?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
تابلوی دختر و گربه عبوس اثر فرناندو بوترو نقاش کلمبیایی:
فرناندو بوترو (Fernando Botero) یک هنرمند برجسته کلمبیایی بود که به خاطر سبک منحصربهفردش در نقاشی و مجسمهسازی شناخته میشود. او در ۱۹ آوریل ۱۹۳۲ در مدلین، کلمبیا به دنیا آمد و در ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۳ درگذشت.
ویژگیهای سبک بوترو:
او به اغراق در حجم و فرمهای بدن انسان و اشیا مشهور بود، که این سبک با نام “بوتریسمو” (Boterismo) شناخته میشود.
آثار او اغلب ترکیبی از طنز، کنایه و نقد اجتماعی هستند.
بسیاری از نقاشیهای او به موضوعات فرهنگی، سیاسی و تاریخی میپردازند.
تابلوی اولین سوگواری
اثر ویلیام آدولف بوگرو نقاش فرانسوی
محل نگهداری موزه ملی هنرهای زیبا بوئنوس آیرس آرژانتین
تابلوی اولین سوگواری تصویری از اولین سوگ در تاریخ بشریت است. آدم و حوا جسد هابیل را که به دست برادرش کشته شده در آغوش کشیده اند و برایش سوگواری میکنند. برخلاف بیشتر تابلوهای بوگرو که پرتره مانند هستند و شخصیت نقاشی خیره به تماشاچی مینگرد در این تابلو صورتش را در میان دستانش گرفته و آدم هم در حالیکه دست چپش را روی قلبش گذاشته و نشان میدهد عمیقا ناراحت است سرش را پایین انداخته و به حوا نگاه میکند انگار که میخواهد به حوا دلداری بدهد.
برخلاف دیگر تابلوهای بوگرو که سرشار از نور و رنگهای درخشان هستند در این تابلو همه رنگها تیره و سرد هستند. آسمان هم با ابرهای تیره پوشیده شده و دودی که از بالای برج به سمت آسمان میرود بر این تیرگی افزوده است.
نکته ای که در پایان باید به آن اشاره کنم این است که زمان کوتاهی قبل از آفرینش این تابلو ویلیام بوگرو دومین فرزندش را از دست داده بود.
تابلوی هبه ساقی خدایان
اثر چارلز پیکه
محل نگهداری موزه هنر های زیبا گنت بلژیک
قبلا در مورد گانیمد و زئوس در تابلوی ربایش گانیمد در این کانال توضیح دادم و در این گفتار میخوام در مورد هبه بنویسم.
هبه در زئوس خدای خدایان و هرا بود و پست ساقی خدایان رو در اختیار داشت و به خدایان نکتار و آمبوروسیا که نوشیدنی و غذای خدایان بود تعارف میکرد. یک روز زمین خورد و لباسش پاره شد و یکی از سینه هایش نمایان شد . زئوس همین را بهانه کرد و اورا از مقام ساقی خدایان عزل و گانیمد را به این مقام منصوب کرد و گانیمد هم شراب را ابداع و جایگزین نکتار انگور کرد.
در این نقاشی، هبه با وقار روی ابری ایستاده و آرامش و بزرگی را به تصویر میکشد. نگاه او به یک عقاب باشکوه دوخته شده است – تجسمی از زئوس، پدر الهی او. در اساطیر یونان، عقاب نماد و حیوان مقدس زئوس محسوب میشود که اغلب به عنوان پیامرسان او ظاهر میشود. با گنجاندن عقاب در این اثر، پیکه به مقام الهی هبه و نقش او در جمع خدایان اشاره میکند.
هبه در این صحنه به عقاب نکتار تعارف میکند، که اشارهای نمادین به وظیفه او بهعنوان ساقی خدایان است. این حرکت، هم وظیفهاش در تأمین غذا برای خدایان را نشان میدهد و هم ارتباط نزدیک او با زئوس را برجسته میکند. حرکت لطیف و ظریف دست هبه، وقار و زیبایی او را بیشتر نمایان میسازد و او را به نمادی از جوانی، فداکاری و الوهیت تبدیل میکند.
این نقاشی در سال ۱۸۲۶ در سالن هنری گنت به نمایش گذاشته شد و برای پیکه جایزهی اصلی را به ارمغان آورد که نقطهی عطفی در دوران حرفهای او محسوب میشود. این اثر امروزه در موزهی هنرهای زیبا در گنت بلژیک قرار دارد و همچنان بازدیدکنندگان را مسحور میکند.
تابلوی صحنه جنون آمیز
اثر ژوزف دزیره کورت سال ۱۸۲۶
محل نگهداری موزه لیون
صحنه جنون آمیز نمایشگر یک مرد با سری سیاه است سر سیاه نشانگر جهل و نادانی است و تاکید نقاش هم براین است که نشان دهد با یک انسان عوام نادان روبرو هستیم. مرد در مقام نجات دهنده سه گزینه دارد زن که نماینده زندگی کنونی و مام میهن است نماد خوشی و لذت های زندگی هست، کودک که نماد آینده و زندگی پیش رو هست نماد شادی هایی هست که مرد آرزویشان را دارد ولی مرد جاهل تصمیم دارد پیرمرد را و هزار و چهارصد سال خرافه و جهل را که به آن کورکورانه چسبیده است همچنان نجات دهد.
این نقاشی به شکلی انتقادی به میل رایج انسانها برای چنگ زدن به گذشته اشاره دارد؛ میل به جهل و خرافه و اعتقادات کورکورانه به حدی شدید که موجب میشود از زندگی کنونی و آینده خود غافل شوند. کورت با این اثر تأثیرگذار، انسانها را به تعادل میان گذشته، حال و آینده فرا میخواند – پیامی که حتی امروزه نیز همچنان اهمیت خود را حفظ کرده است.
تابلوی لیدی گودیوا
اثر ژول له فوره
محل نگهداری موزه پیکارد در آمیه ن فرانسه
برهنه نجیب!
همسر دوک کاونتری انگلیس ،خانمی محبوب و محترم بود که وقتی ظلم شوهرش بابت مالیات سنگینی که باعث بدبختی مردم شده بود را متوجه میشود، به شوهرش اصرار زیادی میکند که مالیات و فشار به مردم را کم کند.
اما شوهر وی از این کار سرباز میزند.
بالاخره شوهرش یک شرط گذاشته و گفت: اگر شما برهنه دور تا دور شهر بگردی، من! مالیات را کم می کنم. گودیوا هم قبول می کند. این خبر در شهر پیچید، گودیوا! سوار بر یک اسب در حالیکه همه پوشش از تن خود را در آورده بود، فقط با موهای بلند خود که ریخته شده روی سینهاش، در شهر چرخید.
مردم شهر! به احترام این زن! آنروز هیچکس از خانه خود بیرون نیآمدند و تمام درها و پنجرههای خانه را هم پوشاندند.
در تاریخ انگلیس وکاونتری، بانو گودیوا! بعنوان یک زن نجیب و شریف! جایگاه والائی دارد. بطوریکه تندیس اش در کاونتری ساخته و نصب شده است.
ژول له فور! نقاش فرانسوی در سال ۱۸۹۱ صحنه عبور گودیوا از شهر را به تصویر کشید، لیدی سوار بر اسب سفید و با چهره ناراحت به همراه خدمتکارش که از خلوت بودن شهر تعجب کرده که این تعجب را میتوان در چشمانش دید، در حال عبور از خیابان و کوچه هاست. آن پرنده های سفید هم نمادی از امید و پاکی و روح مقدس میباشد ...
تابلوی ایزابلا و گلدان ریحان
اثر ویلیام هولمن هانت نقاش بریتانیایی
محل نگهداری اثر موزه لایینگ نیوکاسل
ویلیام هولمن هانت نقاش بریتانیایی از پایه گذاران انجمن برادری نقاشان پسارافائل بود. نقاشان این گروه به تبعیت از رافائل و در اعتراض به آکادمی هنر بریتانیا سعی در به تصویر کشیدن تابلوهای مذهبی با موضوعات جدید و غیر تکراری با جزییات در حد خیلی زیاد تلاش میکردند. هولمن هانت در طول زندگیش سفرهای زیادی به یونان و ایتالیا و مصر انجام داد بخاطر همین با افسانه ها و اساطیر این سه کشور آشنایی داشت و سعی میکرد تابلوهایش را غرق آجین جزییات دکور و زندگی مردمان این کشورها بکند . در سفر به فلورانس ویلیام با فانی ووگ آشنا شد که این آشنایی به ازدواج منجر شد . فانی یک سال بعد در هنگام زایمان پسرشان سیریل فوت شد. هولمن هانت این تابلو را برای ادای احترام به عشقش فانی کشید و چهره ایزابلا در تابلو همان چهره فانی هست.
اما داستان تابلو مربوط به شعری عاشقانه از جان کیتز شاعر انگلیسی هست. ایزابلا دختری نجیب زاده و ایتالیایی که درخواست ازدواج نجیب زادگان را رد میکند و دل در گرو لورنزو خدمتکار برادرش دارد. برادر ایزابل که از این موضوع باخبر میشود لورنزو را بقتل میرساند و بی نام و نشان در جایی دفن میکند و به ایزابلا میگوید لورنزو به مسافرت رفته است. اما لورنزو به خواب ایزابلا می آید و محل دفنش را به او نشان میدهد. ایزابلا جمجمه معشوق را می یابد و درون یک گلدان میگذارد و رویش ریحان میکارد و شبها که دیگر نمیتوانست بخوابد گلدان را به آغوش میکشید و با اشکهایش آنرا آبیاری میکرد.
در تابلو ایزابلا را در لباسی تورمانند که لباس خواب است میبینید و لحاف تخت هم در پس زمینه روی زمین افتاده که نشاندهنده بیخوابی ایزابلا هست و چونان که در شعر توصیف شده با موهایش و دستهایش بر ریحان محبوبش آویخته است و با اشکهایش تا کُنه گلدان را آبیاری میکند.
گلدانی که پایه هایش جمجمه هست کنایه از جمجمه لورنزوی بدبخت.
اما نکته جالب در این تابلو استفاده از ریحان است و ایزابلا در گلدان لورنزو ریحان کاشته هست که اگر دوستان کسی میداند به چه علتی هست یا اینکه خودم باید بگویم؟
تابلوی خودنگاره در ششمین سالگرد ازدواج
اثر پائولا مدرسون بکر
محل نگهداری موزه مودرسون بکر در شهر برمن
پائولا بکر پنجمین فرزند خانواده بود خانواده متمول و روشنفکر که تحصیل فرزندان اولویت اولیه خانواده بود. سه برادرش پزشک و بانکدار و ارتشی شده بودند و خواهرش معلم در یک کالج ولی پائولا در شانزده سالگی تصمیم گرفت که نقاش شود که اصلا به مذاق خانواده خوش نیامد. در زمانه پائولا یعنی اواخر قرن نوزده آموزش نقاشی در مدارس و دانشگاه برای زنان ممنوع بود فقط در مدارس خصوصی با پرداخت پول دختران میتوانستند نقاشی یاد بگیرند. پائولا در بیست و چهارسالگی با پل مدرسون که دوبرابر پائولا سن داشت ازدواج کرد. پل به پائولا علاقه زیادی داشت و اصلا او را محدود نکرد. برای اینکه پائولا وقتش را به نقاشی بگذراند خدمتکار برای خانه گرفت و پائولا را آزاد گذاشته بود که وقتش را با هنرمندان در روستای معروف هنر شمال آلمان وورپسوده بگذراند. در طول شش سال زندگی متاهلی بیش از چهارصد تابلو کشید که شصت تای آنها سلف پرتره بود. شوهرش بچه دوست داشت ولی پائولا از این میترسید که بچه دار شدن جلوی نقاشیش را بگیرد و برای همین در برابر این خواسته مقاومت میکرد.
در سی سالگی پائولا نهایتا شوهرش را رها کرد و برای یادگیری نقاشی به پاریس رفت.
علیرغم طلاق باز کل مخارج زندگی پائولا را شوهرش هر ماه برایش میفرستاد.
پائولا این تابلو را در سی سالگی در پاریس از خودش کشید در حالیکه با شکم برآمده حامله بنظر میرسد ، در حالیکه در زمان کشیدن این تابلو نه متاهل بود و نه حامله! انگار میخواست سلفی به شوهرش بفرستد! در گوشه پایین تابلو هم پ ب امضا کرده و خبری از نام خانوادگی شوهرش یعنی مودرسون نیست.
تا اوایل قرن نوزده این فقط مردان بودند که اجازه داشتند زنان را لخت نقاشی بکنند . مودرسون اولین نقاش زن در تاریخ هنر نوی اروپاست که اقدام به نقاشی زنان لخت کرد و حتی شش سلف پرتره لخت هم از خودش کشیده است.
بعد از یکسال و نیم زندگی و نقاشی در پاریس پائولا که دلتنگ پل شده بود دلش دیگر مادرشدن میخواست به آلمان برگشت و با پل ازدواج کرد. پائولا یکسال بعد دخترش واتیلد را به دنیا آورد ولی چند روز بعد از زایمان در اثر آمبولی ریوی درگذشت. آخرین جمله او قبل از مرگ این بود: چه حیف!
پل بعد از مرگ پائولا اقدام به جمع آوری تابلوهای او کرد و بیست سال بعدر در برمن موزه ای به نام او تاسیس کرد که تا حالا پابرجا هست.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago