𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago
✍️ آثار استبداد
📌 یکی از بازدیدکنندگان از کرهشمالی هنگام بازدید از کتابخانه مرمرین باشکوه ملی در پیونگ یانگ نوشته بود: «در اینجا هیچ چیز کوچکی وجود ندارد جز خود مردم کرهشمالی که به قطع ۳ اینچ کوتاهتر از عموزادههای جنوبیشان هستند.»
📌 سالها حکومت مستبدانه کمونیستها در کرهشمالی، حتی روی قد مردم این گوشه از دنیا هم اثر خود را به جا گذاشته است. طبیعت رازآلود بیمارگونهای که بر کرهشمالی حاکم است، به دست آوردن مقدار بالای دیتای قابل استناد در مورد تفاوت قد، وزن و تغذیه درست مردم را به کاری تقریبا غیرممکن تبدیل کرده است، اما نه کاملا ناممکن. پناهندگان و فراریانی که از کرهشمالی بیرون آمدهاند مورد مناسبی برای به دست آوردن دیتای مورد نیاز هستند.
📌 بر اساس مطالعاتی که دنیل شوکندیک Daniel Schwekendiek پروفسوری از دانشگاه سونگ کیونکوان Sungkyunkwan سئول در طول سالها انجام داده است، مردان کرهشمالی به طور میانگین ۳ تا ۸ سانتیمتر از کرهجنوبیها کوتاهتر هستند. تفاوت میان کودکانی که در دو سوی مرز به دنیا آمدهاند هم کاملا واضح است. بر این اساس، کودکان پیش دبستانی (پسر) که در کره شمالی به دنیا آمده و رشد کردهاند حدودا ۴ سانتیمتر و کودکان پیش دبستانی (دختر) حدودا ۳ سانتیمتر کوتاهتر از کودکان کره جنوبی هستند.
📌 برخی آمار دیگر حتی عددها را از این هم بالاتر میبرند و اختلاف قد مردم دو کره را به ۱۰ تا ۱۳ سانتیمتر میرسانند. چرا مهم است؟ باید دانست که این مردم تفاوت ژنتیکی خاصی با یکدیگر ندارند که چنین فاصلهای را توجیه کند. در یک سو ما با یک کشوری رو به رو هستیم که در طول سالهای متمادی به لطف سیاستهای کمونیستی حاکم با کمبود مواد غذایی و قحطیهای پی در پی دست به گریبان بوده است، همان کشوری که به گفته یکی از فراریانش زمانی که مردم در دهه ۹۰ نان برای خوردن نداشتند، رهبر کبیر از شیرین نبودن سیبهایش گله داشت و سربازان پای درختها شکر میریختند؛
📌 و از سوی دیگر کره جنوبی قرار دارد که پیشرفت اقتصادیاش در طول دهههای گذشته (حال به هر لطفی که میخواهید اسمش را بگذارید) عملا آن را از یک کشور دست سوم با سطح رفاه پایین برای شهروندانش به یکی از ابر قدرتهای اقتصادی در قاره تبدیل کرده است.
📌 در یک سو شعار و آرمانگرایی محض قرار دارد و در سوی دیگر واقعیات مسلم جهانی. در یک سو کشوری قرار دارد که میپندارد با داشتن کلاهکهای هستهای به قلههای جهانی رسیده است و در سوی دیگر کشوری که یاد گرفته است با جهان دوست باشد. هر دو با مردمی یکسان اما حکومتهای متفاوت.
📌 همان بازدیدکنندهای که جملهی نخست رشته را با او شروع کردم در پایان سفرش نوشته بود «به سربازانی نگاه کردم که مسئول نگهبانی از مرز DMZ (منطقه غیرنظامی، مرز بین دو کره) بودند. رو به روی هم ایستاده بودند و به هم نگاه میکردند تا مبادا آن یکی به فکر فرار بیافتد. یکی از آن افسران با افتخار به من میگفت که هیچ رهبر جهانیای سالهاست که جرات ندارد -با توجه به قدرت کره شمالی- از کره جنوبی دیدن کند! این حرف را درست همان روزی که پرزیدنت اوباما به کره جنوبی آمده بود گفت...»
✍ استمداد اپوزیسیون از اسرائیل برای حمله به ایران!/ حیدر ولی زاده
زمانی که هیچ شناختی از ماهیت قدرت، جنگ و اطلاعی از تاریخ وجود ندارد چیزی شبیه تز "مهدی نصیری" و برخی اپوزیسیون داده می شود.
وی در گفتگو با بی بی سی فارسی معتقد است اپوزیسیون از اسرائیل و آمریکا استمداد کنند تا به صورت گزینشی به ایران حمله کنند که در نهایت جمهوری اسلامی از هم فرو بپاشد بدون این که زندگی مردم عادی آسیبی ببیند!
در این مورد ذکر چند نکته لازم است:
در این سال ها مشاهده کردیم که اپوزیسیون کلا نگاه واقع گرایانه و منافع محور به قدرت دارند و به طور خلاصه هیچ ابا و وحشتی از قربانی شدن هزاران ایرانی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود ندارند.
طبق شناختی که از آمریکا و اسرائیل و البته سرشت جنگ داریم قربانیان اصلی و عمده جنگ افروزی مردم عادی هستند و همین کشتار بی رحمانه ای که امروز در غزه و لبنان شاهد آن هستیم مهر تاییدی بر این گفته است.
هیج نظام و حکومتی با حمله خارجی بدون آسیب زیرساخت های مهم کشور از جمله؛ اقتصادی به سمت فروپاشی نمی رود بر همین اساس نیز اهداف زیرساختی و اقتصادی از اهداف جنگی محسوب می شوند و نتیجه آن هم بدبختی و فقر مردم ایران برای دهه ها خواهد بود.
در تاریخ خاورمیانه دخالت هیچ دولت خارجی برای سرنگونی یک حکومت و جایگزینی حکومت دیگر موجب بروز و ظهور دمکراسی و آزادی ماندگار نشده است. دمکراسی ماندگار فرآیندی یک شبه نیست و نیازمند تحول در افکار، فرهنگ، جامعه مدنی و سپس ساختار سیاسی کشور است.
جنگ پدیده ای غیرقابل کنترل است اگر به سمت جنگ تمام عیار برود که محتمل هم است هر جنبنده ای چه نظامی و چه غیر نظامی به عنوان یک هدف تلقی می شود.
.
۶.اصولا هنگامی که اخلاق در قاعده جنگ فراموش شود(همان چیزی که در اسرائیل می بینیم) آسیب به غیرنظامی ها، حمله به مدارس، بیمارستان ها و منازل مسکونی طرف مقابل به اهرمی برای فشار به حکومت و افکار عمومی جهت کنترل شرایط تبدیل می شود.
.
🔰 شعر/صلح/ سروده یانیس ریتسوس
رویای هر کودک صلح است
رویای هر مادر صلح است
کلام عشقی که بر زیر درختان می تراود
صلح است.
پدری که در غبار
با تبسمی در چشم هایش
با سبدی میوه در دست هایش
با قطرات عرق بر جبینش
که چون ترمه ای بر طاقچه خشک میشود
باز گردد
صلح است.
آن هنگام که زخم ها
بر چهره ی جهان التیام یابد،
آن هنگام که چاله ی بمب های خورده بر تنش را درخت بکاریم،
آن هنگام که اولین شکوفه های امید
بر قلب های سوخته در حریق
جوانه زند،
آن هنگام که مرده ها بر پهلوهای خویش بغلطند و بی هیچ گلایه ای به خواب روند
و آسوده خاطر باشند که خونشان بیهوده ریخته نشده،
آن هنگام،
درست آن هنگام
صلح است.
صلح
بوی غذای عصرگاهی ست
صلح یعنی
هنگامی که اتومبیلی در کوچه می ایستد
معنایش ترس نباشد.
یعنی آن کس که در را میزند
دوست باشد
یعنی باز کردن پنجره
معنی اش آسمان باشد.
صلح یعنی سور چشم ها
با زنگوله های رنگ.
آری.صلح این است.
صلح
لیوان شیر گرم است و کتاب
به بالین کودکی که بیدار میشود از خواب.
صلح یعنی هنگام که خوشه ی گندم به خوشه ی دیگر میرسد
بگوید نور. بگوید روشنی.
صلح یعنی
تاج افق، نور باشد.
آری.صلح این است.
صلح یعنی
مرگ جز اتاقی کوچک از قلبت را نتواند تسخیر کند.
یعنی دودکش خانه ها
نشانی از سرور باشند.
هنگامی که میخک غروب
هم بوی شاعر دهد و هم کارگر.
آری، صلح این است.
صلح
مشت های گره کرده ی مردمان است.
صلح
نان داغ بر میز جهان است.
لبخند مادر است
تنها همین
نه چیزی جز این.
آن کس که زمینش را خیش میکشد
تنها یک نام را بر تن خاک حک میکند:
صلح، نه چیزی دیگر، تنها صلح.
بر قافیه ی فقراتم
قطاری به سوی آینده رهسپار است
با سوغات گندم و رز.
آری. صلح همین است.
ای برادران من!
تمام عالم و امیالش
تنها در صلح نفسی عمیق میکشد.
دستانتان را به ما دهید، برادران.
آری.صلح همین است.
✅ سکولاریسم در مفهوم ساده
▫️سکولاریسم دینجدایی یا جدااِنگاری دین از سیاست، عقیدهای مبنیبر جدایی نهادهای حکومتی و کسانی که بر مسند دولت مینشینند، از نهادهای دینی و مقامهای دینی است.
▫️سکولاریسم به معنای ضدیت با دین یا تلاش بر حذف دین از ساحت اجتماعی و جامعه انسانی نیست، یک انسان متدین می تواند به سکولاریسم(جدایی دین از سیاست) معتقد باشد.
▫️در حکومت معنی سکولاریسم، عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت و برتری دادن اصول حقوق بشر بر سایر ارزشهای هر گروه و دستهای است.
▫️در جامعهشناسی، سکولاریسم به هر موقعیتی که در آن، جامعه مفهومهای مذهبی را در تصمیمگیریهای خود کمتر دخالت دهد یا این مفاهیم، کمتر موجب اختلاف یا درگیری شوند گفته میشود.
▫️جدا شدن نهاد دین و دولت در سکولاریزاسیون بدین معناست که مؤسسات خاص سیاسی (که به درجات مختلف تحت کنترل دولت هستند) از سیطره مستقیم یا غیر مستقیم دین رها میشوند. این بدان معنا نیست که پس از سکولاریزاسیون نهادهای دینی دیگر نمیتوانند در مورد مسائل عمومی و سیاسی حرفی بزنند، بلکه بدین معناست که دیدگاههای نهادهای دینی دیگر نباید بر جامعه تحمیل شوند، یا مبنای سیاستگذاریهای عمومی قرار گیرند. در عمل، دولت باید تا حد امکان نسبت به عقاید گوناگون و متفاوت دینی بیطرف بماند؛ نه مانع آنها باشد و نه مجری خواستههایشان.
▫️سکولاریسم معمولاً به عنوان جدایی دین از امور مدنی و دولت در نظر گرفته می شود و ممکن است به موقعیت مشابهی گسترش یابد که به دنبال حذف یا به حداقل رساندن نقش دین در هر حوزه عمومی است.
▫️سکولاریسم را می توان به رفتار یکسان با هر دین و ارائه تسهیلات برابر تعریف کرد.
▪️▪️نمونه سکولاریسم در ایران را می توان در حکومت پهلوی دوم دید، محمد رضا پهلوی هر چند معتقدات مذهبی داشت و با برخی از روحانیون نی، روابط نزدیک و حسنه ای داشت اما مانع دخالت آن ها در امور سیاسی و مدنی می شد.
✅ رای سلبی و انتخابات ریاست جمهوری ایران/ حیدر ولیزاده
.
افزایش حدودا ۱۰ درصدی حضور مردم در مرحله دوم انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری ایران از جمله نکات مهم و برجسته این دوره از انتخابات بود که باید مورد بررسی و کندوکاو قرار گیرد.
سوال این است که در فاصله یک هفته ای میان انتخابات مرحله اول و دوم ریاست جمهوری چه اتفاقی افتاده که در حدود ۱۰ درصد از تحریمی ها به جمع رای دهندگان پیوستند؟! آیا کاندیدا حرف جدیدی زده اند یا برنامه ی جدید و متفاوتی ارائه کردند و در نهایت با قانع کردن مردم سبد رای خود را گسترش دادند؟
.
بی تردید این دلیل مردود است چرا که شاهد هیچ برنامه و وعده جدیدی در دو کاندیدای مرحله دوم ریاست جمهوری نبودیم همان حرف های مرحله دوم با لحنی تندتر و حماسی تر تکرار شدند.
افزایش مشارکت ۱۰ درصدی را بايد در "رای سلبی" جست در واقع تحریمی های دور پیش به میدان آمده بودند تا با رای سلبی مانع رئيس جمهور شدن طرف دیگر شوند، همان اصطلاحی که در بین مفاهیم سیاسی ایران بارها آن را دیده و شنیده ایم " انتخاب میان بد و بدتر" .
درست در این زمان است که رای سلبی در برابر رای ایجابی که برای ویژگی های مثبت یک کاندیدا است مفهوم می یابد بد را انتخاب می کنیم تا بدتر رئيس جمهور نشود.
