فِرنوِه.

Description
به خونه ی نارنجی من خوش اومدی
متن های داخل «» مربوطه به من نیس (:
اینجا به هم نزدیک تریم?? :
https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-z3Vwc6sjhO
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago

1 year, 2 months ago

‏ولی می دانست
وقتی از خواب  بیدار می شود
من یادش می آیم
و دوستش دارم
و نیستم...

-عباس معروفی

1 year, 2 months ago

‌و من اما هزار بار روییده‌ام، هر صبح...

1 year, 2 months ago

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

-سعدی

1 year, 2 months ago

وقتی دوستم نداری
دیگر چه فرقی میکند
موهایم تا کجا بلند شود
و فرقم را از کجا باز کنم ?

وقتی دوستم نداری
دیگر چه فرقی میکند
با ارایش ناشیانه و لباس گلدارم منتظرت کنار پنجره ..
یا برای همیشه رفته باشم

و حالا که باران غریبانه می وزد و شکوفه ها فرو می ریزند ..
با اخرین قطار میروم
و چه فرقی میکند
من دوست نداشتی را
جاده ها به کجا خواهند برد

لطفا صبح که بیدار شدی
مثل هر روز به من بی تفاوت بمان
در اتاق ها و حیاط صدایم نزن

روی میز صبحانه .. مربای انجیر گذاشته ام
چای را هم دم کرده ام
عزیزم می بوسمت .. مرا ببخش!

-من

1 year, 2 months ago

يک زن اگر بخواهد حتي مي تواند با صدايش تو را در آغوش بگيرد...

-عباس معروفی

1 year, 3 months ago

"بوسه‌هایت را
لای ابرها پیچیده‌ام
وقتی آسمان گریه کند
بوسه باران خواهم شد"

1 year, 3 months ago

مرسی از صدای پر از ارامشت ??

1 year, 3 months ago

گوینده: کاف
متن: امیلی
پیانو: ماهان

1 year, 3 months ago

‌ ‌ ‌‌‌ ‌
https://t.me/ferneve/601

میدانی همین از دست دادن‌ها است که شیرین است
اما گاه معشوق دلش به تار موی یار گره می‌خورد،جوری حاضر است موی یار غذایش را بیاراید
شاید بچگانه باشد اما برای پنهان کردن همان کثیفی ناخن یار رنگ میزند تا زنانگی را به دستانش هدیه دهد
شاید همان سوختگی ها بوسه‌ای از یار طلب می‌کند

گاه معشوق است که آسایش خود را از دست میدهد تا راحتی را به محبوبش ببخشد زیرا او تمام چیزی است که از دنیا طلب کرده

1 year, 3 months ago

میدانی ، روزی که ماجرای عشق تو را به مادرم گفتم،
چه اتفاقی افتاد؟
اصلأ بگذار از اول برایت بگویم...
قبل از اینکه حرفی بزنم موهایم را باز کردم و روی شانه أم ریختم مادرم گفته بود موهایت را که باز میکنی انگار چندسال بزرگتر میشوی...میخواستم وقتی از عشق تو میگویم بزرگ باشم ...
بعد از آن دو استکان چای ریختم، بین خودمان بماند اما دستم را سوزاندم و نتوانستم بگویم آخ ، بلکه دلم آرام بگیرد ، مجبور بودم چون مادر اگر میفهمید بزرگ شدنم را باور نمیکرد ... دست سوخته أم را زیر سینی پنهان کردم چای را مقابلش گذاشتم و کنارش نشستم ، عشقت توی دلم مثل قند آب میشد و نمیدانستم از کجا باید شروع کنم.....باتردید گفتم :"مادرجان،اگر آدم عاشق باشد زندگی چقدر دلنشین تر بر آدم میگذرد ، نه؟"
عینک مطالعه را از چشمش برداشت و نگاهش را به موهایم دوخت ، انگار که حساب کار دستش آمده باشد ، نگاهش را از من گرفت و بین گل های قالی ، گم کرد.
+"عشق" چیز عجیبی ست دخترکم ، انگار که جهانی را توی مردمک چشمت داشته باشی و دیگر هیچ نبینی ، هیچ نخواهی و با تمام ندیدن ها و نخواستن ها بازهم شاد باشی و دلخوش..
عشق اما خطرات خاص خودش را دارد ، عاشق که باشی باید از خیلی چیزها بگذری ، گاهی از خوشی هایت ، گاهی از خودت ، گاهی از جوانی أت..
دستی به موهای کوتاهش کشید و ادامه داد:
عاشقی برای بعضی ها فقط از دست دادن است..
برای بعضی ها هم بدست آوردن...اما من فکر میکنم زنها بیشتر از دست میدهند..
گاهی موهایشان را، که مبادا تار مویی در غذا معشوقه ی شان را بیازارد..
گاهی ناخن های دستشان را ، که مبادا تمیز نباشد و معشوقه شان را ناراحت کند..
گاهی عطرشان را توی آشپزخانه با بوی غذا عوض میکنند
دستشان را میسوزانند و آخ نمیگویند "...
مکث کرد و سوختگی روی دستش را با انگشت پوشاند :
+"گاهی نمیخرند ، نمیپوشند، نادیده میگیرند که معشوقه شان ناراحت نشود !!تازه ماجرا ادامه دار تر میشود وقتی زنها حس مادری را تجربه میکنند ، عشقی صد برابر بزرگتر با فداکاری هایی که در زبان نمیگنجد..
دخترکم عاشقی بلای جان آدم نیست اما اگر زودتر از وقتش به سرت بیاید از پا در می آیی"..
لبخندی زدم ، از جایم بلند شدم و به اتاقم رفتم ، جای سوختگی روی دستم واضح تر شده بود ، رو به روی آینه ایستادم و به خودم نگاه کردم...عاشقی چقدر به من نمی آمد ، موهایم را بافتم ، دلم میخواست دختر کوچک خانواده بمانم ، برای بزرگ شدن زود بود ...خیلی زود

-نازنین عابدین پور

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago