ذبیح بهروز**

نگاه یارشاطر به ذبیح بهروز

[ذبیح بهروز] صاحب نثری روان و دلنشین بود با تمایل به فارسی سره، ولی بدون آوردن کلمات مهجور و نامأنوس. همچنین در انتقاد اجتماعی و هجا دستی قوی داشت و نمایشنامۀ «جیجیک علیشاه» او شاهکار طنزآمیزی از نقد سیاسی و اجتماعی است. ولی او را نمیتوان دانشمند خواند. وطن‌پرستی مفرط او را بکلی از منطق علمی دور کرده بود و تخیل سودازده‌ای را بر آثار جدی او مسلط ساخته بود. کتاب «تقویم و تاریخ» او اثری به‌کلی بی‌اساس و بی‌منطق و در حقیقت ضد علم است، اما چون با طبع خودپسند و فخرفروش ما سازگار است رواج یافته و عده‌ای را به‌کلی گمراه نموده است. عقایدی از قبیل اینکه اسکندر مقدونی هرگز پایش به ایران نرسیده و یا زرتشت منجم زبردستی بوده است که در ۱۷۵۰ سال قبل از میلاد در سیستان رصدخانه‌ای ساخته بوده است و اینکه طوفان نوح در چه سالی روی داد و اینکه تولد زرتشت با ذکر سال و ماه و روز و ساعت کی اتفاق افتاده، و یا مانویان صلح‌جویی که حتی شکستن شاخ و برگ گیاه را گناه می‌شمردند مسئول حملۀ مغول به ایران شمردن برخی از عقاید و اظهارات بکلی بی‌پایۀ اوست. متأسفانه به دلیل وطن‌پرستی مفرط، و به نظر من وطن‌پرستی کاذب، عده‌ای مانند دکتر محمد مقدم ( به اصطلاح خود او مُغدم) و دکتر صادق کیا و مهندس حامی و چند تن دیگر مروج عقاید او شدند. وظیفۀ علم تحسین و تبریک و بزرگداشت و فخرآوری نیست، جستجو و بیان حقیقت است با بی‌طرفی کامل .
از گفتگوی فرخنده مدرس با احسان یارشاطر، ویژه‌نامه تلاش، مرداد ۱۳۸۴

https://t.me/yaddashtha_ye_parakande

hace 6 meses, 2 semanas
hace 7 meses, 2 semanas

پیشه‌وری از نگاه عنایت الله رضا

نویسنده: اردلان کوزه‌گر (دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه تربیت مدرس)

?عنایت‌الله رضا، نویسنده، مترجم و پژوهشگر فقید، نیازی به معرفی ندارد. از خانواده‌ای روحانی و سرشناس در رشت زاده شد. خویشان نزدیکش در جریان جنگل شرکت داشتند. او که خلبان نیروی هوایی ایران بود، به کمونیسم گرایش یافت. به حزب توده پیوست و سپس در زمان فتنه فرقه دموکرات، به سفارش حزب به آذربایجان رفت و به قشون این فرقه ملحق شد. پس از آزادی آذربایجان با خانواده به شوروی رفت و پس از سالیانی دراز سرخوردگی، مورد بخشودگی قرار گرفته و به میهن بازگشت و مصدر خدمات فرهنگی بسیاری شد.

?در این مختصر اطلاعاتی را که مرحوم رضا درباره پیشینه میرجعفر پیشه‌وری، رهبر فرقه، مطرح کرده را بازتاب می‌دهیم. با توجه به اینکه پیشه‌وری در جریان جنگل حضور داشته و خانواده رضا او را از دیرباز می‌شناخته‌اند، اطلاعات ذیل شایان توجه است. بخشی از این اطلاعات را مرحوم رضا براساس کتاب سیاست دولت شوروی در ایران، نوشته منصور گرگانی، چاپ ۱۳۲۶ چاپخانه مظاهری نقل می‌کند:

?«... دو نفر از افراد فعال آنها [فرقه مساوات] ... که اهل بادکوبه بودند، در خانه خود... در محله چنبره‌کندی، جلسات مخفی داشتند. پسربچه‌ای خوش‌صورت به نام میرجعفر، فرزند سید جواد، از دهات خلخال ایران، خانه‌شاگرد صاحبخانه بود. پدر میرجعفر در ده شغل چاووشی داشت و عمویش در بادکوبه گدایی می‌کرد. پس از انحلال حکومت مساوات، میرجعفر که بعدها به «جوادزاده» معروف شد، و پس از آمدن به ایران نام خود را «پیشه‌وری» گذاشت، به آقایف‌ها گزارش می‌داد. (آقایف‌ها کمونیست بودند، اما بعدها دولت شوروی آنها را اعدام کرد...)... میرجعفر به پاس این خدمت، وارد کمیته عدالت شد. از آنجا که کسی در تشکیلات کارگری سواد نداشت ... و این پسربچه اندکی سواد فارسی و روسی داشت، منشی کمیته شد. در اردیبهشت ۱۲۹۹ ش/۱۹۲۰ م، پس از هجوم بلشویک‌ها به انزلی و غازیان، کارگران کمیته فرقه عدالت ... وارد ایران شدند و میرجعفر جوادزاده نیز همراه آنها بود. 
... پس از شکست این افراد و آمدن رضاخان، ... جوادزاده و احسان‌الله خان و بسیاری دیگر به شوروی برگشتند... [با وجود پرونده‌سازی چکا یا همان کاگ‌ب علیه ایرانی‌ها و تارومارکردنشان] جوادزاده همچنان محبوب ماند... پرسش‌هایی هست که باید به آنها پاسخ داد: چرا پیشه‌وری نه تنها گرفتار نشد، بلکه به اندازه‌ای محبوب و مورد اعتماد ماند که او را دوباره به ایران فرستادند؟ بقیه افراد را در آنجا نابود کردند... وقتی به ایران آمد شهرتش هنوز جوادزاده بود... آن اسم مربوط به دوره جنگل بود و باعث بدنامی‌اش می‌شد. بنابراین، نام پیشه‌وری را بر خود گذاشت... وقتی او را در زمان رضاشاه گرفتند، اعضای ۵۳ نفر او را در زندان بایکوت کردند؛ با او صحبت نمی‌کردند. او در میان این عده فردی مطرود بود... پیشه‌وری پس از تبعید رضاشاه از زندان آزاد شد و و روزنامه آژیر را تأسیس کرد. به عضویت جبهه آزادی درآمد که بعد به جبهه ملی تبدیل شد... [در حزب توده] او را متهم کردند که مرگ رضاشاه را به محمدرضاشاه تسلیت گفته است، و به همین سبب، اعتبارنامه‌اش را در کنگره اول حزب توده رد کردند... دشمنی پیشه‌وری با حزب توده از آنجا آغاز شد...».

?ناگفته‌ها، خاطرات دکتر عنایت‌الله رضا در گفتگو با: عبدالحسین آذرنگ، علی بهرامیان، صادق سجادی و علی همدانی، نشر نامک، تهران، ۱۳۹۱، صص ۱۱۸-۱۱۹-۱۲۳-۱۲۴-۱۳۱.

موسسه علمی و تاریخی آتوسا

? @atusa_sbu

hace 8 meses, 2 semanas

آنکه با خنده زاده شد!
نگاهی به مانایی یاد زرتشت در تاریخ

مقاله من در شماره ۴۸۲ هفته‌نامه امرداد مورخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ خورشیدی.

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 days, 19 hours ago