شک‌ کن تو ستارگان آتشین‌اند.
شک‌ کن کن خورشید همانا می‌گردد
گمان ببر به راستی که دروغگو باشد،
ولی هرگز شک‌ مکن که من دوستت دارم.

من همیشه دنبال پنجره‌ام. پنجره با خودش نور و هوای خنک و آسمون داره. خونه‌ی جدیدی که قرار بود طبق سلیقه‌ی من بسازیم، وسط حیاط بود تا دور تا دورش بیشتر از دیوار پنجره باشه. هنوز تصویر اون خونه که پایه‌های بتنی‌ و سقف محکمش هر روز آجر آجر بهم نوید زندگی بهتر…

مگر میشه ستون‌های بتنی دود بشه و بره هوا؟

وی موقع خرید کتاب درسی‌ای که استاد دو ماه قبل معرفی کرده: دویست تومن! چه خبره؟ ( کتابفروشی را ترک می‌کند)
چند دقیقه بعد در کتابفروشی دیگر تاریخ مذکر را قیمت کرده و بعد از کمی چانه‌زنی با کمال میل همان مبلغ را پرداخت می‌کند و زیر لب می‌گوید: اصلا افتادن مال دانشجوئه. ^_^

می‌خواهم به پیری برسم
می‌خواهم چون نور شمع، لرزان
تاریکی را از زیبایی تو کنار بزنم

در آوار استخوان و گوشت
فکر تو
گل سرخ کوچکی‌ست
که از گوشه‌‌ی جیب کت سر می‌زند

کیسه‌های آذوقه که خالی شوند
فکر تو
زمین و داس و گندم است

کاغذ و مداد و کلمه‌ است
وقتی واقعیت
از رویا خالی‌ست

فکر تو چراغی در شب برفی
که از دور پیداست

از دفتر شعر صدای زنگوله در گردن باد
سیاوش قربانی‌پور

آنکه تنها خوش رود اندر رَصَد با رفیقان بی‌گمان خوش‌تر رود _مولوی

امیدی که در آن تعویق باشد، باعث بیماری دل است.

کتاب امثال سلیمان
از عهد عتیق

الحزن مهاب.  لذا جمال أحزاننا هي التي لا يدري بها أحد.

اندوه ترسناک است و زیبایی اندوه‌های ما در این است که کسی از آنها خبری ندارد.

أنّا كنا منك نغار
وكان جمالك يؤذينا

ما به تو حسادت می‌ورزیم
و زیبایی تو ما را آزار میدهد

@maloool