‌
فوت برادر فرزانه قره‌حسنلو در اثر فشارهای روحی؛
در زندان در وضعیت شوک روحی است و توان تکلم کامل ندارد❗️?

‏بر اساس گزارش‌ها  بامداد جمعه نهم شهریور حسین قره‌حسنلو، برادر۴۳ ساله فرزانه قره‌حسنلو، معترض خیزش انقلابی که در زندان وکیل‌آباد مشهد در حبس و تبعید است، در اثر سکته قلبی و مغزی درگذشت و مسئولان زندان به این زندانی برای شرکت در مراسم سوگواری برادرش اجازه مرخصی نمی‌دهند.

ایران اینترنشنال نوشت: به گفته هم‌بندی‌های فرزانه قره‌حسنلو، او در وضعیت شوک روحی است و توان تکلم کامل ندارد. طبق اطلاعات رسیده، حسین قره‌حسنلو، سابقه بیماری قبلی نداشت، اما در پی فشارهای روانی ناشی از بازداشت خواهرش و صدور حکم اعدام علیه شوهر خواهرش، حمید قره‌حسنلو، طی دوسال گذشته با مصرف داروی اعصاب به زندگی ادامه می‌داد.

#فرزانه_قره_حسنلو #حمید_قره_حسنلو
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد

@zan_j

تجمع پرستاران اصفهان 

۱۰ شهریور ۱۴۰۳

نگاه پشت شیشه
جواب ما نمیشه

وعده زیاد شنیدیم ،جوابی هم ندیدیم
ما که نماد صبریم، صبرمون به سر رسیده!

اصلاح تعرفه‌گذاری و ثبت خدمات پرستاری به نام پرستاران

حذف اضافه‌کار اجباری و تصحیح حق‌الزحمه‌ی مربوط به اضافه‌کاری.

پرستار داد بزن حقتو فریاد بزن
نه به اضافه کاری اجباری

«وعده وعید کافیه سفره ما خالیه»
تعرفه ما کجاست توی جیب شماهاست

پرستار میمیرد ذلت نمیپذیرد
با کرونا جنگیدیم حمایتی ندیدیم
پرستار داد بزن حقتو فریاد بزن
اضافه کار ۱۵_۲۰ تومان است، نمیخواهیم

@zan_j

شریف مثل شریفه
دلنوشته ای با خاطره ی آیدین فرزند ۱۲ ساله ی شریفه و علاقه ی او به شریف باجور

شریفه محمدی را در بیدادگاهی و فقط به خاطر اینکه مدافع حقوق کارگران و زنان و عاشق طبیعت بوده به اعدام محکوم کردند! آن هم با اتهام واهی ربط داشتن تشکلی که شریفه سال ها قبل درش عضو بوده به یک سازمان در خارج از ایران و به طرزی احمقانه به اقدامات مسلحانه! شریفه ای که گفتارش و رفتارش و فکرش لطیف و شفاف مثل گیاهان و درختان شمال و صمیمی و زلال و مقاوم مثل بلوط های زاگرس بوده و هست. شریفه ای که عشق بی نهایتش به طبیعت در فرزندش آیدین هم به طرزی پر رنگ به جا مونده و فرزند ۱۲ ساله اش آیدین برای مرگ درختان و جنگل ها و برای غصه ها و مصیبت هایی که مدافعان طبیعت تحمل میکنن غصه میخوره. دوست داشتم در این مورد یک خاطره بگم که اونا که شریفه و فرزندش رو نمیشناسن دقیق تر بدونن این خانواده چقدر با طبیعت و لطافت و زیبایی یکی بودن و هستن:

مهر ۱۳۹۷بود. آخر هفته ای مثل خیلی از آخر هفته ها تصمیم گرفتیم به شمال برای دیدار عزیزانمون بریم.
آخر هفته رو کنار سیروس و شریفه و آیدین جون گذروندیم.
آیدین جون واژه ای ست که از وقتی آیدین به دنیا اومده شریفه اینجوری صداش می‌کنه. پسوند جون،که آیدین رو باهاش صدا میکنن برای همه آشناست. صدای شریفه و آیدین جون گفتن سرشار از عشق و زندگیش، همیشه توی گوشمه.
در اون روزهای آخر هفته، آیدین جون‌ مشغول انجام تکالیف مدرسه ش بود.بعدش یه نقاشی آورد و به ما نشون داد، نقاشی درباره آتش سوزی در جنگل بود. در همین حین، آیدین جون یهو شروع کرد از "شریف باجور" صحبت کردن .گویی که او را قبل از اینکه جان عزیزش رو فدای طبیعت و اطفا حریق جنگل های مریوان‌ و نجات درختان کنه میشناخته. بنابراین مرگش، تاثیر عمیقی روی این پسربچه ی ۷ ساله هنرمند و حساس ما گذاشته بود. شریفه هم مثل همیشه با بردباری و هوشمندی مادرانه شروع کرد برای آیدین جون از زندگی و طبیعت گفتن...

این روزها که اسم شریف باجور میاد خاطره ی تاثیر شخصیت و مرگش روی آیدین جون برام زنده شده. آیدین جونی که هنوز نمی دونه مادرش، زنی که مایه ی غرور و آرامش اوست، زنی که قهرمان زندگی اوست به مجازات مرگ محکوم‌شده است. چه کسی قادره چنین خبرهولناکی رو به کودک پرسشگری بده که برای مرگ‌ درختان زاگرس و جانفشانی شریف باجورها و چرایی مردنشان غمگین و متاثر میشه؟
مطمئنا آیدین جون هر ثانیه منتظر بازگشت مامانش به خونه‌ ای ست که بدون حضور گرم و روشنش و خنده های زیباش دیگر شبیه خونه نیست. خونه ای که وقتی اونو بدون حضور شریفه تصور میکنم دلم‌می گیره. آیدین جون و سیروس تو اون خونه، بدون حضور این زن که حضورش زندگی را به جریان وا می داره چه رنجی تحمل میکنن.

دوست دارم به آیدین جون بگم:
آیدین جون داد مادرت را از بی دادگاهی که گرفتارش کرده باز خواهیم ستاند. عزیزکم! جانم قول می دیم تا برگردوندن مامان شریفه ت به خونه از پا نشینیم. تا لحظه ای که تو هم مثل هر بچه دیگه ای به حق طبیعی ت که حضور مامانت در کنارت و در خونه ست برسی؛ تا لحظه ای که تو و مامان شریفه همدیگه رو در آرامش و امنیت و هر وقت دلتون خواست به آغوش بکشید؛ بله آیدین جون! تا اون لحظه ما از پا نخواهیم نشست تا شریفه رو به تو و سیروس و همه شما رو به درختان و جنگل ها و طبیعیت و عشق تون به طبیعت برگردونیم.

دلنوشته ی یکی از اقوام شریفه و از یاران کمپین دفاع از شریفه محمدی
نشر: کمپین دفاع از شریفه محمدی
#آزادی_شریفه
#FreeSharifeh
? تماس با ادمین تلگرام: @freesharifeh
توئیتر: https://x.com/freeSharifeh
اینستاگرام:www.instagram.com/free_sharifeh_mohammadi/

وضعیت جسمی ریحانه انصاری وخیم گزارش شده است!
در پی اعتراضات زنان زندان اوین به احکام اعدام، و بصورت خاص احکام شریفه محمدی و پخشان عزیزی و اعدام رضا رسایی، از سوی گارد زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند و در نتیجه ضرب و شتم ماموران، آثار کبودی و کوفتگی و جراحاتی بر بدن برخی از زنان ایجاد شده است. همچنین برخی از آن‌ها با محرومیت‌ قطع تماس و ملاقات مواجه شده‌اند.
با توجه به گزارش ارسالی، ریحانه انصاری نژاد بخاطر فشارها و محرومیت‌های تحمیلی و همچنین عدم رسیدگی پزشکی بر جراحات وارده بر بدنش، صبح امروز دچار حمله عصبی شده و نیاز فوری به رسیدگی پزشکی دارد، مسئولین زندان اجازه دریافت خدمات پزشکی به او را نمی‌دهند.
نرگس محمدی و سایر زنان زندان اوین، جهت رسیدگی پزشکی به ریحانه انصاری نژاد دست به اعتراض زده‌اند ولی مسئولین زندان توجه نمیکنند.

حفاظت از جان ریحانه انصاری نژاد و دیگر زندانیان به عهده مسیولین است.
شاهد رشد اعتراضات اصناف مختلف هستیم تهدیدها و سرکوب‌ها نە تنها فعالین را از مسیر مطالبەگری منصرف نمی‌کند بلکە بر پیگیری مطالبات بە حق و قانونیشان مصمم‌تر خواهد کرد.

#ریحانه_انصاری_نژاد
@kashowra
@zan_j

۲۴ اوت روز جهانی مبارزه با خشونت و تبعیض مبتنی بر موسیقی، سبک زندگی و نوع پوشش است. اجبار و مجازات به دلیل نوع پوشش، سبک زندگی و موسیقی چیزی است که بیشتر ایرانیان با آن آشنا هستند و ملموس‌ترین آن #حجاب_اجباری است

زنان ایران در چهار دهه ی گذشته تحت سرکوب حاکمیت ایدیولوژیک جمهوری اسلامی بعنوان شهروندان درجه دو با تمام اشکال تبعیض و بی عدالتی مبارزه کرده آند و نطفه اوج این مبارزه جنبش زن زندگی آزادی است که تحولات عظیمی را در باورهای جامعه و توانمندی زنان در تغییر به رخ جهان کشید .این جنبش با کشته شدن دهها زن جوان دستاوردهای ماندگاری به جا گذاشت .
حق زندگی ،حق پوشش ،حق برابری آزادی و رفاه مطالبه ی همه مردم ایران است .
#زن_زندگی_آزادی
#پوشش_اختیاری
#حق_بر_بدن
#مبارزات_هر_روزه
#اتحاد_جنبشهای_اجتماعی

@zan_j

چهارشنبه ٣١ مرداد ماه ١۴٠٣، سه نهاد زنان ایزدی «رسانه زن، مرکز فرهنگی هنری شنگال و اتحادیه زنان جوان»، با صدور بیانیه‌ای صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی و شریفه محمدی را محکوم کرده و با این زندانیان سیاسی ابراز همبستگی کردند.
گفتنی است که این سه نهاد با پیوستن به کمپین «نه به مجازات اعدام»، اعتراض خود را اعلام کرده‌اند.
این نهادها در بیانیه خود ضمن محکوم کردن صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی و شریفه محمدی، اعلام کردند: «ما حکم اعدام پخشان عزیزی و شریفه محمدی از سوی حکومت ایران را با خشمی زیاد، به شدت محکوم می‌کنیم. مجازات اعدام به هیچ وجه پذیرفتنی نیست».

#زن_زندگی_آزادی
#علیه_اعدام
#علیه_سرکوب_فعالین_جنبشهای_اجتماعی

#freesharifeh
#freepakhsha

@zan_j

کوردیا، دختری با کفش‌های قرمز
ئه‌وین در دی ماه ۱۳۶۸ در شهرستان مهاباد به دنیا آمد. مادرش سال‌ها نذر و نیاز کرده بود تا بعد از دو پسر صاحب فرزندی دختر شود؛ وقتی ئه‌وین متولد شد خانه رنگی گرفت و چه نامی بهتر از ئه‌وین که در کردی عشق معنا می‌دهد.
ئه‌وین، هجده ماهه بود که پدرش را به اتهام «نشر اکاذیب» دستگیر کردند. پدر یک سالی را از خانواده دور ماند و مادر هم دچار بیماری شد که به ناچار به تهران منتقلش کردند. ئه‌وین ماند و دو برادرش امیر و امید. چند ماهی طول کشید تا خانواده دوباره شکل بگیرد و پدر و مادر هر دو برگردند، اما رابطه‌ نزدیک خواهر و دو برادرش در آینده هم ادامه یافت. تا سال‌ها بعد که سه نفری در کانادا زندگی می‌کردند و پدر و مادر به ایران برگشته بودند.
ئه‌وین هشت ساله بود که خانواده تصمیم به ترک ایران گرفت. هجده ماه در ترکیه و در جمع پناهجویان سپری شد تا بالاخره کانادا آن‌ها را بپذیرد. او در «Dallington Public school» به مدرسه رفت و بعد از اتمام تحصیلات شروع به کار کرد. بیست و سه ساله بود که با تصمیم خودش به ایران بازگشت. حاصل این بازگشت آشنایی با همسرش هیوا بود. آن‌ها در نوزدهم بهمن ماه سال ۱۳۹۱ ازدواج کردند و ئه‌وین دوباره راهی کانادا شد و مقدمات مهاجرت همسرش را فراهم کرد. شش ماه بعد ئه‌وین و هیوا زندگی مشترکشان را در کانادا آغاز کردند.
ئه‌وین بعد از بازگشت به کانادا در دوره‌های متعددی شرکت کرد و توانست در بانک «CIBC» به عنوان مشاور امور مشترکین استخدام شود. او دو شیفته کار می‌کرد و خستگی نمی‌شناخت. سال ۲۰۱۶ تمام نشده، در شهر آژاکس در غرب تورنتو، ئه‌وین و هیوا خانه‌ای خریده بودند و در پی زندگی‌ای آرام به آن‌جا نقل مکان کردند.
هیوا هم که در ایران مهندس مکانیک بود در دانشگاه جورج براون ادامه‌ تحصیل داد و بعد از دو سال به عنوان کارشناس «HVAC» یا سیستم‌های گرما و سرما مشغول به کار شد. سال ۲۰۱۸ بود و آن‌ها منتظر فرزندی بودند. ئه‌وین شیفته‌ی مادری بود و مادر شدن چقدر به او می‌آمد.
کوردیا کوچک‌ترین مسافر پرواز ۷۵۲ در سال ۲۰۱۸ متولد شد و ئه‌وین می‌خواست، مادری تمام و کمال باشد. کوردیا ده ماه داشت که ئه‌وین به مدرسه‌ موسیقی زنگ زد و گفت: «می‌خوام دخترم رو برای آموزش پیانو ثبت نام کنم». وقتی از او سن کوردیا را پرسیدند گمان کردند شوخی می‌کند و گفتگو ادامه نیافت. ئه‌وین در دوران مرخصی زایمان بود و با هیوا تصمیم گرفته بودند به زودی خانه‌ آژاکس را بفروشند و جایی نزدیک به برادران خانه‌ای بخرند. آرزوهایی که در گفتگوهای متعدد با برادران و هیوا به تحقق نزدیک می‌شد اما در دسامبر ۲۰۱۹ تصمیم گرفتند به مناسبت عروسی برادر هیوا به ایران سفر کنند و تصمیمشان بعد از سفر اجرایی شود.
دل ئه‌وین برای رفتن راضی نبود. نمی‌دانست برود یا بماند. روز قبل از سفر به ایران به امیر گفت این آخرین بار است که می‌روم. همین طور هم شد.
امیر و ئه‌وین یک ساعت پیش از سوار شدن به هواپیما با هم حرف زدند. جان دایی‌ها برای کوردیا در می‌رفت و وقتی شنیدند کوردیا تب دارد و ئه‌وین بسیار خسته است بر نگرانی آن‌ها افزود. کوردیا کفش‌های قرمز بنددار به پا کرده بود اما از خستگی در آغوش مادرش سر بلند نمی‌کرد. بعدها عکس آن کفش‌های قرمز دل تمام دنیا را سوزاند. هیوا معتقد بود جای نگرانی نیست و بهتر است زودتر سوار هواپیما شوند. ئه‌وین به کردی گفت، فردا می‌بینمت امیر جان و امیر و امید همچنان منتظر فردایی‌ هستند که سر برسد.
از رفتن دختری که با نذر و نیاز فراوان به خانه‌ آن‌ها آمده بود، جز چشمانی خونبار برای مادرش، کمری خمیده برای پدرش و قلبی پر از افسوس برای برادرانش چیزی نمانده است.
امیر می‌گوید، ما دیگر هیچ‌ وقت آدم‌های سابق نمی‌شویم. نیمی از وجود ما را گرفته‌اند.
امیر می‌گوید ئه‌وین جان! همه‌ ما غافلگیر شده‌ایم و این چشمه‌ اشک هرگز نمی‌خشکد. دلتنگت هستیم تا بی‌نهایت خواهرک نازنینم.
نویسنده: امیر ارسلانی (برادر)
کوردیا مولانی
https://www.ps752justice.com/fa/victims/kurdia-molani/

#حکومت_کشتار_دروغ

از بیانیه

...از شما دادخواهان می‌خواهیم که برای دستیابی به مطالبات زیر با ما همراه شوید:
۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۲) لغو مجازات اعدام و شلاق و پایان دادن به هرگونه شکنجه و کشتار از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، قصاص، سنگسار، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایت‌های صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه‌هایی علنی، عادلانه و مردمی (مجازاتی به جز اعدام)، ۴) برخورداری از آزادی بیان، اندیشه، قلم بدون قید و شرط ۵) برخورداری از آزادی پوشش و حق کنترل بر بدن بدون قید و شرط، ۶) برخورداری از حق اعتراض، اعتصاب، تجمع، تشکل، سازمان‌ و احزاب مستقل، ۷) برخورداری از برابری حقوق شهروندی و رفع هرگونه تبعیض و ۸) جدایی دین از حکومت.

ما اعتقاد عمیق داریم که ساختار سراپا فاسد، تمامیت‌خواه و دیکتاتوری مذهبی – ارتجاعی و غیر دموکراتیک حکومت اسلامی ایران باید در هم شکسته شود و طرحی نو در اندازیم ...
?
مادران پارک لاله ایران
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
منتشر شده در سایت مادران پارک لاله ایران www.mpliran.net
#نه_به_اعدام
@zan_j