یه عده هم هستن از انقلاب تا الان به عنوان عوامل پشت پرده ازشون یاد میشه🤪🤪🤪😉 الهی کرم بیفتین پشت پرده😁😁

یه عده هم هستن از انقلاب تا الان به عنوان عوامل پشت پرده ازشون یاد میشه🤪🤪🤪😉

الهی کرم بیفتین پشت پرده😁😁

سری قبل که مامانم مریض بود بهش گفتم خوب شو میخوام بفرستمتون مشهد.
امروز همونطور که روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود به صورت مهربون و قشنگ اما مریضش نگاه کردم و توی دلم گفتم خوب شه میبرمش خط اخمش رو فیلر تزریق کنه❤️

یکی سوال پرسیده بود که اگر اسکویید گیم واقعی وجود داشته باشه، میرید؟
یکی این کامنت رو گذاشته بود
????????????

البته الانشم تو Eslamic Republic Game هستیم، فصل دهم از مُلافلیکس

عشقی عشق❤️❤️❤️????

من _کیلومترها دورتر از او_ سر کارم بودم.او داشت آماده میشد برود محل کارش _که کیلومترها دورتر بود_ از صبح چند باری جویای حالش شده بودم.گفتم «دیشب که تلفنت قطع شد نگرانت شدم.هنوز هم هستم!واقعا حالت خوبه؟» گفت «آره قربونت برم اصلا نگران نباش فدای چشمات بشم.»…

مهمون داریم که اومدند عیادت من. از غروب اومدند و شب هم می‌مونند. الان عملا انرژی مراوداتم ته کشیده چون مجبور بودم تمام مدت گفتگوی فعال داشته باشم و واقعا دیگه تموم شدم.

مهمون داریم که اومدند عیادت من. از غروب اومدند و شب هم می‌مونند. الان عملا انرژی مراوداتم ته کشیده چون مجبور بودم تمام مدت گفتگوی فعال داشته باشم و واقعا دیگه تموم شدم.

چیزی که در بعضی سریال‌ها و فیلم‌های خارجی اذیتم میکنه برخورد اولشون با یه زن هستش. برای مثال دیشب قسمت اول سریال suits رو میدیدم دو تا مرد نقش اصلی سریال به محض دیدن یه خانم به شکل مستقیم یا غیرمستقیم(حالا یا کلامی یا با نگاه به سینه و باسن و هیکلش) یه اشاره‌ای…

برادرزاده‌ی فسقلی من، همون که برای چیزهای مسخره‌ای یه ساعت تمام گریه میکرد و اعصاب هممون رو به فنا میداد(مثلا یه بار یه ساعت با جیغ و داد گریه کرد که چرا نذاشتید من در کنسرو رو باز کنم، کنسرو جدید رو قبول نمیکرد میگفت همونو درش رو ببندید من بازش کنم?)، همون که غذاهایی مثل عدس پلو رو باید له میکردیم وگرنه میگفت دونه داره نمیخورم، همون که توی سه سالگیش نقاشی هایی میکشید که کف آدم می برید، همون که یواشکی جوری که کسی نفهمه دست خواهرزاده‌م رو که چهاردست و پا راه میرفت؛ با پاهاش له میکرد، همون فسقلی امسال کنکور داد و پزشکی قبول شد.