البته این نوع نگرش برای دو کاندیدا هم وجود داشت سلبی های پزشکیان رای می دادند تا جلیلی با حاکم شدن، فضای بسته و تند و تحریم ها را بر مملکت مسلط نکند و سلبی های جلیلی رای دادن تا دولت سوم روحانی تکرار نشود!
.
به هر طریق در این دوره رای های سلبی بودند که در برابر رای های ایجابی رئیس جمهور را انتخاب کردند و هنر رئیس جمهور منتخب این است که بتواند آرای سلبی را در پایان چهار سال به آرای ایجابی تبدیل کند.
✍ یک دروغ تا حاکم شدن!/ حیدر ولیزاده
پس از درگذشت خلیفه دوم، شورای ۶ نفره ای تشکیل شد تا جانشین وی و خلیفه جدید انتخاب شود، عبدالرحمن عوف از اصحاب برجسته پیامبر و شخصیت های تاثیرگذار زمانه خویش طبق منابع تاریخی؛ در این شورا از حق ویژه ای برای انتخاب خلیفه برخوردار بود وی پس از کنار کشیدن سایر افراد از خلافت، رو به امام علی علیه السلام کرد و گفت اگر خلیفه شوی، بر اساس قرآن و سنت پیامبر(ص) و سیره شیخین(ابوبکر و عمر) عمل خواهی کرد؟
علی گفت: بر اساس قرآن و سنت پیامبر عمل خواهم کرد و نه سیره شیخین!
عبدالرحمن بن عوف همین سوال را مجدد تکرار کرد و باز جواب علی همان بود!
سپس رو به عثمان که دیگر گزینه خلافت بود و کرد و همین سوال را از وی پرسید و عثمان بی درنگ پذیرفت و خلافت و حکومت بر عثمان بن عفان برقرار گردید.
علی علیه السلام که حکومت و خلافت را حق خویش می دانست و بار ها بدان اشاره کرده بود حاضر نشد برای رسیدن به آن که سال ها در انتظار بود وعده ای، جمله ای یا تاییدی به عنوان "دروغ" بگوید و سپس بر اساس میل و خواسته خویش بر سرزمین های وسیع اسلام حکمرانی کند.
در مرام و شیوه علی حکومت فی نفسه هیچ ارزشی نداشت مگر این که برای پاسداشت حق و مقابله با باطل و ظالم باشد.
حالا ببینید در جامعه ای که ادعای علوی بودن دارد و سنگ علی بر سینه زده می شود چه اندازه کاندیدای ریاست جمهوری و هوادارانشان به سیره علی نزدیک هستند؟ در این روزها از هیچ دروغ، بی اخلاقی، تهمت، فحش و ناسزایی در حق یکدیگر و حتی عموم مردم دریغ نکردند و نخواهند کرد.
.
البته این رفتارهای غیراخلاقی تنها مربوط به این دوره نبوده و سال هاست که در ایام انتخابات شاهد چنین وعده ها و گفته های دروغ، تهمت ها و ناسزاها هستیم.
مشاهده این تفاوت با درک این جمله بسیار آسان می شود که علی حاضر نمی شود به عبدالرحمن بن عوف که یک شخص است وعده دروغ بدهد و حکومت را در دست بگیرد ولی کاندیداهای ما سال هاست که در عرصه انتخابات نه به یک نفر بلکه به میلیون ها ایرانی وعده و امید دروغ می دهند تا به مقام و منصبی برسند و در نهايت هیچ عذاب وجدانی نمی گیرند و به واسطه عملکرد نامطلوب نیز محاکمه نمی شوند.
شوربختانه این جامعه و کارگزارانش هیچ شباهتی به "علی" ندارد لخت و عریان می گویند ما راه و رسم مکتب "ماکیاولیسم" را با خود حمل می کنم و دین و علی تنها لقلقه ای بر زبان ما است.
✍️سواد و دموکراسی/نعمت الله فاضلی
✅ سواد دموکراسی می آورد. باورتان می شود؟ این گزاره ساده و عجیب حاصل ده سال پژوهش ژوزف هنریچ انسان شناس بلندآوازه دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور است.
?قصه روشن است. بی سوادی سیستمی ناکارآمدی و نادانی سیستمی میزاید و این سیستم ها هم برای حفظ قدرت چاره ای جز خودکامگی و استبداد و زورگویی ندارند. همچنین این سیستم ها به دلیل ناکارِآمدی و نادانی، نظام آموزشی را هم ناکارآمد می کنند و موجب گسترش بی سوادی همگانی می شوند. برآیند این وضعیت تقویت و بازتولید خودکامگی و استبداد است.
✅ مشکل اصلی کجاست؟ این هم روشن است. ساختار شناختی و مغزی انسان بی سواد فاقد ذهن تحلیلی و انتقادی است و نمی تواند پیچیدگی ها را تجزیه و تحلیل نماید. اجازه دهید به نتایج پژوهش هنریچ نگاهی کنیم.
?هنریچ و همکارش ابتدا در ۲۰۱۰ نتایج تحقیق شان درباره راز توسعه دموکراسی در جوامع غربی را در مجله نیچر منتشر کردند. آنها گفتند مردمان غربی با دیگران تفاوت دارند و گونه ای انسان متمایز از دیگر مردمان خردمند هستند که توانسته اند سامان دموکراتیک در کشورهای شان تاسیس کنند. نام این گونه را انسان کژدیس نهادند.
?انتشار این مقاله سر و صدا کرد و هنریچ پژوهش هایش را ادامه داد و در ۲۰۲۰ کتاب" انسان کژگونه؛ دمکراسی، برآیند پانزده قرن کژدیسی جوامع غربی" (۱۴۰۱) را منتشر کرد.
?پرسش هنریچ معمای جهان امروز است: جوامع غربی دموکراتیک چگونه از دولت های پیشامدرن به دولت های مدرن دموکراتیک رسیدند اما سایر کشورها نرسیدند؟
?این معمای بزرگ را بسیاری از محققان و متفکران بزرگ کاویده اند، اما پاسخ هنریچ کاملا متفاوت از بقیه است.
?هنریچ نشان می دهد جوامع دموکراتیک از سال ۵۰۰ میلادی تحولات شان را آغاز کردند و نه از رنسانس در پانصد سال پیش. همچنین هنریچ نشان می دهد دولت ها و سامان سیاسی دموکراتیک حاصل دو تحول ساختاری است: ۱) ظهور سواد همگانی؛ ۲) تحول نهاد خویشاوندی.
?بحث تحول نهاد خویشاوندی را که از هزار و پانصد سال پیش آغاز شد فعلا کنار می گذارم و جدا بیان می کنم. اما بحث سواد و دموکراسی مختصر می گویم. البته کتاب او ۸۷۸ صفحه است و فقط نتیجه اش را می گویم.
✅ اروپا از قرن شانزدهم سوادآموزی همگانی را آغاز کرد و تا ۱۹۵۰ تمام جمعیت باسواد شدند. به قول هنریچ "در قرن شانزدهم مهارت خواندن و نوشتن همچون آتش به پنبه زار اروپا افتاد"(۴۴).
?هنریچ در دیباچه اش می نویسد سوادآموزی همگانی مغز انسان کژگون را تغییر داد و باعث شد " مداربندی های عصبی آن از نو سیم پیچی شد" و " لب پیشانی به ویژه در ناحیه بروکا که نقش مهمی در تکلم دارد تغییر کرد" و در نتیجه این تغییر " پردازش گفتار و تفکر درباره اذهان دیگران" هم متحول شد. (۳۷).
?”خواندن" حتی بیش از نوشتن نقش مهمی در این تحول داشت. خوانایی و نویسایی قلمرو واژگانی ما را گسترش می دهد، تفکر مفهومی و انتزاعی را ایجاد می کند، باعث ذخیره و انباشت تجربه ها و دانش ها می شود، شیوه تفکر تحلیلی و انتقادی را جایگزین شیوه تفکر کلی می سازد، درک همدلانه را تقویت می کند، موجب تقویت تفکر مستقل می گردد، و شکل تازه ای از تعاملات اجتماعی را می آفریند.
?هنریچ اینها را نشان می دهد و بیان می کند که اینها لازمه دموکراسی اند. میزان پیشرفت دموکراسی تابعی از میزان خوانایی و نویسایی مردم هر جامعه است.
✅ در کتابم "الفبای زندگی"(۱۴۰۳) همین قصه را درباره بحران دموکراسی در ایران شرح داده ام. می دانم باسواد کردن ۲۱ میلیون نفر جمعیت بی سواد کنونی کار ساده ای نیست. سخت تر از آن میلیون ها نفری هستند که دیپلم و حتی مدرک دانشگاهی دارند اما خوانا و نویسا نیستند.
?در "الفبای زندگی" نشان داده ام محتاج مدرسه ایم اما مدرسه ای با کیفیت که بتواند انسان توانمند خوانا و نویسا تربیت کند. این راه تحقق دموکراسی در ایران است. اگرچه این راهی نیست و نباشد که یک شبه طی شود.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago